نگاهی به فیلم مقیمان ناکجا ساخته شهاب حسینی

اینجا بدون تن

مقیمان ناکجا قصه‌ای است که شهاب حسینی از روی نمایشنامه «مهمان سرای دو دنیا» اثر اریک امانوئل اشمیت اقتباس کرده که از حیث فرمی می‌توان آن را شکلی از تله‌تئاتر دانست. فضای فیلم، نوع میزانسن و دیالوگ محور بودن داستان، آن را به فضای نمایشنامه نزدیک می‌کند که با یک موقعیت فانتزی گره می‌خورد. قصه فیلم درباره جوانی است که تصادف کرده و به ناگاه خود را در یک محیطی شبیه بیمارستان یا هتل می‌بیند که بعد در می‌یابد که هیچکدام نیست، چیزی شبیه به مهمانسرایی غریب است که معلوم نیست کجاست اما هرچه بیشتر بر مختصات آنجا و آدم‌هایی که آنجا هستند یا به آنجا می‌آیند تأمل می‌کند تا اینکه می‌فهمد در جایی بین مرگ و زندگی قرار گرفته است. در یک لامکان و لازمانی بین دو جهان و بین زمین و آسمان. در واقع فیلم تجربه اغما را در یک روایت فانتزی با نگرش‌های فلسفی و عرفانی می‌آمیزد تا درباره هستی و حیات و مرگ و راز زندگی سخن بگوید. چند شخصیت اصلی وجود دارند که در یک دیالوگ مدام با یکدیگر به رمزگشایی از گذشته و جهان ذهنی و درونی هم می‌پردازند تا به واسطه آن، فرصت نوعی بازنگری به خویشتن هم برای کاراکترها و هم به میانجی همذات پنداری برای تماشاگر ایجاد شود.

شهاب حسینی؛ فهرست بهترین فیلم و سریال

در پس این روایت ردپای پررنگ نگاه خیامی و قرائتی عرفانی از دین در نسبت با مقولاتی مثل مرگ و زندگی، صورت‌بندی می‌شود که البته با نگرشی روانکاوانه هم پیوند می‌خورد. در واقع داستان «مقیمان ناکجا» در یک ناکجاآبادی رخ می‌دهد تا دقیقا از جایی به اسم جهان و تجربه‌ای به اسم زندگی و هدف و فلسفه آن حرف بزند. هر کدام از شخصیت‌های قصه که هر کدام به دلیلی به اغما رفته‌اند در این نقطه به هم وصل می‌شوند تا تجربه اغما نه فقط فرصتی برای احیا جسم و بدن که مجالی برای احیا فکر و مرور زندگی آن‌ها بدل شود. همچون سفری از آفاق به انفس که در پایانش با آدم‌های دیگر مواجه می‌شویم.

آدم‌هایی که دچار تحول شده و در نهایت به آدم‌های بهتری تبدیل می‌شوند. به عبارت دیگر آن‌ها مسیری رو به کمال را از طریق توقفی موقت میان مرگ و زندگی طی می‌کنند. یا به مرگ لبیک می‌گویند و از آسانسوری که رو به بالا می‌رود زمین را ترک می‌کنند یا با آسانسوری که رو به پایین دارد همراه شده و به زمین و زندگی برمی‌گردند. انگار فرصت دیگری به آن‌ها داده شده تا زندگی را تجربه کنند. با این حال فرمی که برای بازنمایی و روایت مضمون انتخاب شده به شدت و به شکل افراطی متکی به دیالوگ است که ممکن است کساالت بار شود و مخاطب را خسته کند. ضمن اینکه بسیاری از دیالوگ‌ها به شدت اگزجره و گل درشت است و انگار می‌خواهد نصحیت کند.

نگاهی به فیلم مقیمان ناکجا

اساسا لحن نصیحت گونه بسیاری از دیالوگ‌ها می‌تواند دافعه برانگیز باشد یا مخاطب را در موضع نصیحت‌پذیر قرار دهد که نتواند با داستان و آدم‌هایش همراه شوند. در واقع فیلم فضای دراماتیک برای بیان حرف‌هایش و بازنمایی مضامین فراهم نمی‌کند. آن را با دو عنصر دیالوگ و فضاسازی‌های نمادین گره می‌زند تا در نهایت مخاطب را به تامل وادارد. ضمن اینکه بین عناصر و مولفه‌های نمادین فیلم، انسجام معنایی شکل نمی‌گیرد تا یک کلیت دراماتیک بنا شود. قصه در فضایی بین رؤیا و واقعیت، مرگ و زندگی، کمدی و تراژدی، سکوت و سخن، و آسمان و زمین است با کاراکترهای معلق و بی‌سرانجام. با این حال نمی‌توان از لحظاتی حسی و عاطفی که ایجاد می‌کند و امکان یک نوع واکاوی درونی برای مخاطب هم به سادگی گذشت.

ممکن است فیلم را به مثابه فیلم و اثری سینمایی نپسندید و با آن ارتباط تماتیک برقرار نکرد اما برخی از دیالوگ‌ها و بازگویی روانکاوانه برخی تجربه‌های عاطفی که هر انسانی ممکن است در زندگی تجربه کند مثل پارادوکس‌ها و تضادهای درونی یا افسردگی و یاس فلسفی که رنج پوچ گرایی و نیهلیسم را بر افراد تحمیل می‌کند از جمله موقعیت‌ها و تجربه‌هایی هستند که می‌تواند به مخاطب کمک کند تا خود را در آیینه شخصیت‌ها ببیند و نوعی کاتارسیس و پالایش درونی برایش اتفاق بیفتد. با این حال مشکل فیلم در فقدان ساختاری دراماتیک و فرم روایی آن است که یک جاهایی در دام سانتی مانتالیسم اخلاقی می‌افتد و رویکرد اخلاق گرایانه آن، زبان فیلم را به لحنی نصحت‌گر بدل می‌سازد که همین به نقطه ضعف اثر تبدیل می‌شود. ضعفی که به دلیل کشدار بودن دیالوگ‌ها، فیلم را هم از ریتم انداخته و فیلم خود بین انتزاع و فانتزی و واقع گرایی اخلاقی معلق می‌ماند.

دانلود و تماشای فیلم مقیمان ناکجا

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

8 نظر
  1. نسترن شجاع می‌نویسد

    فیلم بسیار عالی بود سینمای ایران به همچین فیلمی نیاز داشت به نظرم من که خیلی خوشم اومد

  2. بهنام می‌نویسد

    با سلام . اثری بی نظیر بود و من رو به واکنش احساسی خاصی واداشت و بیشتر به سبک فیلم ۱۲ مرد خشمگین بود که استثنا یی بود . من متوجه نقد های بی مورد منتقد نشدم و منتظر سریال پوکر استاد حسینی عزیز هستم

  3. ابراهیم می‌نویسد

    شهاب حسینی یک اسطوره بی نظیر تو دنیای بازیگری هستش که به جرأت میتونم بگم تو ایران هیشکی حتی به گرد پاشم نمیرسه،خیلی حالم خوب میشه وقتی میبینم سید شهاب تو یک فیلمی حضور داره ولو پشت صحنه باشه و جلوی دوربین نیاد…..

  4. عالمیان می‌نویسد

    یک فیلم بی نظیر و تامل برانگیز و تاثیر گذاری بود پر از دیالوگ های زیبا
    واقعیت زندگی مرگه و مرگ در تمام دورانهای بشریت یک راز باقی مونده

  5. ابوذر می‌نویسد

    کاش سینمایی‌ها یاد می گرفتند که روانکاوی و روانشناسی یکی نیستند؛ روانکاوی صرفاً یکی از رویکردهای نظری و درمانی در روانشناسی است. این فیلم بیشتر به دیدگاه‌های اگزیستانسیال (وجودگرایی) و به طور خاص‌تر معناگرایی (معنادرمانی) نزدیک است و تقریباً هیچ ارتباطی با روانکاوی ندارد.

  6. نگار می‌نویسد

    شهاب حسینی بی نظیر و اسطوره هست و خدای بازی‌های متفاوت

  7. سعیدی می‌نویسد

    سلام به نظر من فیلم فلسفی جذابی بود

  8. مریم صفایی می‌نویسد

    فیلم مقیمان ناکجایه فیلم فلسفی بسیار عالی بودفیلمنامه ای بسیارخوب که اقای حسینی هنرمندتوانای کشورمون بخوبی تونستن به مرحله اجرابرسونن واقعا کارشون عالی بود مرگ واقعیت بسیارنزدیکیه که کمتربهش فکرمیکنیمونمیخوایم راجع بهش حرف بزنیم مقیمان ناکجااین واقعیت روبخوبی اشکارکردودرست مثل یه آژیرخطرهشداری برای بیدارشدن ازخواب غفلت وغرق شدن درروزمرگیهای دنیوی بودممنونیم ازاستادبزرگ سینمای ایران افتخارایران جناب آقای حسینی عزیز امیدوارم که مثل همیشه درخشان وماناباشید وسایه پرمهرتون همچون عقاب بالای سرسینمای ایران باشه

fosil