گفت‌وگوی مفصل و خواندنی هالیوود ریپورتر پس از حضور در اولین سریالش؛ پادشاه تالسا

سیلوستر استالونه: نمی‌خواهم قهرمانانم بمیرند

استالونه در پادشاه تالسا (Tulsa King) محصول پارامونت عضوی از مافیاست

وقتی مقابل سیلوستر استالونه نشسته‌اید واژگانی که از ذهن شما می‌گذرند بسیار ساده و غرولندگونه‌اند و می‌توانند دیالوگ‌هایی از یکی از فیلم‌های اکشن این مرد سرسخت و گردن‌کلفت باشند. ما این مصاحبه را در «انبارِ» مزرعه/ خانه استالونه در هیدِن هیلز کالیفرنیا انجام می‌دهیم. این مکان مثل یکی از آن ساختمان‌های مجله «آرکی‌تِکچرِل دایجِست» است و اشاره به آن با واژه «انبار» مثل این است که «شِلبی کبرا ۱۹۶۶» را «یک خودروی کهنه» بنامید؛ البته که از نظر فنی درست است اما واقعیت که چیز دیگری است. ما بیش از یک ساعت با نویسنده/ بازیگر/ کارگردانی که فیلم‌های «راکی» و «رمبو» را در کارنامه دارد، درباره کارنامه و فعالیت‌های چنددهه‌ای او – که از ۱۹۷۶ شروع شد و بیش از ۵۰ فیلم را در بر می‌گیرد که روی هم حدود ۳ میلیارد دلار فروش کرده‌اند – صحبت کردیم. طبق اطلاعات «آی‌ام‌دی‌بی»، او یکی از چند بازیگری است که در هر ۵ دهه اخیر، فیلمی در گیشه داشته که در صدر جدول فروش هفتگی قرار بگیرد. اینجاست که استالونه حرفم را قطع می‌کند و لبخندزنان و با آن سیگار کلفتی که در دست دارد می‌گوید: «۶… کوسه را هم حساب کن.» بله، فیلم ابرقهرمانی «جوخه انتحار» (۲۰۲۱) هم هست که او صداپیشگی شاه‌کوسه را بر عهده داشت.
استالونه حالا با اولین سریال تلویزیونی خود برگشته است: «پادشاه تالسا» (Tulsa King) محصول «پارامونت پلاس» که جدیدترین اثر از تیلر شریدن (کارگردان سریال‌های تحسین‌شده «یلوستون» و «۱۸۸۳») است. او نقش عضوی از مافیا را بازی کرده که از زندان آزاد می‌شود ولی به اوکلاهوما تبعید می‌شود تا امپراتوری تبهکاری خودش را بازسازی کند. علاوه بر این، اولین سریال واقع‌گرا (رئالیتی شو)ی او هم به نمایش درآمده است، برنامه‌ای که زندگی خانوادگی او را به نمایش می‌گذارد.

سیلوستر استالونه با این‌که ۷۶ ساله است (کی این‌قدر زمان گذشت؟ خود او هم خبر ندارد!) اما انرژی و تمرکزش کاهش پیدا نکرده است برای همین این مصاحبه با او پس از سریال پادشاه تالسا جذاب از آب درآمده است. با وجود این، حتی استالونه هم اعتراف می‌کند که نبرد برای موفقیت دنباله‌دار برای یک دهه دیگر بسیار دشوار است.

معرفی سریال پادشاه تالسا با حضور سیلوستر استالونه

  • صحنه‌ای در قسمت اول «پادشاه تالسا» هست که شخصیت شما، دوایت، با زنی آشنا می‌شود و او سن وی را می‌پرسد. زن وقتی می‌شنود ۷۵ سال، با ترس از اتاق هتل فرار می‌کند. وقتی این صحنه از فیلمنامه را خواندید چه احساسی داشتید؟

سیلوستر استالونه: احساسم همان بود که بازی‌اش کردم. تقریبا بابت این موضوع عذرخواهی کردم! نمی‌دانم. خیلی سریع از آن عبور کردم. من پیرترین آدم این سریال هستم و به‌راحتی می‌توانم پدربزرگ بعضی از سازندگانش باشم. این صحنه، هم تملق‌آمیز بود و هم کاملا افسرده‌کننده.

  • واقعا خودتان را ۷۶ ساله می‌بینید؟

احساس می‌کنم خیلی نابالغم. من همیشه از نقل قول‌هایی مثل «مطابق سن‌وسالت رفتار کن» یا «همیشه شاکر باش» (Age gracefully) بیزار بوده‌ام. چطور می‌شود همیشه راضی و خوش‌بین بود؟ هیچ نکته امیدوارکننده‌ای درباره پیری وجود ندارد. هرچه پیرتر می‌شوم بیش‌تر می‌کوشم کودک درونم را در آغوش بگیرم و از لحظه‌هایی که تجربه می‌کنم لذت ببرم. تنها مواقعی که واقعا سن‌وسالم را احساس می‌کنم به خاطر جراحت‌ها و آسیب‌دیدگی‌های متعددی است که دچارشان می‌شوم. ۵ بار کمرم را عمل کرده‌ام، ۳ بار گردنم، هر ۲ شانه‌هایم، زانوهایم، قوزک، مچ… هر جا که فکرش را بکنید. از ۲۵ دفعه بیش‌تر شده. پس واقعا خودم را در این سن‌وسال می‌بینم؛ اما بعد از این‌که گرم شوم، واقعا احساس خوبی دارم و بنزینم تمام نمی‌شود.

  • قبلا گفته‌اید: «آن‌ها می‌گویند مردم عوض نمی‌شوند اما تغییر می‌کنند.» در ۱۰ سال گذشته چطور تغییر کردید؟

خیلی تغییر کرده‌ام. در آغاز فعالیت‌هایم طوری رفتار می‌کردم که انگار از نفرت‌انگیز بودن خوشحال می‌شوم! حرف‌هایی می‌زدم مثل این‌که «دیدی؟ گفته بودم!» حالا وقتی نقل‌قول‌هایم یادآوری می‌شوند با خودم می‌گویم: «خدا، کمی تواضع بد نیست.» چند وقت پیش با رالف لورن درباره موفقیت‌های‌مان صحبت می‌کردیم که البته حالا اسمش را می‌گذاریم «شانس». مردم می‌پرسیدند: «فرمول موفقیت چیست؟» رالف گفت: «فرمولی ندارد، دارد؟» و من گفتم: «نه، فقط به کاری که انجام می‌دهید ادامه دهید، گاهی وقت‌ها به جایی می‌رسید که هرگز انتظارش را ندارید.»

گفت و گو با سیلوستر استالونه

  • مدت‌ها پیش گفتید فیلم‌های ناموفق پرتعدادی که در سال‌های اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ بازی کردید، انگیزه مضاعفی را برای شما به ارمغان آوردند که ادامه دهید و جبران کنید. هنوز چنین باوری دارید؟

احساس می‌کردم وقت زیادی را هدر کردم. حالا می‌فهمم که گلوله‌های زیادی برایم باقی نمانده است. وقتی جوان هستید فقط به صورت تصادفی و پشت‌سرهم تیراندازی می‌کنید و امیدوارید چیزی را بزنید؛ اما در سال‌های بعد دیگر نمی‌توانید فرصت‌های خود را هدر بدهید، به‌خصوص وقتی که پای خانواده و بچه‌ها به میان می‌آید. این بزرگ‌ترین افسوس من است. همه می‌گویند: «ای‌کاش بیش‌تر به خانواده‌ام عشق می‌ورزیدم.» یا «ای‌کاش وقت بیش‌تری را با بچه‌هایم سپری می‌کردم.» من هم سوار همین قایق هستم؛ و این یکی از دلایلی است که باعث شد در آن برنامه تلویزیونی واقع‌گرا (رئالیتی شو) حاضر شوم که برایش خیلی نکوهش شدم.

  • دیگر چه دلیلی داشت؟

فکر کردم در نهایت نوعی فیلم خانگی است. فرصتی که یک کار را با بچه‌هایم تجربه می‌کنم و آنچه همه می‌بینند حقیقت محض است. فرصت فوق‌العاده‌ای است که با آن نمی‌خواهم جایی را فتح کنم؛ اما هر بار که در مسیری حرکت می‌کنید مردم خلافش را از شما می‌خواهند و حرفی برای گفتن دارند.

  • اخیرا موجی از عناوین خبری به زندگی شخصی شما اختصاص یافته است (جنیفر فلاوین همسر استالونه پس از ۲۵ سال زندگی مشترک در ماه اوت درخواست طلاق داد؛ اما آن‌ها آشتی کردند و در زمان این مصاحبه با هم به خانه برگشتند). برای شما غافلگیرکننده بود که عامه مردم هنوز کنجکاوند و آیا این موضوع هم بخشی از برنامه واقع‌گرای شما خواهد بود؟

البته که بخشی از آن برنامه است. همان حرف جان لنِن است که می‌گوید: «زندگی همان چیزی است که وقتی دیگر برنامه‌ریزی‌ها را انجام می‌دهید روی می‌دهد.» خوشبختانه با آدم‌هایی سروکار دارم که نقطه‌ضعف‌های زندگی و شکنندگی آن را می‌فهمند و این‌که یک رابطه واقعا خوب چقدر نادر است. گاهی وقت‌ها من کار را مقدم بر خانواده‌ام قرار می‌دهم و این اشتباه تراژیکی است که دیگر روی نخواهد داد.

  • البته شما با خبری که در ژوییه در صفحه اینستاگرام‌تان منتشر کردید – این‌که از اِروین وینکلر تهیه‌کننده «راکی» خواستید که بخشی از حقوق این شخصیت را که خلق کردید به شما بدهد – بیش‌تر در کانون توجه قرار گرفتید. اتفاق خوبی خواهد افتاد؟

نه. هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد. قراردادی بود که بدون اطلاع من بسته شد و آدم‌هایی که فکر می‌کردم به من نزدیک هستند در اصل تمام حقوقی را واگذار کردند که باید از آن‌ها بهره‌مند می‌شدم. در آن زمان خیلی هیجان‌زده بودم که می‌توانستم کار کنم و نمی‌فهمیدم که سینما هم کسب‌وکار است. چه کسی می‌دانست «راکی» تا ۴۵ سال دیگر هم جواب می‌دهد؟ من هرگز یک خط از دیالوگ فرد دیگری را استفاده نکردم اما مضحک است که حالا هیچ حقوقی از آن را ندارم؛ و آدم‌هایی که واقعا هیچ کاری نکردند همه چیز را در اختیار دارند.

  • من ۶۰۰ صفحه از مصاحبه‌های قبلی شما را خواندم تا برای این گفت‌وگو آماده شوم؛ و هرگز به اندازه آن مطلب در اینستاگرام به نظرم عصبانی نیامدید. چه دلیلی داشت؟

می‌خواستند فیلم «راکی» تازه‌ای بسازند و من هم تمایل داشتم؛ اما گفتم: «پس از ۴۵ سال می‌توانیم کمی میدان بازی را تغییر بدهیم؟ نمی‌توانم تکه‌ای از آنچه را داشته باشم که سال‌ها پیش خلق کردم؟»

  • می‌خواهید این موضوع شامل باقی فیلم‌های‌تان هم بشود؟

نه! فقط از الان به بعد. من انتظار ندارم که… فراموشش کنیم. نمی‌خواهم کسی کنترل را در دست داشته باشد وگرنه سهم تهیه‌کنندگان محفوظ است. اگر من فیلمنامه را نوشتم و استودیو موافقت کرد، همکاری می‌کنیم. کسی نمی‌تواند دنباله‌ای برای «راکی» بسازد فقط به این دلیل که می‌خواهد برای بچه‌هایش کار جور کند؛ یا این‌که اگر پول بیش‌تری گیرشان نمی‌آید، بتوانند جلوی پروژه را بگیرند. دیگر تهیه‌کننده «راکی»، یعنی باب چارتوف (که در سال ۲۰۱۵ در ۸۱ سالگی درگذشت)، همیشه خیلی خوب و نازنین بود؛ اما اروین وینکلر خلاف اوست.

مصاحبه سیلوستر استالونه

  • در نوشته مجازی‌تان به شخصیت دراگو و پروژه‌ای فرعی بر اساس آن هم اشاره کردید. آیا با بازیگرش دولف لاندگرن تماس گرفتید تا بپرسید چرا به شما خبر نداده بود؟

بله، همین امروز هم با او تماس می‌گیرم چون از قوزک پا دچار آسیب‌دیدگی است؛ اما این موضوعی تکراری درباره همه همکاران من در فیلم‌های «راکی» است. آن‌ها می‌روند و جنبه‌های خوب این فیلم‌ها را برای خودشان گلچین می‌کنند بدون این‌که از من بپرسند آیا تو هم می‌خواهی به ما ملحق شوی؟ من تهیه‌کننده اجرایی فیلم‌های «کرید» (Creed) نیستم. در حالی که رایان کوگلر کارگردان، مایکل بی. جردن بازیگر و بچه‌های وینکلر و چارتوف هستند. فقط من نیستم و تنها کسی هستم که بیرون مانده است.

  • برای شما عجیب‌وغریب خواهد بود که «کرید ۳» را تماشا کنید در حالی که در آن حضور ندارید؟

وضعیت تاسف‌باری است چون می‌دانم چه می‌توانست باشد. مسیر کار کاملا عوض شده است. فلسفه دیگری دارد که از آنِ وینکلر و جردن است. برای‌شان آرزوی موفقیت می‌کنم اما من به‌مراتب آدم احساسی‌تری هستم. دوست دارم قهرمان‌هایم کتک بخورند اما نمی‌خواهم پا به تاریکی بگذارند. به نظرم مردم به اندازه کافی بدبختی دارند.

سیلوستر استالونه: هیچ‌کسی بیش‌تر از من فشنگ مشقی شلیک نکرده است. در «رمبو ۴» می‌خواستم نشان بدهم که یک کالیبر ۵۰ چه کاری می‌تواند با یک انسان بکند. مانکنی را گرفتیم و با ۲۰۰ پوند گوشت گاو پر کردیم. فکر می‌کردم وقتی شلیک کنم، مانکن به زمین کوبیده می‌شود چون هیچ گلوله‌ای در کار نبود و فقط نیروی فشرده در پوکه بود؛ اما مانکن پودر شد!

  • حالا می‌توانید یک فیلم بزرگ استودیویی محافظه‌کارانه بسازید؟ «تاپ گان: ماوریک» طرفدار نظامی‌گری است و بسیار موفق شد اما یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ.

داستان خوب، خوب است و اگر خیلی به سیاست اتکا کنید یعنی دنبال دردسر می‌گردید. برای همین بود که همه فکر می‌کردند رمبو یک محافظه‌کار است. رییس‌جمهور ریگان تصویری را منتشر کرد و گفت: «رمبو جمهوری‌خواه است.» من هم شگفت‌زده شدم. رمبو کاملا بی‌طرف است و حتی در این کشور زندگی نمی‌کند. رویکرد من این است که ای‌کاش بهترین نفر برنده شود. من به هر ۲ جناح رای داده‌ام اما قطعا وسط ایستاده‌ام. مردم گمان می‌کنند من همانی هستم که شخصیتم نشان می‌دهد؛ و من با همه صحبت می‌کنم، بجز این درست نیست. البته در این خصوص از برخی آدم‌ها دوری می‌کنم چون در ظاهر ممکن است پیام اشتباهی را به دیگران مخابره کند. در این موارد از خودم می‌پرسم: «واقعا به این جنجال نیاز دارم؟»

  • شما خودتان را «ضدسلاح‌ترین فرد در هالیوود» توصیف کرده‌اید. حالا پس از تراژدی‌ای که سر صحنه فیلم «زنگار» (Rust) رخ داد، تولیدها به سمت استفاده از اِرسافت (Airsoft) و تصاویر رایانه‌ای می‌روند. برخی احساس می‌کنند این وضعیت واکنشی افراطی است و فشنگ‌های مشقی را می‌توان بی‌خطر استفاده کرد. نظر شما چیست؟

هیچ‌کسی بیش‌تر از من فشنگ مشقی شلیک نکرده است. در «رمبو ۴» می‌خواستم نشان بدهم که یک کالیبر ۵۰ چه کاری می‌تواند با یک انسان بکند. مانکنی را گرفتیم و با ۲۰۰ پوند گوشت گاو پر کردیم. فکر می‌کردم وقتی شلیک کنم، مانکن به زمین کوبیده می‌شود چون هیچ گلوله‌ای در کار نبود و فقط نیروی فشرده در پوکه بود؛ اما مانکن پودر شد! بعدش به درختان بامبو شلیک کردم که واقعا آن‌ها را قطع کرد. بدون گلوله این‌طور شد! راستی این را قبلا نگفته‌ام که من در «یک‌بارمصرف‌ها» (The Expendables) هفت‌تیری داشتم که ناگهان در رفت و کنار پای خودم خورد. من سر صحنه فیلم‌ها از سلاح‌هایی استفاده کرده‌ام که در فاصله‌های نزدیک خیلی خطرناک هستند. از این رو شگفت‌زده‌ام که هنوز – دست‌کم – انگشتی را از دست نداده‌ام. من با استفاده از جلوه‌های ویژه موافقم و نیازی به خطرکردن نمی‌بینم.

  • رکورد طولانی‌ترین نامزدی متوالی در جوایز رازی (تمشک طلایی) به مدت ۱۳ سال در اختیار شماست. این موضوع ناراحت‌تان می‌کند؟

بله، ناراحت می‌کرد؛ اما حالا طنز این موقعیت را هم می‌بینم چون در این بین، بازی‌های واقعا خوبی هم نامزد شدند…

  • مشهور است که شما به جای «عاشقی با سنگ» (رابرت زمه‌کیس، ۱۹۸۴) بازی در «راینستون» (باب کلارک) را قبول کردید. بازی در فیلم‌های دیگری هم بوده که رد کرده‌اید از جمله «داستان عامه‌پسند» (کوئنتین تارانتینو، ۱۹۹۴)، «جان سخت» (جان مک‌تیرنن، ۱۹۸۸)، «شاهد» (پیتر ویر، ۱۹۸۵)، «تغییر چهره» (جان وو، ۱۹۹۷) و «آرتور» (استیو گوردِن، ۱۹۸۱). کدام‌یک بیش‌تر ناراحت‌کننده است؟

بازی در فیلم‌های «آرتور» و «داستان عامه‌پسند» به من پیشنهاد نشد. «شاهد» من را کشت! و همین‌طور «بازگشت به خانه» (هال اشبی، ۱۹۷۸). البته نمی‌توانستم بهتر از جان وویت بازی کنم چون او فوق‌العاده است. «شاهد» یک اشتباه بود.

  • می‌دانم از نظر شما بهترین فیلم (راکی بالبوآ) و بدترین فیلم (ایست! وگرنه مامانم تیراندازی می‌کند) کارنامه‌تان کدام‌هاست، پس می‌پرسم: قدرندیده‌ترین فیلم شما کدام است؟

باور کنید یا نه، «کارتر را بگیرید» (استیون کِی، ۲۰۰۰) که برای همه بسیار ناامیدکننده بود. من به‌واسطه این تجربه ناخوشایند و سخت فهمیدم که حتی اگر بازسازی‌ها را بهتر از نسخه اصلی کار کنید، آن‌قدر نوستالژی ضمیمه نسخه اصلی شده است که شانسی برای موفقیت ندارید. بماند که اغلب به اندازه نسخه اصلی خوب نیستند، مثل «داستان وست ساید». اصلا چرا باید با چنین اثر کلاسیکی سرشاخ شوید؟ نه‌فقط به خاطر کیفیت نسخه اصلی بلکه چون سلیقه مردم تغییر می‌کند. موزیکال‌ها دیگر موفق نیستند. بچه‌ها با این جور موسیقی‌ها ارتباط نمی‌گیرند. پس تماشاگر شما کیست؟ بگذریم. فکر می‌کردم «سرزمین پلیس» (جیمز منگولد، ۱۹۹۷) هم باید کمی بهتر دیده می‌شد.

سیلوستر استالونه

  • بیش‌ترین دستمزدی که گرفتید چقدر بود؟

من پیشنهادی ۳۴ میلیون دلاری را رد کردم.

  • ۳۴ میلیون دلار را رد کردید؟! برای چه فیلمی؟

در حال فیلمبرداری «رمبو ۳» بودیم. فکر می‌کردیم بزرگ‌ترین موفقیت ما را رقم می‌زند و من دستمزد بالایی برایش گرفته بودم. آنجا بود که گفتند برای «رمبو ۴» چنین دستمزدی می‌دهند. من هم گفتم: «عجله نکنیم، همه چیز به وقتش…»

  • و این با دلار دهه ۱۹۸۰ بود (که با محاسبه تورم می‌شود حدود ۸۵ میلیون دلار امروز).

واقعا چنین پیشنهادی دادند. شوخی نمی‌کنم. چه احمقی بودم. حالا به‌ش فکر می‌کنم و… وای.

  • زمانی هم قرار بود در «سوپرمن» ریچارد دانر بازی کنید. شخصیتی از کتاب‌های مصور هست که بخواهید در قالبش قرار بگیرید؟

من هیچ‌یک از شخصیت‌های کتاب‌های مصور را دوست ندارم. اصلا هرگز ممکن نبود که در «ترمیناتور» بازی کنم. هیچ‌کس با دهانی کج و صدایی مثل یک تابوت‌کِش، نمی‌تواند یک روبات باشد. جواب نمی‌دهد.

  • حرف از آرنولد شد. شما مدت‌هاست که دوست هستید. وقتی دیدار می‌کنید درباره چه چیزهایی صحبت می‌کنید؟

آرنولد خیلی عاقل است و دوست دارد درباره فلسفه صحبت کند و برای همین به اینجا رسیده است. حرف زدن با مردی که به باورهایش عمل می‌کند خوب است. بعدش دیوانه‌بازی درمی‌آوریم و به گذشته‌های دور می‌خندیم. به او می‌گویم: «ما آخرین تیراناسورها هستیم. آخرین گوشت‌خوارها؛ و از آنجایی که گوشت چندانی باقی نمانده بهتر است از همدیگر لذت ببریم.»

سیلوستر استالونه: معمولا درباره وفاداری به دیالوگ‌های نوشته‌شده خیلی سختگیری می‌کنند اما من هم دوست دارم از دیالوگ‌های بداهه استفاده کنم. ابتدا کمی ناراحت شدند (می‌خندد، طوری که انگار می‌گوید: شما استالونه را استخدام کردید پس استالونه گیرتان افتاده) اما بعدش گفتم: «بچه‌ها، می‌دانم دارم چه می‌کنم. من هم نویسنده‌ام.» بخش اعظم دیالوگ‌ها برای تری است اما من هم اثرم را به جا گذاشته‌ام

  • هنوز با دیگر دوست‌تان که در رستوران‌های «پلَنت هالیوود» همکارتان بود، یعنی بروس ویلیس، هم در ارتباط هستید؟ طرفدارانش به‌شدت از بیماری و اوضاع سلامتش ناراحت‌اند.

بروس در حال پشت سر گذاشتن دوران بسیار بسیار سختی است و برقراری ارتباط با او تقریبا غیرممکن است. خیلی ناراحت‌کننده است و دارد من را می‌کشد.

  • سال‌های سال وقتی در مصاحبه‌ها از شما می‌پرسیدند آیا دوست دارید در تلویزیون هم کاری کنید، می‌گفتید آرزو داشتید در «سوپرانوها» بازی کنید. «پادشاه تالسا» در همان ژانر قرار می‌گیرد و نویسنده آن سریال محبوب، ترنس وینتر، را هم دارد. حضور او هم بخشی از جذابیت این پروژه به شمار می‌رفت؟

بله. من همیشه می‌خواستم نقش یک گنگستر را بازی کنم؛ اما می‌خواستم شخصیت منحصربه‌فردی باشد که شبیه یک گنگستر نیست! دست‌کم وقتی با او دیدار می‌کنید. این شخصیت در واقع کسی است که دوست دارد همکاری کند. به «مسخ» (Metamorphosis) فرانتس کافکا فکر کردم. این‌‌که چه می‌شود از خواب بیدار شوید و ببینید با همان شخصیت در حرفه دیگری هستید؟ این‌جوری شما همان کلیشه گردن‌کلفتی را به خود نمی‌گیرید که با چشمانی بی‌احساس و گاه مهلک و صدایی بم (لحظه‌ای با همان صدای شخصیت‌های راکی/ رمبو صحبت می‌کند) کارش را انجام می‌دهد؛ اما وقتی قرار باشد جدی رفتار کند، واقعا جدی می‌شود. پس گفتم: «من این نقش را در نزدیک‌ترین حالت به خودم بازی می‌کنم، جوری که تا حالا در زندگی‌ام چنین نکرده‌ام.»

  • جالب است چون دیالوگی در قسمت اول «پادشاه تالسا» دارید که درست مثل حرف خود شما به نظر می‌رسد: «جواب همیشه منفی است تا وقتی که درخواست کنید.» این جمله برای خودتان بود؟

بله. آن‌ها معمولا درباره وفاداری به دیالوگ‌های نوشته‌شده خیلی سختگیری می‌کنند اما من هم دوست دارم از دیالوگ‌های بداهه استفاده کنم. ابتدا کمی ناراحت شدند (می‌خندد، طوری که انگار می‌گوید: شما استالونه را استخدام کردید پس استالونه گیرتان افتاده) اما بعدش گفتم: «بچه‌ها، می‌دانم دارم چه می‌کنم. من هم نویسنده‌ام.» بخش اعظم دیالوگ‌ها برای تری است اما من هم اثرم را به جا گذاشته‌ام.

سیلوستر استالونه در گفت‌و‌گو با هالیوود ریپورتر

  • حالا نگاهی سریع به پروژه‌های آتی شما داشته باشیم. چه خبر از سرآغاز «رمبو»؟

فکر می‌کنم اتفاق می‌افتد. می‌خواهم آن را مثل مستندی از کِن برنز درباره ویتنام بسازم؛ جایی که رمبوی جوان واردش می‌شود و شما یک کاپیتان فوتبال را می‌بینید و این‌که چه می‌شود که او به رمبو بدل می‌شود. البته آن‌ها می‌خواهند یک داستان امروزی را کار کنند که در آن من جای خودم را به دیگری می‌دهم و به‌اصطلاح مشعل را به نفر بعدی می‌سپارم.

  • «یک‌بارمصرف‌ها ۴» چطور پیش می‌رود؟

شنیدم خیلی خوب شده است. جیسن استاتهام ۸۰ درصد کار را بر عهده داشته و از پروژه راضی است.

  • «اولین خون» را دوباره تماشا کردم و تحت تاثیر مونولوگ ۴دقیقه‌ای رمبو در پایان قرار گرفتم. او پس از سکوت طولانی‌اش بالاخره زبان باز می‌کند و از دوستانش می‌گوید که مرده‌اند؛ برای روزگاری بود که تماشاگران سینما هنوز نمی‌دانستند بیمار پی‌تی‌اس‌دی (اختلال اضطراب پس از سانحه) چیست.

این صحنه را خیلی سخت کار کردیم چون تهیه‌کننده‌ها آن را نمی‌خواستند. قرار بود من تیر بخورم و بمیرم؛ اما گفتم: «خیلی از کهنه‌سربازها هستند که این فیلم را می‌بینند و از خودشان می‌پرسند: پس تنها امیدم این است که خودم را بکشم؟» نمی‌توانستم چنین کاری کنم. ۲۰ گفت‌وگو با کهنه‌سربازان انجام دادم و همه را در این صحنه و مونولوگ جمع کردم که تقریبا بداهه بر زبانم جاری شد. می‌خواستم تماشاگران وقتی سالن سینما را ترک می‌کنند نوعی امید را با خودشان ببرند. نمی‌خواهم قهرمانانم بمیرند.

منبع: هالیوود ریپورتر، جیمز هیبِرد

تماشای آنلاین فیلم‌های سیلوستر استالونه در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. افشین می‌نویسد

    سیلوستر استالونه اسطوره محبوب من هست من نزدیک به نود درصد فیلم هایش رو دیدم و سخنرانی های زیادی از ایشون گوش کردم و یا خوندم ،راکی و رمبو و بی‌مصرف هایش فوق‌العاده است حالا هم که سریال زیبای ساخته و انگار که همون استالونه دهه هشتاد و نود بازی میکند با انرژی و قوی و شوخ طبع ،راستش دوستدارم پایان رمبو این باشد که همه مردم او را بشناسند و قدردان کارهایش شوند و رمبو از این تاریکی و تنهای روزگار خارج شود ،ولی هیچ وقت دوست ندارم راکی تمام شود راکی یعنی خود استالونه و زمانی باید تمام شود که او هم بمیرد ،امیدوارم که همیشه خوش و تندرست باشد من واقعا براش دعا میکنم

  2. پوریا اکبری می‌نویسد

    درود بر بزرگ مرد

filimo the north pole