درباره تجربه حضور در صداتو، شب‌های مافیا، پیکولو و کلی حرف جذاب دیگر

محمد بحرانی: با مافیا می‌خواستم خودم را به دردسر بیاندازم

«در صداتو چیزی را سانسور نکردم و ادا و اطوار هم درنیاوردم»

محمد بحرانی نیازی به معرفی ندارد، حضور او در هر برنامه‌ای آنقدر برای مخاطب جذاب و شیرین است که شاید اغراق نباشد که بگوییم می‌تواند یک‌تنه برنامه را پیش ببرد. چنانکه برخی معتقد بودند تماشایی شدن برنامه «خندوانه» به دلیل حضور شخصیت جناب خان بود که او به جایش حرف می‌زد. در همان کاراکتر عروسکی هم محمد بحرانی می‌خواند و حتی با دهن صدای سازهای مختلف را درمی آورد و نشان داد که هم صدای خوبی دارد و هم موسیقی را می‌شناسد. حالا این استعداد و توانایی و ویژگی‌اش در برنامه «صداتو» که به شکل مستقیم با موسیقی گره خورده نمایان‌تر شده است. او این روزها پرکار شده است، علاوه بر «صداتو» در «مافیا» هم به عنوان گرداننده حضور دارد و در کنارش مشغول بازی در سریال جدید مصطفی کیایی هم هست. همه این‌ها، بهانه‌ای شد تا گفت و گویی با او داشته باشیم و نکات جالب را از زبان خودش بشنویم.

همه چیز درباره صداتو

  • اولین موضوعی که درباره صداتو می‌شود به آن پرداخت چگونگی حضور شما در این برنامه هست که به چه شکل اتفاق افتادحضوری که با توجه به بازخوردها واقعا برای مخاطب جذاب است.

محمد بحرانی: اینکه می‌گویید جذاب، لطف دارید، ماجرا از این قرار بود که به من برای اجرای «صداتو» زنگ زدند و من تلفنی این پیشنهاد را رد کردم و گفتم که فعلا مایل به اجرا نیستم، بعد از این قضیه آقای حسن لبافی (برنامه ریز قدیمی سینما) که من سال‌ها پیش با ایشان کار کرده بودم، به من گفتند که بیا برنامه را ببین و بعد تصمیم بگیر. من هم رفتم آقای لبافی، حامد جوادزاده و تیم تولید و کارگردانی را دیدم. در آن دیدار هم با محسن کیایی رفته بودیم.

  • چرا با آقای کیایی به آن جلسه رفتید؟

دوستان به محسن هم زنگ زده بودند و از او برای حضور به عنوان هلپر در برنامه دعوت کرده بودند، ما با هم دوست هستیم و در جریان این موضوع بودیم و وقتی محسن به من گفت تصمیم گرفتیم با هم برویم. وقتی به استودیو صداتو رفتیم حامد درباره برنامه توضیحات بیشتری برایمان داد و از جزئیات گفت که می‌خواهیم محمد اجرا کند و محسن کیایی هم یکی از هلپرها باشد. من همانجا هم گفتم که اجرای برنامه برایم جذاب نیست اما دوست دارم روی یکی از آن ۴ صندلی باشم و به نظرم درآن جایگاه می‌توانم درست‌تر حضور داشته باشم، محسن هم گفت من حضور به عنوان کمک‌کننده را دوست ندارم و اجرای برنامه برایم جذاب‌تر است، حامد جوادزاده گفت اگر جایتان برعکس شود می‌‌آیید و ما هم قبول کردیم. در نهایت هم قسمت این شد که کیایی مجری برنامه شد و من هم یکی از کمک کننده‌ها.

  • اینکه گفتید دوست نداشتید اجرای برنامه را قبول کنید به این دلیل است که اساسا مجری بودن را دوست ندارید یا اینکه نمی‌خواستید در «صداتو» چنین تجربه‌ای را داشته باشید؟

من در ۱۰-۱۲ سال اخیر فکر می‌کنم بالغ بر ۲۰-۳۰ پیشنهاد اجرا داشتم، خیلی از برنامه‌هایی که در تلویزیون یا پلتفرم‌ها ساخته شدند و مجری داشتند به من پیشنهاد شد اما من مطلقا دوست نداشتم اجرا کنم. اما بعد از «صداتو» وقتی محمدرضا رضائیان برای «مافیا» و گردانندگی به من زنگ زدند با خودم گفتم یکبار این قفل ذهنی‌ام را بشکنم و اجرا کنم. اما تا دوره‌ای که «صداتو» به من پیشنهاد شده بود اصلا قصد اجرا نداشتم.

محمد بحرانی: تا قبل از «صداتو» در هیچ برنامه ترکیبی یا رئالیتی شو با وجود پیشنهادهایی که داشتم شرکت نکرده بودم اما ایده، دکور، کست و همه جزئیات اینقدر برایم جذاب بود که در همان جلسه اول بعد از صحبت با جوادزاده پذیرفتم به عنوان هلپر حضور داشته باشم

  • قبل از شروع کار چه تصوری از کلیت برنامه داشتید؟ نمونه خارجی که از این برنامه ساخته شده بود را دیده بودید؟

در همان جلسه اول که آقای جوادزاده ما را دعوت کرد، مرجع خارجی این برنامه را به ما نشان داد و اتفاقا یکی از دلایلی که ما حضور در این برنامه را پذیرفتیم این بود که آن مرجع خیلی ایده جذابی داشت.

  • حضور شما به عنوان هلپر علاوه بر نقش و مسئولیت اصلی که برعهده‌تان گذاشته، گرمای دوچندانی به کلیت برنامه داده که البته به شخصیت خودتان هم برمی‌گردد. اقتضای چنین موقعیتی ایجاب می‌کرد که با این ویژگی‌ها در برنامه باشید یا همانطور که اشاره کردم ویژگی‌های شخصیتی خودتان چاشنی برنامه و موقعیت‌ها شد؟ از طرفی دغدغه و مسئولیتی هم روی دوش همه شما به عنوان هلپر برای برنده شدن شرکت کننده‌ها بود

هر ۵ نفر ما، یعنی هم محسن کیایی و هم ما ۴ نفر تمام زورمان را زدیم که ۱۲ شرکت کننده برنده شوند، بعضی مواقع اشتباه کردیم و اتفاقا این اشتباه نشان‌دهنده سلامت کامل برنامه بود چون تیم کارگردانی ساز و کار را به نحوی چیده بود که ما و شرکت کننده‌ها اشتباه کنیم. ما هیچ اطلاعاتی خارج از بازی نداشتیم و به همین دلیل فشار و استرس روانی زیادی رویمان بود. من چند وقت پیش در یک مصاحبه دیگر هم گفتم، اینقدر فشار روی من زیاد بود که یک روز حالم بد شد و آمبولانس آمد. من خودم را جدا نمی‌کنم، همه ما، ژوله، شبنم، شریفیان و محسن کیایی تمام تلاشمان را کردیم که شرکت کننده برنده شود، یک جاهایی موفق بودیم و اما بعضی مواقع هم به مسابقه باختیم.

  • جدای از ویژگی‌های خودتان که پرانرژی و گرم هستید، یکسری طرح‌ها و ایده‌های خلاقانه و جذاب در برنامه از سمت شما اجرا شده که بی‌تعارف گرمای فضای برنامه را دو چندان کرده همه این ایده‌ها از سمت خودتان بود و به اجرا رسید یا دوستان دیگر هم پیشنهادهایی داشتند؟

همه این تعریف‌ها لطف شماست و لزوما من با همه‌شان موافق نیستم اما در «صداتو» من همه تلاشم را کردم که خودم باشم و چیزی را سانسور نکردم و ادا و اطوار هم درنیاوردم. بعضی وقت‌ها کامنت‌هایی را خواندم که نوشته بودند هلپرها چقدر ادا و اوطوار درمی آوردند یا گفته بودند اصلا مگر اینها موزیسین هستند! مشخص است که این دوستان اصلا برنامه را ندیدند چون نمی‌دانند که ما داور نیستیم، از بعضی از کامنت‌ها و نظرها مشخص است که دوستان هنوز برنامه را ندیدند اما اعتراض دارند که ژوله، شبنم و محمد بحرانی موزیسین نیستند، به نظرم این دوستان یکبار برنامه را ببینند بعد قضاوت کنند. من این کامنت‌ها را ناشی از شتابزدگی رفقا می‌دانم و فکر می‌کنم اگر برنامه را ببینند نظرشان عوض می‌شود. در نهایت باید بگویم من در «صداتو» تلاش کردم خودم باشم و همه تمرکزم را روی این موضوع بگذارم که نقشی که به من به عنوان کمک کننده محول شده را به نحو احسن ایفا کنم.

  • درباره برنامه‌های اینچنینی یا تاک‌شوها و مسابقات معمولا نگرانی از بابت بازخورد مخاطب وجود دارد، از طرف دیگر مسابقاتی از این دست به دلیل اینکه نمونه‌های دیگری هم داشتند باید با ایده و طراحی نو و جذابی به پخش برسند تا مخاطب را جذب کنند، «صداتو» تا به اینجا مخاطبان خود را پیدا کرده و مورد استقبال قرار گرفته نکته تمایز آن برای شخص خودتان چه بود که در نهایت هم منجر به همکاری شما با این مجموعه شد؟

من اولین باری بود که در برنامه اینچنینی شرکت می‌کردم، قبل از «صداتو» در خیلی از برنامه‌های این سبکی دعوت شده بودم اما حضور در هیچ کدام را نپذیرفتم. ولی «صداتو» جذبم کرد، نمونه خارجی این مسابقه را دیدم و حامد جوادزاده هم با توضیحاتی که داد من را به حضور ترغیب کرد. در واقع من تا قبل از «صداتو» در هیچ برنامه ترکیبی یا رئالیتی شو با وجود پیشنهادهایی که داشتم شرکت نکرده بودم اما ایده، دکور، کست و همه جزئیات اینقدر برایم جذاب بود که در همان جلسه اول بعد از صحبت با جوادزاده پذیرفتم به عنوان هلپر حضور داشته باشم.

  • تجربیات و علاقه مندی شما به موسیقی تا چه اندازه مسبب حضورتان در صداتو شد و در ادامه چقدر در خود برنامه چقدر این علاقه به شما و البته شرکت کننده‌ها کمک کرد؟

من به هیچ وجه موزیسین نیستم و موزیک هم نمی‌دانم اما شنونده خوبی هستم، تمام این سال‌ها هم موسیقی را در ژانرهای مختلف شنیدم و هم پای صحبت بزرگان موسیقی نشستم و حرف‌هایشان را شنیدم. من در دانشکده هنرهای زیبا، تئاتر خواندم، فاصله دپارتمان تئاتر و موسیقی شاید دو یا سه متر بود به همین خاطر با اتفاقات حوزه موسیقی بیگانه نبودم و کلی دوست موزیسین جدی دارم، دوستانی که آهنگساز یا موزیسین فیلم هستند. کلی دوست موزیسین در رده درجه یک دارم، از استاد کیهان کلهر گرفته تا عزیزان دیگر که مراوده با آن‌ها باعث شده هیچ وقت با دنیای موسیقی بیگانه نباشم. اما خودم هیچ وقت موزیسین نیستم، اما سابقه شنوندگی من و اینکه همه چیز را با دقت بشنوم، به من در آن صندلی هلپر کمک کننده بود.

  • شما به عنوان کسی که در حوزه موسیقی اطلاعات دارد و این حوزه از دغدغه‌مندی‌ها و علایق‌اش هست در صداتو حضور دارید. از طرف دیگر محبوبیت شما میان مخاطبان انتظارها را از شما بالا می‌برد و شرکت کنندگان صداتو ممکن است توقعاتی فراتر از حد نرمال از شما داشته باشند، در برنامه هم می‌بینیم که تحلیل و منطق پشت راهنمایی‌های شما به شرکت کنندگان است. از مدل شکل‌گیری رابطه‌تان با شرکت‌کنندگان حتی در پشت صحنه هم برایمان بگویید.

من فقط می‌توانم بگویم همه تلاشم را کردم که اتفاق‌های مثبت برای شرکت کنند‌ها بیفتد، بعضی از اتفاق‌ها موزیکال بود و برخی دیگر از موارد به بازیگری مربوط می‌شد و بعضی موارد هم دقت در همان لحظه را می‌طلبید و مواردی هم بودند که باید فکت‌هایش را در آن ویدئوها پیدا می‌کردیم. بقیه هلپرها هم به اندازه توانشان تلاش کردند تا به شرکت کننده‌ها کمک کنند، اما به هر حال متخصص ما محسن شریفیان بود، کسی که بیشتر از همه ما موزیک می‌دانست.

  • یکسری اتفاق‌های جالب مانند ساز زدن‌ها یا شوخی‌هایی که در قسمت‌های مختلف برنامه می‌بینیم و از سمت شما اتفاق می‌افتد پیشنهاد خودتان بود و بداهه اتفاق می‌افتاد یا از قبل درباره‌شان با کارگردان صحبت کرده بودید؟

نود درصد آن‌ها بداهه بود، ممکن است یک دو مورد را ۵ دقیقه قبل از برنامه چک می‌کردیم که مثلا محسن تو این کار را انجام بده و من هم این را بگویم اما درصد زیادی از آن برای همان لحظه بود.

محمد بحرانی در برنامه صداتو

  • همه ایده‌ها هم از خودتان بود؟

مثلا کدام کارها؟

  • اینکه با پلاستیک ساز می‌زدید یا سرتان را شانه می‌زدید، حتی ماجرای آن پروتئینی سر گیشا

بله، همه اینها را خودم بداهه می‌گفتم.

  • قبول دارید بخش زیادی از نمک و گرمای برنامه روی دوش محمد بحرانی بود؟

نه قبول ندارم، به نظرم ترکیب و چینش افراد باعث شده بود تا هرکس در جای خودش نقش خودش را به درستی ایفا می‌کند. من اصلا این رقابت‌ها را دوست ندارم و هیچ کس را هم در این برنامه آدم ویژه‌تری نمی‌بینم. به نظرم همه آن کاری که می‌توانستند را انجام دادند. ما یک تیم بودیم و هیچ کدام برتری نسبت به دیگری نداشتیم.

  • نمونه خارجی صداتو در کره ساخته شده، اساسا چقدر موافق ساخت نمونه‌های وطنی آثار جهانی هستید؟ آن هم با توجه به محدودیت‌های مختلفی که در عرصه هنر داریم

سعی می‌کنم پاسخ به این سوال‌تان را از زاویه دیگری بدهم و آرزویم را در جواب این سوال بیاورم. آرزوی من این بود و این هست که مثل تمام جهان ما هم می‌توانستیم کاملا قانونی شعبه‌ای از این برنامه‌های خوب و درجه یک جهانی را در کشورمان داشته باشیم. مثلا یک مسابقه‌ای به نام کیوب (یا مکعب) در کشوری ساخته و پخش می‌شود و بقیه هم آن را می‌پسندند و حق امتیاز آن را می‌خرند، چون به جهان وصل هستند. در واقع در یک پروتکل جهانی در حوزه مدیا می‌گنجند و با تعامل با ایده‌پرداز نسخه آن برنامه یا مسابقه را با خرید امتیاز در کشور خودشان می‌سازند. ای کاش ما هم در زمینه مدیا به با جهان متصل بودیم و با همین روش برنامه‌ها را در کشور خودمان می‌ساختیم، نه اینکه ما برنامه‌ها را ببینیم، ایده‌شان را بپسندیم و بدون هیچ اجازه‌ای آن‌ها را بسازیم. خیلی بد است که ما در این شرایط جدای از جهان هستیم.

معرفی و اطلاعات سری جدید شب های مافیا

  • اگر موافق هستید درباره مافیا هم صحبت کنیم، قطعا این برنامه خیلی برایتان جذاب بوده که بعد از پیشنهادهای زیادی که داشتید و همه را رد کردید «مافیا» را پذیرفتید.

مافیا هم ماجرای جالبی دارد، من هیچ وقت مشتری مافیا نبودم، حتی بیننده‌اش هم در پلتفرم‌ها نبودم اما بعد که رفقا زنگ زدند راستش بیشتر برای اینکه خودم را در یک چالش بیاندازم قبول کردم، دوست داشتم خودم را به درسر بیاندازم. البته هم اجرای برنامه و هم خود مافیا برایم جدید بود و با خودم گفتم بروم و با چالش‌های مواجه شوم. تیم «مافیا» را از قبل و از زمان «کتاب باز» می‌شناختم و با محمدرضا رضائیان هم جلسه‌ای درباره کلیت کار گذاشتیم، بازی‌ها را هم چند بار در کافه‌ها دیدم و علاقه‌مندتر شدم. واقعا هم در «مافیا» تلاش کردم مثل خودم اجرا کنم، این موضوع شاید به مذاق خیلی‌ها خوش بیاید و ممکن هم است این اتفاق نیفتد. اما واقعا سعی نکردم بازی گرداننده‌های قبلی را تکرار کنم، همه آن دوستان گرداننده‌های خفنی بودند، چه محمدرضا علیمردانی، چه کامبیز دیرباز، چه بهنام تشکر و امیرعلی نبویان همه چهره‌های درجه یکی هستند امن اگر می‌خواستم بازی آن‌ها را تکرار کنم، تبدیل به فیک و درجه دو آن‌ها می‌شدم و به نظرم اصلا نه برای مخاطب و نه خودم جالب نبود. سعی کردم با ویژگی‌های شخصی خودم گردانندگی کنم، البته که باز هم هیچ ادعایی ندارم و ممکن است خیلی‌ها اجرای من را دوست نداشته باشند.

محمد بحرانی: واقعیت این است که نهایتش این بود که می‌گویند محمد بحرانی خوب نبود اما خودم می‌دانم که همه تلاشم را اجرای خوب مافیا کردم و بنابراین حسرتی ندارم. همه توان من این بود که واقعا در راستای اجرای بهتر برنامه به کار گرفتم

  • اینکه قبل از شما دوستان دیگری مافیا را اجرا کرده بودند، یک مقدار کار شما را سخت‌تر می‌کند، نه از بابت نکاتی به آن اشاره کردید، بلکه از منظر ذهنیت مخاطب و مقایسه‌ای که ممکن است از سمت آن‌ها شکل بگیرد. نگران این قضیه نبودید؟

واقعیت این است که نه، نهایتش این بود که می‌گویند محمد بحرانی خوب نبود اما خودم می‌دانم که همه تلاشم را اجرای خوب مافیا کردم و بنابراین حسرتی ندارم. همه توان من این بود که واقعا در راستای اجرای بهتر برنامه به کار گرفتم.

  • پیکولو هم مجموعه جدیدی است که شما به عنوان صداپیشه در آن حضور داریداز این مجموعه هم برایمان بگویید که چطور به تجربه آن رسیدید، برنامه‌ای که در میان مخاطبان کودک واقعا پرطرفدار است.

پیکولو حدودا سه سال پیش تولید داشت، یک تیم متخصص مدت‌ها روی آن کار کردند و از ابتدا هم قرار بود اتفاق ویژه‌ای در حوزه کودک بیفتد و من خودم هم حدود یک سال درباره کار کودک مطالعه کردم و در نهایت با دفتر فیلمسازی مصطفی و محسن کیایی کار به فیلیمو ارائه شد و فیلیمو هم کار را پسندید و الان هم خدارا شکر پروژه آبرومندی شده و امیدوارم ادامه پیدا کند.

  • حضور در حوزه کودک در کنار تجربه‌هایی مانند فیلم‌های سینمایی که بازی کردید یا برنامه‌هایی از جنس صداتو تا چه اندازه به دلیل علایق شخصی خودتان و دغدغه مندی‌تان نسبت به این حوزه است؟

جرقه اصلی «پیکولو» اول در ذهن خود من زده شد، البته که اسمش در ابتدا این نبود، من سال‌ها کار عروسکی کردم و اصلا با کار کودک بیگانه نبودم و تقریبا با همه بزرگان کار کودک همکاری داشتم، همیشه دوست داشتم اتفاق ویژه‌ای در این حوزه برای مخاطبان کودک بیفتد. بهترین کست ممکن را در همه زمینه‌ها چیدیم و فکر می‌کنم اولین بار بود که یک کست کاملا سینمایی دورهم جمع شدند و نتیجه‌اش هم خوشبختانه خوب بود. اینکه می‌گویید کار در حوزه کودک دغدغه شخصی‌ام هست هم باید بگویم بله، دوست دارم کار خوب و جدی در حوزه کودک با پروداکشن بزرگ و رعایت همه استاندارهایش بشود تولید کرد چون به نظرم کارهای درست و مناسب در این زمینه در ایران خیلی زیاد نیستند، البته که اساسا تعداد کار کودک در ایران کافی نیست. امیدوارم دوستان «پیکولو» را ببینند و به کسانی که بچه دارند حتما پیشنهاد تماشای این برنامه را بدهند، چون خنده‌های بچه‌ها دنیا را قشنگ‌تر می‌کند و من فکر می‌کنم «پیکولو» می‌تواند برای لحظاتی بچه‌ها را بخنداند.

  • پلتفرم‌ها در دو سال اخیر جایگاه پررنگ‌تری در میان مخطبان پیدا کردند. شما به عنوان هنرمندی فعال که حوزه‌های فعالیتش متنوع و تاثیرگذار است چه نوع برنامه‌هایی را برای این رسانه مناسب‌تر میدانید؟ در واقع سریال‌ها بیشتر مقبول مخاطب واقع می‌شوند یا برنامه‌هایی مثل «صداتو» هم در این رسانه جایی برای رشد و عرضه دارند؟

با توجه به تجربه‌ای که من در مدیریت محتوا در پلتفرم‌ها دارم، باید بگویم اگر شما در پلتفرم‌تان فقط سریال داشته باشید مخاطب قطعا جای خالی رئالیتی شو و برنامه‌های ترکیبی را احساس می‌کند. از طرفی فقط برنامه‌های ترکیبی یا رئالیتی شوها باعث نمی‌شود شما مخاطب وفادار در پلتفرم داشته باشید، آدم‌ها بعد از مدتی خسته می‌شوند و سریال‌های بیگ پروداکشن در ژانرهای مختلف می‌خواهند. بنابراین شما به عنوان یک پلتفرم باید سبد متنوع برنامه‌ای داشته باشید که دست مخاطب برای انتخاب باز باشد، برای مثال یک خانم خانه‌دار ۶۵ ساله در جهرم باید بتواند محصول مورد علاقه خودش را در پلتفرم پیدا کند، یک دکتر ۳۰ ساله در تهران در خیابان ونک هم باید بتواند برنامه مورد علاقه‌اش را در همان پلتفرم تماشا کند. سبد کالایی هر پلتفرمی هر کجا نقص داشته باشد از مخلاطب غرغر‌های به حقی می‌شنود.

تماشای شوی شب های مافیا: زودیاک در فیلیمو

محمد بحرانی: انتخاب اولم جناب خان است / برای این روزهای تلویزیون غمگینم

فریده مسعودی | آنچه می‌خوانید، مصاحبه‌ای است که پیش از این در ایسنا منتشر شده و محمد بحرانی از جناب‌خان وحال و روز تلویزیون می‌گوید.

همه احوال «جناب خان» را می‌پرسند و دلتنگش هستند

  • به نظرم تجربه جناب خان بسیار جدی و جذاب بود. خدا را شکر می‌کنم که این تجربه را در مسیر زندگی من قرار داد. تجربه جناب خان یک تجربه بسیار ویژه بود. جناب خان یک موجود مستقل دارای روح و زنده است و اینکه در آینده او را می‌بینیم یا نه، تصمیم خودش است. من هم منتظرم ببینم که چه تصمیمی می‌گیرد. اما باید بگویم که مردم به شدت پیگیر «جناب خان» هستند. من با وسایل نقلیه عمومی تردد می‌کنم و در سطح شهر، بسیار پیاده‌روی می‌کنم؛ بنابراین بسیار با آدم‌ها ارتباط رو در رو دارم و تقریبا همه احوال «جناب خان» را می‌پرسند و دلتنگش هستند.

دلم می‌خواهد تلویزیون به روزهای خوبش برگردد

  • اینکه پلتفرم‌ها در یک رقابت مثبت با هم در تلاش برای تولید برنامه‌های جذاب‌اند، اتفاق مثبتی است. من سال‌های زیادی در تلویزیون کار کرده‌ام و از وضعیت این روزهای تلویزیون بسیار غمگین‌ هستم. تلویزیون را خیلی خیلی دوست دارم و هیچ‌وقت موضعی در مقابلش نداشته‌ام و دلم می‌خواهد به روزهای خوبش برگردد.
  • می‌گویند شرف المکان بالمکین، یعنی جذابیت یک جا به آدم‌هایی است که آنجا هستند. به نظرم تلویزیون این روزها آدم‌های جذابش را از دست داده و کاش یک اتفاق بیافتد که من به عنوان یک مخاطب، بار دیگر محمدرضا شهیدی‌فرد، رامبد جوان، مهران مدیری، احسان علیخانی، عادل فردوسی پور، منصور ضابطیان، محمد صوفی، برادران صفاریان‌پور و بقیه اسامی جذابی که اوقات خوشی را در تلویزیون برای ما ساخته‌اند را در تلویزیون ببینم. این‌ها سرمایه‌های برنامه‌سازی‌اند که باید حفظ شوند. اینکه این افراد در شبکه‌های خصوصی برنامه‌سازی کنند، خیلی خوب است اما ای کاش تلویزیون شرایطی را فراهم کند که مردمی که به هر دلیلی امکان استفاده از پلتفرم‌ها را ندارند بتوانند از رسانه ملی‌شان برنامه‌های دلخواهشان را دنبال کنند و لذت ببرند.

جلوی این اشتغال‌زایی، سنگ‌اندازی نکنید

  • به نظر من هر مسئولی که ایران و مردم ایران را دوست دارد، مطلقا این سنگ‌اندازی‌ها را انجام نمی‌دهد. همه می‌دانیم که هم تولیدکنندگان این محتواها مردم‌اند و هم پلتفرم‌های پخش این محتواها و هم بینندگان محتواها خود مردم‌اند. اعضای پلتفرم‌ها و کارکنان آن‌ها و حتی من هنرمند همه یک شهروند ساده‌ایم. یک توصیه به مسئولان دارم و آن اینکه مسوولان عزیز و دغدغه‌مند، بگذارید مردم خودشان انتخاب کنند. باور کنید هیچ اتفاقی نمی‌افتد و هیچ محتوای غیراخلاقی‌ تولید نمی‌شود.
  • از آنجا که من سابقه کار جدی در پلتفرم‌ها را دارم، می‌دانم که علاوه بر محصولاتی که ما از پلتفرم می‌بینیم که هر برنامه به طور متوسط یک گروه بیش از صد نفره عوامل را شامل می‌شود و برای این تعداد، شغل ایجاد می‌کند، تعداد زیادی از شرکت‌های وابسته مثل شرکت‌های تبلیغاتی، شرکت‌های دوبله و … با پلتفرم‌ها کار می‌کنند که همه این‌ها اشتغال‌زایی محسوب می‌شود و نتیجه آن، تولید یک محتوای جذاب است که میلیون‌ها نفر را جذب می‌کند و برایشان تفریح و سرگرمی تولید می‌کند.
  • باز هم این خواهشم را تکرار می‌کنم که جلوی این اشتغال‌زایی، سنگ‌اندازی نکنید. حتما آن محتوایی که در چارچوب قوانین این کشور تولید می‌شود، خیلی بهتر از محتوایی است که خارجی باشد و مغایر با فرهنگ ما.

شب های مافیا

اجرای صداتو را به من پیشنهاد دادند اما…

  • اجرای «صداتو» را به من پیشنهاد دادند و مثل همه این سال‌هایی که برای اجرا پیشنهاد داشتم این مورد را هم نپذیرفتم. با محسن کیایی که او را برای کمک‌کننده دعوت کرده بودند به لوکیشن برنامه رفتیم و صحبت کردیم. در نهایت من گفتم که به عنوان کمک‌کننده همکاری می‌کنم و محسن کیایی گفت که اجرا را بیشتر دوست دارم و به این صورت، تصمیم به همکاری گرفتیم.
  • هلپری یک مسئولیت ویژه دارد، این که به خوبی به شرکت‌کننده کمک کنی که ۲۰۰ میلیون تومان را ببرد. از این نظر موقعیت همراه با استرسی بود. اما فشار اصلی «صداتو» بر دوش محسن کیایی بود که باید همه چیز را کنترل می‌کرد و به نظر من خیلی خوب از پس این کار برآمد. در «شب‌های مافیا» کار پراسترس و پرفشاری را برعهده دارم که به نظرم یکی از سخت‌ترین تجربیات کاری من است. البته که نمی‌دانم نتیجه کارم خوب بوده یا نه. امیدوارم مخاطب راضی باشد.
  • در «صداتو» کار ویژه‌ای نکردیم؛ به جز اینکه تلاش کردیم خود واقعی‌مان باشیم. واکنش مردم بسیار خوب است و بسیار لطف دارند و حتی تعداد قابل توجهی از مردم، آدرس پروتئینی گیشا را از من می‌گیرند که نشان می‌دهد به خوبی برنامه را دیده‌اند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.
  • ممکن است که اجرا را مجدد تکرار کنم اما جزو انتخاب‌های اولم نیست. خیلی از من انرژی می‌گیرد. من آدم خجالتی‌ای هستم و اجرا کردن برایم کار سختی است.

باید کار کودک را جدی گرفت

  • کار کودک به اندازه کار بزرگسال برای من جذاب است. اما از نظر من، تاثیر کار کودک از تاثیر کار بزرگسال در جامعه خیلی بیشتر است؛ بنابراین اگر کار کودک خوب ساخته شود، کار بزرگ‌تر و مهم‌تری صورت گرفته است. ما روی «پیکولو» نزدیک به سه سال وقت گذاشتیم و از نتیجه کار راضی هستم. ایرادات کار را هم می‌دانیم اما به نظرم به نسبت کارهایی که این سال‌ها ساخته شده است، پروداکشن جدی‌تری دارد و عروسک‌های بامزه و خوبی دارد. اما متاسفانه به نسبت بقیه محصولات حوزه بزرگسال، کمتر به آن پرداخته شد و تبلیغات کمتری داشت. باید کار کودک را جدی گرفت؛ چرا که کار بزرگسال اگر خوب باشد، یک بار یا نهایتا دوبار دیده می‌شود اما کودکان هر قسمت از یک کار خوب را چندین و چند بار تماشا می‌کنند. پیکولوی محترم و آبرومند ما را جدی بگیرید چون مطمئنم که عروسک‌هایش در دل کودکان جا باز می‌کند.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. محمد رضا می‌نویسد

    از تیکه های بی ادبانه ای که تو برنامه ها استفاده می کنه اصلا خوشم نمیاد مثل “گوش پیچ” البته این مؤدبانه ترین هاش بود اصلا بخاطر شوخی‌های کلامی جنسی که تو خندوانه میکرد در نقش جناب خان دوست نداشتم برنامه خندوانه رو ببینم

  2. حمید می‌نویسد

    ن تو مافیا اصلأ خوب نبود. خشک خشن مثل پادگان میخواست سرباز ها فقط ب حرف تون گوش کنند.کسی اگر یکم زیاد تر وقت خودش صحبت میکرد انگار حقال ارث اینو خوردن شل کن بابا برنامه فانه برای خندس اینقدر سفت گرفتی. بازیگردان مافیا فقط محمدرضا علیمردانی. و تمام

filimo the north pole