درباره قسمت نهم سریال یاغی باید چنین نوشت؛ جهان هر انسانی تشکیل شده از باورها و اتفاقهایی است که گاهی ناخواسته در شکلگیری آن نقش دارد. شخصیت آدمها برگرفته از رخدادهایی است که در طول زندگیشان رخ میدهد. گاه این رخدادها میتوانند آدمی را به قعر یک اتفاق سوق دهند و گاه میتوانند فرد را به عرش ببرند. جاوید بر سر یک دوراهی بزرگ و انتخابی بزرگتر گیج و مبهوت مانده است.
او در لحظهای آوار تمام چیزهای خوبی که تعریفشان را در زندگی کرده بود حالا جلوی خودش روی تلی از قساوت و تلخی و سیاهی میبیند. او نمیداند در میان این دوراهی سخت و نفس گیر در مقابل کدام یک از طرفین این سیاهی بایستد. جاوید حتی درست نمیداند معنی خوب و بد چیست. اگر خوب بهمن است پس چطور میتواند حرفهای همسر سابقش را باور کند؟ اگر بهمن بد است پس چطور انقدر بیچشم داشت در راه رشد او کمک کرده است. همین تناقضها است که باعث میشود جاوید نتواند تصمیم درستی در زندگیاش بگیرد. شخصیتی که از بچگی در میان فوجی از افراد بزهکار و سطح پایین زندگی کرده است چطور میتواند ققنوس خوشبختی را به قله آرزوهایش برساند.
معرفی شخصیتها در سریال یاغی فرم مناسب و متفاوتی دارد. لحظه ورود هر شخصیت نمایی کلی از وجهه و هیبت کاراکتر را مخاطب درک میکند و با او وارد داستان میشود. این موضوع از همان قسمت نخست و معرفی شخصیت بهمن کاظمی به چشم آمد و در قسمت نهم با معرفی متفاوت از اکبر مجلل ادامه یافت.
اکبر مجلل یکی از بزرگترین خلافکارهای ایران است. شباهت گریم او به پابلو اسکوبار بزرگترین تاجر مواد مخدر در کلمبیا شاید از روی درک و شناختی است که محمد کارت از کاراکتر مجلل در ذهن دارد. شخصیتی که بر خلاف کلیشههای همیشه درباره شخصیتهای خلافکار و پولدار به هیچوجه خودش را لای رفتارهای روشنفکرانه و سانتیمانتالیسم پنهان نمیکند.
فیلمبرداری پلان سکانس و مونولوگ معرفی اکبر مجلل که با نمای ۳۶۰ درجه مجلل و دامادش بر فراز یکی از برجهای نیمه ساز تهران تصویر شد جاهطلبی، خشونت کلامی و فیزیکی و هر آنچه که یک خلافکار در سطح مجلل باید به آنها ببالد را در این سکانس دیدیم.
بازی بازیگران در سریال یاغی با وسواس و دقت بسیاری از سوی کارگردان راهنمایی میشود. متفاوتترین چهره و بازی نیکی کریمی در کارنامه کاریاش به واسطه حضور در یاغی رقم خورده است. کریمی که در چند سال اخیر سعی کرده است بیشتر کارگردانی کند و در بازیگری نقشهای سختی را بازی نکرده است در یاغی نقش یک زن شکست خورده و انتقامجو را بازی میکند که ابعاد شخصیتی آن را به خوبی درک و به مخاطب منتقل کرده است.
پارسا پیروزفر در سکانس مواجهه با اکبر مجلل که رئیس سابق او بوده نیز بازی درخشانی را در قسمت نهم از خود به جا گذاشت. پیروزفر به خوبی فضای نقش بهمن کاظمی را درک کرده است و همانقدر که در مقابل زیردستان و خانوادهاش شخصیتی موجه و قابل احترام دارد در مقابل اکبر مجلل قافیه را باخته و حتی در ادای دیالوگها هم به لکنت میافتد. درک نقش از سوی پیروزفر ابعاد پیچیده شخصیت بهمن را باورپذیر کرده است.
جاوید در مسیر رسیدن به آرزوهایش سنگلاخهای بسیاری وجود دارد و دوراهی پیچیدهای که همسر سابق بهمن جلوی پایش گذاشته بر این پیچیدگیها اضافه کرده است. قسمتهای آینده یاغی میتواند سرنوشت بسیاری از پرسشهایی که در ذهن مخاطب شکل گرفته است را مشخص کند.