ماجراهای جمشید قاسمپور در «نیسان آبی» در قسمت پانزدهم پیچیدهتر از قبل میشود؛ او حالا سرمایهداری است که خانوادهاش را راهی ترکیه میکند!
این یک واقعیت است که در سریالسازی و فیلمسازی، برای رسیدن به توفیق در برقراری ارتباط با مخاطب، همه اجزا باید به درستی عمل کنند. در این زمینه شاید اجزای فنی و تخصصی یک مجموعه به چشم مخاطبان عادی نیاید اما قطعا در برقراری ارتباط سریال با همان مخاطبان، این اجزای فنی هستند که نقشی تعیینکننده دارد. یکی از مواردی که در «نیسان آبی» زحمت بسیاری برای آن کشیده شده است، طراحی و اجرای گریم بازیگران است. در قسمت پانزدهم سریال نیسان آبی شاهد بازگشت داستان به سالهای دهه ۶۰ هستیم که گریم و حتی طراحی لباس جمشید و رضا در دوران جوانی، شیرینی ویژهای به روایت بخشیده است.
همه چیز درباره سریال نیسان آبی
در قسمتهای قبل «نیسان آبی» دیدیم که جمشید قاسمپور بهواسطه فروش بیامو و خرید دلار، سرمایهای به هم زد و توانست گاوداری بخرد. او حالا تبدیل به یکی از چهرههای پولدار و شناخته شده در محل زندگی خود در حومه شهر شده است. این موقعیت داستانی، فرصتی را برای منوچهر هادی فراهم آورده تا ضمن مزاح و شوخی با برخی اقدامات خیریه، جمشید را در زمینه طرح وعدههای بلندپروازانه به اهالی محل سوژه کند! سخنرانی جمشید در مسجد در قسمت پانزدهم، بهطور عجیبی یادآور وعدههای پوچ و بلندپروازانه برخی سیاستمداران هم هست؛ بگذریم!
«سرمایهگذاری در ترکیه» یکی از بهروزترین مسائلی است که منوچهر هادی در «نیسان آبی» سراغ آن رفته است. کم نیستند خانوادههای ایرانی که این روزها بهواسطه نواسانات قیمت ارز و نبود ثبات اقتصادی در بسیاری از بازارهای داخلی بهویژه در حوزه بورس، سودای سرمایهگذاری در خارج از کشور را در سر میپرورانند. در قسمت پانزدهم سریال نیسان آبی این ایده دستمایه بسط داستان میشود و جمشید با تحریک رضا خرسند تصمیم به فروش گاوداری و خرید ملک در استانبول میشود. باید دید منوچهر هادی برای این ایده چه سرانجامی در ذهن خود دارد!
ساخت قسمت دوم از فیلم سینمایی «افعی» با بازی جمشید هاشمپور یکی از بزرگترین رویاهای جمشید قاسمپور در دوران سرمایهداری است. تلاش او با همراهی رضا خرسند برای برآورده کردن این رویا را منوچهر هادی تبدیل به بستری برای شوخی با دو گروه کرده است؛ اول کارگردانان بلندپرواز اما ناآشنا با مقدمات سینما که سریع میخواهند به مرحله فیلمسازی و کارهای بزرگ ورود کنند و دیگری سرمایهگذاران هیجانزده سینما که در سالهای اخیر نمونههای متعددی در سینمای ایران شاهد بودهایم. این ایده داستانی در قسمتهای بعد هم میتواند موقعیتهای کمدی تازهای را خلق کند.
سریال «پدر» و سکانس جنجالی آن را که به خاطر دارید؛ سکانسی که کاراکتر «حامد» با بازی سینا مهراد برای فرار از مکر دختران همدانشگاهی از پنجره به بیرون میپرید! حالا منوچهر هادی در قسمت پانزدهم سریال نیسان آبی تصمیم گرفته ارجاعی به آن سکانس جنجالی داشته باشد. جمشید قاسمپور در موقعیتی ناخواسته با آتوسا در بیمارستان تنها میشود و گویی برای خلاص شدن از دست او، راهی جز پریدن از پنجره برایش باقی نمیماند. هادی همچنان تلاش دارد با ارجاع به سکانسها و لحظههای ماندگار فیلمها و سریالهای دیگر، موقعیتهای طنزی را در «نیسان آبی» ایجاد کند.