جیسون استاتهام: روز گای ریچی هرچه سختتر، کارگردانیاش بهتر!
فیلم اکشن-کمدی گای ریچی با عنوان عملیات فورچون: تدبیر جنگی Operation Fortune: Ruse de guerre پس از چند تاخیر بالاخره به نمایش درآمد؛ تریلری جاسوسی که این کارگردان مطرح را با همکار دیرینه و ستاره محبوب ژانر اکشن یعنی جیسون استاتهام یک بار دیگر همراه کرده است. استاتهام که با نقشهای فرعی در فیلمهای گای ریچی بازیگری در سینما را شروع کرد و با فیلمهایی چون کرنک و مامور انتقال در کانون توجه عمومی قرار گرفت، در «عملیات فورچون» نقش ابرجاسوسی به نام اورسن فورچون را بازی کرده است که با گروهی زبده باید جلوی میلیاردری به نام گرگ سیموندز (با بازی هیو گرنت) را بگیرد که دلال اسلحه است و فناوری تازهای را در اختیار دارد که میتواند تهدیدی برای نظم جهان باشد. استاتهام در این گفتوگو درباره موارد جالبی صحبت کرده است از جمله فرایند «غیرعادی» همکاری با ریچی، استعداد فوقالعاده گرنت در دنیایی خارج از کمدیهای رمانتیک، خطرناکترین بدلکاریهایش در گذشته و چند موضوع خواندنی دیگر.
بهترین فیلم های جاسوسی تاریخ سینما
- با مهمترین سوالم شروع میکنم. شما در شطرنج بهترید یا گای (ریچی)؟
جیسون استاتهام: واقعا بستگی دارد. به این بستگی دارد که چه کسی بخواهد دروغ بگوید. اوایل آشنایی شانه به شانه پیش میرفتیم ولی در کل، من بیشتر برنده بودم و این به مذاق او خوش نمیآمد؛ چون خیلی رقابتی بود؛ اما در طول سالها او درسهای بیشتری گرفت و همین چیزهایی که یاد گرفت سد راه من در شکست دادن او شد. حالا از هر ۱۰ بازی ۶ یا ۷ تا را او میبرد که قبلا برعکس این بود. بنابراین او کمی از من بهتر شده است؛ اما هرگز نگویید که اینها را به شما گفتم.
- وقتی از او در این باره سوال کردم، گفت که شما فقط زمانی برنده میشوید که تقلب کنید!
حالا او یک دروغگوی لعنتی هم هست؛ دروغگویی تمامعیار. من وقتی برنده میشوم او خوشش نمیآید چون در طول ۱۰ سال گذشته کلی کلاس خصوصی رفته است. اینطور که پیداست باختن برای او دشوار است.
- اگر کسی واقعا هیچ فیلمی از شما ندیده باشد، اولین فیلمی که میخواهید ببیند، کدام است و چرا؟
من خیلی شیفته اولین فیلمهایی هستم که برای گای ریچی بازی کردم. پس شاید بگویم «قاپزنی» (Snatch)، شاید هم «ضامن، قنداق و دو لوله تفنگ شلیک کرده» (Lock, Stock, and Two Smoking Barrels). به نظرم بین این دو فیلم شیر یا خط میاندازم چون فکر میکنم در فعالیتهای بازیگریام خیلی سودمند بودند. امروز فیلمهای زیادی بازی کردهام که در کانون داستان آنها قرار دارم اما به نظرم این فیلمهای اولیهام با گای ریچی… بگذارید اینجوری بگویم که کسی را نمیشناسم که از این فیلمها لذت نبرده باشد.
- کاملا موافقم. حالا برویم سراغ فیلم عملیات فورچون: تدبیر جنگی. میخواهم از شما تشکر کنم چون به چنین فیلمی نیاز داشتم که موقع تماشایش حسابی سرگرم شوم و لذت ببرم. میخواهم بدانم واکنش شما چه بود وقتی هیو گرنت را دیدید؟ و زمانی که برای اولین بار سر صحنه او را با چنین لهجه و شخصیتی دیدید؟ چون او در قالب این شخصیت، فوقالعاده است.
او در این فیلم عالی است. او در «جنتلمن» هم کار چشمگیری انجام داد که مرا بهشدت تحت تاثیر قرار داد. «جنتلمن» هم دیگر فیلمی است که ایکاش در آن بازی میکردم. البته میدانم که نمیتوانم در تمام فیلمها بازی کنم. هیو خیلی خوشذوق و بااستعداد است… میدانید که او شگفتانگیز است. او دههها ستاره فیلمهای کمدی رمانتیک بود و حالا چنین شخصیتی را ایفا میکند که پیچیده و خیلی خاص و غیرقراردادی است. فکر میکنم به او کمتر از استعدادش توجه شده و شخصیتهای خوب برای بازی کمتر به او پیشنهاد شده است. همه باید مهارت او را در ایفای این نقش ببینند.
- کاملا موافقم. یکی از خصوصیتهای جذاب گای و شیوه کارگردانیاش برای من این است که حتی اگر فیلمنامه کاملی هم داشته باشد، هر روز همه چیز را کاملا بازنویسی میکند و به ایدهها و دیالوگهای تازه میرسد. میتوانید توضیح دهید که همکاری روزانه با گای – با چنین کیفیت خودجوشی – چگونه است؟
بله، یعنی خیلی غیرعادی است چون شما معمولا فیلمنامهای نیمهآراسته دارید که کار را با آن شروع میکنید و مثلا میدانید که صحنه خوبی هست که از عهدهاش برمیآیید. اصلا میدانید که آن روز کارتان را چطور انجام خواهید داد؛ اما فیلمنامه هنوز شکل نهایی و عالی خودش را پیدا نکرده است و همین باعث میشود شما در اغلب موارد هراس داشته باشید و با خودتان بگویید که «امروز چه بلایی نازل خواهد شد؟» با وجود این، فکر میکنم گای دوست دارد خودش را تحت فشار بگذارد. دوست دارد فیلمنامه را از پنجره به بیرون پرتاب کند. دوست دارد پی ببرد که چطور میتواند از هیچ به چیزی برسد. به نظرم این فشاری که او به خودش میآورد به بهترین خروجی از او ختم میشود. خیلی عجیب و غیرعادی است اما او هرچه روز سختتری داشته باشد کارگردان بهتری است. هرچه فشار بیشتر باشد دیالوگهایش بهتر و جذابتر میشوند. آخر روز هم اینطور به نظر میرسد که او هفتهها وقت گذاشته تا چنین صحنهها و دیالوگهای اریژینالی را خلق کند. دیدن این روال کاری واقعا شگفتانگیز است.
- فوقالعاده است اما شما چگونه با این شرایط همراهی میکنید؟
خب، من هیچ چیز را قطعی در نظر نمیگیرم و دلم را به چیزی هم خوش نمیکنم. دیالوگها را هم حفظ نمیکنم. تقریبا مثل یک کارگاه است. فکر نمیکنم هیو طرفدار این شیوه باشد چون نقش او دیالوگها و مونولوگهای دشواری داشت. انگار ۳ روز وقت بگذاری و متنهای طولانیات را حفظ کنی و بعدش ناگهان ببینی همهشان تغییر کردهاند! جالب اینکه گای در خصوص صحنههای اکشن هم چنین رویکردی دارد و روزانه روی آنها کار میکند، بدون تمرین، آموزش و حتی بدلکار. ما اینطوری به سبک دانشجویان فیلم میساختیم اما به حرفهایترین شکل ممکن.
- بامزگی یکی از ویژگیهای آبری (پلازا) است چون در بداههپردازی خیلی خوب عمل میکند. او چند بار باعث خنده ناگهانی شما در مقابل دوربین شد؟
بارها. او خیلی بامزه است. او مهارتهای بداههپردازی شگفتانگیزی دارد و بیشتر دیالوگهای بامزه و خندهداری که میگوید از خودش است. او بهقدری خوب و بامزه و غیرقراردادی است که شما هرگز نمیتوانید میزانش را مشخص کنید. زمانبندیاش عالی است. او حسابی دیدنی است و بازیگر محبوب تازه من است. من عاشق آبری پلازا هستم.
- وقتی با گای صحبت میکردم پرسیدم: «چه کاری لازم است انجام بدهم تا شما و جیسون ۱۰ فیلم دیگر هم با یکدیگر کار کنید؟» او گفت این اتفاق میافتد و لازم نیست نگران باشم. بعدش از فیلم تازهاش در اسپانیا گفت و اینکه شما در آن حضور ندارید! خیلی خوشحالم که شما دوباره همکاری کردید. درباره پروژههای دیگری هم صحبت کردهاید؟
بله، همینطور است منتها تلاش میکنیم پروژه بعدی به جایی برسد. چه خوب که او درگیر فیلم دیگری است چون من هم درگیر دنباله «مِگ» (The Meg) هستم. به نظرم خوب است که وقفهای بین همکاریهای ما باشد. ما این کار را دوست داریم و زمانی که با هم انجامش میدهیم بیشتر هم آن را دوست داریم و ازش لذت بیشتری هم میبریم.
- شما صحنهها و فصلهای اکشن شگفتانگیزی را کار کردهاید. من هم واقعا شیفته بزنبهادری شما شدهام. وقتی کارنامهتان را مرور میکنید یکی دو صحنهای که به نظرتان خطرناکتر یا واقعا سخت میآیند کدامها هستند؟
چندتایی هست. وقتی «کرنک» را فیلمبرداری میکردیم از یک بالگرد واقعی آویزان شدم. در حالی که پس از آن -و در بیشتر موارد- چنین صحنههایی مقابل پرده سبز فیلمبرداری میشوند. صحنههای پرشی هم در آن فیلم بودند که خودم انجام دادم و مثلا در صحنهای روی خودرویی پریدم. در «مامور انتقال» هم پرش کوچکی داشتم یا جایی که از پشت جت اسکی به پشت اتوبوس میپرم، تحت شرایط چندان ایمنی صورت نگرفت. نباید انجامش میدادم چون سیم ایمنی در کار نبود. اگر پشت اتوبوس را نمیگرفتم با سرعت سی مایل بر ساعت با زمین برخورد میکردم. اینها کارهای احمقانهای است که انجام دادهام؛ اما آزاردهندهترین کاری که مجبور به انجامش بودم این بود که با عضله دوسر بازوی پاره باید فیلم را تمام میکردم.
بیشتر مصدومیتها به موارد نهچندان جدی و مشکلهایی با بافتهای نرم و مفاصل برمیگردد. میدانید که من مصدومیتهای بسیار زیادی را تجربه کردم چون بدلکاریهای زیادی را خودم انجام میدهم. در «مکانیک» The Mechanic واقعا به خاطر پرشی از سکویی بلند به پشت یک قایق، به گردنم آسیب زدم. باز هم میگویم که بدلکاریهای احمقانه زیادی انجام دادم که نیازی نبود و فقط میتوانستم روی یک بدل حساب کنم. الان جراحتهای بد زیادی دارم که باید مراقبشان باشم. استالونه هم پس از سالها بازیگری سراسر مصدومیت است. بیشتر کارهایی که ما میکنیم به خاطر منیتمان است و اینکه میخواهیم کار، موثق و اصیل باشد. میخواهیم مردم ببینند که خودمان انجامش میدهیم. به نظرم حالا تصمیمهای بیشتری را هوشمندانه میگیرم. لازم است که هوشمندانهتر عمل کنم چون بدنم هم کمی فرسوده شده است.
منبع: کولایدر، استیو واینتراب
سلام ادمین
چند تا سوال داشتم
۱- در ایام محرم سری برنامه های مهمونی پخش میشه ؟؟؟
۲- از پشت صحنه جیران چه خبر ؟؟
۳- فیلم سگ های نگهبان فیلم بزرگ کی به صورت دوبله پخ میشه وقتی که پخش شد در قسمت دوزبانه ها قرار میگیره یا مدتی به صورت زبان اصلی باشه ممنون
سلام
۱. به مدت دو هفته پخش برنامه مهمونی متوقف شده.
۲. پخش نخواهد شد. متاسفانه.
۳. از بچههای این بخش میپرسیم. چون کمی پیچیده نوشتید.