۷ فیلم برتر آقای رابرت آلتمن
۲۰ فوریه ۱۹۲۵ سالروز تولد این معلم فیلمساز است
نامش لااقل در ایران و بین هواداران سینما، هیچگاه آنطور که باید به عنوان یکی از کارگردانان بزرگ تاریخ سینما مطرح نشده؛ هرچند منتقدان سینما همیشه از قدرت کارگردانی او و میزان تاثیری که رابرت آلتمن بر فیلمسازان همنسل خود و نسلهای بعد از خودش گذاشته گفتهاند.
آلتمن در طول دوران بسیار پربار حرفهای خود بیش از ۳۵ فیلم بلند ساخت. ذهن پویایش گاهی آنقدر درگیر ایدهها میشد که سالی ۲ فیلم میساخت! «پل تامس اندرسون» از جمله کارگردانان بزرگ معاصری است که درباره آلتمن گفته: «چطور یک نفر میتواند خالق این همه فیلم عالی باشد؟» آلتمن بود. تمام فیلمهایش امضا و سبک منحصربهفردی داشت و تاثیر سبک او را میتوان در سینمای بزرگانی چون اندرسون، تارانتینو، ایناریتو، نوآ بامبک و ریچارد لینکلیتر به وضوح دید. به مناسبت تولد رابرت آلتمن میخواهیم هفت فیلم برتر او را به شما معرفی کنیم.
مککیب و خانم میلر | ۱۹۷۱ | McCabe & Mrs. Miller
شاید «نشویل» جاهطلبانهترین و یکی از بهترین فیلم های رابرت آلتمن باشد، اما بدون تردید، «مککیب و …» شاهکار مالیخویایی رابرت آلتمن است. یک ضدوسترن خشن و در عین حال رمانتیک دوساعته با حضور دلنشین «وارن بیتی» و «جولی کریستی». فیلم علیرغم صدای گوشخراشش باز هم قابل تحمل است (تدوینگر فیلم گفته بود صدای فیلم کاملا خراب بود، اما آلتمن زیر بار اصلاح آن نرفت!)
فیلم داستان یک تاجر با گذشتهای مرموز است که در یک شهر کوچک، روسپیخانهای بنا میکند و بلافاصله بعد از افتتاح آن، یک روسپی انگلیسی وارد شهر میشود و با تاجر شروع به شراکت میکند. فیلم از سکانس آغازینش که با ورود «بیتی» اسبسوار به صحنه با موسیقی لئونارد کوهن همراهی میشود عالی است تا سکانس پایانی برفی آن.
نشویل | ۱۹۷۵ | Nashville
«کرت وونهگات» نویسنده مشهور درباره نشویل، این حماسه پرشخصیت و تاثیرگذار موزیکال آلتمن خاطرنشان کرده بود که «فیلم با تصنیفی میهنپرستانه شروع میشود که تاکید میکند “ما باید کاری درست انجام دهیم تا بتوانیم تا ۲۰۰ سال آینده دوام بیاوریم.” و سه ساعت بعد، همه چیز در افتضاحترین حالت ممکن به پایان میرسد!»
این موزیکال شلوغ آلتمن ۲۴ شخصیت اصلی دارد و قصهاش در پسزمینهای از میهمانیهای آنچنانی و موسیقی و سیاست روایت میشود. وونهگات نشویل را «گنجینه معنوی آمریکا» نامید و «پالین کیل» منتقد مشهور سینما آن را «خندهدارترین تصویر حماسی آمریکا که تا به حال به پرده سینما رسیده است» نامید.
خداحافظی طولانی | ۱۹۷۳ | The Long Goodbye
یک اقتباس عجیب و دیوانهوار از رمان «ریموند چندلر» با همین نام. چندلر در قصههایش کاراکتری به نام «فلیپ مارلو» ساخته بود که سند ایفای نقشش در عالم سینما سالها به نام «همفری بوگارت» خورده بود، اما در فیلم رابرت آلتمن اینبار نقش مارلو به «الیوت گلد» گیج و ژولیده سپرده شد تا حسابی از آن کاراکتر آشناییزدایی کند.
تماشای «آرنولد شوارتزنگر» بسیار جوان در صحنهای از فیلم قطعا برایتان غافلگیرکننده خواهد بود و دیدن پایان تکاندهنده فیلم که با پایانبندی رمان فرق دارد هم شگفتزدهتان خواهد کرد.
برشهای کوتاه | ۱۹۹۳ | Short Cuts
بعد از موفقیت همهجانبه فیلم «بازیگر» که جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن و سه نامزدی اسکار (از جمله بهترین کارگردانی) را برای آلتمن به همراه آورد، او فرصت را غنیمت شمرد و دوباره رفت سراغ پروژهای بلندپروازانه با حضور انبوهی از شخصیتها تا یکی از بهترین و تاثیرگذارترین فیلمهای دهه ۹۰ میلادی را کارگردانی کند.
آلتمن که درک درستی از ادبیات داشت، با حضور شماری از بازیگران مستعد آن دهه مثل «رابرت داونی جونیور»، «جنیفر جیسون لی»، «جولین مور» و «فرانسیس مکدورمند» به سراغ داستانهای کوتاه ریموند کارور رفت و یک کمدی-درام عالی ۱۸۸ دقیقهای به تاریخ سینما هدیه کرد. فیلم برشهای کوتاهی از زندگی شخصیتهای مختلف است و دیدنش از نان شب واجبتر!
گاسفورد پارک | ۲۰۰۱ | Gosford Park
رابرت آلتمن فیلمنامهای درجه یک از «جولیان فلوز» را جلوی دوربین برد و کارگردانیاش آنقدر استادانه بود که فلوز اسکار بهترین فیلمنامه اریجینال را به خانه ببرد. فیلم یک کمدی سیاه جنایی-رازآلود است که داستان آن در دهه ۳۰ میلادی و در منزل و شکارگاه یک زوج متمول میگذرد و جزو بهترین فیلم های آلتمن محسوب میشود.
فیلم ویژگیهای برجستهای دارد: شلوغی دیوانهوار، طراحی صدای پیچیده، طنز نافذ، قابهای هوشمندانه و البته بازی گرفتن آلتمن از یکدوجین بازیگر قدر بریتانیایی! فیلم به لحاظ فروش دومین فیلم موفق آلتمن پس از «مَش» در گیشه بود.
مش | ۱۹۷۰ | M.A.S.H
در سال ۱۹۷۰، دو کارگردان بزرگ به نامهای «استنلی کوبریک» و «سیدنی لومت» ساخت فیلمنامهای کمدی درباره جنگ در کره را رد کردند و رابرت آلتمن آن را پذیرفت و بابت کارگردانیاش برنده نخل طلای جشنواره کن شد!
بیاقبالی کوبریک و لومت به ساخت فیلم باعث شد تا آلتمن سبک خاص خودش را با «مش» به دنیای سینما عرضه کند: زومهای آهسته، دیالوگهای داخل هم، گروه پرتعداد بازیگران و طنز گزنده. آلتمن برای روایت جنگ سراغ یکی از دردناکترین جنبههای آن رفته: یک درمانگاه جنگی پر از مجروح و جانباز. اما فیلم با طنز سیاهش وادارتان میکند به شکلی عجیبی به دردها بخندید و البته به فکر فرو روید.
۳ زن | ۱۹۷۷ | ۳ Woman
تاثیر این گسست روایی ۳ زن را بعدها میتوان به وضوح در سینمای «دیوید لینچ» و «آپیچاتپونگ ویراستاکول» مشاهده کرد. کار بازیگران فیلم (به خصوص «شلی دووال» بازیگر محبوب آلتمن) عالی است. زمانی که فیلم و شخصیتهای آن به ورطه فروپاشی عصبی میرسند، این بازیگرها هستند که با تسلط بر اعصابشان، نمایشی خیرهکننده را رقم میزنند.