بررسی کامل بهترین فیلم های داریوش مهرجویی
مخاطراتِ کمدیسازی
در اوایل دهه ۱۳۶۰، کمدی ژانری نبود که بتوان با خیال راحت بهسراغش رفت. شرایط ملتهب روز، تمایل نگاه رسمی به تأکید بر برخی مضامین خاص و بحثهایی در مورد میزان مجازِ سرگرمکنندگی فیلمهای سینمایی، کار فیلمسازان را برای ورود به این عرصه سخت کرده بود و فیلم اجاره نشین ها هم از این قاعده جدا نبود. به گفته حمیدرضا صدر در کتاب تاریخ سینمای ایران (نشر نی): «اولین کمدیهای بعد از انقلاب با احتیاط فراوان ساخته شدند تا مبادا گذشتهها را بهیاد آورند، یا احیاناً قهقهۀ تماشاگر را بیشازحد بالا ببرند. مثل همیشه مسائل انسانی و جنبههای اجتماعی کارساز بودند. اتوبوس (یدالله صمدی، ۱۳۶۴) فیلمی با مایههای اجتماعی بهعنوان کمدی نمونهای دوران با سیاستهای سینمایی نیز همساز بود… اتوبوس تلویحاً تماشاگر مضطرب عصر جنگ را، بهمدد چند تبسم، به کنار گذاشتن اختلاف دعوت کرد و از آنها خواست شرایط نو را درک کنند.»
رازهای فیلمسازی داریوش مهرجویی
داستان فیلم اجاره نشین ها
همین چند خط نشان میدهد که مهرجویی در فیلم اجاره نشین ها، اولین ساختهاش پس از چند سال دوری از ایران، چه سدّی را شکست. اجارهنشینها داشت روی دیگر سکه را نشان میداد. در دورۀ کمدیهای بیخطر و بیآزاری که یا شعارهایی بابِ روز علیه طمعکاری و سوءاستفاده از شرایط سر میدادند و یکی از ویژگیهای ثابتشان، هدایتِ شخصیتهای خطاکار به راه راست بود (مثل مردی که زیاد میدانست به کارگردانیِ یدالله صمدی) یا (مثل اتوبوس) مردم را به یک وفاق ملّی دعوت میکردند، اجاره نشین ها داستان مردم طمعکاری را، از طبقات مختلف، روایت میکرد که آنقدر خودخواهانه بر منافع شخصیشان پافشاری میکردند که دیگر راه برگشتی نبود.
محسن مخملباف، در اوج افراط ایدئولوژیک خود، در نامهای به سید محمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) بهشدت به اجارهنشینها تاخت، فیلم را هجو اسلام و انقلاب دانست و جملهای نوشت که شهرتش چندان کمتر از خود فیلم نیست: «واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.»
فیلم اجاره نشین ها داستان گروهی از همسایگان را در آپارتمانی در حاشیۀ شهر تهران روایت میکند. این ساختمان قدیمی بدون وارث مانده و نیازمند تعمیر اساسی است اما همسایگان بر سر شرایط تعمیر به توافق نمیرسند و هر کدام قصد دارند کار را به شیوۀ خود پیش ببرند و این در حالی است که خطر نابودی آن خانه روزبهروز افزایش مییابد.
مخملباف و نارنجکی که به خود نبست!
در فضای ایدئولوژیزده دهه ۶۰، عجیب نبود که این داستان در کنار نوع روایت و ویژگیهایی که در فیلم به هر کدام از شخصیتها نسبت داده میشد (بهطوری که میشد شخصیتهای اصلی را نماد گروههای مختلفی از جامعه در نظر گرفت)، منجر به برداشتهایی فرامتنی از فیلم شد. محسن مخملباف، در اوج افراط ایدئولوژیک خود، در نامهای به سید محمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) بهشدت به اجارهنشینها تاخت، فیلم را هجو اسلام و انقلاب دانست و جملهای نوشت که شهرتش چندان کمتر از خودِ فیلم نیست: «واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم.» (به نقل از کتاب، تاریخ سینمای ایران: ۱۳۶۹-۱۳۵۸، به کوشش جمال امید، انتشارات روزنه)
مهرجویی همچنین متهم به بیتوجهی به شرایط روز مملکت شد: «هنرمندان ما در جنگ چه کردند؟ و بالاخص سینماگران… مگر نه این است که آنها در تمام طول جنگ، به این تلاش عظیم یک امت بزرگ برای دستیابی به استقلال بیاعتنا ماندند و در اوج عملیاتها فیلمهایی چون گلهای داودی و اجارهنشینها و… ساختند؟» (به نقل از مقاله هویت مستقل سینمای ایران، نوشته سید مرتضی آوینی، ماهنامه سوره، خرداد ۱۳۶۸)
فیلم اجارهنشینها به مثابه جمعبندیِ یک دوران
اما سوی دیگر قضیه، توجه به فیلم اجارهنشینها بهعنوان جمعبندی یک دوران بود؛ دیدگاهی که در یادداشتهای منتشرشده در زمان اکران فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت و در ارزیابیهای بعدی بود که خودنمایی کرد: «صحنههای اسلپ استیک اجارهنشینها رویکرد انتقادی اثر را کاهش نداد و کیفیت یگانۀ فیلم بهعنوان جمعبندی یک دوران حفظ شد. قصۀ مالکیت آن خانۀ بیصاحب رو به فروپاشی، با اشاره به زمینها، خانهها و شرکتهای بهجای مانده از فراریان و ترک دیارکردگان، بهعنوان یکی از مباحث روز سالهای اولیۀ انقلاب، لایۀ ظاهری اثر را ساخت. تلاش بیثمر اقشار و طبقات مختلف برای سرپا نگاه داشتن آن خانۀ از پایبست ویران، توصیفی از مناسبات منحط بود. سرنوشت خانهای مثل یک شهر با شهروندانی که نمیتوانستند جلوی ویرانی مأوایشان را بگیرند، همه را دربر میگرفت. اجارهنشینها تحلیلی از واکنشهای طبقۀ متوسط خودگمکرده بود که سعی داشت موقعیت متزلزلش را حفظ کند. افراد این طبقه در هر فرصتی رودرروی یکدیگر قرار میگرفتند و در شرایط ضروری، خشم برتافتۀ کارگران، به سازش میگراییدند.» (حمیدرضا صدر، «تاریخ سیاسی سینمای ایران»)
اجارهنشینها مشخصاً واکنشی به شرایط روز جامعه بود؛ اما با نتیجهگیری و از دریچهای که غافلگیرکننده مینمود. این، بخشی جداییناپذیر از فیلمهای داریوش مهرجویی است. نگاهی به مسیر حرکت مهرجویی در طول نیم قرن بر این گزاره صحه میگذارد. خسرو دهقان، در گفتوگویی در ماهنامۀ ۲۴ (خرداد ۹۱) روی همین نکته بهعنوان یکی از عناصر کلیدی سینمای مهرجویی انگشت گذاشته است: «آقای مهرجویی در اجارهنشینها… در زمان جنگ فیلمی سراسر فانتزی ساخته. مهرجویی همیشه به جامعه عکسالعمل نشان میدهد اما از زاویهای که آدم انتظارش را ندارد.»
اسلپ استیک وطنی در فیلم اجاره نشین ها
اما ماندگاری فیلم اجاره نشین ها و جایگاه تثبیتشدهاش بهعنوان یکی از بهترین کمدیهای (شاید هم بهترین کمدی) تاریخ سینمای ایران، نشان میدهد که بحث محدود به توانایی مهرجویی در ارزیابی شرایطِ روز یا ساختهشدن اجارهنشینها بهعنوان جمعبندی یک دوره از تاریخ نیست. هرچند فضای شلوغ و سکانسهای اغراقشد فیلم اجاره نشین ها در زمان اکران مورد انتقاد منتقدانی قرار گرفت که اعتقاد داشتند برای ایجاد صحنههای کمیک نیازی به این همه رفتوآمد و سکانسهای طولانی نیست، اما حالا میتوان این فیلم را یکی از گزینههای بهترین نمونه کمدی اسلپ استیک در تاریخ سینمای ایران دانست.
مهرجویی با زیرکیِ همیشگیاش، توانسته اثرش را به ترکیبی همگن از موارد متضاد و گاه شاید متناقض، تبدیل کند. این، هنری است که شاید در تاریخ سینمای ایران هیچ فیلمسازی بهاندازه داریوش مهرجویی از آن بهرهمند نبوده است
فضای دیوانهوار فیلم، شباهت چندانی به کارنامه مهرجویی در آن دوران ندارد و پس از آن هم کمتر نمونهای از این نوع پرداخت در آثار او میبینیم تا اینکه نوبت به دورۀ متأخر کارنامۀ مهرجویی (دورهای که میتوان دختردایی گمشده را نقطه شروعش دانست) میرسد: دورهای که این ایدههای هجوآلود و حالوهوای شوخ و در عین حال گزنده، بهشکلی مستمر در سینمای مهرجویی خودنمایی میکنند.
مهرجویی در مقام یک فیلمساز رِند
بیایید یک بار عباراتی که منتقدان، چه در زمان اکران و چه در سالهای بعد، در مورد اجارهنشینها بیان کردند، را با هم مرور کنیم: بیتوجه به جامعه، جمعبندی دوران، کمدی، گزنده، تلخ، جدی، استعاری، طولانی، پویا. برداشتهای مختلف از این فیلم گاه با یکدیگر دچار تعارض میشوند. اما شاید یکی از دلایل ماندگاری فیلم اجاره نشین ها همین باشد. شاید استفاده از هیچکدام از این واژگان برای توصیف اجارهنشینها غلط نباشد. شاید کل قضیه به همان ماجرای، فیل در تاریکی، شباهت داشته باشد: مهرجویی با زیرکی همیشگیاش، توانسته اثرش را به ترکیبی همگن از موارد متضاد و گاه شاید متناقض، تبدیل کند. این، هنری است که شاید در تاریخ سینمای ایران هیچ فیلمسازی بهاندازه داریوش مهرجویی از آن بهرهمند نبوده است.