۱۰ حقیقت درباره پشت صحنه فیلم اسپارتاکوس
۶ اکتبر سالگرد اکران شاهکار حماسی استنلی کوبریک است
استنلی کوبریک تنها ۳۲ سال داشت که یکی از ابرپروژههای تاریخ هالیوود را کارگردانی کرد؛ درامی حماسی درباره بردهای آزادیخواه به نام «اسپارتاکوس» که علیه ظلم و نظام طبقاتی جاری در روم برمیخیزد. این فیلم باشکوه و پرهزینه شماری از بهترین بازیگران تاریخ سینما را دور هم جمع کرده بود. از جمله: «کرک داگلاس»، «لارنس الیویه»، «تونی کورتیس» و «چارلز لاتن». نویسنده فیلمنامه هم «دالتون ترومبو»یی بود که در دوره مککارتیسم به ظن داشتن تمایلات کمونیستی در لیست سیاه هالیوود قرار گرفته بود.
طبعا پشت صحنه چنین فیلمی پر از نکته و حاشیه است و در این مطلب میخواهیم ۱۰ نکته جذاب درباره فیلم اسپارتاکوس را برایتان روایت کنیم.
«یول برینر»: منم اسپارتاکوس!
در ابتدا قرار بود کمپانی «یونایتد آرتیستس» فیلم اسپارتاکوس با بازی یول برینر و «آنتونی کویین» بسازد و حتی برای آن دو عنوان «اسپارتاکوس» و «گلادیاتورها» را هم ثبت تجاری و یک تبلیغ گرانقیمت تمامصفحهای در نشریات مطرح آن دوره درباره ساخت فیلم منتشر کرد. با این حال کرک داگلاس و کمپانیاش که حق اقتباس سینمایی رمان اسپارتاکوس نوشته «هاوارد فست» را خریده بودند، سریع برای ساخت فیلم دستبهکار شدند و ضمن کنار گذاشتن فیلمنامه پروژه برینر، فیلمنامه ترومبو را دادند دست استنلی کوبریک تا کار را شروع کند.
نویسندهای که رمان خودش را خراب کرد
وقتی کمپانی «یونیورسال» برای ساخت فیلم پشت کرک داگلاس درآمد، به او ۴ هفته فرصت داد تا با یک فیلمنامه شستهرفته برود سراغ مدیران استودیو. فیلمنامه اولیه را خود هاوارد فست نویسنده کتاب اسپارتاکوس نوشت و کرک داگلاس حاصل کار او را یک «فاجعه» خواند. داگلاس فورا دست به دامان ترومبویی شد که در آن زمان ممنوعالکار بود. ترومبو فیلمنامه را با نام مستعار «سم جکسون» نوشت و تحویل داگلاس داد. ترومبوی بیچاره چهار سال قبلتر برای نوشتن فیلمنامه «شجاع» با نام مستعار «رابرت ریچ» اسکار گرفته بود!
البته هاوارد فست بعدها نقل کرده بود که داگلاس به او التماس کرده که به استودیو برود و به کوبریک در ساخت فیلم کمک کند. فست گفته بود: «آنها کار را روی فیلمنامه ترومبو پیش برده بودند و چیزی نزدیک به یک ساعت و چهل دقیقه فیلم شلخته و غیرمنسجم گرفته بودند. حاصل آن هم راشی که گرفته بودند شبیه همه چیز بود جز یک “فیلم” و از قصه بیبهره بود.» فست میگفت ۲۷ صحنه جدید برای فیلم نوشته بود تا بشود از دل صحنههای گرفتهشده یک فیلم منسجم تولید شود.
کوبریک اولین گزینه کارگردانی نبود
«دیوید لین» اولین گزینه کارگردانی فیلم اسپارتاکوس بود که پروژه را رد کرد. بعد به لارنس الیویه پیشنهاد دادند فیلم را کارگردانی کند، اما استاد اعتقاد داشت کارگردانی و بازیگری همزمان به کارش لطمه میزند. بعد «آنتونی مان» برای کارگردانی استخدام شد، اما داگلاس اعتقاد داشت او از طرفی مرعوب عظمت فیلم شده بود و از سمتی توان برقراری ارتباط با گروه انگلیسی بازیگران را هم نداشت، بنابراین بعد از دو هفته از کار اخراج شد! سرانجام داگلاس استنلی کوبریک را (که قبلا در فیلم «راههای افتخار» او بازی کرده بود) با دستمزد ۱۵۰.۰۰۰ دلاری به پروژه آورد.
«جین سیمونز» هم گزینه اول بازیگر زن فیلم نبود
داگلاس دوست داشت «ژن مورو» نقش «وارینیا» را بازی کند. اما مورو آن زمان درگیر عشقی آتشین بود و حاضر نشد نامزدش را در فرانسه ترک کند و به آمریکا برود! سپس «سابینا بثمان» هنرپیشه آلمانی در فیلم استخدام شد، اما کوبریک بعد از مدت اندکی کار با او فهمید که بثمان برای این نقش مناسب نیست. کمپانی سه هزار دلار به بثمان پول داد و او را راهی منزل کرد. داگلاس که مستاصل شده بود فوری به جین سیمونز زنگ زد. سیمونز میگفت: «در خانهام در آریزونا بودم که کرک تماس گرفت و گفت فوری خودت را جمع کن و بپر سمت لسآنجلس! من هم همین کار را کردم.»
دو پادشاهی که در یک اقلیم نمیگنجیدند
چارلز لاتن و لارنس الیویه هر کدام برای خودشان غولی بودند. «پیتر آستینوف» که در فیلم یکجورهایی حائل بین کاراکتر این دو بازیگر بود میگفت: «آنها مانند دو حیوان از هم خوششان نمیآمد. وقتی دو سگ دائم به هم پارس میکنند دلیلش را جویا نمیشوید، فقط این موضوع را میپذیرید!» البته در نهایت الیویه برای آب کردن یخها پا پیش گذاشت. او که میدانست لاتن قرار است بهزودی در انگلستان برای بازی در نقش «شاهلیر» در سالن «استراتفورد» روی صحنه برود، او را صدا زد پیش خودش و گفت: «ببین پسر! من قبلا بارها روی اون صحنه بودم»، بعد کروکی صحنه را روی کاغذی کشید و با ضربدر زدن روی نقاطی از آن گفت: «تو این نقطهها از سالن صدات بهتر شنیده میشه. سعی کن همینجاها بازی کنی.» لاتن هم بسیار ذوقزده شد و از این لطف سخاوتمندانه همبازیاش شدیدا تشکر کرد.
دماغ مصنوعی الیویه در فیلم اسپارتاکوس
الیویه در فیلم از یک بینی مصنوعی استفاده میکند که خیلی شبیه به بینی واقعی خودش است. آستینوف میگفت استفاده از این بینی باعث شده بود تا الیویه سر صحنه احساس امنیت کند.
اسکار گرفتن برای هیچ!
کمپانی «راسل مِتی» را برای مدیریت فیلمبردای استخدام کرد، اما کوبریک وسواسی که خودش فیلمبردار ماهری بود به متی گفت که بنشیند کنار و فقط استراحت کند. کوبریک تقریبا تمام کارهای فیلمبردای را خودش انجام داد و البته در پایان این راسل متی بود که اولین و آخرین اسکار زندگیاش را برای فیلمی گرفت که سر آن فقط خورده بود و خوابیده بود!
استفاده از ظرفیت تماشاچیهای فوتبال آمریکایی
روز ۱۷ اکتبر سال ۱۹۵۹ یک مسابقه فوتبال دانشگاهی بین تیمهای «نوتردام» و «میشیگان استیت» برگزار شد که ۷۶.۰۰۰ تماشاچی داشت. در روز مسابقه صدابرداران فیلم راهی استادیوم شدند و از تماشاگران خواستند تا جملات زیر را ادا کنند: «زندهباد کراسوس»، «به سوی روم، اسپارتاکوس» و البته جمله مشهور «منم اسپارتاکوس!». تماشاگران همچنان وظیفه داشتند صدای هیجان موقع نبرد را هم تولید کنند و البته «جان گاوین» بازیگر نقش ژولیوس سزار از آنها خواسته بود که در حین تشویق از کلمات و آواهای مدرن استفاده نکنند! تیم میشیگان آن روز ۱۹-۰ بازی را برد.
ویدیوکلوپ فیلیموشات | مرور فیلمهای دوستداشتنی
تلفات زیاد و عجیب فیلم اسپارتاکوس
فیلمبرداری بارها به دلیل بیماری و مصدومیتهای عجیب عواملش متوقف شد. داگلاس به دلیل ابتلای خودش به آنفلوآنزا ۱۰ روز فیلمبردای را متوقف کرد. تونی کرتیس هم که در حین بازی تنیس با داگلاس در منزل داگلاس از ناحیه آشیل صدمه دیده بود، دو هفته به مرخصی رفت! در این میان بدشانستر از همه «اریک اوربام» کارگردان هنریر (مدیر هنری) فیلم بود که در حین فیلمبرداری به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت و بعد از مرگش اسکار گرفت.
شوخی خرکی با همهکاره فیلم اسپارتاکوس!
در یکی از سختترین و طولانیترین روزهای فیلمبردای، قرار بود کرک داگلاس به صلیب کشیده شود. وقتی عوامل توانستند بازیگر/تهیهکننده فیلم را با موفقیت مصلوب کنند، دستیار کوبریک بلند داد زد «وقت ناهاره» و پروژه تعطیل شد و داگلاس یک ساعتی آن بالا معطل ماند! سیمونز گفته بود «برای بودن در این صنعت باید حس طنز داشت!»