هفت فیلم برتر راجر دیکینز؛ بهترین فیلمبردار زنده سینما
۲۴ می سالگرد تولد این اسطوره فیلمبرداری است
در سینما معمولا بازیگران و نهایتا کارگردانها هستند که قابلیت تبدیل شدن به «سلبریتی» را دارند و نامشان به گوش عموم مردم خورده است. خیلی هنر میخواهد که مدیر فیلمبرداری باشی، اما نامت همپای نام کارگردانان مشهور به گوش عشاق سینما خورده باشد و با دیدن سبک فیلمبرداری یک اثر، یاد نامت بیفتند.
«راجر دیکینز» تصویربردار شهیر سینما به چنین درجهای نائل شده. تعداد آثار فاخر و درجه یکی که فیلمبرداری کرده آنقدر زیاد است که میتوانستیم این فهرست را بیستتایی کنیم. اساسا تنها همکاریهای مشترک او با برادران کوئن خودش یک فهرست جداگانه میطلبد و شامل حداقل ۳ شاهکار است.
حیف است چنین جواهری در هالیوود وجود داشته باشد و کارنامه پربار و سنگینش را مرور نکنیم. به مناسبت ۷۲ سالگی راجر دیکینز، این فیلمبردار مشهور انگلیسی، هفت تا از بهترین فیلمهای او را به شما معرفی خواهیم کرد.
فیلم رستگاری در شاوشنک | ۱۹۹۴ | Shawshank Redemption
نخستین شاهکار کارنامه هنری راجر دیکینز، سالهاست که عنوان بهترین فیلم محبوب مردم در سایت پرمخاطب IMDB را یدک میکشد. حماسه «فرانک دارابونت» درباره مردی که بیجهت به اتهام قتل زنش به زندان افتاده، با تصویربرداری درست و کلاسیک دیکینز تبدیل به اثری شده که تحمل زمان طولانی آن در یک فضای بسته مثل زندان نه تنها سخت نیست، که شیرین و چشمنواز است.
فیلم فارگو | ۱۹۹۶ | Fargo
در مقدمه هم گفتیم که میشد این مطلب را کلا به آثار برادران کوئن اختصاص داد، اما ناچاریم تنها به ۲ مورد از همکاری مشترک فیلمبردار نابغه با برادران نابغه اشاره کنیم که اولینش «فارگو»ست. این کمدی-جنایی سیاه و گزنده برادران کوئن در دل سرما و برف بیامان ایالت «داکوتای شمالی» آمریکا انسان را گرم میکند، چون تصاویر و قابهای زیبا و پر کنتراست راجر دیکینز از این فضا استثنایی است. تضاد بین سرخی خون و سفیدی برف یکی از مولفههای ثابت کار دیکینز در فارگوست و از همان نمای نخست تیتراژ ابتدایی فیلم و ظهور یک ماشین در مه و برف، هنرنمایی فیلمبردار اثر مشهود است.
فیلم جایی برای پیرمردها نیست | ۲۰۰۷ | No Country for Old Men
راجر دیکینز ۱۵ بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری شد و دوبار هم جایزه را به خانه برد، اما در کمال ناباوری هیچکدام از آن ۲ اسکار برای شاهکار برادران کوئن فیلم جایی برای پیرمردها نیست که تمام اسکارهای اصلی سال ۲۰۰۷ را برد، نبود! دیکینز اینبار همراه با کوئنها به دل بیابانهای تگزاس زده تا در کنار آنها یک وسترن امروزی بسازد. فیلم سرشار است از قابهای باز و چشمنواز؛ انتخاب نور و فیلتر مناسب برای فیلمبرداری باعث شده تا فضای فیلم متناسب با محتوایش عموما غمناک و دلمرده باشد.
۱۹۱۷ | ۲۰۱۹
۲ اسکاری که استاد گرفت، در چهاردهمین و پانزدهمین نامزدیهای او رقم خورد. دومین و آخرین اسکار دیکینز برای فیلمبرداری حماسه جنگی «سام مندز» به نام «۱۹۱۷» بود. فیلمی درباره جنگ جهانی اول و اتفاقاتی که در شمال فرانسه رقم میخورد. دیکینز این بار با دوربینش به دل فضایی جنگی و پرالتهاب زد و سختترین کار عمرش را به بهترین کارش تبدیل کرد. فیلم پر است از نماهای پیچیده و برداشتهای بسیار بلند و طولانی. کوتاهترین نمای فیلم ۳۹ ثانیه و بلندترین نمای بدون کات آن ۸ دقیقه و ۲۰ ثانیه بوده است.
فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ | ۲۰۱۷ | Blade Runner 2049
دنبالهای که «دنی ویلنوو» بر فیلم «بلید رانر»، شاهکار «ریدلی اسکات» ساخت آنقدر بهلحاظ فنی اثر غنی و پیچیدهای بود که میشد حدس زد جوایز مهم فنی اسکار را بگیرد. همین هم شد و فیلم توانست جوایز بهترین فیلمبرداری و بهترین جلوههای ویژه را ازآن خود کند که جایزه اول، نخستین جایزه اسکار راجر دیکینز پس از ۱۳ بار نامزدی اسکار بود! فیلم از معدود دنبالههایی است که خاطره خوب اثر اریجینال را خدشهدار نمیکند و به شعور مخاطبش احترام میگذارد. انتظار طرفداران بلید رانر پس از ۳ دهه انتظار و در زمانهای که تکنولوژی، انگ ساختن چنین آثاری بود، بهخوبی برآورده شد و فیلمبرداری دیکینز نقش مهمی در غنای تکنیکی و بصری فیلم داشت.
فیلم اسکایفال | ۲۰۱۲ | Skyfall
میخواهید پرفروشترین «جیمز باند» تاریخ سینما را بسازید؟ کار را به راجر دیکینز بسپرید تا هیجان و تعلیق را در یک درام جاسوسی پرتحرک به اوج برساند. اسکایفال احتمالا بینقصترین جیمز باند دوره معاصر با نقشآفرینی «دنیل کرگ» است. همه چیز فیلم در اوج است: ترانه ابتداییاش با صدای جادویی «ادل»، بازی کرگ، قصه فیلم، نقش منفی آن با بازی «خاویر باردم» و البته فیلمبرداری درجهیک دیکینز.
فیلم قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل | ۲۰۰۷ | The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford
«جسی جیمز» یاغی اسطورهای و البته سنگدل آمریکایی در سال ۱۸۸۲ به قتل رسید و بعد از مرگش به چهرهای محبوب در فرهنگ عامه آمریکا تبدیل شد و به فیلمها و قصهها و ترانههای زیادی راه پیدا کرد. فیلم با آن عنوان طولانیاش بهترین فیلمی است که درباره این یاغی ساخته شده. در دهه ۹۰ سینمای آمریکا رجعت قابل توجهی به ژانر همیشهمحبوب وسترن نداشت، اما در دهه ۲۰۰۰ استودیوها و فیلمسازان دوباره ظرفیتهای این ژانر را کشف کردند و دوره جدیدی از وسترنهای معاصر توسط فیلمسازان مهمی مثل تارانتینو (جنگو و هشت نفرتانگیز) و برادران کوئن (شهامت واقعی، جایی برای پیرمردها نیست و تصنیف باستر اسکراگز) ساخته شد. البته این «اندرو دومینیک» بود که با همین فیلم «کشته شدن جسی جیمز…» کلید احیای این ژانر را زد و این راجر دیکینز بود که دوباره به هالیوود نشان داد ژانر وسترن چه ظرفیتی برای دلبری دوربین فیلمبرداری دارد!