محور اصلی داستان فیلم بجنب بجنب بر یک کلمه کلیدی تکیه دارد و آن «ارتباط» است. ارتباط میان افراد، ارتباط میان نسلها، ارتباط میان تفکرات و ذهنیتهای متنوع، ارتباط با جهان، ارتباط با خود واقعی مان و… . فیلم ماجرای برقراری ارتباط با امری که هست یه جای امری باید باشد را روایت میکند. جانی (با بازی واکین فینکس) که در ارتباطش با خواهرش «ویو» از پی مرگ مادرشان دچار مشکل شده، حالا به اجبار باید مدتی را با خواهر زادهاش «جس» سپری کند. نکته اما اینجاست که «جس» یک پسر بچه عادی نیست و شیوه تربیت و زیستش متفاوت است با آن چیزی که جانی تصور میکند.
محور اصلی داستان مسئله ارتباط است اما بیشترین تمرکز آن بر شیوه شناخت و زیست پسران و دختران جهان دهه سوم قرن بیست و یکم است. کلیدواژه دیگری که در این فیلم باید برجسته شود کلمه «شنیدن» است؛ شنیدن بدون قضاوت
محور اصلی داستان مسئله ارتباط است اما بیشترین تمرکز آن بر شیوه شناخت و زیست پسران و دختران جهان دهه سوم قرن بیست و یکم است. کلیدواژه دیگری که در این فیلم باید برجسته شود کلمه «شنیدن» است. شنیدن بدون قضاوت، شنیدن همراه با پذیرش و شنیدن برای شناختن نه برای کنترل کردن و هدایتگری. تکتک این ویژگیهای در جزییات رفتار و کنش و واکنشهای شخصیتها ساری و جاری است.
همین ویژگیها به فیلم کارکردی دوگانه داده است. از یک سو این فرصت را به مخاطب میدهد تا همان روند کنکاش و فراز و فرودی روحی و احساسیای که برای شخصیتهای فیلم رقم میخورد را به شکلی ملموس و بیاغراق تجربه کند و از سوی دیگر فیلم را به نمونهای بدل میکند که میتواند الگویی باشد برای برقراری ارتباط در جهان واقعی و به شکلی ویژهتر الگویی برای فیلمنامهنویسان، بازیگران و حتی کارگردانهای سینما تا شکل و شمایل درک و خلق شخصیتهایی چند لایه و نه عروسکی و پلاستیکی را درک و تجربه کنند.
روند شکلگیری منحنی شخصیت در فیلم کاملا کارگاهی و آموزشی است. فیلم بدون پناه بردن به خوش رقصیهای و رفتارهای بیرونی اغراق شده برای خلق جهان و شخصیتهایش در قامت یک پژوهشگر سراغ لایههای درونی ذهن و روان شخصیتهایش میرود.
همانطور که در بالا قید شد و فیلم مخاطبش را به جهان درونی خودش هدایت میکند، به شکلی دیگر شخصیت مستند ساز و جستوجوگر جانی که در حال تهیه برنامهای است تا از جهان ترسیم شده در ذهن کودکان و نوجوانان فعلی و سبک نگاهشان به زندگی و روابط محتوایی مستندگونه تهیه کند، خود فیلم هم در جمیع جهات متنی و فرمی این روحیه جستوجوگر و کنجکاو را حفظ کرده است. این کنجکاوی همواره اندازه نگه داشته است. سراغ گرفتن از دغدغهها، خوشیها و نگرانیهای شخصیتها در فیلم کاملا آرام و بیقضاوت پیش میرود و هدف کلی فیلمساز آن است که واسطهای تا حد امکان کم دخل و تصرف باشد برای واکاوی جهان داستان و انتقال بیادای آن به مخاطبش.
نتیجه اینکه شکل استفاده از دوربین و صدا و البته شیوه انتخاب و اجرای بازیگران و حتی طراحی صحنه و انتخاب لوکیشنها همگی در خدمت جهانی کمقضاوت و کنجکاو باشد که جهان فیلم است. مهمترین نتیجه درک دقیق فیلم بجنب بجنب همان است که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد.
ارتباط برقرار کردن با امری که وجود دارد به جای تلاشی مستهلک کننده برای برای برقراری ارتباط با امری ذهنی و خیالی که فکر میکنیم باید وجود داشته باشد. اساسیترین دستاورد این فیلم به زبانی سینمایی و در ساختاری استاندارد بیان میشود، بازشناخت مقوله ارتباط و پذیرش تفاوتهای میان انسانی و جهانی است.
جای خالی این فیلم در جمع آثار کاندید اسکار ۲۰۲۲ نشان از آن دارد که اسکار هم مثل بسیاری دیگر از رویدادهای سینمایی و جشنوارهها، ملاک انتخابش را صرفا سینما و کیفیت و فرم قرار نمیدهد و مولفههایی فراتر از سینما در کار است ورنه فیلم بجنب بجنب یک سر و گردن از دسته بزرگی از فیلمهای مطرح شده در جشنها و جشنوارههای سینمایی بالاتر و سینماتر است.
نوشته ای شاهکار از محمد رضا مقدسیان