دون کورلئونه باشید با آن هیبت و سیگار برگ و تشکیلات، با آنهمه سختیای که روزگار برای شما آورده و شما برای روزگار. دون کورلئونه باشید و شخصیت اصلی قصهای پر از خیانت و دشمنی و اسلحه. موسیقی باید در این موقعیت سیاه و پر از قصههای تراژیک چه کند؟ من به شما میگویم؛ موسیقی قرار است کارهایی بکند که تصویر نکرده است. موسیقی قرار است روایت قصههایی باشد که نه دیده میشود نه گفته. موسیقی قرار است دلیلهای تلاش کردن برای پول سیاهی باشد که به خاطرش میتوان راحت آدم کشت حتی اگر از نزدیکانت باشد. موسیقی قرار است کودکی آدم بزرگیهایی باشد که امروز گانگستر شدهاند و ما ۸-۹ سالگیشان را ندیدهایم. ندیدهایم چه به آنها گذشته است. ندیدهایم چطور عاشق شدهاند، ندیدهایم چطور کودکانشان را روی پا نشاندهاند و در دهانشان قاشقهای غذای سیسیلی گذاشتهاند. ما برای همه اینها، والسهای نینو روتا را میشنویم. میشنویم که این آدمها که با تفنگ خیابانها را ناامن میکنند و دیگرانی را آلوده به مواد مخدر، قلب هم دارند. موسیقی به کمکمان میآید تا بخش مهربان و دراماتیک این قصه را ببینیم. که در سیاهی و صدای تیر و تفنگ یک فیلم گانگستری خفه نشویم. موسیقی میآید که یادمان بیارد به قول «معاون کلانتر» پشت این ستارههای حلبی، قلبی از طلاست.

نینو روتای افسانهای آهنگسازی پدرخوانده را انجام داد و خط اصلی ملودیاش را نوشت و فقط ۵ سال بعد از آن بود که مرگ سراغش آمد و یکی از پدران معنوی موسیقی فیلم جهان را از سینما گرفت. کاپولا سال ۱۹۷۲ سراغش رفت و آهنگسازی پدرخوانده را به او سفارش داد. زمانی که کاپولا تصمیم به انتخاب روتا گرفت، روتا در کارنامهاش همکاری با فدریکو فلینی، لوچینو ویسکونتی و فرانکو زفیرلی را داشت و آهنگساز معتبری بود. برنامهاش هم برای پدرخوانده صرفا گنجاندن موسیقی ساخته شدهاش از قبل نبود بلکه استفاده کردن از موسیقیای بود که بتواند فیلم را جلو ببرد و داستان پیچیده و سنگین خانواده دون ویتو کورلئونه را با موسیقی به مخاطبان فیلم نزدیک کند. شخصیت محوریاش همچنان که نام فیلم از آن گرفته شده دون کورلئونه است که موسیقی هم روی آن مانور میدهد. کورلئونه سیسیلی است. بنابراین موسیقی هم صدای سیسیل را باید در خود داشته باشد. صدای سیسیل از دریچه وجود دون. این والس که موتیف اصلی موسیقی است، برای ما آهنگ زندگی است با تمامی ابعادش، از بزرگ شدن کورلئونه تا کار کردنش و تا لحظه ناگهانی مرگش پیش چشمهای نوهاش.
موسیقی این فیلم همچون داستان فیلم بود؛ داستان خانوادهای که در آن رابطه احساسی، انسانی و محکم بین کورلئونهها وجود دارد ولو اینکه مافیا و جنایتکار باشند. موسیقی نیز بنای این ساختار را به فرمی منسجم و آهنگین تبدیل کرده است و در طول فیلم بارها و بارها تکرار میشود. انگار تکرار موتیف اصلی تکرار این موضوع است که خانواده همچنان مهمترین «چیز» در داستان کورلئونههاست. روتا که خودش در سال ۱۹۲۹ از کنسرواتوار سیسیل فارغ التحصیل شده بود، به خوبی میدانست که ترکیب اصواتی که هم منعکسکننده صدای گانگستری ایتالیا باشند و هم توان شنیده شدن در داستان نیویورکی پدرخوانده را داشته باشند، از چه جنسی است. شاید همه این دلایل بود که دست به دست هم داد تا موسیقی پدرخوانده در اسکار ۱۹۷۳ نامزد شود. هرچند جایزه به فیلم دیگری رسید و شاید باورتان نشود که همان نامزدی اسکار هم از روتا پس گرفته شده.
دلیل؟ نینو روتا تم اصلی پدرخوانده را سالها پیشتر برای فیلم دیگری به نام «فورچونلا» که یکی از محصولات گمنام چینه چیتای ایتالیا بود نوشته بود و همین نکته موجب شد تا نامزدی جایزه اسکار بهترین موسیقی متن هم به آن تعلق نگیرد، زیرا طبق قانون مصوب در آکادمی فقط موسیقی متنی واجد نامزدی و دریافت جایزه است که به صورت خاص و اوریجینال برای یک فیلم ساخته شده باشد و از جای دیگری برداشت نشده باشد. شاید ندانید که خود کاپولا از این ماجرا خبر داشت و خودش به نینو روتا پیشنهاد داد تا از این والس جادویی روی فیلم استفاده کند با این دلیل که «در آمریکا کسی موسیقی فورچونلا را نشنیده و من نمیخواهم از این موسیقی برای استفاده در فیلمم صرفنظر کنم.»!
جالبتر اینجاست که رابرت ایوانز مدیر اجرایی کمپانی پارامونت موسیقی ساخت روتا را برای پدرخوانده، بیش از حد روشنفکرانه دانست و از کاپولا خواست از آن در فیلم استفاده نکند. اما کاپولا توانست ایوانز را برای استفاده این موسیقی در فیلم متقاعد کند و نهایتا درست است که روتا اسکار را برای قسمت اول نگرفت اما جوایز گُلدن گلوب، بَفتا و گِرِمی را برای این فیلم دریافت کرد و کمی بعدتر در سال ۱۹۷۴ برای قسمت دوم پدرخوانده اسکارش را هم گرفت. هرچند این را هم بدانیم که در ساخت موسیقی قسمتهای دوم و سوم «پدرخوانده»، ۲ آهنگساز دیگر یعنی پیترو ماسکانی و کارمینه کوپلا نیز دست اندرکار ساخت موسیقی بودند، اما خیلی بعید است بیننده یا شنوندهای به غیر از خط ملودی اصلی پدرخوانده-همانی که روتا ساخت- چیز دیگری از موسیقی این فیلم را یادش بیاید. دلیلش هم مشخص است. موسیقی ساخته شده توسط روتا آنقدر قوی و جذاب است که جایی برای فراموشی نمیگذارد.
موسیقی با والسی که ما آن را به نام «والس پدرخوانده» میشناسیم آغاز میشود که صدای اشرافیگری یک خانواده بزرگ ایتالیایی است. هرچند بارها و بارها در طول این فیلم، روتا از آن استفاده کرده است. تم اصلی که به «تم عشق» و یا «آرام با من حرف بزن عشق من» معروف شده است همان چیزی است که ما امروزه از آن به عنوان موسیقی فیلم پدرخوانده یاد میکنیم. در شبهای موسیقی فیلم دنیا نواخته میشود. ارکسترها در مناسبتهای متفاوت سینمایی و فرهنگی مینوازندش، هنرجوهای موسیقی شاید گاه و بیگاه در کافهها و خیابانها آن را اجرا کنند و ما بارها و بارها آن را گوش کنیم. ترکیب جادویی آکاردئون و ماندولین روی اجرای سازهای زهی از یک طرف، هارمونی و آکوردهای حرفهای از طرف دیگر دست به دست هم دادند تا این موسیقی مافیایی شکل گرفته است. بهرهگیری از موسیقی جز در قطعه «برداشتن» هم موسیقی قسمتی دیگری است که از تم اصلی گرفته شده اما اینبار با فضایی نزدیک به جاز.

همچنین در قطعهای دیگر از موسیقی پدرخوانده «مازورکا» را میشنویم که موسیقی ویژه لحظات شاد است و متاثر از موسیقی شاد اروپای شرقی. بهرهگیری از از گروه کر نیز در پایان فیلم از جمله کارهایی است که آهنگساز انجام داده تا شاید صدای کاراکترهای متعددی باشد که در قصه آمده و رفتهاند. موسیقی در پدرخوانده، کاتالیزور احساسی است برای مخاطب فیلم. قدرت نفوذ ملودی در طول فیلم و تمرکزش بر اعماق احساسات انسانی از ویژگیهای آن است. روتا برای ساخت موسیقی این فیلم از ترکیب جاز ایتالیایی با موسیقی رومانتیک سیسیلی استفاده کرد. نتیجه کار با وجود آنکه کاملا رمانتیک و احساسی بود توانست در تمام صحنههای فیلم اعم از احساسی، هیجانی، حتی سکانسهای درگیری و نبرد و… حضور داشته باشد. همین شده است که شما امکان ندارد بعد از تماشای فیلم موسیقی آن را به یاد نداشته باشید و احیانا با سوت زمزمهاش نکرده باشید، به ویژه اینکه زیبایی موسیقی پدرخوانده صرفا در زیبایی موزیکال آن نیست، بلکه ارزش عجین شدن موسیقی با موضوع فیلم چیز دیگری است. کافی است ۳ یا ۴نت از تم اصلی را بشنویم آنگاه با هر ساز و آوازی که باشد یادمان میآید که این آواها را کجا شنیدهایم و چه تصاویری روی آنها آمده است.