نگاهی به فیلم ستاره بازی ساخته هاتف علیمردانی

استراتژی مهاجرت، تراژدی غربت

ستاره بازی را می‌توان تداوم جهان سینمایی هاتف علمردانی دانست که با همان رویکرد آسیب‌شناسی اجتماعی، این بار به مسئله مهاجرت و پیامدهای آن می‌پردازد. هفت ماهگی، کوچه بی‌نام، آبا جان و مردن به وقت شهریور نمونه‌هایی از فیلم‌های اوست که می‌توان آن را در ذیل سینمای نقد اجتماعی قرار داد گرچه وزن دراماتیک و زیبایی شناختی آن‌ها همچنین موضوع آن‌ها متفاوت از هم است اما از یک جهان یگانه سینمایی می‌آید.

نقد و معرفی فیلم ستاره بازی

او در «ستاره بازی»، ماجرای دختری را روایت می‌کند که به تازگی به خارج از کشور مهاجرت کرده و با مشکلات متعدد و تضادهای فرهنگی و اجتماعی روبرو می‌شود. پارادوکس‌هایی که در نهایت به فروپاشی و افول ستاره در غربت می‌انجامد. آنچه در این فیلم به مثابه نقطه کانونی و معنایی اثر است، برساخته نگاه منتقدانه به مهاجرت‌هایی است که از ذهنی اتوپیویایی و گاه سانتی مانتالی می‌آید که شناختی نسبت به غرب ندارند و به همین دلیل از یک شکوفایی خیالی به ویرانی واقعی می‌رسند. ستاره نه تنها در چالش‌های این مهاجرت دچار استحاله روحی و از خودبیگانگی فردی و فرهنگی می‌شود که در دام اعتیاد هم می‌افتد. از آن سو نیز به دلیل جدایی پدر و مادرش، مصائب فرزند طلاق بودن را هم بر دوش می‌کشد.

جالب اینکه فیلم برآمده از تخیل نویسنده نیست بلکه براساس داستان واقعی دختری به نام صبا روایت شده که به خاطر طلاق پدر و مادرش از یک ماده مخدر خطرناک استفاده می‌کند و همین اتفاق هم موضوع اصلی فیلم‌نامه «ستاره بازی» را تشکیل می‌دهد. فیلمساز قصه خود با منطق دراماتیک درستی آغاز می‌کند اما هرچه جلوتر می‌رود از این منطق دورتر شده و به نقطه عزیمت خود وفادار نمی‌ماند.

خرده داستان‌ها به دلیل حضور پررنگ خود موجب می‌شود تا فیلم از خط اصلی داستان خارج شده و انسجام خود را از دست بدهد. یا مثلا استفاده افراطی و مانوری که بر سر بازیگر آمریکایی فیلم می‌شود به جای نقططه قوت به نقطه ضعف فیلم تبدیل می‌شود. مایکل مدسن که دیگر آن ستاره همیشگی هالیوود نیست پیش از این سابقه حضور در فیلم‌های شناخته شده‌ای مثل دنی براسکو، سگ‌های انتقام جو، بیل را بکش و هشت نفرت‌انگیز را در کارنامه خود دارد.

فیلم ستاره بازی

مشکل اینجاست که برای منطقی کردن اتصال داستان ستاره بازی و کاراکترهایش به خارج از کشور و به‌خصوص به مایکل مدسن، تلاشی نشده است. وقتی فرم و ساختار روایی در خدمت بازنمایی مضمون قرار نمی‌گیر در نهایت به ضد خود تبدیل می‌شود. چنانکه فیلم قرار است فرایند تدریجی بی‌هویتی ستاره را روایت کند تا در پس آن به نقد مهاجرت‌های بی‌خردانه بپردازد اما به دلیل فرم و روایت پراشتباه خود، در نهایت این خود فیلم است که دچار بی‌هویتی و نبود انسجام می‌شود. همین ضعف‌ها موجب می‌شود تا مثلا بازیگر خوبی مثل فرهاد اصلانی انگار نتوانسته نقش را مال خود کند و آن را با هوشمندی خودش به اجرا بگذارد. کافیست تا بازی و شخصیت‌پردازی او را در این فیلم با فیلم «دختر» مقایسه کنید که اتفاقا موقعیتی شبیه به هم دارند.

در فیلم «دختر»، او هم در جستجوی دخترش است که از خانه فرار کرده و موفق به پیدا کردن دخترش در کشور می‌شود، در حالی که در فیلم «ستاره بازی» در کشور آمریکا به دنبال دخترش است. مسئله این است که در ستاره بازی، فیلمنامه در توزیع دراماتیک بین موضوعات مختلف فاقد یک طرح و الگوی منسجم و روشمند است. مثلا از قصه اعتیاد به مهاجرت برش می‌زند بدون اینکه به پردازش دقیق آن نسبت به زندگی ستاره پرداخته و آن را در یک کلیتی اثربخش صورت‌بندی کند. از دلایل این بی‌انسجامی، رفت و برگشت‌های بی‌مورد بین چند موتیف قصه است که فرم ایجاد نمی‌کند بلکه موجب شلختگی صحنه‌ها شده و در نهایت شخصیت مرکزی درام را از کانون قصه خارج کرده و التهاب و اضطرابی که ایجاد می‌کند خاصیت بیانگرانه خود را در پردازش روانشناختی کاراکترها از دست می‌دهد.

تمرکز بر جزییات غیرداستانی موجب می‌شود که جریان اصلی داستان پشت این پراکندگی‌ها خنثی شده و قابلیت دراماتیک خود را از دست دهد. ستاره بازی از حیث مضمون به موضوعی می‌پردازد که اتفاقا مماس با دغدغه امروز جامعه ماست که شاهد میل افراطی به مهاجرت هستیم اما نمی‌تواند این موضوع را در ساختار فرمی خود به گونه‌ای روایت کند که مخاطب را به تامل درباره آسیب‌های مهاجرت وادارد.

دانلود و تماشای آنلاین فیلم ستاره بازی

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole