خداحافظی با شفاعت…
خطر لو رفتن داستان! پس از تماشای قسمت دهم فصل دوم زخم کاری این مطلب را بخوانید
قسمت دهم سریال زخم کاری ۲ روز جمعه ۱۹ آبان از فیلیمو پخش شد. در این قسمت شاهد اتفاقهای عجیبی بودیم که روند داستان و ماجراهای آن را وارد فاز تازهای کرد. مرگ شفاعت و خروش مالک در این قسمت نشان داد ماجراهای زخم کاری در فصل دوم آتش زیر خاکستری بود که دارد زبانه میکشد. در ادامه مروری داریم بر مهمترین اتفاقهای قسمت دهم سریال زخم کاری – بازگشت.
روند داستانی قسمت دهم زخم کاری ۲
حسام فرنهادزاده و ادامه راه پدر
در قسمت دهم زخم کاری ۲ حسام فرنهادزاده با یافتن درزهای اطلاعاتی و کشف نفوذ سامان که یکی از گماردههای طلوعی برای به زمین زدن خاندان فرنهادزاده بود ثابت کرد آنقدرها هم که طلوعی و شفاعت فکر میکردند دست و پا چلفتی و خنگ نیست و میتواند حتی در غیاب پدرش هم گلیم خود و شرکت را از آب بیرون بکشد. نقشه حذف فرنهادزاده توسط طلوعی با ورود سامان به شرکت فرنهاد به مسیر تازهای رسید که میتوانست با استفاده از نقطه ضعف حسام که همان قمار کردن است منجر به نابودی او شود با گرایی که دستمالچی به پسر فرنهادزاده داد تمامی نقشهها نقش بر آب شد تا طلوعی باز هم متوجه نشود که از چه ناحیهای ضربه خورده است.
صبر مالک سر آمد
مالک در قسمت دهم باز هم در کش مکش آمدن به متن قصه است. او از اینکه توسط دستمالچی مدیریت میشود و نمیتواند وارد ماجرا شود عصبانی است اما عصبانیتش را کنترل کرده تا بتواند در فرصت مناسب حضور موثری داشته باشد. او از اینکه فرزندش میثم تنها است و در آشفته بازار رقابتهای ناسالم له شود ناراضی است و نمیخواهد حضورش در متن قصه نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد.
سرقت خانه طلوعی
میثم برای آنکه به طلوعی ضرب شصتی نشان دهد و همچنین سر از راز خانه او در بیاورد افرادی را اجیر کرد تا به خانه طلوعی دستبرد زده و با به همر ریختن خانه طلوعی زنگ خطر را برای او به صدا در آورد. اگرچه میثم نتوانست ردی از اتاق کار طلوعی در خانهاش پیدا کند اما همین که طلوعی به تکاپو افتاد تا بفهمد از کجا تحت نظر است میتواند به یکی از نقاط مهم در قسمت دهم تبدیل شود.
کشتن سامان در قسمت دهم زخم کاری ۲
اگرچه کشتن سامان به عنوان یک مهره سوخته نهایت بیچارگی و ناتوانی طلوعی را به اثبات میرساند اما تنها حسن آن این بود که حسام فرنهادزاده از ترس از دست دادن جانش عطای رقابت با طلوعی و حضور در مناقصه را به لقایش ببخشد و سراغ زندگیاش برود. شاید این دستاورد برای طلوعی که با حذف رقیب بزرگش فرصت تنفس پیدا کرده بود یک موفقیت به شمار بیاید اما در نهایت او را به عنوان یک فعال اقتصادی در این عرصه تنهاتر کرد و توجه نهادهای امنیتی را بیش از پیش معطوف به او کرد.
پانی وارد میشود؛ خواهرزاده حاج عمو در زخم کاری ۲
زخم کاری در قسمت دهم و با حضور یک شخصیت جدید ثابت کرد هنوز هم چالشهای هلدینگ ریزآبادی ادامه دارد. پانتهآ خواهرزاده حاج عمو دختری است که بعد از سالها و به نیت حفظ ثروت و جایگاه خاندان حاج عمو به کشور برگشته تا بتواند در قدم اول پرده از راز کشته شدن دختردایی و پسر داییاش بردارد و در قدم بعدی ثروتی را که به دست طلوعی و میثم افتاده است را پس بگیرد. حالا نقش زنان در سریال پررنگتر از قبل خواهد شد و پانتهآ در کنار سمیرا و سیما سه ضلعی از زنان قدرتطلب را شکل میدهند که جنگ میان آنها میتواند جذابیتهای داستان را بیش از پیش کند.
مرگ شفاعت در قسمت دهم زخم کاری ۲
اما نقطه عطف داستان در قسمت دهم را باید به مرگ شفاعت اختصاص دهیم. مرگی ناباورانه که میثم عامل اصلی آن است اما این اتفاق خواست میثم نبود. شفاعت برای آنکه سر از کار دخترش در بیاورد و بتواند به زندگی میثم از طریق شیدا نفوذ کند با گذاشتن دستگاه شنود در کیف دخترش و تعقیب او زمانی که با میثم وقت میگذراند بتواند نقطه ضعفهای میثم را پیدا کند. اما میثم با حدس زدن اینکه دستگاه شنود در کیف شیدا است و فردی با یک ماشین ناشناس او را تعقیب میکند به سراغ آن ماشین رفت و با تعقیب و گریز موجب شد ماشین چپ کند و کسی که در ماشین حضور داشت کسی نبود جز شفاعت. شفاعت به دلیل جراحتهای تصادف میمیرد تا طلوعی بیپشتوانه شود و میثم با انگ کشتن شفاعت روزهای سختی را پشت سر بگذارد. داستان فصل دوم زخم کاری در قسمتهای پایانی این فصل به اوج خود رسیده و بیننده را مشتاق تماشای قسمتهای بعدی کرده است.
فاجعه،فاجعه،فاجعه!فاجعه اصلی این فصل،سناریو فوق العاده ضعیفی است که بدون کشش دراماتیک و بدون منطق داستانی در کنار بازی ضعیف بازیگران یک مجموعه فوق العاده ضعیف را شکل داده است،لطفا به شعور مخاطب بیشتر از این توهین نکنید
البته فصل اول با بازی خوب بازیکرا جمع شد وگرنه ایرادات داشت
فصل دوم شامل تبلیغات برای:
تبلیغات BMW
تبلیغات Benz
بازیگران اشتباه
فصل اول با فیلم نامه و بازیگرای ضعیف تر
در پاسخ به کاربر 《بلند شو مالک》اولا خواهر و برادر نیستند چون توی قسمت ۷ فصل ۲، وقتی میثم به پذیرش هتل میگه اتاق اون دو نفرو چک کنه، نام خانوادگی جاوید و الهام باهم فرق داره و حتی هیچ کدوم ازونها فامیلشون نجفی نبود، ثانیا توی قسمت دو فصل یک، قسمتی که حاج عمو کشته شد، یادمه سمیرا به مالک گف نجفی با زن جدیدش اومده باغ، نجفی اصلا بچه نداشت یا اگر هم داشته یه دختر کوچیک همسن هانیه بوده… توی قسمت اول و دوم فصل دوم میثم وقتی میخواد معرفی کنه اعضای شرکت رو، به امین پسر مظفری اشاره میکنه، و بعدش هم میگه بقیه وراث نجفی و اخوان هستند… و کاملا مشخص نمیکنه هر کس چه نسبتی داره با نجفی و اخوان و … بعدشم اخوان و نجفی بچهای بزرگی نداشتند که همسن میثم باشن، پس کلمه وارث حتما به معنای این نیست که فلانی فرزند متوفی بوده
دوستان مادر جاوید و اون دختره که با هم خواهر برادر هستن مرده پدرشون هم نجفی بود که مالک کشتش
وقتی میگن شهرزاد. فقط دلم میخواد بگم فصل اول. الانم نوبت رخم کاری شد. اینقدر بازی خانوم آزادی ور و جواد عزتی زیبا و درخشان بود که کاش میداشتن طعم شیرین زخم کاری با حضور هنرمندان کار بلد توی ذهن ما بمونه. در فصل ۲ انگار حتی سمیرا هم یه جاهایی دیگه ابهتش قشنگ و گیرا نیست. نمیگم چرا مالک نمیاد. میگم چرا اینهمه میان و میمیرن؟ مگه الکیه! راحت توی هر قسمت دو یه نفر وسط طلوعی کشته میشن! اینجا ایران! مگه میشه همینجوری آدم بکشی و هیچکس هم هیچکاری نکنه. اینا پدر و مادر ندارن . جای تاسف داره.
هیچ چیز توی این سریال منطقی نیست اون از زنده شدن مالک بعد از خاک کردنش اونم از پیدا شدن کراکترایی که اصلا توی فصل قبل حتی اسمی هم ازشون نبود بنظرم سریال خیلی افت کرده حاضرم فصل یکو ۱۰ بار ببینم تا اینه این فصلو یبارم ببینم
الان یه نظر سنجی در اینترنت گذاشتند در مورد فصل دوم زخم کاری که افت پیدا کرده و اومده زیر ۸۰ درصد با واقعیت جور در نمیاد کشته شدن جاوید و اون دختره در ترکیه که یعنی پدر و مادر ندارند که ببینند فرزندشون زنده یا مرده هستند قرار فیلم نزدیک به واقعیت بسازند نه تخیلی یا پدر و مادر شون سراغی از فرزندشون بگیرند لااقل بیان تو فیلم نشون بدن بعد انفجار در مطب دکتر اونم یهویی شبیه فیلم هندی و بعد تعقیب و گریز میثم و شفاعت از روی علم غیب میثم متوجه شنود در کیف شیدا میکروفون جاسازی کرده با یه نگاه از روی آینه واقعا فیلم سازی تخیلی و هندی محض ودر آخرهم زنده شدن مالک در تابوت زیر خروارها خاک اصلا کاش فصل دو ساخته نمیشد
کدوم علمِ غیبی به میثم الهام کرد که تو کوله ی شیدا شنودِ صدا کار گذاشتن🤔
آقا چه خبره زرت زرت همه دارن میمیرن
منصوره ناصر فرنهاد شفاعت سامان یه مالک زنده شد هزار نفر پشتش مردن
بخدا اگه اینطوری پیش برین کشته شده ها از جنگ جهانی اول و دوم هم بیشتر میشه
خیلی ضعیف واقعا به شعور مخاطب توهین میشه
چه ربطی داشت؟
باید فاتحه سینمای ایران را خواند و خون گریست!! کشوری با این همه هنرمندان کار بلد و حرفه ای سوپراستارش شده پژمان جمشیدی یعنی در ایران بازیگری جز این نیست؟؟؟؟ در زمان فدیم میگفتند فیلم فارسی الان باید بگوییم فیلم جمشیدی!!
حیف پول و وقت که پای فیلمهای امروز و بازیگران درپیت امروز باید هدر شود….
بنظرم بعد شفاعت پسرش میاد و حسابی و پر رنگتر میشه و با میثم همکاری میکنه تا سوءاستفاده طلوعی از شفاعتو که باعث مرگش شدو تلافی کنه. الان همه با طلوعی چپ شدن. و مالک میتونه از همین افراد برای زمین زدن طلوعی استفاده کنه و براش دام پهن کنه.
متاسفانه اسم این سریال اشتباه انتخاب شده
اسم اون رو باید میذاشتن زخم بی کاری
هم بیکاری کارگردان و هم بیکاری مخاطبانی که چنین فاجعه ای رو تماشا میکنند
خیلی چرته و بی معنی چرا اینقدر راحت میمیرند همه شون
کاش فصل دوم ساخته نمی شد اصلا اندازه نام مهدویان نبود
اگه دقت کنین میثم چندین بار به آینه ها نگاه کرد و بعد شک کرد به شیدا . محض اطلاع دوستان هیتر..
زخم کاری شهرزاد وکلا سریالهای موفق همیشه فصل دوم بدی تجربه کردن
فصل دوم بسیار جذاب تر از فصل اول خواهدبود.و قسمت دهم مقدمه ی این جذابیت بود.منتظر کارکتر مالک بودن یه مقدار مبتدی و غیر حرفه ای بنظر میرسه.مجموعه ی یک اثر شاخص کیفیت هست نه صرفأ یک کاراکتر.به آقای مهدویان و تمام نویسندگان این سریال تبریک میگم.شما بهترینید
افتضاح خود مجموعه نمی دانند می خوان چی کار کنند .فیلم نامه خیلی ضعیف هست .فقط فکر می کنند برا جذابیت کارشون هر قسمت باید چند نفر بمیرن
تبریک میگم به جناب مهدویان عزیز. واقعا بیننده رو تو لحظه غافلگیر میکنه.قسمت های جذاب تو راهه. قسمت دهم یکی از بهترین قسمت های سریال بود. هر چند جنگ های اصلی در راهه
کارگردان گند زد به اعتباری که برا خودش کسب کرده بود ،با ساختن قسمت اول
فصل دوم کاملا اضافی بود و مشخص بود که داستان تموم شده و الکی کش پیدا میکنه.
برای سن زیر ۱۰ سال بد نیست.
این سریال یک پایان تلخ داره با توجه به هملت اما این فقط یک حدسه اینکه لحظه ای که میثم به پدرش(مالک) میرسه شهریار اونو از دور از با تفنگ اونو بزنه که داخل بغل مالک میمیره و قطعا صحنه دلهره آور و ناراحت کننده ای هست و ….
یه لحظه تو آینه رو نگاه کرد فهمید شنود گذاشتن تو کوله پشتی دختره
یعنی این حرکت تو بالیوودم قفله
اصلانم مشتاق قسمتهای بعدیه سریال نیستیم!! دو قسمت قبلی رو ندیدم و تا جواد عزتی وارد سریال نشه نگاه نمیکنم😒
سلام
خسته نباشید
زخم کاری بازگشت چند قسمت دارد ؟
سلام ببخشید کدام سریال ممکن جایگزین فصل دوم زخم کاری بشه؟
سلام
هنوز مشخص نیست
حیف زخم کاری۱….
از بهترین قسمتها… قسمت ده بود، البته من خودم میدونستم شفاعت بالاخره قراره حذف بشه باتوجه به تراژدی هملت، اما توقع نداشتم حذف شدنش توی این سکانس و بدین صورت باشه
البته راستشو بخواید آدم که نگا میکنه به شماره قسمت سریال، دیگ توقع نداره یه نفر دیگ از مالزی بیاد اضافه بشه ک قبلا هیچ خبری ازش نبوده
یک توانایی پررنگ جناب مهدویان توی ساخت این سریال، اینه که قادر هستند هر کاراکتری رو در لحظه، پررنگ کنند، کمرنگ کنند، یهو بوجود بیاورند (مثل شخصیت پانتهآ و شخصیت برادر مالک )یا حتی حذف کنند! مثل مقایسه پررنگ بودن ناصر و منصوره در فصل اول و حذف شدنشون در فصل دوم! کمرنگ بودن املشی توی فصل یک و پررنگ شدنش تو فصل دوم… همچنین ما از سماوات و زن ناصر هم یادمون نرفته چون مطمئنا قراره باز یه تیکه از داستان به درد بخور باشن…این ریسک پذیری و شجاعتشون بسیار قابل تحسینه و وقتی آدم روند سریالو میبینه متوجه میشه که داستان در لحظه مخاطب رو میخکوب میکنه… نویسنده نگا نمیکنه به شخص بازیگر یا نقش پررنگش توی داستان، اگ قرار باشه حذف بشه، حذف میشه!
تبریک میگم به جناب مهدویان به دلیل هوش بالاشون…متوجه شدن که آهنگ تیتراژ پایانی مناسب نیست و حذفش کردن….و ریتم سریال رو عوض کردن…فکر میکنم توی تدوین یه تغییراتی ایجاد شد در این قسمت ….مردن شفاعت کاملا سوپرایز بود فقط کاش توی همون صحنه تصادف و متوجه شدن اینکه چه کسی توی ماشین بود این قسمت تمام میشد…کماکان نظرم اینه سریال میتونه بهتر تمام شه توی هر قسمت…یا حداقل توی قسمت قتلی که گریبان پسر فرنهاد رو گرفت این قسمت سریال تمام میشد نه زمان غش کردن میثم…کماکان ایراد به تدوین وارد هست با اینکه این قسمت بهتر شد.
مطمینم شفاعت مرگش الکیه که میثم حذف شه