سریال خیلی پیر برای جوان مردن ساخته نیکلاس ویندینگ رفن بهتازگی از سرویس پرایم آمازون پخش شده و نظرهای زیادی را به سمت خود جلب کرده است.
«خداوند یکتا میبخشد» کارگردانی را که اولین تاخت تازش به تلویزیون توسط سریالی ماورائی و جنایی صورت گرفت، سریال «خیلی پیر برای جوان مردن» درست به همان اندازه که انتظار داشتید ناراحتکننده و وحشتناک است.
هنگامیکه مدتی قبل با «نیکلاس ویندینگ رفن» در جشنواره فیلم «لومیر» در «لیون» صحبت کردم، او گفت که سینما به هر حال راهی را برای بازگشت به عصر دیجیتال چندوجهی پیدا خواهد کرد.
«تلویزیون مرده است و تلویزیون دوباره متولد نخواهد شد.»
البته که او این مشکل را صرفا به لحاظ معنایی و مفهومی بیان کرده است، چراکه رفن بهتازگی یک نمایش و سریال بزرگ تلویزیونی را به اتمام رسانده است. یک سریال شبه ماورایی ترسناک و هیجانانگیز با عنوان «خیلی پیر برای جوان مردن». دو قسمت از این سریال که برای نخستین بار روی صفحهنمایش بزرگتر از تئاتر عظیم لومیر در شهر کن به نمایش درآمد. این برنامه توسط آمازون تولید شده بود، که ارتباطات کن با این سازنده (با آمازون) به طرز قابلتوجهی بهتر از ارتباطاتش با شبکه نتفلیکس بود. این برنامه بهطور اتفاقی شامل کلیپی از فیلم «نایت تاید» با هنرنمایی «دنیس هاپر» محصول سال ۱۹۶۱ بود. فیلمی که در آن رفن توانست خودش را بهعنوان یک قهرمان در پلتفرم جدید استریمی معرفی کند.
نقد مینی سریال پرنده خدای مهربان |حماسهای تاریخی که از زمان حال سخن میگوید

همانطور که انتظار داشتهاید، هرلحظه از این نمایش به طرز مسحورکنندهای وحشتناک و ناراحتکننده است. با خطوط داستانی مختصر، مکثهای طولانی و جلوههای ویژه که قدرت پلک زدن را از شما میربایند. همه این موارد با یک ریتم و سرعت ملایم در یک زامبی که تیر خورده و بازهم حرکت میکند متبلور شدهاند. این ریتم و کندی محسوس، تصویر بسیار قابل قبولی از یک شیطان خالص را نمایش میدهد. علیرغم تاختوتاز و تهاجم گاهوبیگاهش در زیر تابش شدید آفتاب کالیفرنیا و نیومکزیکو، او مخلوقی متعلق به شب است که توسط نئون آشکار میشود. دنیای زیرزمینی دیوانگی و ترس. دوقسمتی که در اینجا نمایش داده شدند، به شما تنها این اجازه را میدهد که درک نسبی از آنچه قرار است در ادامه رخ دهد داشته باشید، فقط همین. اما واضح است که کارگردان سریال که تحت تاثیر «دیوید لینچ» و «کوئینتین تارانتینو» قرارگرفته است و مانند فیلم قدیمی خودش به نام «فقط خدا میبخشد» (Only God Forgives)، یک خاطره محسوس از راهروی خونی که «تراویس بیکل» در فیلم «راننده تاکسی» در آن قدم میزند و خود قهرمان مقداری اندکی شبیه «رایان گاسلینگ» راننده انتقامجو، در فیلم «رانندگی» از رفن محصول سال ۲۰۱۱ است.

آن مرد مارتین است، یک پلیس لسآنجلسی که نقش او را «مایلز تلر» ایفا میکند؛ کسی که همکارش کشتهشده و حالا در نقش یک پلیس ظاهر شده تا با یک فرقه زیرزمینی از جنایتکاران و شیاطین وحشی ارتباط برقرار کند. سپس مارتین درست بهمانند یک سامورایی پستمدرن قتلعام را در زمان خودش انجام میدهد. مارتین یک رابطه مخفی و مملو از خجالت هم با دختر جوان یک میلیارد به نام «جنی» با بازی «نل تایگر فری» دارد. تصور جنی از مارتین یک عضو خشن از پلیس لسآنجلس است. مارتین و دوست دادخواه داوطلب و آزادش «ویگو» با بازی «جان هاکس» در حال انجام دادن یک تسویهحساب هستند. فضا و جو ایستگاه محل کارش بهاندازه سفرهای مخفی شبانه مارتین عجیبوغریب است. پلیسها باید به یک سخنرانی عجیبوغریب از افسر پلیس ارشدشان که از کلمات قلمبهسلمبه ذهن او تشکیل شده است، گوش بدهند.
رویداد اصلی زمانی اتفاق میافتد که مارتین خواستار کثیفترین کار ممکن است. حمله به دو برادر که گردانندگان اصلی یک امپراتوری فیلمهای مستهجن دیوانه کننده و ترسناک در منطقه آلبوکرکی هستند. این امپراتوری به طرز تبهکارانهای درگیر زنی است که آسیب آنهم به خود زن و هم مارتین وارد شده است.

علیرغم تاثیراتی که پیشتر به آنها اشاره شد، «خیلی پیر برای جوان مردن» کاملا متفاوت است. درواقع نه طنز است نه کمدی سیاه. نه شبیه کارهای تارانتینو طراحی شده، نه بهمانند هیچیک از لحظات همدلی یا عاشقانه پیچیدهای که در کارهای دیوید لینچ ظاهر میشود. فضاهایی که این عناصر ممکن است از طریق مکثها، سکوتها، لحظات تهی که از طریق آن باد در بیابان خشک سوت میزند یا جایی که ریتم موسیقی الکترونیکی به طرز وحشتناکی روی اعصاب شما راه میرود، اشغال میشوند.
«خیلی پیر برای جوان مردن» داستانی درباره خشونت جنسی است و تصاویر و صحنههای وحشیانه و ناراحت کننده، مسلما بخشی از این سریال است. در یک نگاه اجمالی «جنا مالون» میتواند نقش مهمتر و حضور پررنگتری را در ادامه سریال ایفا کند. سریال «خیلی پیر برای جوان مردن» از بسیاری جهات ناخوشایند و شگفتانگیز، اما بسیار خوشساخت و قابل مشاهده است.
منبع: The Guardian