درباره سینمای سام پکینپا

راوی سینمای مردانه

شنبه‌ها؛ یک کارگردان

اگر بخواهیم از چیزی به اسم «سینمای مردانه» حرف بزنیم بی شک باید «سام پکینپا» را از راویان اصلی آن بدانیم. فیلمساز و فیلمنامه‌نویس نامی آمریکا در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ که با فیلم‌های خشن و مردانه خود نامش را در تاریخ سینمای جهان ماندگار کرد. سام پکینپا البته بازیگر هم بود و حضورش در آثار «دان سیگل» مشهور و خصوصاً نقش‌آفرینی‌اش در فیلم حمله جسددزدها تأثیر بسزایی در ترسیم خشونت توسط او در سال‌های آتی داشت.

دان سیگل، سرجیو لئونه و راجر کورمن به همراه پکینپا در دهه ۶۰ موجی از فیلم‌های خشن را عرضه کردند که فرانسیس فورد کاپولا، اسکورسیزی و دی پالما در دهه‌های بعد دنبال‌رو این شیوه سینمایی شدند. پکین‌پا در سال ۱۹۶۱ با فیلم شریک مرگ‌آور وارد عرصه کارگردانی شد. او در دهه ۶۰ در نقش کارگردان به ساخت آثار مهمی چون در سرزمین بلند بتاز، سرگرد داندی و این گروه خشن دست زد.

این گروه خشن فیلمی سرشار از صحنه‌های بدیع در خشونت است و ویلیام هولدن در این فیلم با ایفای شخصیت پایک بیشاپ به یکی از شمایل‌های محبوب سینما بدل شد. در فیلم سگ‌های پوشالی او ماجرای انتقام مردی ریاضیدان را از متجاوزین به همسرش به جسارت و خشونت تمام روایت می‌کند. در سر آلفردو گارسیا را برای من بیاورید او تصویری هولناک از خشونت، عشق، مرگ، ترس و پول را بر پرده سینما مجسم می‌کند.

در فیلم پت گارت و بیلی دکید او همچنان درخشان کار می‌کند. پالین کیل منتقد مشهور و بنام سینمای جهان سم پکین‌پا را از عوامل عشق خود به سینمای دهه ۷۰ می‌داند. گرچه افراطش در مصرف الکل موجب شد تا نتواند پس از ۴۹ سالگی فیلم دیگری بسازد و کارنامه‌ی کوتاهش، نقطه ضعف او است. پکین‌پا سرانجام در دسامبر ۱۹۸۴ به طرزی غریب و در تنهایی از دنیا رفت.

گرچه او ۱۴ فیلم بیشتر نساخت اما نمی‌توان به سادگی از شناخت و تبحر او در سینمای وسترن گذشت. پکینپا درجایی گفته ‌است: «می‌خواهم بتوانم به‌گونه‌ای وسترن بسازم که کوروساوا وسترن می‌ساخت». سکانس‌های صحنه آهسته، پوچ‌انگاری نسبت به دنیا و دوستان و تدوین ماهرانه از ویژگی‌های اصلی فیلم‌های پکین‌پا هستند. او در دورانی فیلم ساخت که دگرگونی‌های اجتماعی غریبی در دنیا به وقوع پیوست و در عرصه سینما نیز، با حضور استعدادهایی جدید، سینمای ازنفس‌افتاده آمریکا جانی تازه گرفت. او در فیلم‌هایش مدام در حال بازبینی، ارزیابی، و احیای ارزش‌های ازدست‌رفته خود و دنیایش بوده است.

سام پکینپا

در نیم قرن اخیر تحلیل‌گران سینمایی غالباً دنبال دلایل و گاه توجیهاتی گشته‌اند تا ثابت کنند چرا فیلم‌های پکین‌پا، ظاهرا خشن ولی در باطن، آثاری صلح‌‌طلبانه بوده‌اند. اما هنر سام پکینپا چیزی نیست که بتوان از سبک و سیاق فکری‌اش جدا کرد. چون هنرش دقیقاً همان‌جا نهفته که برای قبول افتادنش دنبال دلیل و توجیه می‌گردند؛ این‌که برخی از فیلم‌هایش جذاب ولی از لحاظ سیاسی نامطبوع‌اند و معذب می‌کنند. ولی نکته این‌جاست که جذاب‌اند، چون از لحاظ سیاسی نامطبوع‌اند و معذب‌کننده بودنشان، به همان شوری برمی‌گردد که فیلم‌هایش برپا می‌کنند.

هیچ آدمی یک وجهی نیست و پکین‌پای فیلم‌ساز نیز از این قاعده مستثنا نبود و سینمایش در آن واحد از بسیاری چیزهای متضاد و متناقض تشکیل شده است. مثلاً نگاهش به زن‌ها آن‌قدرها هم ساده نیست و با نگاهی به‌شدت انتقادی به مردها ترکیب شده است. همان‌طور که دیدگاهش به خشونت نیز با جریان مشابهی از جذابیت/ نفرت، ستایش/محکومیت خشونت در هم آمیخته است. اما شاید بزرگ‌ترین تناقض، خود پکینپا بود؛ وقتی اواخر زندگی، می‌ خوارگی مفرط، زناشویی‌های ناموفق، روابط دوستانه و حرف‌های پرتنش و اعتیاد، تأثیر مرگ‌بارشان را آشکار کرد، به قول نویسنده‌ای که به گفت‌و‌گو با وی نشسته بود: «موجودی شکننده…، فردی به نظر نمی‌آمد که آن همه خون‌ریزی، ویرانی و دیوانگی را به وی نسبت می‌دهند…»

پکینپا ۱۴ فیلم ساخت که ۸ تا از آن‌ها در دوره پربار زندگی‌اش بین سال‌های ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۵ ساخته شدند. او در آتش نبوغش سوخت و کوتاه، درخشان و بی‌رحمانه زندگی کرد و با خلق یکی از بحث‌انگیزترین مجموعه کارها، مرزهای فیلم‌سازی آمریکایی را طوری جابه‌جا کرد که گویی حد و مرز «غرب وحشیِ» اختصاصی خود را ترسیم کرده باشد. مهمترین فیلم او در کارنامه‌اش بدون شک «این گروه خشن» بود.

موفق ترین فیلم زندگی حرفه ای پکینپا و اثری که بیش از آن‌های دیگر بر سینمای معاصر تأثیر گذاشته است. این گروه خشن سینمای اکشن را به شکلی که امروزه می‌شناسیم، شکل داد. اما از ابداعات تصویری‌اش گذشته، آن‌چه این گروه خشن را به فیلمی خاص تبدیل کرد، حس‌وحال غم انگیز و مرثیه‌وارش است. فیلم فروش خیلی خوبی کرد و نقدهای ستایش‌آمیزی درباره‌اش نوشتند. اگر می‌خواهید سینمای سام پکینپا و شیوه فیلمسازی‌اش را بشناسید حتما «این گروه خشن» را تماشا کنید.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole