موفقیت یک اثر رسانهای را میتوان به راحتی در فضای مجازی رصد کرد. موفقیتی که البته مستمر و طبیعی بوده و انفجاری، ساختگی و برآمده از فشار سازندگان نباشد. سریال جیران با همان ترفندهای همیشگی حسن فتحی مخاطبشناس به مرور در حال پیشروی در میان خانوادههاست. حالا بعضیها در میانه یا آخر پخش هر قسمت، در فضای مجازی میچرخند یا کتابهای تاریخی را ورق میزنند یا از کسی که تاریخ میداند، میپرسند تا ببینند «سرنوشت واقعی جیران تجریشی چه میشود؟ اگر تاجالدوله معین را ولیعهد کرده پس مظفرالدین، چطور جانشین ناصرالدین شاه شده؟ اصلا مظفرالدین، پسر کدام زن بوده؟ جیران، پسردار میشود؟ و…»
مرجع خبرها و اطلاعات سریال جیران
گواه این ادعا، جستوجوی ساده در گوگل است. کافی است نام جیران یا ناصرالدین شاه را تایپ کنید تا سیاههای از این قبیل سئوالات متداول، پشت سر هم ردیف شود. سرچ کلماتی مانند «جیران+ناصرالدین شاه» حدود ۱.۵ میلیون، نتیجه در پی دارد و… جالب اینجاست صفحه ویکیپدیای جیران نیز یکی از صفحاتی است که پیدرپی بهروز میشود.
اقبال به کتابهای مرتبط با حرمسرای ناصرالدین شاه، اعم از تاریخی و رمان هم افزایش یافته و این را میتوان از کامنتهای جدید زیادی که در بخش نظرات معرفی این کتابها، نوشته شده به راحتی دریافت. اینکه سریال جیران اقبال عمومی به بخشی از تاریخ ایران را افزایش داده، جالب است و باید آن به فال نیک گرفت اما آیا این سریال به تمامی، وفادار تاریخ است؟ طبعاً پاسخ این سئوال منفی است چون ما نه با یک فیلم مستند بلکه با اثری نمایشی با همه قابلیتهای آن طرفیم. دغدغه هر سازنده اثری نمایشی، دراماتیزه کردن آن برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطب است.
طبق این قاعده، حسن فتحی، جیران خودش را روایت کرده و نه جیران تاریخی را. او و احسان جوانمرد -دیگر نویسنده سریال- اگر چه به چارچوب تاریخ وفادارند ولی الزامی به رعایت تمام جزئیات آن ندارند. لزوما قرار نیست در فیلمنامهنویسی، انطباق تاریخی به صورت کامل رخ دهد چنانچه آثار اقتباسی هم اینگونهاند. در آثار نمایشی، مهم آن چیزی است که دیده میشود و نه آنچه در قالب مکتوبات، نوشته شده است. آنچه که دیده میشود باید به مذاق مخاطب خوش بیاید. چنانچه ظاهر شخصیتها و به خصوص زنان حرمسرا هیچ شباهتی به واقعیت تاریخ ندارد و تهران اوایل ناصرالدین شاه با مستندات تاریخی، تطابق ندارد.
آیا رویدادهایی که در سریال میبینیم با چنین چیدمان و دقتی رخ داده است؟ آنچه مسلم است چه رخ داده باشد و چه رخ نداده باشد، تاثیری در روند تاریخ واقعی نگذاشته است. از این دست آثار در کشور خودمان فراوانند مانند سریال معصومیت از دست رفته اثر داوود میرباقری که شخصیتهای اصلی آن یعنی شوذب، حمیرا و ماریا کلا فرضی بودند و اقداماتشان تاثیری در تاریخ نداشت یا فیلم روز واقعه شهرام اسدی که حضور یاعدم حضور عبدالله، تاثیری بر اصل عاشورا نداشت یا سریالهای دیگر حسن فتحی مانند پهلوانان نمیمیرند و شب دهم که تنها در بستر تاریخ تهران قدیم روایت میشدند.
بارها شده اثری نمایشی شبیه داستان اصلی آن نشده ولی جذابیت بیشتری یافته چون براساس جذب مخاطب، قواعدش را به درستی چیده است. «رابرت مک کی» در کتاب داستان تاکید میکند اصل و اساس نمایش بر داستان است. بنابراین، تاریخ قرار است بستری برای داستانگویی که اصل نمایش است باشد و نه محور اصلی آن. اثر نمایشی تاریخی ملزم به قرائت دقیق تاریخ نیست مانند مجالس تعزیه که اکثر رویدادهایشان، سندیت تاریخی ندارد. نهایتاً اینکه تاریخ را براساس نمایش، فیلمنامه، نسخه تعزیه و شعر نمینویسند بلکه برعکس، تاریخ محملی برای داستانگویی نمایشی است. محملی که مانند سریال جیران میتواند به ایجاد علاقه مخاطب عامه به اصل تاریخ بینجامد.
این سریال واقعا عالی و در سطح جهانی است.
امیدوارم فصل های بعدی داشته باشد و درمورد تاریخ ایران باستان هم سریال بسازید