غذای خوشطعم یخچالی که دوباره گرم شده
چهارشنبهها؛ سریالبازی
باید به شبکه FX حق داد که همچنان نوستالژی سریال موفق Justified را داشته باشد. سریالی که ۱۰ سال از پایان فصل ششم آن گذشته اما هنوز هم طرفدارانش طعم خوش آن را زیر دندان دارند. اما رفتن سراغ پدیدههای موفق قدیمی، همیشه در کنار گارانتی نسبی تکرار موفقیت که بابت تماشاگران وفادارش میتواند به همراه بیاورد، با خطری بزرگ مواجه است؛ سازگار نشدن با زمان و درک نکردن تغییرات اجتماعی و سلایق بینندگان. شاید ۱۰ سال زمان زیادی برای این تغییرات به نظر نرسد ولی با سرعتی که تولیدات تلویزیونی و سینمایی گرفتهاند مطمئنا دره عمیقی ما را از سالهای ۲۰۱۰ و محصولاتش جدا میکند. این همان چالشی است که سازندگان سریال موجه: شهر باستانی Justified: City Primeval با آن مواجه بودهاند و نتوانستهاند به خوبی از پس آن بربیایند.
فهرست بهترین سریال های جنایی که باید دید
جاستیفای به عنوان یک سریال وسترن مدرن در دوران خودش اثری بسیار تماشایی بود. یک قهرمان شکننده که هر بار میتوانست با تیزهوشی و آرامش ذاتیاش بر مشکلات غلبه کند. هماوردی برای ستوان کلمبو و بهترین پلیس/کارآگاههای پیش و همزمان با آن. ولی در این ۱۰ ساله ما با سریالهایی مثل True Detective با بازی متیو مککانهی و کالین فارل یا Mare of Easttown ،Unbelivable مواجه بودهایم که سریالهای معمایی/پلیسی را تا حد زیادی ارتقا دادهاند و برای معاون مارشال، رایلان گیونز با آن کلاه و تیپ سنتی لباس پوشیدن و سیر در فضای گذشته، سخت است بتواند به راحتی جایی برای خود باز کند. هر چند در سالهای اخیر پری میسون هم در همین حال و هوای وسترن اکران شد و نسبتا موفق بود.
در سریال موجه: شهر باستانی با چی مواجهیم؟
همانطور که اشاره کردم سریال موجه: شهر باستانی Justified: City Primeval به عنوان یک مینیسریال دنبالهای بر سریال شش فصلی Justified است. در این سریال رایلان، مارشال آمریکایی با بازی تیموتی اولیفانت (که از همان سریال Justified آمده و او را در سریالهایی مثل ماندالورین و فارگو هم دیدهایم) قرار است دختر ناسازگارش را به یک مرکز تربیتی ببرد. ویلا گیونز که نقشاش را ویوین اولیفانت دختر تیموتی اولیفانت بازی کرده، در اغلب اوقات از آن دخترهای روی مخ است که در داستانها قرار میگیرند تا با کارهای احمقانهشان مدام دردسر درست کنند. اینجا البته او دختر باهوشی هم هست که خودش میتوانست راوی اتفاقات جذاب متفاوتی در سریال باشد، اما کلا نقشاش یک مقدار از داستان بیرون است و نمیشود او را به روایت چسباند.
مارشال و دخترش دارند با بدختیهایشان سر و کله میزنند و به سمت مرکز پرورشی میروند که با دو تا آدم تبهکار مواجه میشوند. در یک درگیری جالب مارشال دو تبهکار مزاحم را دستگیر میکند و در شهر سر راه یا پریموال سیتی، او را تحویل پلیس میدهد. در جلسه دادگاه وکیل سمجی به نام کرولین وایلدر که نقشش را آنجانو الیس بازی میکند، طرف متهمان ایستاده است و کاری میکند تا مارشال به ماندن در شهر محکوم شود. مدت حضور در شهر یعنی مواجههاش با آشناهای قدیمی در کنتاکی. بعد هم پیش آمدن یک سری معما و قتل و اشراری که قهرمان رایلان باید کارشان را بسازد. مثل همیشه در اینجور داستانها پلیس کم و بیش پخمه است و معلوم نیست اگر رایلان نبود میخواستند با این همه مشکل چه خاکی توی سرشان کنند. مثل همه داستانهای این تیپی در مدت کوتاهی کلی بحران روی سر شهر آوار میشود که عدل قرار است رایلان حلشان کند.
چرا باید سریال Justified: City Primeval را ببینیم؟
چون عمیقا از قهرمانهایی با قدرتهای فوقبشری خسته شدهایم و دلمان کمی «آدم» میخواهد. رایلان میتواند همان قهرمان مطلوب باشد. با همان جذابیت های مردانه و شوخهای خشک و جدی! با همان اعتماد به نفسی که میشود بهش تکیه کرد. چیزی که هر دختر غریبهای را هم میتواند به خود بکشد چه برسد به دختر بابا را. تیموتی اولیفانت یک پدر مطلقه آسیبپذیر است که در زندگی یاد گرفته چطور به تنهایی مشکلات را حل کند. او این توانایی را به مرور به دخترش نیز منتقل میکند. فضای سریال قاعدتا باید برای طرفداران جاستی قدیمی ارضا کننده باشد. با موزیک خوب و بازیگران فرعی که نقش خود را درجه یک بازی کردهاند؛ یکیاش آنجانو الیس، نامزد جوایز اسکار و امی (شاه ریچارد، وقتی ما را میبینند) که هر وقت مقابل دوربین قرار میگیرد گرمای صحنه را بالا میبرد. وکیلی با احساسات متناقض و در عین حال دوستداشتنی که به تنهایی بخشی از درام سریال را به دوش میکشد. سریال برای ۸ اپیزود مایه کافی دارد و آرامش تیموتی اولیفانت در خشنترین صحنهها بسیار دلچسب است. هرچند که هیچکدام از مشکلات و خطرات شخص خودش را تهدید نمیکند و نه این که بابت هیچ چیزی عصبانی نمیشود، میشود؛ اما یکجوری برعکس. یعنی انگار هرچقدر موضوع حادتر باشد آرامتر است و بالعکس!
چرا سریال موجه: شهر باستانی را نمیخواهیم ببینیم؟
بخشی از مشکل به همان تغییر زمان و به روز نبودن ژانر سریال برمیگردد. اما مشکلات دیگری هم هست. با وجود همه تلاش سازندگان برای حفظ ریتم و فضا، داستان بعضی جاها سوررئال است و نمیشود قورتش داد. خود آن شهر پریموال در کنتاکی هم مصیبتی است. جایی که هیچ هویت خاصی ندارد و میتوانست هر شهر دیگری باشد. کلیشهها هم در اغلب موارد روی اعصاباند. قاضی لج درآر و پلیسهای شوت و رابطه پدر و دختری در حال التیام که مشابهش را صد بار دیدهایم و بهتر از این. آخرینش یکجورهایی در The Last of Us بود. جایی که البته پدر و دختر واقعی در کار نبود اما شیمی رابطه خیلی گرمتر از کار درآمده بود. و خلاصه این که با سریال متوسطی طرفیم که با ندیدنش هیچ چیز را از دست نخواهیم داد. مثل غذای خوشطعمی است که زیادی در یخچال مانده و دوباره گرم شده است.
امتیاز سریال در آیامدیبی ۷.۸ است. مخاطبان rottentomatoes به سریال امتیاز ۵۱% را دادهاند و منتقدان metacritic میانگین امتیاز ۷۹ را به سریال دادهاند که با توجه به سختگیریشان امتیاز قابل توجهی است.