رامین کوشا را حالا دیگر فقط با سرخپوست نمیشناسیم. حالا او در ایران بیش از همیشه با موسیقی سریال متفاوت و خاص آکتور شناخته میشود. سریالی که شکل متفاوتی از مجموعههای تلویزیونی را به مخاطب عرضه کرد و در جهت ارتقای سلیقه تماشاگر و به همان میزان شنونده گام برداشت. کوشا هم که سالهاست موسیقی را آنطرف آبها دنبال کرده و خودش را به عنوان یکی از آهنگسازان جوان سینمای ایران و جهان جا انداخته است. او را بعد از آکتور در برادران لیلا شنیدیم و حالا در تفریق مانی حقیقی.
همین چند قلم در کارنامه اندک فعالیتهای رامین کوشا نشان از وزن بالای کاری او و گزیدهکاریاش دارد. او در تلاش نیست که فعالیتش به هر قیمتی گسترده شود و کوشیده تا سراغ آثار فیلمسازان مطرح و کارهای خوب برود. رامین کوشا را به عنوان یکی از آهنگسازان جوان ایرانی در حوزه موسیقی اینسترومنتال و الکترونیک میشناسند. هرچند حقیقت ماجرا این است که او تنها در حوزه دیجیتال فعالیت ندارد بلکه سازهای آکوستیکی که در موسیقیهایش به کار میگیرد بسیار کارآمد و کوبنده است. همانگونه که در خورشید مجید مجیدی و سرخپوست این لحظات را زیاد شنیدیم. حالا در تفریق هم هرچند رگههای موسیقی الکترونیک شنیده میشود اما موسیقی آکوستیک در اولویت قرار دارد.
مانی حقیقی کارگردان تنوعطلبی در اننخاب آهنگساز است. همکاریهای درخشانی با کریستف رضاعی داشته اما سراغ پیمان یزدانیان هم رفته. بعد از آنها حالا برای اولین بار سراغ رامین کوشا آمده و احتمالا آن شکل انتزاعی و کوبندگیای از جنس اژدها وارد میشود را مد نظر داشته است و در عین حال آرامشی که کنعان داشت را.
آهنگساز با استفاده از تک مضرابها فضای تردید و دو دلی را بازنمایی کرده و در صحنههایی که از ابتدا فرزانه (ترانه علیدوستی) به جلال (نوید محمدزاده) شک میکند آغاز میشود. تک مضرابهای سازهای شرقی که با کوبهایها آمیخته میشوند. در عین حال در فضاهای اکشن و لحظاتی که قصه به اوج تنشهای خودش میرسد کوبهایها وارد عمل میشوند و در کنار این تک مضرابها اضطراب را بازی میکنند.
موسیقی تفریق موسیقی ملودیک نیست. فضای کلی آن موسیقی افکتیو است و قصدش بازنمایی است. در عین حال در میان کارهای مانی حقیقی یکی از پرحجمترین موسیقیهاست و تقریبا تمام سکانسها موسیقی دارد. زمانی که نقشهای بیتا و محسن به فیلم اضافه میشوند و داستان از فضای دونفره جلال و فرزانه خارج میشود، موسیقی هم فضای ارکسترال را تجربه می کند. رفت و آمد ویولنها که تند زیر بارانی که محسن در جستجوی بیتا از خانه بیرون میزند شنیده میشود. باران شک میبارد و ویولنها مضطرب مینوازند تا این فضا وارد جان تماشاگر شود و عمق این اندوه را درک کند.
کوشا در تفریق، موسیقی اضطراب و خیانت را ساخته است. موسیقی شک… موسیقی ترجیح دادنِ یار… موسیقی روزی که همه در ازدواج از آن میترسند. اضطراب در موسیقی فیلم آنچنان که از برنارد هرمان به عنوان یکی از اصلیترینها الگوها میتوان یاد کرد، با رفت و آمدهای سریع سازی همراه است. انگار هدف اصلی بازنمایی ترس و تپش قلب و بالاتر رفتن ضربان توسط موسیقی است. این کار را میتوان به بهترین شکل و در عین حال بالاترین حجم صوتی با سازهای زهی در ترکیب با سازهای کوبهای انجام داد. کوشا نیز مشابه همین مسیر را رفته. شاید میشد برای لحظاتی ملودیهای گذرا در نظر گرفت. سکانسهایی مثل مهمانی یا آماده کردن کودک برای خواب که از داستان اصلی فاصله داشتند اما حقیقت ماجرا این است که وزن این سکانسها در مقایسه با وزن سکانسهای تعقیب و گریز و فریب و استرس آنقدر کم است که آهنگساز اگر میخواسته وارد فضای کمی احساسیتر شود احتمالا کار مصنوعی از آب درمیامده. البته موسیقی فیلم تفریق در برابر فضای اگزوتیک و غریب سینمایی و داستانی آن به مراتب آسانتر و قابل فهمتر است.