سرانجام سریال بهشدت کنجکاویبرانگیز «اچبیاو» با عنوان «آخرین بازمانده از ما» (The Last of Us) به نویسندگی و با تهیهکنندگی اجرایی کریگ مِیزِن (چرنوبیل) و نیل دراکمان (که نویسنده بازی ویدیویی منبع الهام این سریال هم هست) عرضه شد؛ سریالی که ماجراهایش ۲۰ سال پس از شیوع ویروسی قارچی اتفاق میافتد که تمدن مدرن را نابود میکند و یک زندگی پساآخرالزمانی را برای بازماندگان انسانها به جا میگذارد. آلودگی قارچی که انسانها را مبتلا کرده است، حاصل جهشی در قارچهای کیسهای است که با نام سرچماقی شناخته میشوند و یک فراگیری (پاندمی) جهانی را رقم زدهاند. داستان، جول قاچاقچی (با بازی پدرو پاسکال) را دنبال میکند که مامور میشود دختر نوجوانی به نام الی (با بازی بِلا رمزی) را به جایی ببرد چون به نظر میرسد که او چاره حل مشکلات بشر است.
گفته میشود سریال «آخرین بازمانده از ما» – که بر اساس یک بازی ویدیویی به همین نام محصول ۲۰۱۳ و کمپانی «ناتی داگ» شکل گرفته – بزرگترین محصول تلویزیونی در تاریخ کشور کانادا است؛ و از ژوییه ۲۰۲۱ تا ژوئن ۲۰۲۲ در ایالت آلبرتا فیلمبرداری شد. این نخستین سریال «اچبیاو» است که بر اساس یک بازی ویدیویی ساخته شده، و فصل اول آن در ۹ قسمت تولید شده است. موسیقی متن شنیدنی سریال را هم گوستاو سانتائولالا تصنیف کرده که موسیقی بازی را هم ساخته بود. بعضی از منتقدان این سریال را بهترین اقتباس زنده از یک بازی ویدیویی خواندهاند. نمایش قسمت اول «آخرین بازمانده از ما» در «اچبیاو مکس» و دیگر کانالهای تلویزیونی، در روز اول عرضهاش ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار تماشاگر داشت که آن را به دومین سریال پربیننده «اچبیاو» پس از سال ۲۰۱۰ بدل کرد. این آمار پس از ۲ روز به بیش از ۱۰ میلیون تماشاچی رسید.
۲ خالق «آخرین بازمانده از ما» در این گفتوگو درباره مسائل مختلفی صحبت کردهاند، از تلاش برای واقعی کردن همه چیز و اینکه چرا رابطه جول و الی از همه مهمتر بود، تا اجتناب از ساخت یک سریال زامبی دیگر و اینکه چرا آنها داستانگویی را در این سریال، محدود و با فرجام تلقی میکنند.
معرفی و نقد سریال آخرین بازمانده از ما
- این سریال واقعا پسزمینه آلودگی ویروسی مردمان کره زمین را بسط داده و نشان میدهد که این بلا چگونه سر دنیا میآید. چرا احساس کردید نمایش خاستگاه جهش سرچماقیها اهمیت دارد؟
کریگ میزن: خب، میخواستیم تا جای ممکن این سریال را بر اساس علم و واقعیتهای مربوط به آن سروشکل دهیم. بازی ویدیویی محل اقتباس هم این کار را واقعا خوب انجام داده است، بهخصوص برای ژانری که سروکارش با زامبیهاست. قارچهای سرچماقی، ایده سحرانگیزی است که کاملا هم از واقعیت گرفته شد. میخواستیم تا جای ممکن سریال را به واقعیت نزدیک کنیم چون هرچه بیشتر واقعی میشد، تماشاگر بیشتر با شخصیتهایی ارتباط میگرفت که در فضای داستانی حضور دارند. این موضوع هم برای ما مهم بود که نشان دهیم تماشاگران در مورد فراگیری، آگاهتر و هوشمندتر از ۵ سال پیش شدهاند. ما قصد نداشتیم جوری وانمود کنیم که آنها از این چیزها سر درنمیآورند؛ و در واقع بخش اعظمی از دلیل ما برای شروع سریال به شکل فعلی با فصلی در دهه ۱۹۶۰ این بود که بگوییم: «ببینید، بستر فراگیریهای ویروسی مهیا بوده و کاملا خطرناک هم هستند؛ اما چیزی خطرناکتر هم وجود دارد. شاید برایتان خندهدار باشد اما اجازه بدهید چراییاش را توضیح دهیم.» بعدش شما میفهمید که اصلا شرایط خوبی در کار نبود و همواره چنین تهدیدی وجود داشته است. بنابراین وقتی فراگیری روی میدهد، ناگهانی یا غیرقابل پیشبینی نبوده است؛ بلکه بالاخره اتفاق افتاده است. همیشه قرار بوده روی بدهد؛ و حالا ما بر حسب اتفاق، در این روزگار بودیم که شاهدش باشیم.
- «آخرین بازمانده از ما» به رابطه انسانهای آلوده به ویروس با یکدیگر هم میپردازد و اینکه چطور با این قارچ به هم مرتبط شدهاند. در این فصل جنبههای پیچیدهتری از این ویروس را خواهیم دید که پیش از این ندیده باشیم؟
میزن: جالب است. شخصیتی در بازی هست که نگاه جالبی به این قارچها دارد و ملاحظهاش پیرامون سرچماقیها با برخی مضامین بزرگتر سریال گره میخورد؛ مضامینی که به شکل عجیبی خودشان در ارتباط با مفهوم زیبایی و خطر بالقوه عشق هستند. از این رو، بخشی از هدف اصلی نیل (دراکمان) و من این بود که مطمئن شویم هر چیزی که در این داستان بنا میکنیم (داستانی که با الهام و اقتباس از کار نیل در بازی شکل گرفته) سرانجام در خدمت موضوعی قرار میگیرد که برای ما بیشتر از هر چیز دیگری در این سریال اهمیت داشت؛ و آن، رابطه جوئل و الی است.
نیل دراکمان: همینطور است که کریگ میگوید. ما موارد خاصی را به سریال اضافه کردیم که من واقعا دوستشان دارم. نمیخواستیم یک سریال زامبیطور دیگر بسازیم. ما کلیکرها (Clicker: انساننماهای جهشیافته سریال که با صدا و پژواک راهشان را پیدا میکنند) را داریم که سریال را متمایز کردهاند؛ و موجودات جالب و عجیبی هستند. چیزهایی هم در بازی هست که ما کنار گذاشتیم، مثل هاگهایی که در هوا هستند و مردم باید ماسک گاز بزنند. همان اوایل کار به این نتیجه رسیدیم؛ و در نهایت، گفتوگوهایی که داشتیم ما را به این پیچکها رساند و سپس شیوه پیامرسانی آدمهای آلوده به یکدیگر که درست مثل قارچها است. خیلی ترسناک میشود رسیدن به این نتیجه که آنها به این شکل علیه انسانها متحد میشوند؛ و این ایدهای بود که من خیلی دوست داشتم و در سریال آن را توسعه دادیم.
- به نظرتان این سریال در چند فصل میتواند تولید شود؟ آیا سریالی است که احساس میکنید برای ۵ یا ۱۰ فصل میتواند ادامه داشته باشد یا چیزی در این میان یا نه، به نظرتان محدودتر از این حرفهاست؟
میزن: بله، محدود است. دوست ندارم سریالی را بنویسم که از نظر روایی همینجور پیش میرود تا اینکه دستآخر شبکه تصمیم میگیرد جایی به بدبختی آن پایان بدهد و خلاصش کند. من سناریو را برای رسیدن به پایانش مینویسم. پایانبندی برای من همه چیز است. اگر ندانم داستانی چطور به پایان میرسد، اصلا نمیدانم چطور آن را بنویسم؛ و در ضمن، اگر سناریویی پایان نداشته باشد، به این معنی است که در نهایت هیچ چیزی حقیقتا هدفمند نبوده است. همه منافع پوچ میشوند چون فقط در صورتی مشکلی به وجود نمیآید که شبکه چراغ سبز تولید فصل بعدی را بدهد؛ اما من بلد نیستم چطور چنین سناریویی را بنویسم. البته این دست سریالها را تماشا میکنم و در مقام مخاطب، مشکلی با آنها ندارم. فقط نمیتوانم سناریوی آنها را بنویسم.
ما بازی اول را برای نگارش سناریوی این سریال در نظر گرفتیم که یک شروع واقعی، میانه و پایان دارد. بعدش داستانی که باقی میماند و کمپانی «ناتی داگ» در بازی دوم آن را شروع میکند، حجم واقعا زیادی دارد. احتمالا بخش باقیمانده از داستان برای روایت در بیش از یک فصل مناسب باشد؛ اما قطعا من این بازیها را به عنوان منبعی برای ساخت سریالی ندیدم که همینجور ادامه داشته باشد و داستانش پیش برود. ما چنین جاهطلبیای نداریم. جاهطلبی ما روایت داستانی است که هست، آن هم به بهترین شکلی که میتوانیم و در رسانهای متفاوت.
دراکمان: بله، به خاطر دارم که اوایل کار از کریگ و مدیران «اچبیاو» پرسیدم که «این فصل به چند قسمت برای روایت نیاز دارد؟» و پاسخ این بود که «همان تعدادی که داستان میطلبد و نه بیشتر.» به همین شکل، رویکرد ما برای فصلهای آینده هم این خواهد بود که به اندازهای که داستان لازم دارد تا به پایان خودش برسد، فصل و قسمت در نظر بگیریم و نه بیشتر.
منبع: کولایدر، کریستینا ردیش