نقد و اطلاعات فیلم بی مادر
امیر آقایی، پردیس پورعابدینی، میترا حجار و پژمان جمشیدی ستارههای این فیلم هستند
سید مرتضی فاطمی از چهرههای باسابقه عرصه مطبوعات است که چند صباحی تهیهکنندگی و اجرا در تلویزیون را هم تجربه کرد، در مقام کارگردان اولین فیلم بلند خود با نام «بیمادر» را در جشنواره چهلم فیلم فجر رونمایی کرد. این فیلم حالا رنگ پرده را به خود دیده است. اگر میخواهید بدانید با چه فیلمی طرفید، این مطلب را بخوانید.
فهرست بهترین فیلم های اجتماعی سینمای ایران
خلاصه داستان فیلم بی مادر
در خلاصه داستان فیلم بی مادر اینطور آمده است: «انسان چیزی به دست نمیآورد، مگر چیزهایی از دست بدهد…» فیلم درباره رحم اجارهای
بازیگران و عوامل فیلم بیمادر
امیر آقایی، میترا حجار، پژمان جمشیدی و پردیس پورعابدینی بازیگران اصلی «بیمادر» هستند.
این فیلم اجتماعی به نویسندگی و کارگردانی سیدمرتضی فاطمی و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح و علی اوجی در بخش خصوصی و «کانون فیلم نسیم» تولید شده است. موسیقی متن و آواز تیتراژ پایانی این فیلم براساس بخشی از لالایی مادر افغانی «الله هو» نواخته شده است. بامداد افشار آهنگسازی و حسین قورچیان صداگذاری این فیلم را انجام دادند.
جایزه های فیلم بی مادر
سیدمرتضی فاطمی | جایزه بهترین کارگردان | بیست و چهارمین جشنواره رِینبو لندن – ۲۰۲۳
بهترین فیلم | بیست و یکمین جشنواره داکا – ۲۰۲۳
بهترین فیلم | هفتمین دوره جایزه کراسینگ د اسکرین – ۲۰۲۳
بهترین فیلم آسیایی | چهاردهمین جشنواره فیلم بنگلور – ۲۰۲۳
بهترین فیلم خارجی زبان | هفتمین جشنواره ولز – ۲۰۲۲
نقد و بررسی اولیه منتقدان درباره فیلم بی مادر سیدمرتضی فاطمی
رضا صائمی
مادرانگی در جشنواره امسال مفهوم پر کاربردی است و «بی مادر» سید مرتضی فاطمی با تاکید بر فقدان یک مفهوم یا موجود در همان عنوان خود میخواهد از ضرورت و اهمیت حضور آن بگوید. از این رو تجربه مادرانگی و فرزند آوری را با قصه رحم اجارهای پیوند میزند تا از پس آن هم یک موقعیت اخلاقی پیچیده را به تصویر بکشد و هم دشواری مادرانگی را از منظری متفاوت بازنمایی کند. شاید بتوان از حیث مفهومی مهمترین مساله فیلم را در ارتباط با موقعیت مادرانگی در از دست دادنها و بدست آوردنها جستجو کرد. اینکه مهروز فرزندی را از دست میدهد تا فرزندی دیگر را بدست آورد. شخصیت محوری قصه را باید مهروز دانست. مادری که هم سوگ فرزند و هم سور فرزند را در مدتی کوتاه تجربه میکند. ضمن اینکه قرار است موقعیت و تجربه مادرانگی در نسبت با مساله رحم اجارهای در یک چالش عاطفی قرار بگیرد. اینکه آیا لچهای که در رحم اجارهای متولد میشود چقدر میتواند تجربه و عواطف مادرانگی را به وضعیتی متضاد و پارادوکسیکال بدل کند. از یک سو مادر باید موجودی را به دنیا آورد که فرزند دیگری است و از سوی دیگر مهر و عطوفت او در زنی که فرزند را زایده به عنوان مهر مادرانه وجود دارد. پرسشی که فراتر از قصه فیلم میتواند ذهن مخاطب را درگیر خود کند.
برگزیده از فیلم بی مادر
- تامل برانگیز بودن قصه
- عدم انسجام و توازن بین عناصر و موقعیتهای داستانی
- بازی خوب پردیس پورعابدینی
سید آریا قریشی
از آن فیلمهایی است که بهسختی میتوان فهمید هدف از ساختهشدنش چه بوده است. بیمنطقی از سر و روی فیلم میبارد. شخصیتها در هر صحنه ممکن است رفتاری خلاف صحنۀ قبل از خود نشان دهند و چند دقیقه بعد دوباره به حالت کارخانه برگردند! از جایی به بعد، حتی نمیدانیم که قرار است کدام شخصیت را دنبال کنیم. فیلم آنقدر میان سه شخصیت مختلف سرگردان است که اساساً تعیین شخصیت اصلی امکانپذیر نیست. پژمان جمشیدی بهشکل قابلستایشی تلاش میکند تا در چنین فیلمی هم گلیم خود را از آب بیرون بکشد اما موفق نمیشود چون این شخصیت نهتنها – مثل دیگر شخصیتهای فیلم – چندان قابلدرک نیست بلکه حضورش در فیلم بهکل اضافی است. سوژۀ اولیۀ فیلم هر چند تکراری است اما کماکان پتانسیل تبدیل به یک اثر جذاب را دارد اما سازندگان «بیمادر» تقریباً به بدترین شکل ممکن از این سوژه استفاده کردهاند. به همین دلیل «بیمادر» به یکی دیگر از فیلمهای بیمایه و تلفشدۀ جشنواره تبدیل شده است.
برگزیده از فیلم بی مادر
- سرگردان بودن داستان میان سه شخصیت مختلف
- تلاش قابلستایش اما ناکام پژمان جمشیدی
- بازی بد میترا حجار
مرجان فاطمی
سوژهای تکراری و نخنما، بار دیگر دستمایه ساخت فیلمی قرار گرفته به نام «بیمادر». ماجرای زنی فقیر که برای مشکلاتش راضی میشود رَحِمش را به زن و مردی که بچهدار نمیشوند اجاره دهد و به نحوی زندگیاش با این خانواده گره میخورد. بزرگترین مشکل فیلم، قابل پیشبینی بودن آن است. هنوز نیم ساعت از شروع فیلم نگذشته که میتوانیم طبق الگویی از پیش تعیین شده حدس بزنیم که با ورود یک زن جوان به خانواده یک زوج ثروتمندی که روابط سردی دارند چه اتفاقی رخ میدهد. از همانجا میتوانیم تا انتهای آن را پیشبینی کنیم و مدام شگفتزده شویم از اینکه، کارگردان مو به مو مطابق همان الگو پیش میرود و یک ذره هم برایمان به عنوان مخاطب، ارزش قائل نیست. سید مرتضی فاطمی در اولین فیلمش حتی در شخصیتپردازی، انتخاب دیالوگها و پایانبندی هم به کلیشهها پایبند بوده و قدمی برای ایجاد تفاوت بر نداشته است.
«بیمادر» با وجود تمام نقاط ضعف، یک نقطه قوت بسیار مهم دارد و آن هم بازی پردیس پورعابدینی است. بازیگری که قابلیت زیادی در تغییر چهره دارد و میتواند در نقشهای متفاوت به خوبی ظاهر شود. او در این فیلم بهتر از هرکس دیگر وظیفهاش را انجام میدهد و بازی خوبی به نمایش میگذارد. گرچه فیلم با این نقطه قوت هم نجات پیدا نمیکند. پژمان جمشیدی هم که با گریم متفاوتش در این فیلم میتوانست به عنوان نقش مکملی درجه یک خودنمایی کند، موفقیتی به دست نمیآورد و در سطح باقی میماند. شخصیت او به عنوان یک برادر غیرتی پایین شهری که برای درآوردن پول، سگ پرورش میدهد میتوانست به عنصر مهمی در طول فیلم تبدیل شود و در ایجاد کشمکش تاثیر مهمی بگذارد اما بلا استفاده باقی میماند و یک جورهایی از فیلم بیرون میزند.
«بیمادر» شاید در دهه هفتاد که خبری از آثار مرتبط با رحم اجارهای نبود میتوانست سوژه جسورانه و جذابی به حساب بیاید اما در حال حاضر بیشتر به یک تله فیلم عصر جمعه شباهت دارد و معلوم نیست در این میدان رقابت چه میکند؟
برگزیده از فیلم بی مادر
- «بیمادر» روی سوژهای شدت تکراری بنا شده و بدون کمترین خلاقیتی تا انتها پیش میرود
- بازی قابل قبول پردیس پورعابدینی را میتوان مهمترین نقطه قوت فیلم دانست
- گریم و شخصیت جذاب پژمان جمشیدی میتوانست برگ برنده فیلم باشد اما هیچ استفادهای از آن نشد
علی سیفالهی
«بیمادر» فیلمی بلاتکلیف و خنثی است. فیلمی که در فیلمنامه و اجرا مکانیکی پیش میرود و همه هدفهای قصهاش را دستکم میگیرد. میخواهد رنجهای یک مادر از زندگی سخت زنوشوهری و مریض بودن پسرش را روایت کند اما به اشارههایی کوتاه و کلیشهای بسنده میکند. به تصویر مادری خسته که با اتوبوس به خانه برمیگردد. به تصویر مادر جوانی که در کوچه پسکوچههای شهر متلک میشنود. به موقعیتهایی که او را پس از جدایی، سربار خانوادهاش تصویر میکند. میخواهد به علاقه یک زن و شوهر برای بچه داشتن اشاره کند اما تاکیدهای گلدرشتی را انتخاب میکند؛ از طعنههای دوست خانوادگیشان پس از اتفاق صحنه شروع فیلم تا تضاد موقعیتشان با یک خانواده فقیر که نان ندارند بخورند اما بچهدار شدهاند و ناراحتند. میخواهد قصه شکلگیری یک رابطه جدید و مثلثی را روایت کند اما ساختمان این رابطه عاطفی را روی نشانههایی بسیار کمرنگ و گنگ بنا میکند. اگر پای اعتراضهای زن به شوهرش درمیان نباشد، از هیچ جای قصه و کنشها و واکنشهای شخصیتها، بوی مهر و علاقه نمیآید.
فیلم بیمادر از همه این هدفهای اولیهاش دور میایستد و هیچکدام از مایههای داستانیهاش را به اوج نمیرساند. نه سختیهای زندگی مادر ما را با شخصیت او همراه میکند، نه سخنرانیهای آقای روانشناس به شخصیتپردازی او کمکی میکند، نه رابطهی جدید داستان حسی برمیانگیزد. فیلمنامه هر جا صلاح میداند از این شاخه به آن شاخه میپرد و مسیرش را عوض میکند و از نمایش هیچ اتفاق و رفتار ریز و درشت تصادفی بیمنطقی دریغ نمیکند؛ برادر شخصیت مادر چگونه میفهمد او به ماجرای رحم اجارهای تن داده است؟ آن تصادف زن با یک موتور چگونه رخ داده است؟ چند ماه بعد از آن اتفاق تلخ، دستگاه دیالیز بچه چرا باید در آسانسور در کنار مادر قرار بگیرد؟
بدنه اصلی فیلمنامه بیمادر روی کاغذ رشتهای از حوادث را طراحی میکند که باید از حادثه محرک اول تا پرده آخر اوج بگیرند، کشمکشهای شدید خلق کنند، دراماتیزه شوند، از نقاط بیبازگشت عبور کنند و تمثیلی از اوج و فرودهای زندگیهای یک مادر و یک زن و شوهر با مختصات طراحیشده فیلم باشند اما این اتفاق نمیافتد چون رابطههای علت و معلولی دقیق و با ظرافت طراحی نشدهاند. چون نتیجهگیریها از دل مقدمهچینیها بیرون نیامدهاند و اطلاعاتی هستند که از واکنشهای دیگران باید از آنها آگاه شویم. چون کنشها و واکنشها به اعماق روابط خصوصی و زندگی درونی شخصیتها راه پیدا نمیکند و اکثر اتفاقها در سطح و بیرون از شخصیتها پیش میرود. در فیلمنامهنویسی قاعدهای وجود دارد که میگوید حفظ توجه بیننده تقریبا محال است مگر اینکه ساختار فیلم از حیث هر دو جنبه طبیعت بشر، یعنی عقل و عاطفه، جذاب باشد. «بیمادر» اما خالی از عقل و عاطفه است و شروعی ناامیدکننده برای یک فیلمساز.
برگزیده از فیلم بی مادر
- معماری لوکیشن اصلی فیلم!
حرفهای سازندگان فیلم در جشنواره فجر ۱۴۰۰
مرتضی فاطمی، کارگردان: در لحظهای که ایده این فیلم به ذهن من رسید، پرسشی فلسفی در ذهنم شکل گرفت و موقعیتی را تصویر میکردم که یک نوزاد بین ۲ مادر گیر کرده و سوالم این بود که این بچه کدام مادر را باید برای خود برگزیند. انتخاب امیر آقایی مجموعهای از پارامترها را برای ما به همراه داشت. جهان شخصی او به جهان دکتر امیر علی موذن نزدیک بود و از این جهت برای این کاراکتر انتخاب شد. وقتی فیلم تمام شد گزینههای زیادی برای موسیقی وجود داشت، اما بامداد افشار درخشش خوبی پیشتر در فجر داشت و نبوغ و فهم بسیار خوبی دارد. در سکانسی از مادر فیلم، لالایی افغانستانی داریم و بامداد ایدهای از لالایی هراتی داشت و در نهایت موسیقی این فیلم ساخته شد.
پژمان جمشیدی: نگاه من به سینما حرفهای نیست و اگر احساس کنم فیلمنامهای با نگاه من خوب است و نقشم را دوست دارم؛ قطعا در فیلم حضور خواهم داشت و حتما برمبنای احساسم پیش میروم. من به سیمرغ گرفتن فکر نمیکنم و باید بازی همه عزیزان را نگاه کرد و بعد نظر داد.
محمدرضا مصباح تهیهکننده: در کل اصلاحاتی در فیلم انجام شد. ممکن است فیلم با اشکالاتی مواجه باشد اما فکر میکنم نتیجه کار قابل قبول بود و باید از همه عوامل برای ساخت این کار تشکر کنم. ما به سیاستهای دولت خیلی فکر نمیکنیم و کار خود را به صورت مستقل انجام میدهیم.
خیلی دوست داشتم