نگاهی به فیلم پیمان ساخته گای ریچی

بساط ماله کشی

فیلم پیمان The Covenant ساخته تازه گای ریچی، متفاوت‌ترین فیلم کارنامه کاری او و البته اثری به شدت متوسط و کاملا سفارشی است. فیلم نه طراوت مربوط به جنس شوخ طبعی‌های انگلیسی در قاپ زنی یا جنتلمن‌ها و شرلوک هولمز را دارد و نه جنسی از خشونت و عصبیت افسارگسیخته در آن فیلم‌ها را. پیمان یک فیلم جنگی با محوریت نبرد میان طالبان و نیروهای آمریکایی در افغانستان است و به وضوح تلاشی است برای تطهیر چهره نیروهای بین‌المللی که به یکباره مردم و کشور افغانستان و حتی همراهان و وفادارانشان در آن کشور را رها کردند و کل حاکمیت را بعد از بیش از دودهه نبرد، تقدیم طالبان کردند. رگه اصلی داستان فیلم مبتنی بر تلاشی شکل می‌گیرد که سمت اعتراض را به سمت سیاست‌مداران بگیرد و از نیروهای ارتش ننگ‌زدایی کند.

معرفی و نقد فیلم پیمان

در واقع بناست این طور به نظر برسد که اگر اشتباهی هست مربوط به سیاست‌مداران است و آنچه که بی‌تغییر و با ثبات می‌ماند نیروی نظامی و ارتش آمریکاست. این همه بر بستر یک رفاقت نه چندان متعارف میان یک افسر آمریکایی و یک مترجم افغان صورت می‌گیرد. یکی به واسطه ارتشی بودنش با طالبان سرجنگ دارد و دیگری که قاچاقچی مواد مخدر هم هست به واسطه کشته شدن فرزندش توسط طالبان تصمیم به همکاری با آمریکایی‌ها گرفته و علیه طالبان اقدام می‌کند. آما آیا اصولا می‌توان فیلمی را به واسطه سفارشی بودن نادیده گرفت؟ خیر. آیا اصولا فیلمی غیر سفارشی در جریان اصلی سینمای جهان ساخته می‌شود؟ به ظن این قلم خیر. همه فیلم‌های جریان اصلی به شکلی درونی یا عیان جنسی از سفارش‌پذیری و تایید شدگی را با خود حمل می‌کنند. پیمان از دسته بیش از حد متوسط، سفارشی‌هاست. اما واقعیت این است که بخش بزرگی از فیلم‌های مهم تاریخ سینما با نگاهی دقیق و مبتنی بر شناخت اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و تاریخی رگه‌هایی از سفارش را در خود دارند.

جیک جیلنهال در فیلم پیمان

سفارش برای پرداختن به جنگ سرد میان شوروری و آمریکا، سفارش برای پرداختن به خطر نفوذ کمونیسم به غرب، سفارش برای پرداختن به جنگ جهانی اول و دوم و جنایات نازی‌ها، سفارش برای پرداختن به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی و علمی در فلان و بهمان کشور یا دولت، سفارش برای نقد یک جریان سیاسی، سفارش برای دوباره‌نویسی وقایع تاریخی، سفارش برای یادآوری خصومت تاریخی ژاپن و چین، سفارش در مورد پرداختن به جنگ ۸ ‌ساله ایران و عراق، سفارش برای پرداختن به جریانات اجتماعی مربوط به جنبش زنان، جنبش سیاهان و حقوق اقلیت‌های نژادی و جنسیتی و…. پس در این میان چه چیزی ما را به سینما وصل نگه می‌دارد؟ این اصل که با پذیرش وجود همیشگی رگه‌هایی از سفارش در فیلم‌ها، می‌توان از وجوه فنی و ساختاری و تکنیکی و سبک و سیاق روایت‌گری آن‌ها لذت برد و از سینما ناامید نشد.

فیلم پیمان اما چنان درگیر چیدن موقعیت شعاری داستانش شده که از نیمه فیلم به بعد عنان کار را از دست می‌دهد. در نیمه نخست فیلم تا پیش از زخمی شدن جان (جیک جیلنهال) همه چیز خوب پیش می‌رود. موقعیت ترسیم می‌شود، شخصیت‌ها و انگیزه‌هایشان تا حدی معنا پیدا می‌کند، توانایی‌ها و ناتوانی‌های آن‌ها عیان می‌شود، موقعیت جغرافیایی و جانمایی نیروهای خیر و شر رقم می‌خورد، اما از یک چیز غفلت می‌شود و آن کلیدی‌ترین نکته فیلمنامه و شخصیت‌پردازی است. اینکه احمد (دار سلیم) با چه انگیزه‌ای باید جان خودش و خانواده‌اش را به خطر بیندازد که جان زخمی را از دل طالبان به سخت‌ترین شکل ممکن برهاند؟ برای دریافت ویزای آمریکا؟ حتی اگر این دلیل کم مایه هم در کار باشد، به درستی در فیلم تبیین نشده است.

از همین نقطه سقوط فیلم آغاز می‌شود. در نیمه دوم و در مسیر نجات جان تا نقطه پایانی مخاطب مجبور است تمام رخدادهای حین نجات جان را، دوباره از نگاه خود جان مرور کند. چرا؟ به این دلیل ساده که فیلمنامه‌نویس توان ایجاد درونی‌تر انگیزه بازگشت جان برای نجات احمد و ادای دین کردن او را نداشته، پس دست به دامن نمایش تکراری فدارکاری‌های احمد می‌زند. فداکاری‌هایی که ما از آن باخبریم و یکبار آن را تماشا کرده‌ایم. فداکاری‌هایی که حتی اگر جان در حین بیهوشی متوجه آن نشده، به واسطه توضیح و یادآوری یک نفر سوم می‌توانست یکجا به او منتقل شود و میزان آگاهی او با تماشاگر مطلع فیلم، هم وزن شود. اینها اما گویا برای گای ریچی مهم نبوده است.

فیلم میثاق با بازی جک جینهال

مهم چفت و جور کردن فداکاری بی‌منطق احمد و ادای دین جبری جان به احمد بوده است. حتی ساده انگاری در فیلم چنان بالا گرفته که احمد که یک کشور برای پیدا کردنش بسیج شده‌اند، ذره‌ای تغییر در شکل و شمایل ظاهری‌اش نمی‌دهد، حتی در حد تغییر فرم ریش و سبیل، تغییر لباس و… از طرف دیگر جان با شمایل ظاهری و قد وقواره متفاوت از سایر افغان‌ها صرف کشیدن یک شال روی سرش از دید همه پنهان می‌شود و به هر گوشه‌ای از افغانستان که مایل است سفر می‌کند و…. کم نیست از این ساده انگاری‌ها و دست کم گرفتن مخاطب در فیلم.

در کل پیمان، تلاشی است برای شستن ننگ رها کردن بسیاری از مترجمان افغان در دل افغانستان به اشغال طالبان درآمده و فراموش کردن تلاش‌ها و همکاری‌ها و فداکاری‌های آن‌ها برای سربازان آمریکایی در افغانستان. تلاش برای تطهیر چهره ارتش آمریکا که افغانستان را دو دستی تقدیم طالبان کرد. فیلم جدای از وجه شعاری‌اش به شدت متوسط است و یک نیمه نخست قابل دفاع دارد و یک نیمه دوم اشتباه و نخ نما و سست. اما در این بین نمی‌توان از بازی چشمگیر دار سلیم بازیگر دانمارکی اصالتا عراقی فیلم گذشت که به جد کیفیتی از بازی را ارائه می‌دهد که جیک جیلنهال توانا در بازیگری را در بسیاری از سکانس‌ها محو می‌کند.

تماشای آنلاین فیلم پیمان در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. سینه فیل می‌نویسد

    منتقد محترم زیاد میره صدا و سیما ولی یادم نمیاد علیه فیلمهای به شدت سفارشی حرفی زده باشه حالا اینجا با این ادبیات در مورد گای ریچی حرف میزنه. سفارش از کی استاد منتقد؟؟؟ یکمی شناخت از ساز و کار سینمای جهان بد نیست.

filimo the north pole