موسیقی داستان بعضی از فیلمهاست. صرفا نه به این معنا که داستان درباره یک موسیقیدان، گروه موسیقی یا امثالهم باشد، بلکه موسیقی به اصل داستان فیلم گره خورده است. آناتومی یک سقوط از این دست است. نمیشود داستان فیلم را بدون موسیقی روایت کرد چرا که در تنها اتفاق مهم فیلم، موسیقی نقشی پررنگ دارد یا شاید بهتر باشد اینطور بگوئیم که اگر موسیقی نبود، شاید مرگ یا قتلی هم در کار نبود!
همه چیز درباره فیلم آناتومی یک سقوط
داستان آناتومی یک سقوط داستان ساندرا ، سموئل و دنیل، مادر، پدر و پسربجه نابینایی است که در کوهستانهای گرونوبل فرانسه زندگی میکنند. مادر و پدر هر دو نویسندهاند و مادر در کارش موفق است اما پدر نه. پسر در حادثهای در کودکی نابینا شده ولی به خوبی استقلال یک کودک ۱۱-۱۲ ساله را دارد و پیانیست ماهری هم هست. یکی از روزهای زمستان زمانی که دنیل با سگش برای پیادهروی بیرون هستند، خبرنگاری برای گفتگو با ساندرا به کلبه آنها میآید اما در ابتدای گفتگو، سموئل آنقدر صدای موسیقی را زیاد میکند که خبرنگار قادر به ادامه گفتگو نیست. چند لحظه بعد، مرد از بالای پشت بام خانه پرت شده و در برفها در دم جان میدهد. همچنان صدای بلند موسیقی از خانه شنیده میشود. ادامه داستان درباره کشف قاتل، اتهام به همسر و دفاعیات او و علل این مرگ است اما هربار که بازگشت به سکانس مرگ سموئل روی تصویر میآید، موسیقی با همان صدای بلند شنیده میشود. اینجاست که میگویم موسیقی بخش مهمی است از داستان.
موسیقی کارائیبی که در سکانس افتادن مرد شنیده میشود، قطعهای است به نام «P.I.M.P» که توسط آهنگساز موسیقی رپ «۵۰ سنت» در سال ۲۰۰۳ ساخته و گروه فانک آلمانی Bacao Rhythm & Steel Band آن را اجرا کردهاند. این آهنگ که دیوانهوار و هیپنوتیزمکننده نواخته شده است، زمانی که سموئل در برفا افتاده است و پسر نوجوانش با سگش بالای سر جنازه پدر میرسند هم موسیقی با همان شدت پخش میشود. قطعه «P.I.M.P» به بخش کلیدی تحقیقات و محاکمه بعدی تبدیل می شود. دادستانها از ساندرا در مورد صدای دیوانهوار آهنگ و اشعار زن ستیز معروف آن بازجویی میکنند و اینکه آیا این حجم صدای بلند میتوانسته آنقدر روی اعصاب او راه رفته باشد که او را به قتل ساموئل تحریک کند؟
جاستین تریت، کارگردان فرانسوی در ابتدا قرار بود که برای فیلمش به جای ۵۰ سنت، سراغ دالی پارتون برود. وقتی تریت و همسرش آرتور هراری شروع به نوشتن فیلمنامه کردند، می خواستند وقتی پسر ساندرا جسد را پیدا کرد، موسیقی کلاسیک ملایم پخش شود. اما این نگرانی را داشتند که فیلمشان شبیه به فیلمهای استنلی کوبریک بشود: «من عاشق آهنگ جولین از دالی پارتون بودم و این آهنگ در تمام مراحل نوشتن همراهم بود، با آنها وارد مذاکره شدیم تا از این موسیقی در فیلم استفاده کنیم اما یک ماه قبل از شروع فیلمبرداری به ما اعلام کردند که علاقهای به فروش آهنگشان به ما ندارند. این شد که ما سراغ ۵۰ سِنت رفتیم.»
تریت برای مدت طولانی ریتمهای باکائو را در لیست آهنگهای یوتیوبش نگه داشته بود و احساس می کرد که این نوع موسیقی با پخش به صورت بلند، روشی موثر برای تأکید بر تنش بین ساموئل و ساندرا است.
حالا برگردیم به محتوای آهنگ و تاثیر محتوایی آن؛ در فیلم بارها تاکید میشود که ساندرا زنی است به مراتب موفقتر از همسرش، او هم نویسنده معروفی است و هم مسبب نابینایی بچهشان نشده. اما موسیقی که توسط ساموئل پخش میشود، یک موسیقی مردانه و زن ستیز است. انگار این قطعه رسما جهان ویران شده ساموئل را به سخره گرفته است. هرچند کلام موسیقی کمتر در فیلم پخش میشود:« این واقعیت که شعری وجود ندارد بهتر است. آهنگ اصلی بسیار معروف است، بنابراین شما اهمیت اشعار را میدانید، اما لازم نیست آنها را در فیلم بیش از حد پخش کنید.»
جالب است که مدیر گروه «۵۰ سنت» بیورن واگنر معتقد است که آناتومی یک سقوط، موجی از محبوبیت را برای او گروهش به ارمغان آورده و این قطعه خاص را هم ماندگار کرده است. واگنر میگوید:« پخشهای کاور دیلی اسپاتیفای در اواخر سپتامبر، زمانی که آناتومی یک سقوط در جشنوارههای بزرگ فیلم در تورنتو و نیویورک اکران شد، ۷۰ درصد افزایش یافت. این آهنگ اکنون ۱۱.۵ میلیون استریم در اسپاتیفای دارد، در حالی که بیشتر نظرات پای این آهنگ در یوتیوب، نظرات سینماییهاست تا اهالی موسیقی!»
با این حال آناتومی یک سقوط، موسیقی فیلم به معنای آهنگسازی جداگانه ندارد. قطعات موسیقی دلپذیری بارها توسط دنیل با پیانو نواخته می شوند، قطعاتی از پرلودهای شوپن یا آستوریای معروف ایزاک آلبنیز. اما کار اصلی موسیقی و تاثیرگذاری ویژهاش همان قطعه ابتدایی است.