تومان فیلمی پر جنب و جوش، سرکش، ماجراجو و جغرافیامحور است در مورد شاعرانگی، رفاقت، طمع، به دست آوردن و از دست دادن، بخت یاری و بد اقبالی و بلندپروازی است. فیلمی که به کمک حضور گروه بازیگران همگن با هم و طراحی بصری و هنری حاصل حضور گروه تولید منسجمش به یکی از فیلمهای اهل خطر و تجربه قابل اعتنای چند سال اخیر سینمای ایران بدل شده است.
از حضور بازیگرانی همچون میرسعید مولویان در نقش اصلی این فیلم که بعدتر در سریال خاتون بیشتر هم به چشم آمد، گرفته تا طراحی صحنه مرتضی فربد و طراحی لباس مارال جیرانی و البته فیلمبرداری جسورانه مرتضی نجفی و کارگردانی کاملا متمایز از پیش مرتضی فرشباف و… همگی ویژگیهایی است که بدون شک، فیلم تومان را چه دوست داشته باشیم و چه خیر؛ قابل بحث و تامل و تحلیل میکند.
فیلمی با محوریت یک شخصیت سرکش و جسور که میل سیریناپذیری به قمار و خطر کردن دارد و مجال آن را فراهم میکند تا در دل موقعیتهای پرتپش شرطبندی در فوتبال و اسبسواری با رگههایی از تمایلات غریب انسانی و البته تمایلات و تعلقات روحی و ذهنیاش، داستان ۴ فصلی زندگی شخصیتها و بزرگ شدن و مواجه شدن با مسئولیتهایشان روبهرویمان میکند. فیلم تومان اثری کاملا برونگرایانه است و تلاش میکند تمام بههمریختگیها و درهم برهم بودنهای مرتبط با کشمکشهای شخصی و موقعیتی داستانش را به تصویر بدل کند.
فیلمی که تلاش میکند شیوه دکوپاژ، کارگردانی، فیلمبرداری، رنگبندی و نورپردازی و حتی طراحی چهره و لباسش معرف تمام آن چیزی باشد که در ذهن شخصیتها میگذرد. در کنار این همه تومان فیلمی است مبتنی بر ویژگیهای جغرافیایی محل وقوع داستانش. فرشباف تلاش کرده تا از ویژگیهای فرهنگی و بصری استان گلستان بهره گیرد تا بیش از آنکه در قالب دیالوگ به انتقال اطلاعات بپردازد، از زبان سینما و بازیگوشیهای سینمایی برای انتقال داستانش بهره ببرد.
فیلم تومان در مقایسه با سایر آثار مرتضی فرشباف اثری کاملا متفاوت است. اگر معیار را فیلمهایی مثل بهمن و سوگ بگیریم، باید اعتراف کرد که فرشباف در فیلم تومان جنس دیگری از سروشکل ساخت فیلم و استفاده از تکنیک را به کار بسته است. حتی در جنس فیلمنامهنویسی و خلق شخصیتها هم جنسی دیگر از سینما را در کار فرشباف میتوان جستوجو کرد.
هم در سوگ و هم در بهمن، فرشباف سراغ خلق جهانی به شدت درونی رفته بود. این نگاه به درون در هر دو این آثار هم در فرم و هم در محتوا قابل ردگیری بود. در بخش فیلمنامه گرههای اصلی داستان و البته لایههای طراحی شده برای شخصیتها غالبا ناپیدا و درونی بود. در واقع کشمکشهای شخصیتها با ذهنیات، درونیات، تعارضات، آرزوها و ناکامیها، شکل برقرار ارتباطاتشان، دوست داشتنها و ترک کردن و ترک شدنها، تصمیم گرفتنها و در دوراهی تصمیمها ماندن و… همگی در جهان درونی شخصیتها رقم میخورد و کمتر سراغی از موقعیت پر تب و تاب و شلوغ بیرونی گرفته میشد. همین ویژگی در مدل کارگردانی اثر هم مشهود بود.
تومان فیلمی دیوانهوار و جسور است که جدای از سلیقه شخصیمان، اگر سینما و تازگی در آن برایمان جذاب است، حتما باید یکبار تماشایش کنیم تا بدانیم وقتی از فیلم تومان حرف میزنیم، از چه چیزی حرف میزنیم. یا اگر از آن متنفریم یا دوستش داریم، با چه استدلالی به این برداشت رسیدهایم
فرشباف که از دسته فیلمسازان آموزش دیده در کارگاههای سینمایی کیارستمی فقید است، گام نخست فیلمسازیاش را با تکیه بر همان مدل نگاه به سینما برداشت. قدمهایی که در نوع خودش موفقیتآمیز هم بود و فرشباف را به یکی از تاثیرگرفتگان موفق از سینمای کیارستمی بدل کرد. این همه در حالی بود که فرشباف تلاش داشت لحن و نگاه خودش را در آثارش جاری کند و تا حدی هم موفق بود.
بر همین مبنا شمایل بصری فیلمهای اولیه فرشباف هم حال و هوایی نزدیک به آثار کیارستمی را تداعی میکرد. دوربین آرام با حوصله که در حال مشاهده دقیق است و هیچ عجلهای برای حرکت و کات و تقطیعنما ندارد. نماهایی غالبا باز که حضور شخصیتها در دل جهان و جغرافیای اثر را نمایش میدهند. استفاده کمینهگرا از موسیقی و صدا و دیالوگ و تلاش برای به نمایش گذاشتن حرفها و تفکراتی که به زبان نمیآید، اما شدیدا فعال است و موتور محرکی است برای بروز حالات و تصمیمات شخصیتهای اثر.
فیلم تومان اما همزمان شبیه آثار قبلی فرشباف هست و نیست. از منظر بیرونی و شکل روایت بصری تومان اثری بسیار پر جنبوجوش، پر لوکیشن است و دوربین در آن به هرگوشهای سرک میکشد. شیوه کارگردانی و طراحی بصری فیلم که در قالب طراحی صحنه و نور و البته فیلمبرداری و دکوپاژ آن شکل گرفته با آثار پیشین این کارگردان کاملا متمایز و متفاوت است. کار تا جایی پیش رفته که آن دوربین ساکن و آرام قبلی، به یکباره در فیلم تومان سرکش و ماجراجو میشود و از هر زاویه و کنجی سربرمیآورد. سرعت وقوع رخدادهای داستان و تعدد شخصیتها را هم باید این ویژگیها اضافه کنیم.
فیلم به مخاطبش مجال سکون و تامل نمیدهد و به شکلی حجیم و غلیظ به روایت داستان و تغییرات درونی و بیرونی شخصیتهایش میپردازد. حتی سوژهای که برای داستان انتخاب شده هم واجد ویژگیهایی متمایز از آثار پیشین اوست. اینجا با شخصیتی پر جنبوجوش و فعال و ماجراجو طرفیم که پای در بساط شرطبندی فوتبال و بعدتر، اسب سواری میگذارد تا میل سیری ناپذیرش برای رسیدن به پول و قدرت بیشتر را تجربه کند. در این مسیر اما فراز و فرودهای بسیاری را تجربه میکند، بسیار به دست میآورد و بیش از آن از دست میدهد.
هستند لحظاتی از فیلم که فرشباف سراغ همان شیوه قاببندی پیشینش میرود. ویژه سکانسهای که به قرارهای عاشقانه در دشت و کنار ساحل سپری میشود. اما اینها تنها تنفسگاههایی در فیلم هستند برای شروع شدن دوباره سیل سریع رخدادهای فیلم.
به نظر میرسد فرشباف تلاش کرده تا از الصاق برچسب فیلمساز مقلد محض کیارستمی بگریزد و در همین مسیر جنسی دیگر از کارگردانی که به وضوح ردپای فرشباف در دل آن دیده میشود، برای مخاطبش قدرتنمایی کرده و حتی بعضا شیوهای از کارگردانی را در پیش گرفته که طعنه تظاهر و پیچیدهنمایی میزند. انتخاب قابهای بعضا نامتعارف، ثبت لحظات از بین اشیا درونی صحنه، حرکت سیال دوربین و ثبت پلان سکانسهایی پیچیده، طراحی صحنهای نامتعارف و تو در تو برای کلبه محل اقامت گروه برای شرطبندی روی فوتبال، قرار دادن دوربین روی زمین و حرکت سینهخیز بازیگر برای اینکه در قاب دوربین قرار بگیرد و… همه و همه نشان از آن دارد که فرشباف تلاش کرده فرم بصری اثرش شبیه قبل نباشد.
نکته اما اینجاست که این حجم از حرکت و شلوغی لزوما همواره به کمک کار نیامده و در بسیاری از موارد متظاهرانه به نظر میرسد. کم نیست سکانسها و پلانهایی که همسو با تمپوی درونی کار و میزان التهاب یا انرژی حاضر در موقعیت داستانی یا حالات شخصیتها به کمک بیان دقیقتر و روایتی یکپارچه آمده است، اما به نظر میآید فرشباف برای رسیدن به نسخهای کاملا تازه از خودش کمی جانب افراط را هم گرفته است.
این همه به این معنا است که فیلم تومان همزمان که روایتگر عاشقی و طمع و فراز و فرودهای زندگی شخصیت اصلی داستانش است و تلاش میکند قصه بگوید، رگههای از تجربهگرای را در خود دارد و در شیوه روایت بصریاش فرصتی برای کنکاش علاقهمندان تلاش برای رنگ و طعم تازه در شکل کارگردانی سینمایی را فراهم آورده است. تومان فیلمی دیوانهوار و جسور است که جدای از سلیقه شخصیمان، اگر سینما و تازگی در آن برایمان جذاب است، حتما باید یکبار تماشایش کنیم تا بدانیم وقتی از فیلم تومان حرف میزنیم، از چه چیزی حرف میزنیم. یا اگر از آن متنفریم یا دوستش داریم، با چه استدلالی به این برداشت رسیدهایم. چرا که این فیلم در فضای سینمای بیبعد و کمبعد ایران حتما یک نقطه مهم و قابل بررسی است.
عنوان مطلب برگرفته از فیلمی به همین نام است اثر «کیم کی دوک» که فصلبندیهای فیلم تومان چندان بیربط به آن فیلم هم نیست.