آنالیز قسمت به قسمت مسابقه جوکر
آنالیز فصل آخر فینال جوکر اضافه شد؛ اگر دوست دارید، آنالیز فصلهای قبل را هم در انتهای این مطلب بخوانید
از اولین فصل تا فصل هفتم، مسابقه یا رئالیتی شوی جوکر مورد استقبال مردم قرار گرفته. سبک اجرای این مهمانی-مسابقه و جذابیت شرکتکنندگانش باعث شده تا یک محصول دیگر فیلیمو نقل محافل شود. مثل هر مسابقه یا رقابت دیگری، آنالیز رفتار و شیوه شرکتکنندگان جذاب است و این خواستهای بود که در بین کامنتهای شما تکرار شد. این شما و این آنالیز دنبالهدار و قسمت به قسمت مسابقه یا رئالیتی شوی جوکر.
فصل هفتم یا دومین فینال جوکر نکات جالب زیادی داشت؛ مخصوصا اینکه با اضافه شدن شخصیت جوکر، شرایط طوری پیش میرفت که انگار یک زامبی به طور مداوم در بازی حضور دارد. این شما و این آنالیز آخرین فصل جوکر و دومین فینال آن.
آنالیز عملکرد حامد آهنگی | جوکر فینال
با چه ترفندی میخنداند؟
همین که مشخص شد حامد آهنگی جوکر مسابقه است رنگ از روی سایر شرکتکنندهها پرید. آهنگی یک مرتبه شروع کرد به قهقهه زدن و بعد از آن خیلی سخت خندهاش را جمع میکرد. هم رفت روی سن و همه را به صف کرد تا ورزش کنند. این ورزش با باز شدن پای آهنگ هندی، رفته رفته تبدیل به حرکاتی موزون شد و با توجه به حضور غلامرضا نیکخواه و سیروس میمنت، در مسابقه وضعیت عجیبی را ایجاد کرد. نکته قابل توجه اینجاست که در قسمت اول انرژی همه آنقدر بالا بود که زیاد نوبت به جوکر نرسید.
در قسمت دوم برای اینکه به همه نشان دهد چطور باید حرکت دست به گوش و دماغ را اجرا کرد رفت سراغ حرکات اسلوموشن و یک مرتبه آن را تند کرد و دستش را کوبید توی چشمش. یک مرتبه شوک عجیبی به همه وارد شد و وقتی تشک استادی را روی صورتش گذاشتند، سام درخشانی هم دیگر نتوانست تحمل کند و اولین کارت زردش را گرفت. آهنگی در جوکرتایم امیرمهدی ژوله هم نقش مهمی داشت و خیلی جدی با خوراکیها وارد تعامل میشد. او در چالش بادیهنشین هم نقش یک پیک را بازی کرد و باز سرش را توی تشک استادی فرو برد.
در قسمت سوم همه برای خودشان یکپا جوکر بودند و اصلا مجال چندانی برای خنداندن نداشت. تنها کار مهمش زمانی بود که یک گیتار دست گرفت و شروع کرد به نواختن و همه را به تحرک وا داشت. مدام هم تذکر میداد که الان از طرف انتظامات میآیند ساز را میگیرند و تمامش کنید. در کل پایه خوبی برای تمام جوکرتایمها بود و به عنوان چاشنی از او استفاده میکردند.
در قسمت چهارم چند خاطره بامزه از پدربزرگش و برقکار تعریف کرد که در عین بامزهگی کسی را به خنده نینداخت. یکی از مهمترین ویژگیهای آهنگی به این است که خیلی زود خودش را با بقیه هماهنگ میکند و همین که کسی یک شوخی را استارت میزند همراهیاش میکند. مثل ماجرای آسانسوربازیاش با امین حیایی و بعد هم صحبت کردن به سبک کلاهقرمزی و پسرخاله. اوج کارش وقتی بود که نیکخواه حذف شد، روشش را ادامه داد. وقتی گفت به خاطر بیاورید زمانی که خورشید توی آسمان نیست چه رنگی است و بعد زیرپیرهنی مشکیاش را نشان داد نفس بقیه بند آمده بود. با این حرکت به همراه شیر دوشیدن از چارپایه گاوی شکل، مقدمات حذف سام را رقم زد.
ستاره قسمت آخر جوکر بود. هرچه در توان داشت به کار گرفت تا سه نفر باقیمانده را بخنداند. مسئولیت جوکر بودن را اینبار به طور کامل انجام داد. اول اینکه موقع جوکرتایم حیایی رفت و در خواندن به آنها کمک کرد. بعد هم جوکرتایمی طولانی و پر از موقعیتهای خنده دار اجرا کرد. جوکرتایمش در ادامه همان شیوه معلم و شاگردی بود که پیشتر از او دیده بودیم اما موقعیتهای جدیدتری به آن اضافه کرده بود. بازی با عینک و سبیل، فال گرفتن از روی کره زمین، تلاشش برای همراهی گرفتن از آنها و وادار کردنشان به هولاهوپ بازی کردن و شعر خواندن وضعیت خندهداری ایجاد کرده بود. او در پایان هم مقابل امین حیایی نشست و موفق شد بالاخره او را بخنداند و جایزه ویژه را دریافت کند.
آنالیز حضور و بازی امین حیایی در فینال جوکر
با چه ترفندی میخنداند؟
همان ابتدا خاطره جالبی از سلفی گرفتن یکی از طرفدارهایش تعریف کرد تا یخها یه کم باز شود. خیلی وقتها ساکت بود و یک مرتبه تیکهای میانداخت. آخر قسمت اول هم چالش گوش و دماغ را راه انداخت و همه را گیج کرد. چالش بامزهای که باعث شد چراغ قرمز به صدا دربیاید.
در قسمت دوم ادامه چالش دست به گوش دماغش نهایتا با دخالت حامد آهنگی به کارت زرد سام درخشانی منجر شد. موقع جوکرتایم ژوله، برای اولین بار در عمر بازیگریاش نقش یک میگوی یخزده را بازی کرد. درکل جزو پرانرژیهای جمع بود. با چوب یوسف صیادی را اذیت میکرد، یک مرتبه آواز میخواند یا بلند میشد حرکات مختلف اجرا میکرد. اما اوج موفقیتش وقتی بود که در نمایش بادیهنشین، جمله «بیکاری؟ خیار بدم بکاری؟» را گفت و این شوخی با خیار سر درازی پیدا کرد. بعد هم گفت ما به خاطر سیب از بهش رانده شدیم و به خاطر خیار از همه جا. انقدر بداهههایش درباره خیار و جوراب و لباس بامزه بود که پیمان قاسمخانی از خنده غش کرده بود.
در قسمت سوم جز اینکه چندبار جوک گفت و معما طرح کرد، موقعیت جذاب دیگری به وجود نیاورد. البته همراه خوبی برای همه حرکات موزون بود و هندی و فارسی و اسپانیش هم برایش فرقی نداشت.
در قسمت چهارم نمایش بامزه آسانسور را همراه نیکخواه و آهنگی اجرا کرد که به جاهای بامزهای رسید و بعد هم صحبت کردنش به سبک کلاه قرمزی موقعیت جذابی ایجاد کرد. اما قدم اصلی را با جوکرتایمش برداشت. همان نقطه شروع با معرفی شخصیتهای سیسیمیمی و بتهون و نوازنده دمبل، شرایط را مهیا کرد و همین اول باعث حذف سام درخشانی شد.
جوکرتایم امین حیایی یکی از جذابترین بخشهای قسمت آخر جوکر بود. مخصوصا با نقشهایی که برای همتیمیهایش در نظر گرفته و حرکات عجیبی که هرکدامشان با سازها انجام میدادند. خود حیایی که گیتار را برعکس گرفته بود و ضرب میزد، میمنت با ویولون کمانچه میزد و ژوله هم درحالیکه دمبل دست گرفته بود همان آهنگ مشهور با من صنما را با لحن خودش میخواند. همه اینها در کنار هم وضعیتی ایجاد کردند که برقنورد و صیادی برای نخندیدن مجبور به خودزنی شدند. بعد از جوکرتایم فقط یک حرکت مهم دیگر انجام داد و آنهم مشارکت با آهنگی در هولاهوپ و خواندن جملات عجیب بود.
با چه ترفندی نمیخندد؟
میایستاد یک گوشه و چشمهایش را گرد میکرد و خیلی وقتها هم دماغش را بالا میکشید. موقعی که نیکخواه آمد شعر کودکانه بخواند بلند شد فرار کرد.
در قسمت دوم چندبار لبش را گاز گرفت تا نخندد. در قسمت دوم هم چندباری دیدیم که به نقطهای خیره شد تا نخندد.
در قسمت سوم تلاشهای زیادی برای نخندیدن از او دیدیم اما اوج ماجرا در جوکرتایم سام درخشانی بود. او کلاه علی استادی را برداشت و درحالیکه موهایش بهم ریخته بود برایش خواند: «زده بارون به اون صورت ماهت/ یه کمی خیس شدن موهای صافت.» و حیایی دیگر نتوانست تحمل کند. دستهایش را گرفته بود جلوی صورتش و میخندید.
در قسمت چهارم موقع چالش پش میاندازه، به قدری خندهاش گرفته بود که اگر تمرکز نمیکرد و روی خودش مسلط نمیشد اصلا نمیتوانست کار را پیش ببرد. هی میگفت صبر کنید تمرکز کنم. بعد نفس عمیق میکشید و دوباره صدا در میآورد. البته صدای خروسش بیشتر شبیه بوقلمون بود.
در قسمت آخر جوکر حیایی برخلاف بقیه توی صورتش چک نمیزد و سعی میکرد همانطور که عادی نگاه میکند خندهاش را فرو دهد. اما کاملا مشخص بود نفسش بند آمده. خلاصه توانست تا لحظه پایان خندهاش را نگه دارد و برنده فینال جوکر باشد. البته در دوئل با جوکر نتوانست مقابل حرکات حامد آهنگی مقاومت کند و بالاخره خندید اما در هر حال جایزه به او رسید.
آنالیز حضور هومن برقنورد در جوکر
با چه ترفندی میخنداند؟
آن ابتدا خاطرهای درباره سلفی گرفتن یک رهگذر تعریف کرد و بعد از آن تلاش چندانی برای خنداندن نکرد. فقط یک بار بدون مقدمه خیاری پوست کند و پوستها را گذاشت روی سرش. گفت دلیلش این است که سرش اینطوری خنک میشود.
در قسمت دوم موقع جوکرتایم ژوله نقش سس خرسی را داشت. ایستاده بود یک گوشه، لپهایش را باد کرده بود و هروقت به کسی سس میزد، با دهانش صدا در میاورد. سنت یکباره خواندن بابابابای مخصوص به خودش را دوباره تکرار کرد اما نه به غلظت قبل. در چالش بادیهنشین یکی از فعالهای این نمایش بود و بحث خیار را مدام به همراه امین حیایی و رضا نیکخواه پیش میبرد.
در قسمت سوم او هم تلاش ویژهای نکرد اما جوک گفتنها و حرکات موزونی که خیلی بیمقدمه انجامشان میداد خندهدار بود. در کل او هم جزو افرادی بود که از هر موقعیتی برای حرکات موزون استفاده میکرد.
در قسمت چهارم آنقدر درگیر نخندیدن بود که به تنها چیزی که فکر نمیکرد خنداندن بود. جالب اینجاست که همین تلاشش برای نخندیدن واقعا خندهدار از آب درآمد.
در قسمت آخر جوکر مثل یک بمب در حال انفجار بود. تلاشش برای خنداندن شاید از یکی دو جمله در پاسخ به حامد آهنگی فراتر نمیرفت.
با چه ترفندی نمیخندد؟
موقع چالش امیرمهدی ژوله، مدام میزد توی صورت خودش.
در قسمت دوم بادکردن لپهایش موقع جوکرتایم ژوله به کمکش آمد و موقع جوکرتایم نیکخواه هم وقتی بحث به شکمش رسید کاملا مشخص بود دارد خودش را به زور نگه میدارد.
در قسمت سوم موقع جوکرتایم نیکخواه وقتی داشت دستش را میکشید روی شکمش تحمل کرد و نخندید اما درست جایی که هیچکس فکرش را هم نمیکرد زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.
در قسمت چهارم هیچکس فکرش را هم نمیکرد که هومن برقنورد بالاخره بتواند از چالش «پش میاندازه» به راحتی خارج شود. مدام خودش را چک میزد و از جایش بلند میشد و دستش را میگرفت به سرش. دیگران میگفتند چنان چشمهایش از حدقه درآمده و سرخ شده بود که بقیه نگران حالش شده بودند. شرایطش آنقدر غیرعادی بود که باعث حذف سیروس میمنت شد.
موقع جوکرتایم امین حیایی مدام چک میزد توی صورت خودش. وقتی حیایی شعری درباره برس با یک کپه مو خواند و اشاره کرد به هومن، دیگر حس کردیم کارش تمام استو موقع جوکرتایم حامد آهنگی هم چندبار تا مرز خنده رفت تا جایی که وقتی یوسف صیادی خندید همه فکر میکردند قبلش خنده او ثبت شده است. خلاصه اینکه در رقابت تنگاتنگ با امین حیایی، عرصه را واگذار کرد و وقتی یوسف صیادی حرکات موزون در میآورد و میگفت تیر را از کمان رها کنید زد زیر خنده.
یوسف صیادی در جوکر فینال چگونه بود؟
با چه ترفندی خنداند؟
خودش تلاشی برای خنداندن نکرد اما در چالش ژوله، موقع خواندن شعر کودکانه، آن را با چنان لحنی خواند که ژوله نتوانست خودش را کنترل کند و کارت زرد گرفت.
در قسمت دوم موقع جوکرتایم ژوله همین که او را در جایگاه نان باگت فرانسوی تصور کردیم خودش خندهدار بود. در این قسمت چندوقت یکبار ساز دهنی میزد و بعد یک مرتبه از جا میپرید چیزهایی به اسپانیایی میگفت و مینشست.
قسمت سوم چندبار گیتار دست گرفت و آهنگ اسپانیش اجرا کرد و آنقدر با هیجان میخواند که همه سکوت کرده بودند. موقعی که نیکخواه داشت گیتار میزد و میخواند همراه حامد آهنگی رفت بالای سرش و همسرایی کرد. این هم موقعیت جذابی ایجاد کرد.
کار بخصوصی در قسمت چهارم انجام نداد جز اینکه شروع کرد به شعر خواند و تعریف کردن از دستپخت حامد آهنگی و او هم بلند شد با آهنگش شروع کرد به انجام حرکات موزون.
تا وقتی توی مسابقه بود آنقدر تلاش میکرد نخندد که نمیتوانست کاری برای خنداندن دیگران کند اما همین که حرفهای آهنگی را تکرار میکرد خودش به اندازه کافی خندهدار بود. صیادی تازه بعد از حذف شدن جوکرتایمش را اجرا کرد. جوکرتایم مفرحی که منجر به حذف هومن برقنورد شد.
با چه ترفندی نمیخندد؟
در کل صورتش همیشه جدی است و به این سادگیها نمیخندد.
در قسمت دوم برای اولین بار در کل جوکر خندید. آنهم در موقعیتی که آنچنان خندهدار نبود. چون سام درخشانی فقط یک مسئله ساده به پیمان گفت و او زد زیر خنده.
در قسمت سوم چندبار تا لب مرز خندیدن رفت. یکبار دستش را طوری زیر چانهاش گرفت که اگر برمیداشت حتما میخندید.
در قسمت چهارم موقع چالش «پش میاندازه» نزدیک بود نفسش از خنده بند بیاید. آنقدر خندهاش گرفته بود که مدام از نیکخواه میخواست به صورتش چک بزند بعد هم که دید مشکلش حل نمیشود از هومن برقنورد خواست چک بزند. خیلی سخت میتوانست به خودش مسلط باشد و چالش را ادامه دهد.
صیادی در قسمت آخر جوکر برای نخندیدن ترفندی متفاوت داشت. به جای اینکه خودش برای نخندین تلاش کند از دیگران میخواست چک بزنند توی گوشش. سام درخشانی چنان چکی به یوسف زد که از روی صندلی افتاد و خندهاش کامل پرید. یکبار هم وقتی آهنگی از او خواست داد بزند این کار را انجام داد و بعد گفت با این شیوه خندهاش را طور دیگری خارج کرده است. درکل هیچ وقت به اندازه دو قسمت آخر فینال او را در تلاش برای خندیدن ندیده بودیم. آخرسر هم که وقتی آهنگی از او خواست دریاکنار را به شیوه خاصی بخواند دیگر تحملش تمام شد و خندید.
آنالیز روش بازی غلامرضا نیکخواه در جوکر فینال
با چه ترفندی میخنداند؟
همان ابتدا یک دبه آب گرفت دستش و آمد تو و گفت چون دفعه پیش مدام میگفته زانویش آب آورده حالا رفته آب زانویش را کشیده و آورده. آن ابتدا جوکی درباره بتن تعریف کرد که باعث شد همه یک لحظه سکوت کنند. حرکات جدیاش موقع جوکرتایم حامد آهنگی بسیار جذاب بود. اخم کرده بود و حرکات موزون اجرا میکرد.
در قسمت دوم چند حرکت اساسی داشت. اول اینکه وقتی قرار شد نقش سوسیس بندری را بازی کند همانجا ایستاد و شروع کرد به انجام حرکات موزون بندری. بعد هم که قرار شد برود توی نون باگت، یوسف صیادی را بغل کرده بود و هرچه او میگفت بازی تمام شده ولش نمیکرد. تغییر قیافه و ورزش دادنش با عینک آفتابی برای رفع آب زانو هم از جمله نکات خندهدار این قسمت بود. با جدیت ایستاده بود و زانو و مچش را تکان میداد و همه را وادار میکرد این کار را انجام دهند. در کل قسمت دوم مدام درحال جوک گفتن بود. جوکهایی که در کل بامزه نبودند اما شنیدنشان از زبان نیکخواه واقعا خندهدار بود. جوکرتایمش هم که نیمهکاره ماند اما با همان لباس بخصوص و لحن عجیب و شوخی با چاکراها موقعیت جذابی را رقم زد.
ستاره قسمت سوم فینال دوم بدون شک غلامرضا نیکخواه بود. جوکرتایمش رودست نداشت. با یک کلمه یا یک جمله یا حتی یک آوا کاری میکرد نفس همه بند بیاید. مخصوصا وقتی گفت اعضایی که از آنها بیشتر کار کشیدهاید را بیاورید بالا یا یا وقتی از میمنت خواست به دستور او از جا بلند شود واقعا موقعیت جذابی رقم خورد. بعد از جوکرتایم هم که با آن کلاهگیس عجیبوغریب و یک گیتار به میدان آمد و شعرهایی خواند که اصلا نمیشد بهش نخندید. در تمام مدت هم یا مشغول جوک گفتن بود یا انجام حرکات موزون.
یکی از ستارههای قسمت چهارم بود. توی چالش یه شپش دارم پش میاندازه، آنقدر خندهاش گرفته بود که جملهها را اشتباه میگفت و همین موقعیت عجیبی را ایجاد کرده بود. مثلا میگفت یه خروس دارم تخم میاندازه و … بعد هم که سر بازی آسانسور به همراه حیایی و آهنگی رفت پشت مبل و دیگر بالا نیامد. اما اوج کارش وقتی بود که بازی منتالیسم را راه انداخت. مخصوصا جایی که جواب سوال سه ضرب در پنج را روی دستش نوشته بود یا اسم سیامک را روی زیرپیراهنش. هربار به قول خودش ذهنخوانی میکرد، بعد متعجب میشد و میگفت مگه میشه؟ چطوری؟
با چه ترفندی نمیخندد؟
معمولا تلاش زیادی برای نخندیدن نمیکند اما بعضی اوقات زبانش را توی دهانش میچرخاند تا لبخندش مشخص نشود.
در قسمت دوم یکی دوباری سکوت کرد و لبهایش را جوید اما به خیر گذشت.
تنها کسی است که تا پایان قسمت سوم هنوز یکبار هم نخندیده است.
در قسمت چهارم او هم مثل بقیه وارد کشمکش برای نخندیدن شده بود. موقع پش میاندازه سرخ شده بود و مدام پیشانیاش را میمالید. چند وقت یکبار سکوت میکرد و لبهایش را محکم بهم میچسباند. همه آنها را تحمل کرد اما درست موقع بازی منتالیسم خودش وقتی نزدیک بود همه را به خنده بیندازد خودش بیهوا خندید و حذف شد.
بررسی حضور امیرمهدی ژوله در مسابقه فینال جوکر
با چه ترفندی خنداند؟
یکی از جذابترین موقعیتهای قسمت اول توسط امیرمهدی ژوله رقم خورد. چند برگه شعر کودکانه آورد و داد دست دهمه و از آنها خواست با صدای کودک شش ساله آن را بخوانند. اینجا بود که علیرضا استادی و غلامرضا نیکخواه و یوسف صیادی، هنرهایشان را رو کردند. در سایر مواقع تلاش زیادی برای خنداندن نمیکرد.
یکی از موفقترینهای قسمت دوم بود. با جوکرتایمش حسابی غوغا کرد. با این ترفند که اگر از خود آنها کمک بگیرد حتما در خنداندنشان موفق است یک ساندویچی تخیل کرد و به آنها گفت شماها غذاهای این ساندویچی هستید. حتی تصور اینکه خودش نقش صابون مایع را بازی کند و بعد از میمنت بخواهد کتلت شود و بخوابد کف ماهیتابه خندهدار است چه برسد به اینکه در آن واحد ببینیم میمنت درحال سرخ شدن است، رضا استادی به عنوان سیبزمینی جلز و ولز میکند، نیکخواه درون قابلمه بندری میزند و امین هم میگوی یخزدهای است در انتظار وا رفتن و حالا این وسط هومن با صورت باد کردهاش میخواد روی اینها سس بریزد. درست است از کسی خنده نگرفت اما جوکرتایمش فوقالعاده بود
در قسمت سوم ترفند خاصی نداشت. فقط تلاش میکرد نخندد. تمام لحظات در موضع دفاع بود تا حمله.
با چه ترفندی نمیخندد؟
در ۹۰ درصد مواقع لب مرز خندیدن بود. طوری لبهایش را جمع میکرد و لپهایش را با دست نگه میداشت یا گیره بند رخت به لبهایش وصل میکرد که هرلحظه منتظر روشن شدن چراغ قرمز بودیم. مدام هم میگفت من بین اینها چه میکنم؟ نکته جذاب ماجرا این بود که خودش چالش ایجاد کرد و خودش اول از همه کارت زرد گرفت.
در قسمت دوم هم مدام او را میدیدیم که تلاش میکند نخندد، البته جوکرتایمش به کمکش آمد.
در قسمت سوم یکبار قسر در رفت. درست وقتی همه منتظر بودند کارت قرمز بگیرد، کارت به نام سیروس میمنت خورد و او باز هم در بازی ماند. اما زیاد طولی نکشید و وقتی سام داشت برای علی استادی میخواند زیبای جذاب و جذاب خوشگل دیگر نتوانست خودش را نگه دارد و حذف شد. او اولین نفری بود که این دوره را ترک میکرد.
نگاهی به بازی علیرضا استادی در جوکر فینال
با چه ترفندی خنداند؟
استادی استاد جملات قصار بامزه بود. از همان اول بدون اینکه کفشش را دربیاورد رفت نشست روی صندلی ماساژ و شروع کرد به تعریف کردن خاطرههای نصفهونیمه. بعد هم که گفت میخواهد نقل قولی از استاد سمندریان تعریف کند فضا را به سمتی برد که همه شروع کنند به گفتن خدا رحمت کند و از همین ماجرا به وضعیت و موقعیت جالبی رسید و آخر هم گفت یادم رفت.
در قسمت دوم بهترین تیکههای خندهدار متعلق بود به رضا استادی. از طرف دیگر با آن تشک مخصوص درد دنبالچهاش غوغایی در این قسمت به راه انداخت. اولین بار وقتی آهنگی دستش را کوبید توی چشمش، تشک استادی را گذاشتند روی صورتش و سام درخشانی کارت زرد گرفت. بعد هم که موقع چالش بادیهنشین، گفت نیمسوز را بیاورید و بعد هم آن را دوباره کرد توی صورت آهنگی و باز هم نزدیک بود تلفات دهد. سر چالش بادیهنشین، شوخیاش با لباس آهنگی هم بامزه بود. البته که نقش سیبزمینی سرخ کرده را هم بامزه اجرا کرد و وقتی قرار شد سیبزمینی را بریزند روی کتلت یک مرتبه رفت نشست روی سیروس میمنت؛ کاری که بعدا خودش را گفت فکرش را نمیکرده انجام دهد.
در قسمت سوم یک نمایش بسیار جذاب در جوکرتایم سام درخشانی انجام داد. اجازه داد سام با او شوخی کند و باعث کارت گرفتن دو نفر شد. در کل با اینکه دنبالچهاش مشکل داشت اما دست رد به سینه هیچ حرکت موزونی نمیزد..
در قسمت چهارم هم همچنان تیکههای بامزه میانداخت. مثلا وقتی آهنگی داشت حرکات موزون انجام میداد به او گفت نخهایت شل شده؟ یا وقتی داشت خاطره برقکار را تعریف میکرد گفت او برقکار نبوده یا پت و مت بودهاند. مدام هم گیر میداد به لباس سام درخشانی و میگفت چرا مردانهاش را انتخاب نکرده. درحالی که لباس خودش سوژه بقیه بود.
با چه ترفندی نمیخندد؟
مدام درحال خنداندن بود، تلاش زیادی از او برای نخندیدن ندیدیم.
در قسمت دوم وقتی نیکخواه داشت چاکراها را با بشکن نشان میداد چک میزد توی صورتش که نخندد.
چک زدنهایش در قسمت سوم هم ادامه داشت تا اینکه دیگر موقع تعریف خاطره اکبر عبدی نتوانست خودش را نگه دارد و خندید.
در قسمت چهارم تمام سختی را موقع چالش پش میاندازه تحمل کرد اما به خاطر یک سلفی موقعیتش به خطر افتاد. لبخند زدن همان و حذف شدن همان.
بررسی روش بازی سام درخشانی در فینال جوکر
با چه ترفندی خنداند؟
برخلاف سری قبل و جز فریاد اولین چراغ سبز، تلاشی برای خنداندن نکرد. در قسمت دوم مدام معما طرح میکرد و خودش از معماهای خودش متعجب میشد. در جایگاه مرغ بریانی هم خوب عمل کرد. یک چوب گرفته بود دستش و دورش میچرخید. به قول پیمان قاسمخانی نزدیک بود رگ گردنش از خنده پاره شود. یکبار هم که شوخیاش با پیمان سر اینکه ملودرام بسازد باعث کارت زرد یوسف صیادی شد.
در قسمت سوم جوکرتایم کمنظیر و بامزهای اجرا کرد. شاید موقعیت فرش شستن آنقدرها خندهدار نبود اما خیلی زود این مسئله را در خواندن شعر برای استادی و هماهنگی با او جبران کرد. این بخش یکی از جذابترین اتفاقات قسمت سوم بود. بعد هم که از آنها خواست هندی شوند و همراهش حرکات موزون هندی انجام دهند و این هم وضعیت جالبی بود.
در قسمت چهارم چالش جالبی با اکبر عبدی داشت و همین به وضعیت خندهداری برای همه تبدیل شده بود. عبدی مدام به او میگفت نباید پش میاندازه را مثل بقیه ادا کند چون همیشه نقشهای جدی بازی کرده و برایش زشت است. از او میخواست دستهایش را بگیرد جلوی دهانش و اجرا کند و این حالت هم در آن موقعیت بحرانی خندهدار بود. چند باری هم معما طرح کرد تا بخنداند اما در کل بیشتر تلاشش روی نخندیدن بود تا خنداندن.
با چه ترفندی نمیخندد؟
تمام لحظات تلاش میکرد نخندد. مدام با دستهایش لپها را گرفته بود و صورتش از زور خنده سرخ بود.
در قسمت دوم هم ترفند خاصی نداشت چون تمام لحظات نزدیک بود از خنده غش کند. آخر سر هم که تشک استادی رفت روی صوت آهنگی و نتوانست خودش را کنترل کند و کارت زرد گرفت.
در قسمت سوم هم تمام مدت صورتش سرخ شده بود و چشمهایش پر از اشک. مخصوصا جایی که نیکخواه به او گفت دروغ میگوید و از شکمش بیشتر از فکرش کار میکشد.
سام درخشانی در کل این مدت روی لب مرز خندیدن حرکت کرد. خودش هم تعجب کرده بود چطور تا قسمت چهارم رسیده است. تمام مدت صورتش سرخ بود و چشمهایش پر از اشک. تا اینکه مجموعه شرایط دست به دست هم دادند تا دیگر نتوانست تحمل کند و بلافاصله با ورود ژوله به جوکرتایم امین حیایی و خوردنش به پله، از روی صندلی پخش زمین شد و غش غش خندید.
آنالیز حضور سیروس میمنت در فصل هفتم جوکر
با چه ترفندی خنداند؟
همان ابتدا با رقص کردی وارد شد و شروع کرد به جوک تعریف کردن. بعد هم با امین حیایی سر راه رفتنش در «اخراجیها » شوخی کرد. موقع خواندن شعر کودک شش ساله هم موقعیت جالبی رقم زد. در قسمت دوم ژوله از او خواست کتلت شود و چنان در نقشش فرو رفته بود که میگفت من را به مشتری بیکلاس دونونه ندهید و چندوقت یکبار هم با لحنی عصبانی او را صدا میزد و میگفت یک طرفش دارد میسوزد. وقتی هم که استادی میخواست کمکش کند میگفت تو خودت سیبزمینی هستی چطوری میخواهی من را بلند کنی؟ شوخیهایش موقع چالش بادیهنشین بسیار جذاب بود و از طرفی مدام با نیکخواه سر حرکات موزونش همراهی میکرد.
سوم چند جوک بامزه تعریف کرد و یکبار هم خواست چالش اسم فامیل راه بیندازد که به جایی نرسید. همراهیش با نیکخواه سر ماجرای بلند شدن از روی زمین بامزه بود. وقتی هم که سام درخشانی از او خواست پاچههایش را بالا بزند گفت شاید دوست نداشته باشم کسی ساق پایم را ببیند و این جمله نزدیک بود خیلیها را بخنداند. او هم از جمله پای ثابتهای حرکات موزون بود.
در قسمت چهارم فرصتی برای خنداندن در اختیارش نبود همان ابتدا وسط پش میاندازه از بازی رفت بیرون.
با چه ترفندی نمیخندد؟
او هم از جمله نخندهاست و حالا حالاها نمیتوانیم منتظر باشیم خندهاش را ببینیم.
در قسمت دوم هم هیچ مسئلهای باعث نشد یک ذره حس کنیم دارد خندهاش میگیرد.
اما در قسمت سوم نتوانست مقابل بامزگیهای نیکخواه در جوکرتایمش مقاومت کند و کارت زرد گرفت.
سیروس میمنت که در فصل پنجم جوکر جزو نخندها بود و توانست برنده میدان باشد، در قسمت چهارم سر چالش «پش میندازه» دومین کارت را هم گرفت و حذف شد. او تمام مدتی که اکبر عبدی داشت چالش را همراهی میکرد یا تخمه میشکست یا محکم میکوبید توی صورت خودش. وقتی هم که حذف شد گفته وقتی قیافه هومن برقنورد را دیده که چشمهایش داشته در میآمده خندهاش گرفته چون تا حالا ندیده کسی اینطوری باشد.
قسمت آخر فصل اول جوکر بعد از موجی توفانی از خنده، با یک توافق کاملا جدی به پایان رسید. هرکدام از شرکتکنندههای قسمت آخر کی خندیدند و چهطور حذف شدند؟
سام درخشانی
سام درخشانی بیشتر مراحل سخت بازی توئیست را گذراند و -به قول خودش- صدای افتضاح امیرمهدی ژوله را تحمل کرد اما نهایتا اواخر بازی نتوانست خودش را کنترل کند و درحالیکه وسط بازی دراز کشیده بود، خندید. با این خنده، نیم ساعت مانده به پایان مسابقه، کارت قرمز گرفت و رفت بیرون. کارتی ساده و از سر خستگی.
امین حیایی
شهرتش کار دستش داد. در چالش کودکی، موقعی که همه داشتند کودکانه حرف میزدند، امین حیایی ابتدا ساکت بود و یک مرتبه با صدای بلند زد زیر گریه و گفت مامانمو میخوام. همان موقع هومن حاجیعبداللهی گفت: «یه زمانی امین حیایی بودها. ببین روزگار چه میکنه با آدم.» همان موقع حیایی از این اشاره حاجیعبداللهی زد زیر خنده و کارت قرمز گرفت.
غلامرضا نیکخواه
یک لبخند الکی کار دستش داد. بعد از اینکه آهنگ رپش را به بهترین شکل اجرا کرد و از ژوله هم برای این اجرا کمک گرفت با ژوله خداحافظی کرد و خیلی بیهوا لبخند زد. یعنی بدترین زمان ممکن را برای لبخند زدن انتخاب کرد و توسط دوربینها شکار شد. نیکخواه که توانسته بهترین بازیکن فصل اول جوکر نام بگیرد و به خیلیها کارت زرد بدهد، خودش خیلی سادهتر از چیزی که همه فکر میکردیم، حذف شد.
سهیل مستجابیان
بالاخره تلاشهایش برای نخنداندن و نخندیدن جواب نداد و آن قانونی که مدتها بود منتظرش بودیم اعمال شد. سیامک انصاری یک کارت زرد مقابل مستجابیان گرفت و گفت به خاطر عدم مشارکت در خنداندن! خیلیها در فضای مجازی به این کارت خرده گرفتند اما بهرحال حق مطلب ادا شد.
و پایان دوئل خنداندن یا نخندیدن؟
هومن حاجیعبداللهی و سهیل مستجابیان عملا در تلاش برای خنداندن همدیگر در دوئل پایانی به جایی نرسیدند. مدام یکی به آن یکی میگفت واقعا نمیدانم چیکار باید بکنم آن یکی جواب میداد خسته شده و حوصلهاش سر رفته. خلاصه وقتی ۹ دقیقه به پایان مسابقه رسیده بود تصمیم گرفتند باهم دست بدهند و جایزه را تقسیم کنند. آغاز طوفانی فصل اول جوکر، پایانی آرام داشت و این شاید مخاطبان را راضی نکرده باشد. اما چه میشود کرد وقتی بعد از ۶ ساعت، فینالیستها قصد خندیدن ندارند؟
آنالیز سام درخشانی در مسابقه جوکر
چگونه میخنداند؟
از دقایق اول سعی کرد تا یک جورهایی بین جوکر و مافیا اشتراک ایجاد کند و از دوستانش خنده بگیرد اما آنالیز این شرکتکننده مسابقه جوکر نشان میدهد که از بعد کارت زرد، شیوهاش را عوض کرد و سعی کرد بقیه هم کارت بگیرند. تا پایان قسمت دوم بعد از نیکخواه، سام درخشانی موفقترین و با استراتژیترین شرکتکننده بود که توانست ۲ نفر را با حرفها و حرکاتش بخنداند. با این حال در قسمت سوم، تلاش چندانی از جانب او برای خنداندن دیگران ندیدیم.
چگونه نمیخندد؟
استعداد زیادی در خندیدن دارد. معمولا سرخ میشود و سعی میکند سرش را بیاندازد پایین. یا بلند شود و راه برود. بعضیوقتها لبش را گاز میگیرد. یک بار هم موقع «بغلی بگیر» پشتش را کرد و دولا شد که خندهاش دیده نشود. شیوه او حالا که کارت زرد دارد، مشغول کردن خودش به فعالیتی است (مثل همان درست کردن برنج و تنماهی) تا از چشم توی چشم شدن با دیگران و تمرکز، فرار کند. شیوه دیگرش، حمله کردن به دیگران است برای خنده گرفتن؛ این هم نوعی مشغول شدن به کار است. وقتی ایرج ملکی مشغول جوک گفتن بود خودش را به غذا خوردن و حرکات موزون مشغول کرد اما چشمهایش از خنده سرخ شده بود.
کجا خندید؟
اولین نفری بود که کارت زرد گرفت. موقعی که رضا نیکخواه مشغول انجام حرکات موزون بود، نتوانست خودش را کنترل کند. ولی از آنجا به بعد بازی برایش جدی شد.
آنالیز امین حیایی در رئالیتی شو جوکر
چگونه میخنداند؟
تیکههای بامزهای میاندازد اما اولین قدم را وقتی برداشت که به عنوان نفر اول از جوکرتایم استفاده کرد. استندآپ بامزهای اجرا کرد و یک جاهایی کاملا مشخص بود همه دارند تلاش میکنند جلوی خندهشان را بگیرند. آخرسر هم با لحن بامزهای گفت «اصلا هم که خنده نداشت» و باعث خندیدن بیژن بنفشهخواه شد. یکبار هم در قسمت سوم به همه گفت من یک سر میروم پایین و میآیم، بعد رفت پشت مبل و ادای پایین رفتن از پله را درآورد اما کسی نخندید. برای بار دوم در قسمت سوم از جوکرتایم استفاده کرد. اینبار با کت چرمی و کلاه و موهای فرفری آمد وسط و با لحن لاتی به زبان مازندرانی اجرا کرد.
چگونه نمیخندد؟
معمولا آدامس میجود و سعی میکند حرف بزند و بحث را عوض کند. خودش هم اعتراف کرد که با حرف زدن خودش را کنترل میکند که نخندد. با حرف زدن و تیکه انداختن کاری میکند که تمرکزی روی موارد نداشته باشد تا خندهاش بگیرد. ولی یکجا که سکوت کرد، خندید!
کجا خندید؟
همانجا که سکوت کرد و نتوانست با شیوه بامزهگوییهای درخشانی همراه شود و مقابل شوخیهایش با خوابیدن و مغز(!) کم آورد.
آنالیز بیژن بنفشهخواه در برنامه جوکر
چگونه میخنداند؟
اولین حرکتش این بود که ترقه بیاندازد و با اینکه فکر میکرد بامزه باشد اما هیچکس را نخنداند. استراتژیاش در بخش جوکرتایم، طرح چندتا معما بود، اما زیاد در روایت موفقیتآمیز عمل نکرد. با اینحال کاملا مشخص بود چند نفری دارند تلاش میکنند نخندند. اگرچه در خنداندن موفق نبود ولی حضورش گرمای زیادی به بازی داد و خیلیها را به سختی انداخت.
چگونه نمیخندید؟
به قول خودش راحت میخندد و این را میشد از همان چند دقیقه اول آغاز بازی فهمید. چه اگر سیامک انصاری سختگیر بود، او در همان نیمساعت اول، کارت قرمز را میگرفت. اما در ادامه کمی جدیتر شد؛ معمولا سرش را به سمت دیگری میگرفت تا چشمش به فردی که دارد حرف میزند نیفتد. بیشتر وقتها با اخم نگاه میکرد. هرچند در این شیوه هم چندان موفق نبود.
کجا خندید؟
نخستین کارت قرمز مسابقه جوکر را به نام خود ثبت کرد؛ اولین بار جایی خندید که امین حیایی بعد از جوکرتایم گفت: «خنده هم که نداشت اصلا…» با این جمله دیگر نتوانست خودش را کنترل کند. بار دوم هم وقتی سام درخشانی رپ خواند و تمرکزش را از دست داد و خندید.
بررسی شیوه بازی هومن حاجیعبداللهی در جوکر
چگونه میخنداند؟
اولین حرکت مهمش جایی بود که بدون هیچ اطلاع قبلی رفت بیرون و با یک زیرپوش و پیژامه و جوراب سوراخ آمد وسط سالن. بعد شروع کرد به لقمه کردن کالباس و دادن دست بچهها. بعد هم با شعر خواندنش با صدای تودماغی همه را شوکه کرد. با اینکه کسی نخندید ولی آغاز خوبی برای مسابقه جوکر بود. او در شیوه دومش، به بقیه شرکتکنندگان بهصورت مستقیم حمله کرد و مخاطب قرارشان داد تا از آنها خنده بگیرد یا جلوی تمرکزشان را بگیرد. در قسمت سوم، دایره زد و آبنمک درست کرد و شروع کرد آن وسط به قرقره کردن اما با وجود بامزهگی زیاد موفق نشد کسی را بخنداند.
چگونه نمیخندد؟
از جمله شرکتکنندههایی است که اصلا تلاشی برای نخندیدن نمیکند. انگار اصلا خنده توی برنامهاش نیست. مثلا خودش در قسمت سوم گفت موقع جوکرتایم امین حیایی داشته منفجر میشده اما این احساس، کوچکترین نمود بیرونی نداشت. همه جا کاملا جدی برخورد میکند اما در عین حال تمام حرکاتش خندهدار است. با شیوع مستحکمی که تا کنون از خودش به نمایش گذاشته، او را باید یکی از فینالیستها دانست.
کجا خندید؟
تا آخر قسمت دوم هیچ کارت زردی نگرفته بود اما در نقطه شروع قسمت سوم، مشخص شد که موقع شعبدهبازی رضا نیکخواه خندیده. خلاصه نیکخواه تا اینجا یک کارت زرد هم به اسم حاجی عبدالهی زد.
آنالیز امیرمهدی ژوله در جوکر
چگونه میخنداند؟
اولین تلاشش برای خنداندن با توزیع متنها اصلا موفق نبود. خودش هم به اشتباهش اعتراف کرد. ولی از جوکرتایم خیلی خوب استفاده کرد و با اجرای گوشخراش آهنگ «مسافر خسته من» و «با من صنما دل یک دله کن» موقعیت بامزهای ایجاد کرد. آخر سر که با گفتن عبارت یُبسیجون برتر باعث خنده امیر کاظمی شد. با اینحال وقتی در قسمت سوم نمایشنامه سهیل مستجابیان را دید گفت کاش او که نویسنده است از این جور کارها میکرد.
چگونه نمیخندد؟
چندبار نزدیک بود از خنده ریسه برود. معمولا لبهایش را گاز میگیرد یا سرش را میاندازد پایین. خودش هم گفت استراتژیاش این است که معمولا به صورت بچهها نگاه نمیکند و وقتی حرف میزنند به نافشان یا گل فرش یا موی سر، نگاه میکند یا ذهنش را درگیر ضرب اعداد ۳ رقم در ۳ رقم میکند. شیوهای که با همه سختیاش تا قسمت سوم برای او جواب داد. در قسمت سوم هم چندبار برای جلوگیری از خنده، خمیازه کشید اما خب فایده نداشت.
کجا خندید؟
بار اول وقع بازی بغلی بگیر وقتی نیکخواه عبارت بغلی بگیر را طور دیگری ادا کرد کارت زرد گرفت. در قسمت سوم وقتی هم وقتی ایرج ملکی جوک اسکلت را گفت نتوانست خودش را کنترل کند و خندید و کارت قرمز گرفت و حذف شد.
آنالیز غلامرضا نیکخواه در مسابقه جوکر
چگونه میخنداند؟
باید اعتراف کرد که برخلاف همه پیشبینیها، نیکخواه پدیده بلامنازع این دور از جوکر و رتبه اول خنداندن است. اول از همه او شروع کرد به جوک گفتن. با اینکه بامزه نبود اما انقدر جدی و جالب تعریفشان کرد که خیلیها گفتند نمیتوانستند خودشان را نگه دارند. حرکات موزون (با اسم رمز، حرکات ورزشی برای زانو) و حرکاتش در بغلی بگیر و حتی جوکرتایمش با توجه به استایلی که داشت، واقعا خندهدار بود. همین هم باعث شد نزد مخاطبان پرشمار جوکر لقب پدیده را بگیرد. در قسمت سوم موقع فال گرفتن برای سهیل مستجابیان، آنقدر با دهانش صدا درآورد و به سهیل نزدیک شد که همه داشتند از خنده میترکیدند اما بازهم سهیل نخندید.
چگونه نمیخندید؟
زیاد خوش خنده نیست اما مواقع حساس، لپهایش را باد میکند و بعد فوت میکند بیرون. این دم و بازدم طولانی کمکش میکند که نخندد. بعضی وقتها هم خمیازه میکشد یا دماغش را میگیرد و سرش را تکان میدهد تا با تمرکز خنده را رد کند. در قسمت سوم موقع جوکرتایم امین حیایی مدام فوت میکرد که خندهاش نگیرد.
کجا خندید؟
در دو قسمت اول اصلا نخندید و کارت زرد نگرفت. در قسمت سوم، وقتی همه داشتند ساز میزدند، قبل از اینکه بلند شود و حرکات موزون انجام دهد یکمرتبه لبخند کمرنگی زد. همانجا دوربینها شکارش کردند و کارت زرد گرفت.
بررسی بازی سهیل مستجابیان در برنامه جوکر
چگونه میخنداند؟
با توجه به نظرات مخاطبان، کمواکنشترین شرکتکننده شناخته شد. زیاد مدلش با حال و هوای مسابقه و البته بقیه شرکتکنندگان جور نبود. تلاش زیادی برای خنداندن نکرد و زیاد هم با بقیه یکی نمیشد. در قسمت اول یک بار یک گل آورد و یک پلاستیک کشید روی آن و گفت به گل من دست نزنید. وقتی بنفشهخواه پلاستیک را برداشت حرکات مستجابیان آهسته شد که با وجود ایده خوب، ولی در آن شرایط خندهدار نبود. در قسمت سوم دو حرکت برای خنداندن انجام داد. اول اینکه رفت بالای سر هومن حاجیعبدالهی و هرچه میگفت لب میزد و این ایده را به بهترین شکل ممکن اجرا کرد. بعد هم نفری یک نمایشنامه داد دست بقیه که اجرا کنند. نمایش به نسبت بامزهای بود مخصوصا اینکه نقش سنجاب مادر را به سام درخشانی داد و از او خواست تا آخر فندقی را گوشه لپش نگه دارد و با آن دیالوگ بگوید اما دیالوگی برایش ننوشته بود. با این حال اما خندهای از بقیه نگرفت.
چگونه نمیخندید؟
تنها شرکتکنندهای است که هنوز کارت زرد نگرفته. انگار اصلا توی مسابقه نیست. همیشه گوشهای مینشیند و گوش میداد و اظهارنظر ریزی میکند. خلاصه که تلاشی از او برای نخندیدن ندیدهایم. گرچه در قسمت سوم گفت وقتی ایرج ملکی وارد اتاق شده داشته از خنده به هفت قسمت تقسیم میشده اما باز هم در چهرهاش نشانهای از این احساس نبود. در قسمت سوم برای اینکه نخندد هی فوت میکرد و این حرکت باعث شد همه برایش دست بگیرند.
کجا خندید؟
اصلا نخندید و به نظر نمیآید بخندد! حتی در قسمت سوم تلاشهای نیکخواه هنگام فال گرفتن هم باعث خندهاش نشد.
آنالیز امیر کاظمی در رئالیتی شو جوکر
چگونه میخنداند؟
با توجه به اختلاف سنیاش با بقیه شرکتکنندگان، کلا تلاشی برای خنداندن نکرد و فقط یکبار لیوان را دور خودش چرخاند که آنهم خندهدار نبود. یکبار هم آهنگی پخش کرد که بامزه بود اما کسی به خاطرش نخندید. درکل میتوان او را یکی از ضعیفترینها در خنداندن به حساب آورد.
چگونه نمیخندید؟
زیاد تلاشش را برای نخندیدن به چشم نیامد. اما گهگاه به جایی خیره میشد و توی خودش فرو میرفت. بعضی وقتها پیشانیاش چین میانداخت و هی آب میخورد. آخرین نشانههایش هم، لزرش شدید ابرو است.
کجا خندید؟
اولین بار در سری دوم بازی بغلی بگیر، قبل از همه شروع به خندیدن کرد و کارت زرد گرفت (البته چون همزمان بود، کارت زرد مشکوکی بود). بار دوم در انتهای جوکرتایم ژوله، وقتی گفت چرا نمیخندید؟ و او را مستقیم مخاطب قرار داد، زد زیر خنده و حذف شد.
هومن برقنورد | برنده فصل دوم جوکر
چطور خنداند؟ اول قسمتِ چهارم جوکرتایمش را اجرا کرد. نمایش جالبی بود اما خب به شرط اینکه جدی مینشستی و اخمهایت را میکردی توی هم و معنای آن را درک میکردی. چون به هیچوجه خندهدار نبود. خودش هم گفت که اصلا به قصد خنداندن آن نمایش را انتخاب نکرده و اگر میخواسته میتوانسته نمایشی اجرا کند که همه را بخنداند اما نخواسته! خب واقعا چرا کسی باید توی مسابقه جوکر، نمایشی اجرا کند که قرار نیست دیگران را بخنداند؟ آنهم توی مرحلهای به این حساسی. موقع داستانسازی هم شخصیتهای بامزه ایرج و تورج را وارد کرد که واقعا خندهدار بودند.
چطور نخندید؟ به روی خودش نمیآورد که دارد از خنده منفجر میشود. در اکثر مواقع چهرهاش جدی بود فقط گهگاه لبهایش حرکت کوچکی میکرد. خیلی مسلط! شیوه او این بود که آن اتفاق خندهدار را «بازی» کند. در نتیجه نمیخندید.
کجا خندید؟ هیچوقت نخندید. مسلطترین بازیکن جوکر در تمامی ۲ فصل گذشته بود. حتی کارت زرد هم برای خنده نبود. یک واکنش معمول بود و نه خنده.
شهرام قائدی | برنده فصل دوم جوکر
چطور خنداند؟ شاید اگر جوکرتایمش را همان ابتدا اجرا میکرد، با آن تغییر قیافه و جوکهایش خندهدار به نظر میرسید اما هم خودش خسته شده بود و هم بقیه حال خندیدن نداشتند. البته خودش هم گفت جوکرتایم آن چیزی نشد که میخواست.
چطور نخندید؟ مدام میگفت بین هومن و ایمان، بخندترین است و شک داشت بتواند با آنها برابری کند. وقتی عباس جمشیدیفر و بهنام تشکر به عنوان زامبی آمدند و روی آن دستگاه لرزنده نشستند و آواز خواندند تمام تلاشش را کرد که نخندد. مدام دستهایش را میگذاشت روی پیشانی و اخم میکرد تا نخندد. اما کاملا کلافه شده بود. تا اینکه بالاخره سیامک انصاری به او اخطار داد. از آنجا به بعد مدام پاهایش را میمالید. موقع داستانسازی هم مکث میکرد تا روی خندهاش تسلط پیدا کند. راه فرارش این بود که جملههای کوتاه بگوید و تماممدت غر بزند تا اثر خنده از ذهنش پاک شود.
کجا خندید؟ با اینکه انتظار میرفت خیلی زود حذف شود اما بالاخره همپای هومن پیش رفت و تا آخر نخندید.
ایمان صفا | حذف شده ناکام
چطور خنداند؟ توی قسمت سوم زیاد مجال خنداندن نداشت و جوکرتایمش را هم که نگذاشتند اجرا کند.
چطور نخندید؟ مدام اخمهایش را کرده بود توی هم که یک وقت نخندد. اما او هم مثل هومن به رفتار و صورتش مسلط بود.
کجا خندید؟ خودش را سه قسمت کنترل کرد اما در همین قسمت، کارت زرد گرفت. اولین بار نتوانست مقابل حملهی زامبیها مقاومت نشان دهد. همین که جایش را با بهنام تشکر عوض کرد و نشست کنار عباس جمشیدیفر روی آن دستگاه لرزان، بلند بلند زد زیر خنده. یک خنده انفجاری کرد تا تلافی همه خندههای خورده و ناخوردهاش دربیاید. خندهای که به همه چسبید و اولین کارت زرد را گرفت. بعد هم که تا زنگ زد اجازه بگیرد برای جوکرتایم، آنقدر عباس و بهنام پشت تلفن اذیت کردند که زد زیر خنده و دومین کارت را گرفت و حذف شد. البته خندهاش زیاد هم خنده نبود. یک لبخند کوچک بود ولی خب باعث حذفش شد. او یکی از کسانی بود که میتوانست قهرمان این فصل شود و البته باعث حذف و خندههای بازیگران دیگر هم شده بود… اگر تلفن نمیزد!
آنالیز هومن برقنورد در مسابقه جوکر
چگونه میخنداند؟
چند وقت یکبار بلند میشد و حرکات موزون درمیآورد و میگفت دکترش گفته باید حتما چندوقت یکبار این کارها را انجام دهد. حرکاتش شباهت زیادی به غلامرضا نیکخواه داشت با این تفاوت که گهگاه مثل تمرین تئاتر، حرکت اَ و اِ و اُ را پشتهم با صدای بلند تکرار میکرد. جوک قورباغه دهنگشادش یکمرتبه یخ جمع را باز کرد و خیلیها را وادار کرد تلاش کنند نخندند. برقنورد با یک جمله باعث شد جمشیدیفر اولین کارت زردش را همان اول کار بگیرد.
در قسمت دوم فصل دوم برنامه جوکر حرکت جدید و خارقالعادهای برای خنداندن انجام نداد. فقط موتیف حرکات موزون ناگهانیاش همچنان بامزه بود. مخصوصا اینکه آلارم قوقولیقوقوی گوشیاش که برای ورزش تنظیم کرده بود هربار برق از سر همه میپراند. البته جالب اینجا بود که مدام هم حرکات موزون و تمرین فن بیانش را بهروز میکرد و این خلاقیتش هم خندهدار بود.
در قسمت سوم تلاش زیادی برای خنداندن نکرد و حتی ورزش کردن و حرکات موزونش را هم گذاشت کنار.
چگونه نمیخندد؟
حتی وقتی داشت از خنده منفجر میشد باز هم در چهرهاش نمودی نداشت. چهرهاش تمام مدت جدی بود. با اینحال گفت موقع جوکر تایم جمشیدیفر از خنده سردرد گرفته بود.
مهمترین تلاشش برای نخندیدن در قسمت دوم جوکر موقع جوکر تایم بهنام تشکر بود. دیگر تحملش تمام شده بود و مدام به صورتش چک میزد تا جلوی خندهاش را بگیرد و معلوم بود عنقریب است با همان صورت کاملا جدی بزند زیر خنده.
در قسمت سوم برنامه جوکر فیلیمو اواخر جوکرتایم این چکزدنهایش بیشتر هم شد و به جایی رسید که عباس جمشیدیفر با دیدن این صحنه نتوانست خودش را نگه دارد و بلندبلند خندید و حذف شد. او یکبار هم موقعی که ایمان صفا داشت صدای هلیکوپتر درمیآورد، در معرض خنده قرار گرفت. واقعا هم شرایط سختی بود. صفا رفته بود توی صورتش و صدا درمیآورد و او هم خیره نگاهش میکرد.
کجا خندید؟
بالاخره در قسمت سوم کاکتوس رقصنده سوغات وحید آقاپور کار دستش داد. آقاپور کاکتوس رو برد جلوی صورتش و او با دیدن رقص و حرکات کاکتوس زد زیر خنده. البته خودش گفت که برای خندهدار نبوده و نمیداند چرا صورتش آن شکلی شده. اما درهرحال کارت زرد گرفت.
بررسی حضور عباس جمشیدیفر در رئالیتی شوی جوکر | پدیده این فصل
چگونه میخنداند؟
هیچکس فکرش را نمیکرد که عباس جمشیدیفر به پدیده فصل دوم جوکر تبدیل شود. همه موقعیتهای خنده قسمت اول، یک جورهایی به او برمیگشت. اول از همه شروع کرد درباره راههای نخندیدن به همه پیشنهادهایی داد. یکی این بود که وقتی خندهتان میگیرد خودتان را سفت کنید یا با دست لپهایتان را بهم بچسبانید. جوکرتایم جمشیدیفر خندهدارترین موقعیت قسمت اول بود. شروع کرد به نواختن سنتور و وقتی همه آرام گرفته بودند، صدای مجری برنامه رادیویی گلهای تازه را تقلید کرد و گفت: «گلهای داوودی تقدیم میکند.» بعد هم که با نمایش بیرون آوردن مار از گونی، به دونفر کارت زرد داد.
در قسمت دوم فصل دو مسابقه جوکر به اندازه قسمت اول تلاشی برای خنداندن نکرد اما این شخصیت همینطوری بدون اینکه کاری انجام دهد هم بامزه است. اصلا همین که یک نفر فکر کند آتل گردن را به زور ببندد دور صورتش تا نخندد، خودش خندهدار است چه برسد به اینکه لپهایش هم از زیر آتل بزند بیرون و با آن حالت خاطره هم تعریف کند. البته خاطره تعریف کردنش هم جورهایی خودزنی بود چون خودش بیشتر از همه داشت میخندید.
به عنوان کسی که تاثیر مهمی روی خنداندن داشت خیلی زود حذف شد و اصلا قسمت سوم فرصتی برای خنداندن نداشت.
چگونه نمیخندد؟
همان اول سیامک انصاری گفت چهره عباس پر از خنده است و نمیشود فهمید کی میخندد و کی نمیخندد اما در کل از همان نقطه شروع داشت از خنده میترکید. مدام با دو انگشت دوطرف دهانش را میگرفت که نخندد. ۹۰ درصد مواقع دستش به صورتش بود و او را در همین حالت میدیدیم. این حالت خطا نیست؟
در قسمت دوم علاوه بر ماجرای آتل بستن به صورت باز هم بیشتر اوقات او را درحال نگه داشتن عضلات صورتش با دست میدیدیم. البته که در جوکرتایم تشکر معلوم بود واقعا روی خودش کار کرده که نخندد و دوست دارد دیگران را اوت کند.
کجا خندید؟
هنوز یک ربع از شروع بازی نگذشته بود که با وجود تمام تلاشهایش برای جلوگیری از خندیدن به خاطر جمله هومن برقنورد که گفت میخواهی یک گیره بهت بدهم به دهانت بزنی چنان خندید که پیش از آن هیچوقت نمونهاش را در جوکر سراغ نداشتیم. این شد که اولین کارت زرد را گرفت.
در قسمت دوم بلا از سرش گذشت و نخندید. آنالیز جوکر ما نشان میدهد که حذف او، بدترین اتفاق جوکر برای بینندهها خواهد بود.
همان ابتدای قسمت سوم وسط جوکرتایم بهنام تشکر حذف شد. گفت عنصر خندهدار، لپهای هومن برقنورد بوده که با چکهایی که توی صورت خودش میزده، عقب و جلو میرفته و اصلا نمیتوانسته به این تصویر نخندد. با حذف جمشیدیفر نگران بودیم از اینجا به بعد مسابقه جذابیتی نداشته باشد اما ورود آقای شاپوری همه چیز را تغییر داد.
آنالیز حضور شهرام قائدی در برنامه جوکر
چگونه میخنداند؟
یکبار جوک تعریف کرد که هیچکس نخندید و حتی باعث نشد عباس جمشیدیفر دستش را ببرد طرف دهانش و جلو خندهاش را بگیرد. گهگاه هم وسط حرف بقیه تیکههای بامزهای میگفت اما تاثیری نداشت. موقع هولاهوپ زدن اما حرکت ویژهای کرد و همه هولاهوپها را باهم زد و این کارش بامزه بود اما هنوز نفهمیدهایم کسی به خاطرش خندید یا نه.
در قسمت دوم فصل ۲ جوکر کار بخصوصی برای خنداندن نکرد. جالب اینجاست که قائدی معمولا ساکت نمینشیند و تکههای بامزه میپراند و سعی میکند نفر به نفر با آدمها شوخی کند اما هنوز موقعیت خندهداری رقم نزده. حرفهایی که بیرون از بازی میزند خیلی بامزهتر از موقعیتهایی است که در بازی ایجاد میکند. البته که حرکات صورتش موقع جوکرتایم بهنام تشکر، واقعا بامزه بود.
چگونه نمیخندد؟
برای اینکه نخندد، چهرهاش جدی میشد و چشمهایش را میگرفت بالا و به اینطرف و آنطرف نگاه میکرد. موقع جوکرتایم، لحظهای که ایمان صفا به شکل مار از جا بلند شد آنقدر خندهاش گرفته بود که سرش را انداخته بود پایین و شقیقهاش را میمالید.
در قسمت دوم برای اینکه خندهاش نگیرد یا چشمهایش را میبست یا به بالا نگاه میکرد. او هم موقع جوکرتایم تمام تلاشش را کرد که نخندد.
در قسمت سوم اولین چالشش با موز پلاستیکی بود. وقتی آقاپور موز را داد دستش کاملا مشخص بود دارد از خنده میترکد. ما که دور بودیم و موز را از نزدیک نمیدیدیم هم نمیتوانستیم نخندیم چه برسد به او. چالش اساسیاش مال وقتی بود که سیامک انصاری یک مرتبه ازش خواست برود آن بالا صدای هلیکوپتر دربیاورد. جوری با این چالش برخورد کرد که انگار قرار است یک بمب خنثی کند. مدام نفس عمیق میکشید، چشمهایش را میبست و مهلت میخواست. بعدش هم که ایمان صفا شروع کرد به تقلید صدا و میرفت توی صورتش صدا درآورد باز هم نفسش از خنده بند آمده بود و مدام چشمهایش را میبست و میرفت عقب.
کجا خندید؟
بالاخره در قسمت سوم خندید. آقای شاپوری تنها کسی بود که توانست او را بخنداند. وقتی لپهایش را باد کرد، بلافاصله همزمان با خنده وحید آقاپور او هم غشغش زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.
بررسی شیوه بازی بهنام تشکر در جوکر
چگونه میخنداند؟
درکل سکوت کرده بود و برای خودش یک گوشهای راه میرفت. کم پیش میآمد در بحثها مشارکت کند یا بخواهد تیکهای بیندازد و کسی را بخنداند. فقط موقع زدن هولاهوپ، آنقدر خوب و حرفهای این کار را اجرا کرد که نظر همه را جلب کرد اما باز هم خنده نگرفت.
در قسمت دوم فصل دوم جوکر وقتی آرش نوذری کارت زرد انفعال گرفت فکر کردیم خب طبیعتا باید یک کارت زرد انفعال هم به تشکر میرسید اما بلافاصله ضعفش را جبران کرد. جذابترین بخش قسمت دوم جوکرتایم بهنام تشکر بود. هیچکس فکرش را هم نمیکرد شخصیتی مثل بهنام تشکر با آن همه جدیت چنین ایده جذابی طراحی کند و خودش هم آن وسط بالاوپایین بپرد و غش غش بخندد.
چگونه نمیخندد؟
کلافه بود. راه میرفت و سرش را اینطرف و آنطرف میگرفت و میگفت دارم میمیرم. اما قیافهاش در تمام این شرایط کاملا جدی بود. موقع جوکرتایم عباس جمشیدیفر هم دهانش را باز گذاشته بود تا خندهاش معلوم نشود.
در قسمت دوم اعتراف کرد که وقتی نمیتواند تحمل کند بلند میشود و یواشکی قایم میشود یک گوشه. یک جورهایی شبیه روشی که بیژن بنفشهخواه برای فرار از خندیدن داشت. یکبارهم به خاطر اینکه سرش را کرده توی یخچال اخطار گرفت.
کجا خندید؟
چندباری حس کردیم که صورتش حالت لبخند به خودش گرفته اما خب زنگی به صدا در نیامد. تا اینکه در قسمت دوم بالاخره وسط جوکرتایم سپند امیرسلیمانی، به حرکات عباس جمشیدیفر و وحید آقاپور خندید و اولین کارت زردش را گرفت.
در قسمت سوم بعد از آن جوکرتایم جنجالی، سر ماجرای «یه شپش دارم پش میاندازه» کنترلش را از دست داد. جالب اینجاست که چندبار نزدیک بود بخندد و حتی گمان میکردیم لبهایش به خنده باز شده اما زنگ به صدا در نمیآمد. بالاخره وقتی آرش نوذری یک حاجآقا سر جملهاش گذاشت، زد زیر خنده و حذف شد.
آنالیز وحید آقاپور در برنامه جوکر
چگونه میخنداند؟
قبل از شروع مسابقه یک جوک تعریف کرد که بقیه با اینکه میتوانستند بخندند اما لبخند هم نزدند. بازیاش با آن کلاه رحیمی به نسبت بامزه بود. مخصوصا وقتی که آن را گذاشت سرش و قیافهاش کاملا تغییر کرد و شروع کرد به درآوردن ادای آگهیهای شبکههای ماهوارهای.
در قسمت دوم رئالیتی شو جوکر عملا کاری برای خنداندن دیگران نکرد. فقط جلوی بقیه را میگرفت و میگفت چرا نمیخندی؟ البته حرکاتی که برای کنترل خنده انجام میداد که خودش خندهدار بود.
در قسمت سوم با سوغاتیهایش غوغا کرد. کار خاصی نبود اما جوری کاکتوس و موز را میگرفت جلوی صورت بقیه و برایشان ادا در میآورد که اصلا نمیشد نخندید. خلاصه اینکه هومن برقنورد که این همه تلاش کرده بود نخندد نتوانست جلوی کاکتوس رقصنده آقاپور مقاومت کند.
چگونه نمیخندد؟
او هم از ترفند عباس جمشیدی استفاده میکرد و هروقت نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد یا لبهایش را غنچه میکرد یا با دستش لپهایش را نگهمیداشت. در جوکرتایم عباس جمشیدیفر که تما موقت لبهایش را گرفته بود یا دهانش باز بود.
این ماجرای نگه داشتن دهان با دست در قسمت دوم کمکم به جاهای باریک رسید. برای این حرکاتش صدایی طراحی کرده بود و ما از دور هم میفهمیدیم که آقاپور خندهاش گرفته و دارد تلاش میکند جلوی خودش را بگیرد. موقع جوکرتایم بهنام تشکر عضلاتش را سفت کرده بود و به گردنش فشار میاورد و محکم دستش را میکوبید روی دسته مبل و زانوهایش تا نخندد.
اگر انصاری تذکر نداده بود همچنان میخواست در قسمت سوم هم خندهاش را با دست نگهدارد. موقع کلکلش را شهرام قائدی نزدیک بود خندهاش بگیرد اما سرش را انداخت پایین و خودش را سرگرم کرد به جابهجایی صندلی و خلاصه نخندید.
کجا خندید؟
ترفندهایش برای جلوگیری از خنده با نگه داشتن لپها و باز گذاشتن دهان جواب نداد و بالاخره وقتی ایمان صفا به شکل مار نزدیکش شد و زبانش را آورد بیرون تا نیشش بزند، بلند بلند زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت. در قسمت دوم تلاشهایش نتیجه داد و نخندید.
در قسمت سوم رئالیتی شوی جوکر لپهای بادکرده آقای شاپوری سه تلفات داشت که یکیاش وحید آقاپور بود. انقدر خندهاش گرفت که نتوانست روی صندلی بنشیند و رفت آن گوشه خندید و حذف شد. البته از آنجایی که دیگر نمیتوانست خندهاش را با دست نگه دارد دیر یا زود حذف میشد.
تحلیل حضور آرش نوذری در رئالیتی شو جوکر
چگونه میخنداند؟
اولین حرکتش این بود که رفت از اتاق کناری یک عروسک مرغ آورد و اسمش را گذاشت پرده پرریخته و گفت به خاطر گرانی پرهایش ریخته و حالا باید سفارش بدهند برایش پر بکارند. همان موقع بود که ماجرای خندیدن جمشیدیفر به حرف برقنورد پیش آمد و نمایشش بینتیجه ماند. بهخاطر جنس صدا و سابقه بازیهایش، توقع از او خیلی بیشتر از اینها بود.
در قسمت دوم چندبار برای خنداندن خیز برداشت اما بقیه بهش مجال ندادند. شاید سناریوی درست کردن ماسک با بادمجان و کدو و فلفل میتوانست بامزه باشد اما نتوانست اجرایش کند. حرکات صورتش موقع جوکرتایم بهنام تشکر واقعا خندهدار بود. قبلا هم در آنالیز قسمت به قسمت جوکر گفتیم که از او توقع بیشتر از اینها بود…
در قسمت سوم فصل دوم جوکر با وجود اینکه جوکرتایمش پتانسیل زیادی برای ایجاد خنده داشت اما موفقیتآمیز نبود. حتی تلاشش برای خنده گرفتن از حضار با وادار کردنشان به انجام حرکات موزون هم بامزه نبود. اما در بخش «یه شپش دارم پش میندازه» سعی کرد با مزهتر ظاهر شود و همین حرکات بامزهاش باعث حذف بهنام تشکر شد.
چگونه نمیخندد؟
چهرهاش آنقدر جدی بود که بعید به نظر میرسید بخواهد بالاخره در جایی بخندد اما اوهم موقع جوکرتایم جمشیدیفر، چشمهایش پر اشک شده بود. اما در قسمت دوم موقعیتی وجود نداشت که حس کنیم دارد از خنده میترکد و جلوی خودش را نگه داشته.
کجا خندید؟
هیچ جا نخندید اما در قسمت دوم به خاطر انفعالش کارت زرد گرفت. همه موافق کارت زرد او بودند جز خودش.
با اینکه انتظار داشتیم به خاطر چهره جدیش تا پایان توی مسابقه بماند اما او هم در قسمت سوم نتوانست از حضور آقای شاپوری جان سالم به در ببرد. جالب اینجاست که نوذری قبل از نمایش باد کردن لپها و فقط با دیدن آقای شاپوری زد زیر خنده و کارت قرمز گرفت.
بررسی بازی ایمان صفا در برنامه جوکر | بهترین بازیکن جوکر
چگونه میخنداند؟
از ابتدای برنامه ساکت بود و با آن عینک آفتابی، جدی به نظر میرسید. بعضیوقتها فقط تکهای میانداخت. تا اینکه ماجرای جوکرتایم پیش آمد. او از صفا خواست همراه با موسیقی خودش را به شکل مار دربیاورد و برود و وحید آقاپور را نیش بزند. این حرکت را آنقدر استادانه انجام داد که آقاپور و سپند امیرسلیمانی را همزمان به خنده انداخت. او در کنار جمشیدیفر پدیده این فصل جوکر است.
در قسمت دوم از فصل دوم جوکر خاطرهاش درباره کاربرد لغات فارسی در یک کشور خارجی و تاکیدش روز موقعیتهای تکراری مثل تاکسی و هتل و رستوران آن هم با لحن خاص خودش، آنقدر بامزه بود که تا اسم هرکدام از اینها میآمد آدم خندهاش میگرفت. یک جورهایی هم پای حرکات موزون برقنورد بود و اصلا کم نمیآورد. موقع جوکرتایم حرکات صورتش از همه بامزهتر بود. صفا هرچند وقت یکبار همانطور که جدی نشسته بود زبانش را به نشانه نیش مار، چند بار درمیآورد و اگر کسی یک لحظه نگاهش به او میافتاد سخت میتوانست خندهاش را کنترل کند.
در قسمت سوم دو تا حرکت بامزه انجام داد. اول اینکه یک جا وقتی وحید آقاپور خندهاش گرفته بود و دهانش را با دست نگه داشته بود، رفت جلو توی صورتش و مثل مار زبانش را آورد بیرون. دفعه بعدی هم موقعی بود که قرار شد به همراه هومن برق نورد و شهرام قائدی برود بالا و صدای هلیکوپتر دربیاورد. البته کدام هلیکوپتر؟ صدای شیهه اسب درمیآورد و میرفت توی صورت شهرام و هومن. حرکاتش طوری بود که واقعا سخت میشد نخندید.
چگونه نمیخندد؟
عینک آفتابی زده بود خیلی جدی نگاه میکرد. او هم موقع جوکرتایم از ترفند نگه داشتن لپها با دست استفاده کرد. اما در قسمت دوم کاملا روی بازی مسلط شده بود و جایی احساس نکردیم که دارد به زور خندهاش را کنترل میکند.
سر جوکرتایم آرش نوذری در قسمت سوم مسابقه جوکر ایمان صفا هم به جمع آنهایی پیوست که لپهایشان را با دست نگه میداشتند تا نخندند. اما خب بعد از تذکر سیامک انصاری مجبور شد از این کار دست بکشد.
کجا خندید؟
تا پایان قسمت اول خندهاش را ندیدیم. در قسمت دوم هم نخندید و بعید است کارت زرد آخر متعلق به او بوده باشد. چون تا لحظه آخر سعی داشت چهرهاش را ثابت نگه دارد. آنالیز جوکر ما نشان میدهد که او تا الان بهترین بازیکن این رئالیتیشو بوده است.
آنالیز سپند امیرسلیمانی در مسابقه جوکر
چگونه میخنداند؟
با دست و گردن آتل بسته وارد برنامه شد و درست وقتی همه فکر میکردند واقعا دست و گردنش آسیب دیده آنها را باز کرد و گفت برای خنداندن آنها نقشه داشته و حالا چون نقشهاش یادش رفته آنها را باز میکند. در واقع اولین تلاشش برای خنداندن، همان اول کار به خطا رفت. بار دوم هم شروع کرد به درآوردن ادای سخنرانی انگیزشی و باز هم موفقیت نداشت.
در قسمت دوم مسابقه جوکر موفقیتی در خنداندن نداشت. تا اینجای کار ضعیفترین جوکرتایم متعلق به او بود. استندآپ کمدی میثم درویشان پور در فینال خندانندهشو را مو به مو از روی متن اجرا کرد. حتی حفظ هم نبود و تلاشی هم نکرد که لااقل بامزه اجرایش کند. اگر حرکات جمشیدیفر و وحید آقاپور نبود اصلا خنده نداشت.
چگونه نمیخندد؟
چهره او هم اکثر موارد جدی بود و کم پیش میآمد تلاشهایی مبنی بر نخندیدن از او ببینیم.
کجا خندید؟
بالاخره موقعی که ایمان صفا زبانش را بیرون آورده بود تا آقاپور را نیش بزند زد زیر خنده. جالب اینجا بود که چون همزمان با آقاپور خندیده بود فکر میکرد هیچکس متوجه نشده و خودش را زده بود به آن راه. اما بهرحال اولین کارت زردش را همینجا گرفت.
آنالیز جوکر ما نشان میداد که جزو حذف شدهها خواهد بود؛ در قسمت دوم در عجیبترین جای ممکن خندید. جایی که هنوز نه کسی شروع به تعریف خاطره کرده بود و نه ماجرای جالبی برای خندیدن وجود داشت. الکی خندید و کارت قرمز را گرفت و حذف شد.
ردپای مهران مدیری و رضا عطاران در فینال جوکر
یوسف صیادی و یوسف تیموری، دو بازیگری که در فینال «جوکر» رودرروی هم قرار گرفتند، هردو از کمدینهایی هستند که کارشان را از دهه ۷۰ شروع کردهاند و اولین درخشششان را یک جورهایی مدیون مهران مدیری و رضا عطاران هستند.
یوسف صیادی اولین بار سال ۷۲ به واسطه مهران مدیری و با برنامه «پرواز ۵۷» به مخاطبان معرفی شد و بعد از آن به عنوان یکی از اعضای ثابت «ساعت خوش» کارش را ادامه داد. کاراکتر بچه غول که یوسف تیموری مدام با آن شوخی میکرد هم از همان سالها شکل گرفت.
تیموری هم جزو تیمی بود که رضا عطاران سال ۷۵ برای «سیب خنده» چید. او به همراه جواد رضویان و مجید صالحی به میدان آمد و آنقدر مورد توجه قرار گرفت که همکاریاش با عطاران در «مجید دلبندم» هم ادامه پیدا کرد. گرچه بعدها به خاطر نقش فولاد در «زیر آسمان شهر» بیشتر دیده شد اما نقطه شروع بازیگریاش از «سیب خنده» بود.
این دو بازیگر بعد از گذشت سالها و بازی در انواع و اقسام فیلم و سریال کمدی، در فینال جوکر در نقطهای قرار گرفتند که دو راه بیشتر نداشتند. از آنجایی که توان خنداندن هم را نداشتند، باید یا تساوی را میپذیرفتند و اجازه میدادند اینبار هم جوکر با دو برنده به پایان برسد یا اینکه به نفع دیگری کنار روند. در این نقطه چشمها به سمت یوسف تیموری خیره بود. همه منتظر بودند ببینند او که از نقطه شروع، بنای شوخی را با صیادی گذاشته بود و از هیچ جوری هم دست از سرش برنمیداشت حالا چه میکند. حاضر است به خاطر این همه صبوری رفیقش، قدمی بردارد؟ بالاخره هم همین شد. تیموری چند دقیقه مانده به پایان برنامه، درست وقتی که از ماجرای دست داشتن در انتشار خبر کذب فوت صیادی پرده برداشت، بلندبلند خندید تا با انتحارش یک جوری کارهایش را تلافی کند. با این حرکت یوسف تیموری، پایانی جالب برای این فصل جوکر رقم خورد و یوسف صیادی برنده فصل چهارم جوکر شد.
آنالیز بازی یوسف تیموری در جوکر | ستاره فصل چهارم
چطور خنداند؟
از همین قسمت اول به عنوان ستاره فصل چهارم جوکر معرفی شد. اولش رسمی و با کت و شلوار وارد شد و خیلی جدی برخورد کرد. کمکم اما یخش باز شد خاطرههای بامزهاش درباره علی صالحی امیر جعفری جذابترین نقاط این فصل شد. تغییر صدا و لباس پوشیدن و عینک زدن به سبک یوسف صیادی هم جزو اتفاقهایی بود که میتوانست خنده زیادی بگیرد. آخرین تمهیدش در قسمت اول به برگ برنده اصلیاش تبدیل شد. با آن کاکتوس سخنگو و حرکات موزون، وضعیت عجیبی ایجاد کرد و کلی تلفات داد. جالب اینجا بود که تمام مدت حواسش به همه بود و اجازه نمیداد کسی قایم شود یا حواسش نباشد.
در قسمت دوم هم یوسف تیموری دست از سر کاکتوس سختگو برنداشت. یکی یکی شکارهایش را مشخص میکرد و با کاکتوس دنبالشان راه میافتاد. اول نوبت مهران رجبی بود که تیموری با کاکتوس دنبالش کند. وقتی هم که قرار شد رجبی برود روی سن حرکات موزون اجرا کند، تیموری شکارش را تغییر داد و رفت سراغ علی صالحی. دنبالش میدوید و دستش را میگرفت و میکشید تا بالاخره او را بخنداند. وقتی بینتیجه ماند تغییر موضع داد و رفت چسبید به سیاوش مفیدی تا بالاخره او را خنداند. این اولین بار بود که یک شرکتکننده، برای بیرون کردن رقبایش به زور وارد عمل میشود. وقتی با گیتارش ادای یوسف صیادی را درمیآورد هم سخت میشد به او نخندید. حرکت جذاب دیگرش جایی بود که در پاسخ به مهران رجبی که از او خواست چند دقیقه آدم باشد به او گفت شما هم مثل آدم گیتار بزن. خودش هم از اینکه چنین حرفی به رجبی زده تعجب کرد.
در قسمت سوم از همان نقطه شروع آمد وسط میدان بغلی بگیر. یکییکی جلوی صورت بقیه میایستاد و ادا در میاورد تا اینکه بازی از مدار اصلی خارج شد. در جوکرتایمش باز هم خاطرهای درباره یوسف صیادی تعریف کرد. وسط خاطر تعریف کردن بلندبلند میخندید و واقعا سخت بود این خاطره را بشنوی و صورت خندان تیموری را ببینی و جان سالم به در ببری.
چطور نخندید؟
تمام مدت مشغول خنداندن بود و موقع خاطرهگویی هم خندهاش نمیگرفت. جایی نبود که احساس کنیم دلش میخواهد بخندد و نمیتواند. در قسمت سوم هم جایی نبود که حس کنیم خندهاش گرفته.
چطور خندید؟
آنقدر تلاش کرد بقیه را بخنداند که بالاخره خودش در قسمت دوم شکار شد. با اینکه جوکرتایم پوریا پورسرخ چندان هم جالب نبود اما در چالش قاشقها وقتی به یوسف صیادی نزدیک شد نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت.
بررسی حضور سیاوش مفیدی در جوکر
چطور خنداند؟
بیشتر از اینکه به فکر خنداندن باشد تلاش میکرد جلوی خندیدنش را بگیرد. تلاش چندانی برای خنداندن از او ندیدیم. در قسمت دوم هم تا پایان حضورش در برنامه کاری برای خنداندن نکرد.
چطور نخندید؟
خیلی سعی میکرد اما موفق نمیشد. همان اول هنوز هیچ چیز نشده زد زیر خنده. موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم، لپهایش را باد کرده بود و مدام دور خودش میچرخید و به زور سعی میکرد جلوی خودش را بگیرد. مدام فرار میکرد.
چطور خندید؟
اولین کارت زرد مسابقه را گرفت. وسط خاطره یوسف تیموری درباره علی صالحی زد زیر خنده البته زیربار نمیرفت و هی میگفت میمیک صورتش اینطوری است.
در قسمت دوم. انقدر یوسف تیموری به او نزدیک شد و توی صورتش ادا درآورد که زد زیر خنده و کارت زرد دوم را گرفت و اخراج شد. مفیدی اولین اخراجی این دوره بود.
آنالیز مهران رجبی در رئالیتی شوی جوکر
چطور خنداند؟
دماغ مهران رجبی اولین پدیده خندهدار فصل چهارم جوکر بود. قبل از اینکه مسابقه شروع شود مجبور شد از آن پرده بردارد. رجبی با دماغ باندپیچی شده به میدان آمد و وقتی ماسکش را برداشت همه از تصور اینکه دماغش را عمل کرده زدند زیر خنده. آنقدر با ماجرای دماغش ذهنها را درگیر کرد که خیلیها متوجه زنگ شروع مسابقه نشدند و نزدیک بود همان اول تلفات دهند و سه تا کارت زرد بگیرند. شوخی رجبی با دماغ خودش ادامه پیدا کرد و به دماغ یوسف صیادی رسید. این دماغ تا آخر هم سوژه بود. چون بعضیوقتها یواشکی میرفت یک گوشه و با چسب دماغش ور میرفت.
در قسمت دوم سیامک از او خواست بالای سن برود و حرکات موزون دربیاورد تا بقیه تکرار کنند. هرکس دیگری این کار را میکرد انقدر خندهدار نمیشد. البته یوسف تیموری اجازه نداد کارش را درست انجام دهد و با مداخلههایش این بخش را به سمت دیگری برد. گیتار زدن و انگلیسی خواندن رجبی هم یکی دیگر از کارهای بامزه او در این قسمت بود. آخرسر هم که به جای کلافه، به عمد گفت کلاغه و نزدیک بود خیلیها را بخنداند.
چطور نخندید؟
جزو افرادی بود که برای فرار از خنده میخورد. اول کار با خوردن چای مانع خندهاش شد. بعدتر مدام سرش را میچرخاند یا صورتش را میگرفت تا حواسش را پرت کند و موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم سرش را انداخته بود پایین و تندتند خیار میخورد.
در قسمت دوم وقتی یوسف تیموری کاکتوس را گرفته بود دستش و دنبالش میرفت و اوهم فرار میکرد. هی سرش را میچرخاند و تخمه میخورد.
کجا خندید؟
در قسمت دوم وسط بغلی بگیر یک مرتبه زد زیر خنده و کارت زرد اول را گرفت.
اصلا مگر میشود یک نفر انقدر دستیدستی و الکی خودزنی کند و از مسابقه برود بیرون؟ رجبی که از آن اول با دماغش سناریوی جذابی راه انداخته بود در قسمت سوم، به خاطر همین دماغ اخراج شد. مثلا خواست چسب دماغش را بکند اما تا توی آینه خودش را نگاه کرد زد زیر خنده و خلاصه حذف شد.
بررسی بازی پوریا پورسرخ در جوکر
چطور خنداند؟
همان اوایل یکبار بدون مقدمه پرید وسط و یک صدای عجیبی درآورد و باعث شد همه یکمرتبه سکوت کنند اما در کل تلاشی برای خنداندن نکرد.
تنها تلاشش برای خنداندن در قسمت دوم همان بخش جوکرتایم بود که ایدهاش در اجرا بامزه از آب در نیامد اما با این حال باعث شد یوسف تیموری اولین کارت زردش را بگیرد.
در قسمت سوم باز هم تلاشی برای خنداندن نکرد.
چطور نخندید؟
یکی از خوشخندههای جمع بود. از آن اول یا دستش را میگرفت جلوی دماغ و دهنش یا یک لیوان یا قوطی نوشابه دستش بود و موقعی که خندهاش میگرفت میخورد. خلاصه که مدام دهانش میجنبید. یک بار هم برای اینکه از خاطره قرقره کردن امیر جعفری خندهاش نگیرد، فرار کرد. دور مبلها میدوید و یوسف تیموری هم دنبالش.
کجا خندید؟
بالاخره موقع حرکات موزون یوسف تیموری نتوانست جلوی خودش را بگیرد و زد زیر خنده. حالا معلوم نیست کسی زودتر از او خندیده یا کارت زرد به او رسیده.
در قسمت دوم، وقتی یوسف تیموری سر گیتاز زدن به مهران رجبی تکه انداخت، نتوانست تحمل کند و بلندبلند زد زیر خنده و اولین کارت زردش را گرفت.
همان ابتدای قسمت سوم، وسط بغلی بگیر، یکمرتبه یادش رفت نباید بخندد و چندبار پشت هم خندید. البته خودش تاکید داشت نخندیده و فقط حرص خورده. خلاصه کارت قرمز را گرفت و رفت. خیلی هم بدشانسی آورد چون بلافاصله بعد از حذف شدنش بساط شام چیده شد.
آنالیز یوسف صیادی در فصل چهارم جوکر | برنده فصل چهارم جوکر
چطور خنداند؟
اول برنامه وقتی بحث دماغ داغ شد به اینکه دماغش مشکل دارد واکنش نشان داد و آنقدر از خصلتهای مثبت دماغش حرف زد که به جاهای خندهداری رسید. بعد از آن سعی کرد آرامش و وقارش را حفظ کند. با عینک خیلی جدی نشسته بود و همه را نگاه میکرد اما آنقدر یوسف تیموری با او شوخی کرد که دیگر نتوانست ساکت بماند و کلکلهایش با او شروع شد. گیتار زدن و خواندن صیادی با آن صدای عجیب و قیافه جدی واقعا بامزه بود.
در قسمت دوم ترانه «دنیا پر از سگ است» که با گیتار اجرا کرد شاید میتوانست به کار خندهداری تبدیل شود اما دخالتهای یوسف تیموری فضا را به سمت دیگری برد. همین که مقابل یوسف تیموری صبوری نشان داد خودش مهمترین تلاش بود.
در قسمت سوم هم جز گیتار زدن تلاش دیگری برای خنداندن نکرد اما نگاههای جدی و واکنشهایش به آزار و اذیت یوسف تیموری بامزه بود.
چطور نخندید؟
استراتژیاش این بود که مستقیم توی صورت کسی نگاه نکند. سرش را میانداخت پایین یا به جای دیگری خیره میشد. آخر سر موقع حرکات موزون یوسف تیموری با کاکتوس، کاملا مشخص بود که دارد از خنده منفجر میشود اما تمام تلاشش را کرد که نخندد
اصلا «نخند» است. به نظر میرسد میتوانست تا مدتها در این مسابقه باقی بماند و نخندد. تلاشی هم نمیکرد.
چطور خندید؟
تا پایان قسمت دوم هنوز نخندیده بود مگر اینکه زنگ قرمز آخر برای او به صدا درآمده باشد
اگر به خاطر نشان دادن علاقهاش به سمسارزاده نبود کماکان پایان قسمت سوم عرصه را حفظ میکرد اما انتحار کرد و خندید و گفت که به افتخار مهمان عزیز خندیده و خواسته عمدا او را یک خنده مهمان کند. اینجا بود که یوسف تیموری دست از شوخی با او برداشت و تحسینش کرد.
بررسی بهزاد محمدی در مسابقه جوکر
چطور خنداند؟
کار خیلی خاصی نکرد اما مدام تیکه میانداخت و شوخی میکرد و شوخیهایش هم با اینکه خاص نبودند، حال خوبی به فضا میدادند. موقعی که یوسف صیادی داشت گیتار میزد او هم با بطری حرکات موزون در میآورد و این حرکتش میتوانست باعث خنده شود.
جوکرتایمش در قسمت دوم با اینکه انتظار میرفت به خاطر شوخطبع بودنش بامزه باشد اما موفق نبود. تلاش بعدیاش جایی بود که یوسف تیموری با کاکتوسش مهران رجبی را دنبال کرده بود، بهزاد محمدی هم هم آن وسط همراهی میکرد تا هرطور شده رجبی را بخنداند. وسط جوکرتایم پورسرخ هم یک اسلحه گرفته بود دستش و میرفت به این و آن شلیک میکرد که البته خندهای نگرفت.
چطور نخندید؟
اصرار زیادی داشت عینکش را برندارد و خودش میگفت برای این عینک میزند چون بیشتر با چشمهایش میخندد تا دهانش اما این حرفش باعث شد بلافاصله به خاطر عینک تذکر بگیرد. او هم مثل فرزاد جمشیدی در فصل دو مدام لپهایش را نگه میداشت که نخندد. دم آخر هم هی راه میرفت به زور جلوی خندهاش را گرفته بود اما بالاخره یک لبخند ریزی روی صورتش نشست.
کجا خندید؟
در قسمت دوم یک لبخند ریزی زد و خودش فکرش را هم نمیکرد که کارت بگیرد. همه خیال میکردند کارت زرد یا نصیب یوسف تیموری میشود یا یوسف صیادی اما یک مرتبه به او رسید.
او هم از جمله شرکتکنندههایی بود الکی اخراج شد. سر شام قسمت سوم رفت پول شام را حساب کند و وقتی برگشت چشمش افتاد به گوشتکوب و زد زیر خنده. بعد هم گفت خیال میکرده موقع شام بازی متوقف شده و دیگر میشود خندید. خلاصه حذف شد اما به عنوان دستیار سمسارزاده برگشت و او را همراهی کرد.
آنالیز حضور علی صالحی در رئالیتیشوی جوکر
چطور خنداند؟
با اینکه انتظارش را نداشتیم اما لحظات بامزهای را رقم زد. از همان اول شروع کرد به انداختن تکههای بامزه. موقعی هم که یوسف تیموری داشت خاطره سبزی پاک کردن صالحی با مادر خودش را تعریف میکرد، واکنشهای بامزه بود. اما هیچ چیز اندازه تصور چهره علیرضا داوودنژاد به جای پسرش موقع عضو شدن در گروهی جوانانه خندهدار نبود. خاطرهای که میتوانست همه را به خنده بیندازد. حرکت جذاب دیگرش هم همراهی با گیتار زدن یوسف صیادی بود.
در قسمت دوم خودش تلاشی برای خنداندن نکرد اما کلنجار رفتنش برای فرار از دست یوسف تیموری بامزه بود.
چطور نخندید؟
سرش را به خوردن گرم میکرد و بعضی وقتها هم به جایی خیره میشد تا جلوی خندهاش را بگیرد. موقع حرکات موزون یوسف تیموری هم کاملا چهرهاش مشخص بود که دارد از خنده میترکد حتی لبخند هم زد.
چطور خندید؟
حالا معلوم نیست لبخند آخرش کارت زرد داشته یا این دفعه را جان سالم به در برده.
آنالیز حضور شهاب عباسی در جوکر فیلیمو
چطور خنداند؟
ابتدا آستینهایش را بالا زد تا ظرفها را بشوید و فکر میکردیم از این کار قصد ایجاد موقعیتی برای خنداندن دارد اما کاری نکرد و خلاصه تا پایان هم موقعیت خندهداری به واسطه او رقم نخورد. بعد هم که رفت ایستاد به کیک درست کردن. سر بغلی بگیر زبانش را درآورد و کلی چالش را به سمت دیگری برد.
در قسمت دوم همهش سرش به پختن کیک گرم بود اما یک حرکت جالب داشت. موقع بغلیبگیر بیرون آوردن زبان را به حرکات اضافه کرد که باعث شد شرایط عجیبوغریبی پیش بیاید و یکی هم آن وسط کارت زرد بگیرد.
در قسمت سوم کماکان اهتمام زیادی روی کیک پختن داشت و آخرسر هم آن را سوزاند و خیالش راحت شد. جوکرتایمش را با همراهی سیاوش مفیدی برگزار کرد. با اینکه هماهنگی نداشتند اما نتیجهاش بامزه بود؛ البته فقط بامزه و نه خندهدار. خودش هم گفت که میداند کارش خندهدار نبوده.
در قسمت دوم همهش سرش به پختن کیک گرم بود اما یک حرکت جالب داشت. موقع بغلیبگیر بیرون آوردن زبان را به حرکات اضافه کرد که باعث شد شرایط عجیبوغریبی پیش بیاید و یکی هم آن وسط کارت زرد بگیرد.
چطور نخندید؟
سعی میکرد تا جایی که ممکن است حواسش را پرت کند یا گوشه و کناری مخفی شود. چند وقت یکبار هم میرفت ظرف میشست.
چطور خندید؟
در قسمت سوم رکورد گرفتن دو کارت زرد در یک قسمت را زد. اولین بار بعد از جوکرتایمش وقتی از سن آمد پایین به خاطره یوسف تیموری خندید. گفت خیال میکرده هنوز جوکرتایمش تمام نشده و میتواند بخندد. دفعه دوم هم وقتی سمسارزاده داشت با دست روی سرش حرکات نمایشی درمیآورد بلندبلند زد زیر خنده. خیال میکرد هیچکس ندیده اما دستگیر شد.
آنالیز حضور حامد آهنگی در جوکر | ستاره فصل پنجم جوکر
چطور خنداند؟
یکی چهرههای پرکار و بامزه قسمت اول فصل پنجم جوکر، بدون شک حامد آهنگی بود. سعی میکرد با هر وسیلهای، باعث خنده شود. حالا یا با درآوردن صدای جاروبرقی و پر کردن لپهایش با پاستیل یا تکه انداختن به این و آن و تعریف خاطره و تخریب خودش. جوکرتایم آهنگی یکی از خندهدارترین بخشهای این قسمت بود. او در نقش یک معلم گیلانی سختگیر با سبیل روی سن میرفت و یکییکی جلوی صورت هرکدام از آنها حرف میزد. نزدیک بود خیلیها را به کارت زرد برساند.
در قسمت دوم کماکان چهره برتر جوکر بود. سعی میکرد خیلی سریع با شرایط کنار بیاید و از تمام فرصتها به نفع خودش استفاده کند. چالشی که سیروس میمنت برای خواندن «پنبه پنبه» راه انداخت توسط آهنگی به زبان ژاپنی کشیده شد و نهایتا به کارت زردی برای خود میمنت رسید. او در ادامه شعر قروینی علی اوجی باز هم بازی را به نفع خودش تمام کرد. در چالش عمه میمنت هم خیلی زود خودش را با شرایط وفق داد و در نقش بچه ظاهر شد.
یک لحظه هم نمیگذاشت کسی بیکار بماند. در قسمت سوم با ویولونش همه را به وجد آورد. اوایل طوری ادا درمیآورد که همه خیال میکردند واقعا دارد ویولون میزند، البته ساز هم که تمام شد ول کن نبود. رفت جلوی غفوریان و تیتراژ زیر آسمان شهر را اجرا کرد. بعد هم با گیلکی خواندن و تقلید صدای مرغ تخمگذار، موقعیت جالبی ایجاد کرد.
در قسمت چهارم هرچه توان داشت به کار گرفت تا رقبای جدیاش سیروس میمنت، محمدرضا علیمردانی و علی اوجی را کنار بزند اما هربار ایدههایش به جایی میرسید که رفتار رقبا نزدیک بود خودش را به خنده بیندازد. سر بازی شلیک، شنا روی تشک و مصاحبه با سیروس میمنت روی دستگاه لرزان کار به جایی رسید که مجبور شد خودش بساط بازی را جمع کند. دست آخر اشارهاش به آباژور اسبی باعث شد علیمردانی دست بگیرد و باعث حذفش شود.
چطور نخندید؟
خوش خنده جمع بود. یا لبهایش را غنچه میکرد یا کلی پاستیل میریخت توی دهانش که نخندد. در قسمت دوم وقتی مهران غفوریان داشت خاطره برزیل را تعریف میکرد، مدام لپهایش را گاز میگرفت و دندانهایش را بهم فشار میداد تا نخندد. زمان جوکرتایم علیمردانی هم، با انگشتها دهانش را باز نگه داشته بود تا جلوی خندهاش را بگیرد.
در قسمت چهارم وقتی همراه میمنت روی دستگاه لرزان نشسته بود و با او گفتوگو میکرد مدام به خودش سیلی میزد. موقع شنای میمنت، مدام فوت میکرد که خندهاش نگیرد. آخرسر هم با تمام وجودش خواهش میکرد کسی او را نخنداند.
چطور خندید: تلاشهایش نتیجه نداد و همان اول کاری، قربانی جوک علی اوجی شد. هنوز «شلیل مرده» از دهانش درنیامده، آهنگی بلند زد زیر خنده. در قسمت چهارم تمام تلاشش را برای نخندیدن کرد اما بالاخره جایی که دیگر خیلی خسته شده بود و توان مقاومت نداشت حذف شد. آباژور اسبی محمدرضا علیمردانی باعث باختش شد.
چطور خندید؟
تلاشهایش نتیجه نداد و همان اول کاری، قربانی جوک علی اوجی شد. هنوز «شلیل مرده» از دهانش درنیامده، آهنگی بلند زد زیر خنده. در قسمت چهارم تمام تلاشش را برای نخندیدن کرد اما بالاخره جایی که دیگر خیلی خسته شده بود و توان مقاومت نداشت حذف شد. آباژور اسبی محمدرضا علیمردانی باعث باختش شد.
بررسی عملکرد سیروس میمنت | پدیده و برنده فصل پنجم جوکر
چطور خنداند؟
آنقدر چهرهاش جدی است، که وقتی وارد شد که فکرش را هم نمیکردیم خیلی زود جمع را دست بگیرد و یکی از مهرههای خطرناک باشد. همان ابتدا با گفتن جمله «بیا تا پشت یکدیگر بخاریم» نفس همه را بند آورد. بعدش هم با همان جدیت، خاطرهای درباره همذاتپنداریاش با یک خانم و بیرون زدن یک بادکنک از دماغش تعریف کرد که آنهم وضعیت عجیبی ایجاد کرد. در قسمت دوم چالش بامزه خواندن شعر «پنبه پنبه» را راه انداخت که بامزه بود و میتوانست خنده زیادی بگیرد. جایی هم که علی مسعودی درباره بازیگران لاکچری حرف زد داشت از کوره در میرفت که همین واکنشش هم بامزه بود. کی فکرش را میکرد میمنت را در این سن و سال با حرکات رپ ببیند؟ بعد هم که آن جمله جذاب من اما کردم را سر میز شام گفت و نزدیک بود چند نفر را حذف کند و بالاخره هم صدیق را سوزاند. موقع جوکرتایم علی اوجی بهش میگفتند غول مرحله آخر. نهایتا باعث باختن مجید واشقانی شد.
در قسمت چهارم چند موقعیت جذاب طراحی کرد. از آواز خواندن روی دستگاه لرزان و خوابیدن روی آب گرفته تا تغییر صدا موقع پش میاندازه و مشاعره با علیمردانی. خلاصه اینکه جایزه فصل پنجم حقش بود و باید به آن میرسید.
چطور نخندید؟
معمولا سکوت میکرد و خیره میشد به یک نقطه. تلاشی هم برای نخندیدن نمیکرد. تا پایان قسمت چهارم باز هم تلاشی برای جلوگیری از خنده از او ندیدیم. البته آخرسر گفت از دست علی مسعودی عصبانی بوده و برای همین خندهاش نمیگرفته.
چطور خندید؟
با چالشی که ایجاد کرد تیشه به ریشه خودش زد. در قسمت دوم به خاطر همان چالش پنبه پنبه و اجرای ژاپنی آن توسط حامد آهنگی کارت زرد گرفت. بالاخره برنده خوش شانس فصل پنجم شد و خوشحالیاش را با حرکات موزون کردی جشن گرفت.
گفتوگو با سیروس میمنت | من خیلی هم خوشخنده هستم
بررسی عملکرد امیرحسین صدیق در جوکر
چطور خنداند؟
جزو ساکتهای جمع بود و تلاشی از او برای خنداندن ندیدیم. بیشتر مشغول درست کردن چای توی آشپزخانه بود. البته بعدا فهمیدیم چایش زعفرانی بوده و میخواسته از این ترفند برای خنداندن استفاده کند. در قسمت دوم باز هم رفت توی آشپزخانه و مشغول غذا درست کردن شد. تنها کار مهمش وقتی بود که رفت دف آورد و آواز مشهدی «آقا صمدجان» را خواند که آنهم در عین جذابیت، خندهدار نبود. در قسمت سوم هم یک بار دیگر با دف آهنگی اجرا کرد اما درکل موقعیت خندهداری به واسطهاش ایجاد نشد.
چطور نخندید؟
چندبار نزدیک بود وسط جوکرتایم حامد آهنگی بخندد اما آنقدر لبهایش را گاز گرفت که بالاخره جان سالم به در برد. در قسمت دوم سر چالش عمهمیمونت تمام مدت خودش را نگه داشته بود و از اینکه نمیتوانست بخندد چهرهاش عصبی به نظر میرسید.
چطور خندید؟
در قسمت سوم از آنجایی که هیچ کارت زردی نداشت، خودش را در معرض موقعیتهای جدید قرار میداد و نهایتا خیلی الکی وسط جوکرتایم علیمردانی خندید. خودش گفت یادش رفته و از روی ادب لبخند زده. چند دقیقه بعد از کارت زرد اول دومی را گرفت. دومی اما الکی نبود. جمله «من اما کردم» سیروس میمنت باعث شد. این را که شنید دیگر نتوانست خودش را نگه دارد.
بررسی حضور مجید واشقانی در جوکر
چطور خنداند؟
او هم جزو ساکتهای جمع بود. البته گهگاه تکههایی میانداخت که البته کاربردی نبود. در قسمت دوم فعالیتش را بیشتر کرد. وقتی ماجرای «پنبه پنبه» پیش آمد سعی کرد با لحنی متفاوت آن را اجرا کند و اتفاقا موفق هم شد بقیه را تا مرز خندیدن پیش ببرد. یکبار هم وقتی مهران غفوریان داشت خاطره تعریف میکرد و همه به زور خودشان را نگه داشته بودند، بیمقدم بلند شد و آهنگ «آی نسیم سحری» خواند. که آنهم نزدیک بود خیلیها را بخنداند. زمان چالش عمه میمنت هم مشارکت خوبی داشت. جوکرتایمش در قسمت سوم همه را شوکه کرد. رفت آن بالا و با تقلید صدای خوانندههای مختلف، «گل میروید به باغ» را اجرا کرد و بعد هم هوشمندانه از سیروس میمنت خواست همراهش آهنگ رپ اجرا کند. از همان اول میشد حدس زد این تضاد، جذاب میشود.
چطور نخندید؟
اخم میکرد و لپهایش را باد میکرد تا نخندد. یکبار هم حامد آهنگی تعریف کرد وسط جوکرتایمش وقتی رفته جلوی صورتش تا او را بخنداند دیده که تمام عضلات صورتش داشته تکان میخورده و هر لحظه ممکن بوده از خنده منفجر شود. در قسمت دوم هم وقتی مهران داشت خاطره میگفت، سرش را مدام میچرخاند تا جلوی خندهاش را بگیرد. در قسمت سوم نزدیک بود از خنده نفسش بند بیاید تا اینکه غفوریان گفت الان سبز میشود و از دهانش سبزه میآید بیرون.
چطور خندید؟
در قسمت سوم سر جوکرتایم محمدرضا علیمردانی به قول سیامک انصاری خیلی سوسکی خندید. آن وسط کسی حواسش به خنده او نبود اما دوربین ثبتش کرد. بعد هم که سر جوکرتایم علی اوجی، نتوانست مقابل صدای سیروس میمنت مقاومت کند و حذف شد.
آنالیز حضور علی اوجی در جوکر
چطور خنداند؟
حضوری مختصر اما مفید داشت. یک مرتبه آمد وسط میدان، یک جوک تعریف کرد و با همان جوک باعث کارت زرد حامد آهنگی شد. همین که از زبان مادر هلو گفت « تا حالا کجا بودی شلیل مرده»، آهنگی که داشت چای میخورد منجفر شد و بلندبلند خندید. در قسمت دوم، جایی که ضرب گرفت و شعری قزوینی را که داییاش یادش داده بود خیلی خندهدار بود. با اینکه بیشتر وقتها ساکت بود اما در قسمت سوم چند تا جوک کوتاه و بامزه گفت. جوکرتایمش با اینکه بیشتر کارها را میانداخت گردن بقیه اما باز هم با مزه بود. مخصوصا وقتی از نقطه ضعف مجید واشقانی استفاده کرد و کار را سپرد به سیروس میمنت و بالاخره هم او را خنداند.
در قسمت چهارم بیشتر در موضع دفاع بود تا حمله. کار مهمی برای خنداندن نکرد.
چطور نخندید؟
درکل بیقرار بود. تلاش زیادی برای نخندیدن کرد. یا میخورد یا فوت میکرد. در جوکرتایم حامد آهنگی هم مدام سرش را به اینطرف و آنطرف میبرد و محکم میکوبید روی پاهایش و سرش را میگرفت تا نخندد. موقع جوکرتایم علیمردانی به کلاهش نگاه میکرد که نخندد. در قسمت دوم هم بیشتر از اینکه تلاش کند دیگران را بخنداند خودش را به آب و آتش میزد که نخندد. وقتی علیمردانی داشت پنبه پنبه را اجرا میکرد، اوجی با عصبانیت روی خیار نمک میزد و میخورد. سر چالش عمه میمنت هم هرچی بادامزمینی توی ظرف بود خورد. در جوکرتایم علیمردانی با کلاهش ور میرفت تا حواسش را پرت کند. در قسمت سوم هم مقاومتش ادامه داشت. یک جایی قل خورده بود روی مبل از زور نخندیدن.
در قسمت چهارم تمام مدت صورتش سرخ بود. مدام آب میخورد تا جایی که تذکر گرفت. چندبار تا مرز خندیدن رفت. جایی که مهران غفوریان توی صورتش نگاه میکرد و میخندید و پش میاندازه بازی میکرد، فقط چند صدم ثانیه با انفجار فاصله داشت.
چطور خندید؟
در قسمت دوم، موقع چالش عمه میمنت، وقتی علیمردانی در نقش یک کودک، رویش آب ریخت، دیگر نتوانست تحمل کند و خندید.
در قسمت چهارم تا توانست خودش را نگه داشت و درست جایی که هیچکس فکرش را نمیکرد زد زیر خنده. آنهم سر میز شام -دوم- بدون اینکه کسی تلاشی برای خنداندنش بکند.
آنالیز رفتار علی مسعودی در جوکر
چطور خنداند؟
پشت صحنه حرکات خندهداری درمیاورد و مخاطبان خندهشان میگرفت اما توی برنامه تلاشی برای خنداندن نکرد. در قسمت دوم هم این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه صدای همه را درآورد. به او گفتند که انگار با جمع حال نمیکند و مثل همیشهاش نیست. او هم ماجرای حضور در جمع لاکچری محمدرضا گلزار و بهرام رادان را تعریف کرد و اینکه علیخانی مستقیما به او زنگ زده و از وسط آن جمع او را به این مسابقه دعوت کرده؛ حرفی که حاشیهساز شد اما نهایتا خندهای نگرفت. تعویض لباسش هم همراه شد با جوکرتایم محمدرضا علیمردانی و نفهمیدیم میخواست چه استفادهای از آن بکند.
در قسمت سوم هم استفادهای از آن لباس نشد. ابتدای قسمت سوم در جوکرتایم علیمردانی اختلال ایجاد کرد و فقط فضا را بهم ریخت. بعد هم توی بغلی بگیر مدام مسیر را منحرف میکرد و بازی را بهم میریخت. موقعیت خندهداری هم ایجاد نکرد.
چطور نخندید؟
سعی میکرد در تمام بحثها مشارکت کند تا خندهاش نگیرد. بعضی وقتها صورتش حالت خنده به خودش میگرفت اما تشخیص خنده برایش ندادند.
چطور خندید؟
تنها کسی بود که تا اواسط قسمت سوم کارت زرد نداشت اما بالاخره به خاطر انفعال و اختلال توی بغلی بگیر اولین کارت را گرفت. کارتی که خیلیها را خوشحال کرد. آخر قسمت سوم وقتی داشت صدای غاز درمیآورد خندید و حذف شد. جو آنقدر علیهش منفی بود که باحذفش همه خوشحال شدند.
بررسی حضور محمدرضا علیمردانی در جوکر
چطور خنداند؟
همین که محمدرضا علیمردانی، چهرهاش را شبیه بابابزرگش کند و با صدای یک پیرمرد حرف بزند میتواند تهدید بزرگی برای خیلیها باشد. البته که در قسمت اول زیاد از این ترفند استفاده نکرد و تلفات نداشت. در قسمت دوم یکی از چهرههای موفق بود. باز هم از کاراکتر پدربزرگ استفاده زیادی کرد و موقع اجرای «پنبه پنبه» نزدیک بود کلی تلفات دهد. در چالش عمه میمنت با آن بطری آبش باعث شد علی اوجی کارت زرد بگیرد از همه مهمتر اما جوکرتایمش بود که واشقانی و مسعودی را تا لب مرز خندیدن برد.
ادامه جوکرتایمش در قسمت سوم دو تا تلفات داشت. امیرحسین صدیق و مجید واشقانی به خاطر او کارت زرد گرفتند. بعد هم شروع کرد به خواندن یک شعر من درآوردی با صدای پدربزرگش. کلمات دوپهلوی شعر جو خندهداری ایجاد کرد.
در قسمت چهارم با بازی در نقش آفتابپرست و مگس موقعیت جذابی را رقم زد. بعد هم که سر ماجرای آلزایمر مربی استخر جذاب ظاهر شد. مردن الکی علیمردانی با شلیک اسلحه هم جزو اتفاقهای خندهدار این قسمت بود. در دقایق پایانی با اجرای آهنگ «آباژور اسبی» باعث حذف آهنگی شد.
چطور نخندید؟
تلاشش برای نخندیدن، درواقع همان تلاشش برای خنداندن بود. اولش گفت وقتی میخواهد نخندد خودش را شبیه بابابزرگش میکند اما همین چهره و صدایش کلی خندهدار بود. در قسمت دوم و سوم چندبار لبهایش را گاز گرفت و چشمهایش را گرد کرد تا نخندد. در قسمت چهارم چندبار تا لب مرز خندیدن رفت. موقع اجرای الهه ناز مدام میزد توی سر و پاهایش را خندهاش را کنترل کند. در دوئل دونفره با میمنت هم لپهایش مدام میلرزید.
چطور خندید؟
در پایان قسمت اول، قربانی جوکرتایم حامد آهنگی شد. آهنگی از غفوریان پرسید آدم باید چی باشه؟ غفوریان گفت مونظوبوت. یک مرتبه علیمردانی غشغش زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.
پا به پای سیروس میمنت تا مرحله آخر آمد اما مقابل شعر از من درآوردی او نتوانست مقاومت کند و خندید.
آنالیز حضور مهران غفوریان در جوکر
چطور خنداند؟
قبل از روشن شدن چراغ سبز، خاطره بامزهای تعریف کرد و همه را خنداند اما در طول بازی ریسک نکرد و کمتر سراغ خاطرهگویی رفت. البته ماجرای حباب درست کردن دخترش را آنقدر بامزه گفت که اگر ادامه میداد حتما به جاهای خوبی میرسید. در قسمت دوم با خاطره هواپیمای برزیل نزدیک بود تلفات زیادی بدهد. جوکرتایم بامزهای اجرا کرد. گرچه بخشهایی از آن حذف شد و خودش هم نسبت به ین مسئله واکنش نشان داد اما در نهایت حضور در قست دوم حضور پررنگتری داشت.
در قسمت سوم جوک اورژانس را با چنان آبوتابی تعریف کرد که نزدیک بود خیلیها را به خنده بیندازد.
چطور نخندید؟
یا صورتش را قایم میکرد توی یقه لباسش یا ماگ را میگرفت جلوی صورتش که کسی را نبیند و نخندد. بعضی وقتها هم لبهایش را گاز میگرفت. موقع جوکرتایم هم رفت عقب نشست و با اشاره به اینکه قلبش را تازه عمل کرده میخواست تخفیف بگیرد. موقع چالش پنبه پنبه، یا میخورد یا سرش را میچرخاند تا دیده نشود. سر چالش عمه میمنت عنقریب بود از خنده ریسه رود اما مدام دندانهایش را بهم فشار میداد و لبهایش را گاز میگرفت. در جوکرتایم علیمردانی هم مدام دهانش را باز نگه میداشت که نخندد. کاملا مشخص بود به استیصال رسیده. در قسمت سوم واقعا نمیدانست برای بغلی بگیر چه کار کند که نخندد. کلافه شده بود. سکوت میکرد رویش را برمیگرداند.
چطور خندید؟
غفوریان هم مثل سیروس میمنت اسیر موقعیتی شد که خودش ایجاد کرده بود. وقتی داشت خاطره برزیل را تعریف میکرد آنقدر برایش هیجان داشت که بخشی را با خنده تعریف کرد و کارت زرد گرفت. در قسمت سوم بالاخره وقتی علیمردانی صدایش را عوض کرد و گفت بغلی بگیر نتوانست تحمل کند و خندید. اولین کسی بود که حذف شد.
درباره کمدینی که ستاره این فصل جوکر شد
روی دیگر سکه یوسف تیموری
یوسف تیموری بعد از تلاشهای بسیار برای خنداندن سایر اعضای فینال جوکر، در قسمت پنجم درست وقتی موفقیت در یک قدمیاش بود، خندهای نثار روح زندهیاد علی انصاریان کرد و با میل خودش از بازی بیرون آمد. تیموری در فصل چهارم هم به خاطر شوخیهای زیادی که با یوسف صیادی کرده بود، در دقایق پایانی خودزنی کرد و با خندهای خودخواسته، عنوان قهرمانی را به رفیقش هدیه کرد. این حرکت تیموری در فصل چهارم با تعریف و تمجیدهای زیادی همراه شد.
حالا اما ماجرا فرق میکرد. تیموری از ابتدای فصل فینال، با شوخیهایش باعث کارت گرفتن خیلیها شده بود، بارها تذکر گرفته بود، یک کارت زرد برای ایجاد بینظمی داشت و حتی در قسمت چهارم از سوی سیامک انصاری توبیخ شده بود. با تمام این رفتارها به عنوان پرهیجانترین و شلوغترین شرکتکننده شناخته میشد. بنابراین حالا هم میتوانست یک تنه محمدرضا علیمردانی و هومن حاجیعبدالهی را شکست دهد و قهرمان این فصل باشد.
همه چیز اما به خاطر خاطرهبازی علیمردانی با علی انصاریان به سمت و سوی دیگری رفت. او خاطراتی را مرور کرد و تیموری چشمهایش پر از اشک شد. بعد هم که نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد و احساس کرد فضای برنامه را بهم ریخته است. گفت سالهای سال کمدی کار کرده و حالا چون دو قطره اشک از چشمهایش ریخته اجازه میخواهد تا یک لبخند نثار شادی روح علی انصاریان کند و همان لحظه قرمز را بگیرد و برود. اینجا بود که خندید و با آنها دست داد.
یوسف تیموری را سالهاست به واسطه بازی در فیلمها و سریالهای کمدی میشناسیم اما از روحیهاش شناخت چندانی نداشتیم. تنها تصویر پر احساسی که از او در ذهنمان مانده، مواجههاش در نقش فولاد با خشایار مستوفی در «زیر آسمان شهر» بود. او نقش پسر جوانی را داشت که گهگاه به خاطر جایگاه و رفتارهای پدرش خجالت میکشید و از کوره در میرفت، اما خیلی زود احساساتی میشد، برمیگشت و با چشمهای خیس او را بغل میکرد.
تیموری ثابت کرد برخلاف آنچه به نظر میرسد، بازی برایش اهمیتی ندارد و تمام تلاشهایش برای خنداندن دیگران و سوزاندن آنها فقط به خاطر شاد کردن فضای برنامه بوده است. تیموری در این قسمت «جوکر» اوج احساساتش را به نمایش گذاشت و تصور همه را نسبت به خودش تغییر داد.
آنالیز عملکرد شهرام قائدی در مسابقه فینال جوکر
چطور میخنداند؟
در کل مشارکت چندانی ندارد. گهگاه یک جوکی تعریف میکند یا تکهای میاندازد و بعد از آن دوباره سکوت میکند.
در قسمت سوم کل تلاشش برای خنداندن یک جوک درباره رنگ لباس فیل بود. آنقدر منفعل ظاهر شد که برخی مخاطبان در فضای مجازی نسبت به اینکه کارت زرد انفعال به او تعلق نمیگیرد گلایه کردهاند.
قائدی در قسمت چهارم و بعد از دریافت کارت زرد تا حدی تغییر رویه داد و فعالتر شد. شاید ترسید بار بعدی کارت انفعال بگیرد و حذف شود. بعد از جوکرتایم سهیل مدام پاپیچش میشد که شمارهاش را بگیرد و نزدیک بود او را بخنداند. بعد هم که جوکرتایم بامزهای با کمک عباس و بیژن تدارک دید و با شعر «نمدمالم نمدمالم» و سوال و جوابهایش خیلی سخت میشد خنده را کنترل کرد.
یکی از جذابترین حرکاتش در قسمت پنجم مربوط به جوکرتایم علیمردانی بود. برای او نقشی عجیب با نام «کوالای در موقعیتهای خاص، حرکات رزمی انجام دهنده» انتخاب کرده بود. شفیعیجم برای این نقش دماغ قرمزی روی صورتش گذاشت و رفت چسبید به گلدان. چند وقت یکبار زبانش را در میآورد و برگها را لیس میزد. بعد هم طبق داستان آواز خواند و حرکات رزمی انجام داد. مجموعه این حرکات با آن دماغ قرمز و حرکات صورت شفیعیجم واقعا خندهدار بود. اما تیر خلاص را وقتی زد که علیمردانی به عنوان برنده جوکر معرفی شد. سیامک از او خواست اگر میتواند برنده را بخنداند. او هم ترفندی انجام داد که به فکر هیچکس نمیرسید و البته اگر میرسید هم هیچکس جز او تبحرش را نداشت. حرکات صورت شفیعیجم چنان علیمردانی را غافلگیر کرد که چارهای جز قهقهه زدن نداشت.
چطور نمیخندید؟
بیشتر مشغول خوردن است و با این شیوه جلوی خودش را میگیرد تا نخندد.
در قسمت سوم عمده تلاشش برای نخندیدن بود تا خنداندن. عباس جمشیدیفر مدام دنبالش راه میافتاد و او را یاد هلیکوپتر آقای شاپوری میانداخت. از طرف دیگر یوسف تیموری دنبالش میکرد تا عکسی را نشانش دهد و در جوکرتایمش هم همه را جمع کرد دور شهرام تا توی صورتش نگاه کنند. او به جایی خیره میشد و تمام عضلات صورتش را سفت میکرد تا نخندد.
در ابتدای قسمت چهارم مشخص شد که در پایان قسمت سوم خندیده و چراغ قرمز برای او به صدا درآمده بود. آخرین فردی بود که چراغ زرد میگرفت. در جوکرتایم محمدرضا علیمردانی، در مرکز توجهها بود و انگار علیمردانی تصمیم داشت هرطور شده او را بخنداند. نقش شیر کمچرب را برایش در نظر گرفته بود که باید شیرینکاریهای بقیه را میدید و تایید میکرد برای همین هم تمام مدت سرش را بالا گرفته و عضلات صورتش را منقبض کرده بود و محکم میکوبید روی پاهایش.
در قسمت پنجم همچنان تلاش برای حذف او ادامه داشت. وقتی یوسف در نقش خرچنگ هرسباز آمد جلوی صورتش و موهایش را بهم ریخت واقعا داشت میترکید. حرکات یوسف در کنار داستان جذاب علیمردانی کارش را به جایی رساند که چشمهایش را بسته بود و دعا میخواند که نخندد. خودش تعریف میکرد که هربار هومن میگفته من زن میخواهم، تا مرز خنده میرفته و برمیگشته. خلاصه وقتی کار به جایی رسید که یوسف در نقش خرچنگ گفت: «راستم به چپم میگه نرو» دیگر نتوانست تحمل کند و با چنان قدرتی خندید که از روی صندلی پرت شد زمین.
آنالیز حضور و بازی ایمان صفا
چطور میخنداند؟
در قسمت اول که مشارکت چندانی نداشت اما در قسمت دوم فعالتر شد. عباس جمشیدیفر به دنبال موفقیت صفا در ایفای نقش مار، هنگام تقسیم نقش، او را یک مار خوش خطوخال معرفی کرد و از او خواست باز هم بلند شود و نیش بزند؛ موقعیتی که هربار مثل بار اول خندهدار است. ماجرای گردو خریدن پدربزرگش هم میتوانست جو بامزهای ایجاد کند اما به خاطر مداخلههای یوسف تیموری به جایی نرسید.
در قسمت سوم تلاش چندانی برای خنداندن نکرد اما در جوکرتایم یوسف تیموری، رضا شفیعیجم او را به پوست لوبیاسبز و پشت خارون شبیه دانست و این شباهت نزدیک بود کار دست خیلیها بدهد.
در قسمت چهارم مهمترین تلاشش را برای خنداندن زمانی انجام داد که قرار شد در جوکرتایم محمدرضا علیمردانی نقش شتر تفو را بازی کند و مدام نشخوار کند و پشت هم زمزمه کند: «من شترم من شترم همش سوار موتورم.» او اینبار از مار به شتر رسیده بود و نکته قابل توجه اینجاست که مدام توی صورت هومن نگاه میکرد و با نشخوارش نزدیک بود او را بخنداند.
چطور نمیخندد؟
صفا هم جزو شرکتکنندههایی است که خنده در کارش نیست.
صفا هم جزو شرکتکنندههایی است که خنده در کارش نیست. با این حال در قسمت سوم، بدون اینکه حواسش باشد وقتی یوسف عکس توی گوشی را نشان این و آن میداد لبخند زد و کارت زرد گرفت.
در قسمت چهارم چند بار نزدیک بود از خنده بترکد اما مثل همیشه این حس انفجار از صورتش مشخص نبود اما از روی سکوتش میشد فهمید چقدر تحت فشار است.
فکرش را هم نمیکرد بعد از جوکرتایم علیمردانی در همان ابتدای قسمت پنجم حذف شود. چراغ قرمز خیلی دیر برایش به صدا درآمد و خودش هم فکرش را نمیکرد که دوربین شکارش کرده باشد. خلاصه اینکه جوکرتایم علیمردانی او را هم بینصیب نگذاشت.
آنالیز حضور و بازی بیژن بنفشهخواه
چطور میخنداند؟
در قسمت اول آنقدر درگیر نخندیدن بود که اصلا به جایی نرسید که بخواهد تلاشی برای خنداندن کند.
در قسمت دوم فقط یکبار توی جوکرتایم عباس جمشیدیفر نوبتش شد تا دیالوگ بگوید که آنهم با مداخله یوسف تیموری به جایی نرسید. از آن به بعد باز هم فقط درگیر نخندیدن بود.
چطور نمیخندد؟
نگذاشت چند دقیقه از شروع بازی بگذرد و بعد تلاشش را برای نخندیدن شروع کند. از همان اول از شفیعی جم خواهش میکرد بهش نگاه نکند چون خندهاش میگرفت. راه میرفت و میگفت: «رضا بسه.» مدام لبهایش را چسبانده بود بهم و کلافه بود. هنوز یک ربع نگذشته زد زیر خنده و کارت زرد گرفت.
اوایل قسمت دوم وسط جوکرتایم عباس جمشیدیفر زد زیر خنده اما از آنجایی که قبل از آن یوسف تیموری به خاطر مداخله در جوکرتایم عباس کارت زرد گرفته بود، کارت به خندهاش تعلق نگرفت و خطر از بیخ گوشش رد شد. کل قسمتم دوم داشت سعی میکرد از دست تیموری فرار کند. یک جاهایی واقعا انگار لبهایش را بهم دوخته بود که نخندد. تا اینکه بالاخره رفتار تیموری باعث حذفش شد.
آنالیز حضور هومن حاجیعبداللهی در جوکر
چطور خنداند؟
اینبار هم مثل دفعه پیش اولین قدم را برای خنداندن با تعویض لباس برداشت. گفت میرود دوش بگیرد و بعد با یک حوله حمام و کلاه حولهای صورتی با یک روبان سفید رویش برگشت. فقط همان نگاه کردن به ظاهرش برای خندیدن کافی بود. یکبار هم شعری خواند که با حرکات موزون شفیعیجم همراه شد و وضعیت خندهداری پیش آمد.
در قسمت دوم وسط جوکرتایم عباس یکمرتبه بلند شد شلوارش را درآورد و با کت و شلوار و کروات و شلوارک چهارخانه ایستاد. بعد شروع کرد به حرکات موزون سر و گردن. تنها کسی بود که اکثر مواقع با شفیعیجم همراهی میکرد و اصلا خندهاش نمیگرفت.
تنها حرکت مهمش در قسمت سوم درست کردن پاپکورن بود. خودش گفت برای اینکه پاپکورنها بپرند از قابلمه بیرون و بامزه شود در قابلمه را باز میگذارد. همین شد که شعلهها پخش شدند و نزدیک بود همه جا آتش بگیرد.
در قسمت چهارم همراهیاش با محمدرضا علیمردانی در نمایش تاریخی جالب از آب درآمد. مخصوصا شیوه مردنش که کاملا با بقیه مردنها فرق داشت و خندهدار بود. در جوکرتایم علیمردانی هم قرار شد نقش کروکودیل عزب را بازی کند که حیوان خانگی شیر کمچرب است. او باید دمر میافتاد و چند وقت یکبار صدایی از خودش در میآورد. البته خود هومن تلاشی برای خنداندن نمیکرد اما مجموعه شرایطی که داشت خندهدار بود.
در پایان قسمت پنجم، وقتی فقط هومن مانده بود و محمدرضا، تصمیم گرفت جوکرتایمش را اجرا کند. آنهم درحالی که خودش و رضا شفیعیجم به همراه بیژن و عباس میتوانستند بخندند و آن وسط فقط محمدرضا نمیتوانست. برای همین هم احتمال میداد بتواند از او خنده بگیرد. بعد از اینکه ادای ژوله و نیکخواه را در فصل اول درآورد، رفت سراغ نمایش خیمهشب بازی. هم قصهی پیرزند خنده دار بود و هم موقعیتی که محمدرضا و هومن و عباس در آن قرار گرفته بودند. با همه این اوصاف نتوانست محمدرضا را بخنداند.
چطور نمیخندد؟
حاجیعبدالهی کلا نخند است و تلاشی برای فرار از خنده نمیکند اما با این حال در قسمت دوم حرکت عجیبی کرد و به خاطر یک دست تکان دادن و لبخند زدن به خانم عکاس، الکی الکی کارت زرد گرفت.
در قسمت چهارم موقع جوکرتایم محمدرضا علیمردانی خودش گفت که وقتی یوسف خرچنگ شد، یکی از سختترین لحظات زندگیاش را از سر گذرانده است و نزدیک بوده از داخل متلاشی شود اما در چهرهاش نمودی نداشت.
هیچکس فکرش را نمیکرد هومن حاجیعبدالهی که در کل مسابقه میانهای با خندیدن نداشت، نتواند مقابل آهنگهای عجیبوغریب محمدرضا مقاومت کند و بزند زیر خنده. اما خب در دقایق پایانی قسمت پنجم مغلوب هنر محمدرضا شد و از بازی بیرون رفت.
آنالیز عملکرد رضا شفیعی جم | جوکر فینال
چطور میخنداند؟
به عنوان جوکر، دستش باز بود هرکاری میخواهد بکند و از ته دل هم بخندد. برای همین بود که نسبت به دفعه پیش بیشتر وسط میدان بود و مدام جوک و خاطره میگفت. اول مسابقه شروع کرد به خواندن شعر «میری سفر مواظب خودت باش.» بعد یکی یکی با همه شوخی کرد و بالاخره وسط جوک «توپولوام توپولو» زد زیر خنده و همه فهمیدند جوکر است. تعریف کردن ماجرای پففیل و حرکات موزونش با آهنگ ماکارنا نزدیک بود خیلیها را به خنده بیندازند.
در قسمت دوم هم بیشتر برای خنداندن از ترفند تغییر شکل با کلاهگیسهای مختلف و جوک گفتن و خواندن آهنگ استفاده کرد اما گهگاه هم در میان صحبتهای آنها ادای ماهی در میآورد یا تکه میپراند تا حواسشان را پرت کند. این تکه انداختن و بازی با کلاهگیس زمان خاطرهگویی ایمان صفا به اوج خودش رسید.
خیلیها معتقدند اگر شفیعیجم نبود جوکرتایم یوسف تیموری در قسمت سوم موفقیتی به دست نمیآورد. او مدام دیگران را به وسایل آشپزخانه و میوه و… شبیه میکرد و بعضی از این شباهتها آنقدر جالب بود که به زور میشد به آنها نخندید. مثل شباهت شهرام قائدی به آبگرمکن که علیمردانی و مستجابیان تا مرز خنده رفتند. البته سر چالش هوپ بازی یوسف تیموری هم شیوه متفاوتش در ادا کردن عدد سیوهفت باعث کارت زرد سهیل شد.
در قسمت چهارم باز هم بیشترین تلاشش برای خنداندن با کمک آن کلاهگیس جوگندمی بود. آن را به سر گذاشت و شروع کرد به خواندن آهنگ معروف «من از اون آسمون آبی میخوام» و بعد هم «پشت سر مسافر گریه شگون نداره.» بعد هم که سفارشهایش را تحویل گرفت و با دریافت یک پشتخارون و چند بسته چای آرامش برای یوسف وضعیت جالبی ایجاد کرد. از آنجایی که در این قسمت هم تعداد جوکرتایمها بالا بود هم چالش زامبی، تلاش زیادی برای خنداندن نکرد. البته که رفتارش در چالش «پش میندازه» انقدر بازمزه بود که منجر به حذف سهیل شد.
آنالیز عملکرد عباس جمشیدیفر در مسابقه فینال جوکر
چطور خنداند؟
یک حرکت جالب پیدا کرده بود و مدام انگشتهایش را بهم میچسباند و مقابل سهیل مستجابیان میگرفت و به هومن اشاره میکرد. سهیل که کلا خندیدن در کارش نیست با این اشاره تلاش میکرد خندهاش را نگه دارد. جمشیدی مدام برای خودش راه میرفت و از روشهای نخندیدن میگفت. آخرسر هم که رفت سراغ جوکرتایم تا داستان «پیرمرد رفت به گردش» را با گذاشتن دیالوگ در دهقان بقیه اجرا کند که البته همان اول صدای زنگ قرمز درآمد و هنوز نفهمیدهایم کی کارت گرفته.
در قسمت دوم اگر دخالتهای یوسف تیموری نبود خیلی راحتتر میتوانستیم درباره جوکرتایمش قضاوت کنیم. تیموری عملا اجرایش را خراب کرد. گرچه کارت زرد گرفت اما باعث شد زمان جوکرتایم بالا برود و خسته کننده به نظر برسد و نهایتا جمشیدیفر موقعیتش را از دست بدهد.
مجال زیادی برای خنداندن نداشت. اوایل قسمت سوم با یک دوچرخه کوچک و منقاری روی دماغش به همراه دوتا مرغ پلاستیکی وارد جمع شد. خودش نزدیک بود از خنده بترکد و مدام لبهایش را گاز میگرفت.
چطور نخندید؟
دفعه پیش سرش را با آتل دست سپند امیرسلیمانی بسته بود که جلوی خندهاش را بگیرد و اینبار سراغ یک چسب بزرگ رفت و آن را چسباند دورتادور دهانش. البته که تذکر گرفت و مجبور شد بازش کند اما قیافهاش با آن چسب واقعا بامزه بود. نصف مدت مسابقه از دست یوسف تیموری فرار میکرد. تیموری میخواست با او سلفی بگیرد و او نمیگذاشت. وقتی هم که تیموری عکس سر عباس را روی تن کروکودیل نشانش داد بالاخره زد زیر خنده و اولین کارت زرد را گرفت.
در قسمت دوم از آنجایی که قرار بود دیگر دستش را جلوی دهانش نگیرد، لپهایش را بهم نزدیک میکرد تا نخندد. البته در این قسمت در بیشتر مواقع از دست تیموری عصبی بود و کمتر به موقعیت خندیدن رسید.
در قسمت سوم از هر طرف هدف خنده بود. علیمردانی برایش با گیتار شعر عباس اومد تو کوچه دستشو کرد تو کوزه میخواند، تیموری میخواست به زور عکسی نشانش دهد و همزمان شفیعیجم هم برایش دکلمه میکرد. آنقدر خودش را نگه داشت که بالاخره سر بازی هوپ نتوانست تحمل کند و وقتی یوسف تیموری به جای هوپ، صدای عجیبی از خودش درآورد غشغش زد زیر خنده.
آنالیز عملکرد سهیل مستجابیان در فینال جوکر
چطور خنداند؟
نامش به عنوان نخند و نخندان در جوکر به ثبت رسیده بود. اینبار در نقطه شروع تلاش کرد قاطی جمع شود. تلاشش برای خنداندن، پخش کردن وسیلهای به اسم لپوف بین جمع بود. همه آن را توی دهان گذاشتند و قیافههای بامزهای پیدا کردند اما خیلی زود به خاطر تذکر سیامک انصاری مجبور شدند درش بیاورند.
در قسمت دوم بالاخره با داباسمشی که علیمردانی طراحی کرد یک حرکت بامزه از خودش نشان داد و نزدیک بود خیلیها را بخنداند.
در قسمت سوم تنها کاری که کرد این بود که رفت «اونجا» و یک لباس شبیه مصریان باستان تنش کرد و برگشت. عملا کاری برای خنداندن انجام نداد.
در قسمت چهارم بیشتر از هر وقت دیگری فعال بود. بدون مقدمه، یک مرتبه ریشتراشش را درآورد و آن وسط شروع کرد به تراشیدن ریشهایش. همه از یک طرف تعجب کرده بودند و از طرفی حرکت ناگهانی سهیل برایشان خندهدار بود. اما از یک جایی به بعد او را با آهنگ همراهی کردند درواقع اقدام سهیل به وضعیت بامزهای منجر شد. جوکرتایم سهیل در قسمت چهارم یکی از بامزهترین جوکرتایمها بود. از یک سری موارد نوستالژیک خندهدار کمک گرفت و نمایش مفرحی اجرا کرد اما خب نهایتا کسی نخندید.
چطور نخندید؟
مدام سرش به خوردن گرم بود اما چندبار به خاطر حرکات دست عباس جمشیدیفر نزدیک بود بخندد.
خودش در قسمت دوم گفت که سعی میکند با رضا شفیعیجم چشمتوچشم نشود چون نمیتواند خندهاش را نگه دارد. نکته جالب در فصل ششم این است که مستجابیان نسبت به دفعه پیش بیشتر برای نخندیدن تلاش میکند. این درحالی است که بار قبل حتی تلاشی هم از او در این جهت نمیدیدیم.
در قسمت سوم بالاخره برای اولین باردر کل جوکر، خندهاش را دیدیم. موقع بازی هوپ، وقتی شفیعیجم سیوهفت را به طرز جالبی ادا کرد بالاخره خندید و همه فهمیدند خنده هم بلد است.
بالاخره سر بازی پش میندازه در قسمت چهارم خندید. آنهم به خاطر اینکه بغل دست رضا شفیعیجم نشسته بود و اصلا نمیتوانست حرکات او را در این بازی تحمل کند. خلاصه در همین قسمت حذف شد.
آنالیز حضور و بازی یوسف تیموری در جوکر
چطور خنداند
حالا دیگر ترفند خاص خودش را پیدا کرده و میداند اگر یکییکی روی افراد تمرکز کند میتواند خیلی راحت آنها را از میدان بیرون کند. مدام دنبال عباس میدوید تا با او سلفی بگیرد و بعد هم که شروع کرد به دستکاری کردن عکسش و بالاخره او را خنداند. یکبار هم صورتش را شبیه مرغ کرد و همه از خنده سکوت کردند.
در قسمت دوم تلاشهایش برای خنداندن بیشتر به تغییر مسیر بازی و آزار و اذیت دیگران ختم شد. در جوکرتایم عباس جمشیدیفر مداخله کرد و بعد هم مدام سرش توی گوشی بود و موقع ماجرا تعریف کردن ایمان صفا چندبار توی حرفش پرید. تا اینکه از همه تذکر گرفت.
در قسمت سوم، آنقدر شیطنت کرد که به صندلی ماساژ بسته شد و اجازه حرکت نداشت. اما همانجا چالش هوپ را راه انداخت و باعث شد عباس حذف شود و سهیل کارت زرد بگیرد. بعد از آن جوکرتایم جالبی اجرا کرد. البته بیشتر از اینکه جوکرتایم یوسف باشد متعلق به رضا شفیعیجم بود اما همین که توانسته بود درست او را هدایت کند اتفاق جالبی رقم خورد. در جوکرتایمش باعث کارت زرد علیمردانی شد. یوسف کماکان در این قسمت هم با گوشی موبایلش بقیه را شکار میکرد و سعی داشت تک به تک آنها را بخنداند.
در قسمت چهارم چند نکته بامزه پراند. در جوکرتایم شهرام قائدی، شوخیاش با ماجرای صمد باعث شد خودش شهرام به همراه عباس و بیژن از خنده منفجر شوند. در نبرد تاریخی محمدرضا علیمردانی هم شوخی بامزهای کرد و وقتی علیمردانی گفت نمیتوانم سر از تنش جدا کنم و چه کار کنم؟ به او گفت خب تن از سرش جدا کن. از این دست موقعیتهای خندهدار زیاد ایجاد کرد اما کماکان مدام توی بازی دیگران میپرید و عملا اعصاب همه را ریخته بود بهم. تا اینکه تذکر بیجایش به شهرام قائدی، سیامک را عصبانی کرد و باعث شد برای اولین بار در جوکر، با لحنی عصبی با یک بازیکن صحبت کند.
قسمت پنجم در جوکرتایم علیمردانی با نقش خرچنگ هرسباز جذابترین موقعیت را رقم زد. چنان حرکات خرچنگ را تقلید میکرد که واقعا سخت میشد در مقابلش ایستادگی کرد.
چطور نخندید؟
ترفند خاصی نداشت. درکل خندهاش نگرفت.
در قسمت دوم کارت زرد گرفت اما نه برای خندیدن، برای مداخله در جوکرتایم جمشیدیفر. با این حال در ادامه هم دست از دخالتهایش برنداشت.
در قسمت سوم هم نخندید و بعید است لحظهای دست از تلاش برای خنداندن بردارد و خودش بخندد.
در قسمت چهارم چند باری در جوکرتایم علیمردانی سکوت کرد و کاملا مشخص بود دارد برای نخندیدن تلاش میکند.
یوسف تیموری به خوبی در کل بازی توانست خندهاش را کنترل کند اما در قسمت پنجم با به میان آمدن نام زندهیاد علی انصاریان نتوانست خودش را نگه دارد و گریهاش گرفت. بعد هم به خاطر چکیدن اشکهایش در یک برنامه مخصوص خنده، از همه عذر خواست و گفت خندهای را نثار علی میکند و از بازی بیرون میرود. خنده تیموری، جذابترین بخش قسمت پنجم را رقم زد. او حتی موقع خروجش از مسابقه هم برای اینکه فضا را تلطیف کند باز هم ادای خرچنگ درآورد و با خنده از آنجا بیرون رفت.
آنالیز بازی محمدرضا علیمردانی در فینال جوکر
چطور خنداند؟
انگار یخ علیمردانی تازه از قسمت دوم کمکم آب شد. اجرای دیالوگهای پیرمرد در نمایش جوکرتایم عباس جمشیدیفر واقعا خندهدار بود. بعد هم که به همراه هومن حاجیعبدالهی نمایش قاتل و مقتول را اجرا کرد و همراه سهیل مستجابیان داباسمش جالبی به نمایش گذاشت. موقعیتهای جالبی که از همان قسمت اول انتظارش را از علیمردانی داشتیم.
در قسمت سوم باز هم گیتار دست گرفت و شعری برای عباس خواند. نکته جالب شعرهایش این است که مصرعهای همقافیه انتخاب میکند و درست در نقطهای که همه منتظرند کلمهای همقافیه اما خارج از ادب به زبان بیاورد، کلمهای مشابه میگوید و میگذرد. همین هم واقعا شرایط خندهداری ایجاد میکند.
یکی از موفقترینهای قسمت چهارم بود. نمایش جالبی با هومن به راه انداخت و بعد هم که جوکرتایم بینظیری اجرا کرد. انتخاب اسامی خلاقانه برای شخصیتها و اختصاص رفتاری متفاوت برای هرکدام، وضعیت بسیار خندهداری ایجاد کرده بود.
در قسمت پنجم جوکرتایمش ادامه پیدا کرد. بدون شک یکی از بهترین و جذابترین جوکرتایمهای مسابقه جوکر را از ابتدا تا الان رقم زد. با یک داستان کمدی درجه یک و خلق شخصیتهایی متفاوت با ویژگیهایی منحصربفرد و همچنین لحن بامزهای در روایت آن داشت، ترکیبی خندهدار پدید آورد که مقاومت در برابر آن سخت بود.
چطور نخندید؟
باز هم مثل قبل برای نخندیدن لپهایش را از تو گاز گرفت و خودش را شبیه پدربزرگش کرد.
علیمردانی در قسمت سوم بالاخره نتوانست در جوکرتایم یوسف تیموری جلوی خندهاش را بگیرد. وقتی همه دورش جمع شدند و توی صورتش نگاه کردند بالاخره خندید و کارت زرد گرفت.
در قسمت چهارم تلاش چندانی از او برای نگه داشتن خنده ندیدیم البته که گهگاه سکوت میکرد و خیره میشد.
هیچکس جز رضا شفیعیجم نتوانست او را وادار به خندیدن کند. در پایان قسمت پنجم وقتی هومن را خنداند و برنده شد، شفیعیجم به عنوان جوکر کنار دستش نشست تا او را بخنداند. رضا سرش را به جایی دور گرم کرد و بلافاصله وقتی سرش را برگرداند غافلگیرش کرد و با جمع کردن صورتش کاری کرد علیمردانی منفجر شود. با اینحال قهرمان فینال اول جوکر نام گرفت.
چرا فصل ۳ رو تحلیل نکردین؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا از حامد آهنگی عکس نذاشتین؟
سلام
در بخش عکسها، مطلب عکسهای فصل آخر جوکر رو ببینید. کلی عکس از حامد آهنگی عزیز پیدا میکنید.
سلام درسته که پخش سریال قمر در عقرب به صورت ناگهانی از این هفته شروع میشه ؟ لطفا با بله یا خیر هم که شده جواب بدید 🙏🏻
آقا اون وسیله ای که در جوکر تایم حامد آهنگی نشون داد و مهران گفت مار بچه هایت اون وسیله چی بود؟
اتفاقا اون علی مشهدی بود که اول بی احترامی کرد و گفت از یه گروه سیر اومدم تو به گروه گشنه و اونا رو با گلزار و رادان و اینا مقایسه کرد قبلشم به مهران غفوریان تهمت زد که تو پشت لیوانت خندیدی تازه بعدشم زیاد اذیت کرد جدا از همه اینا هیچ کار خنده داری انجام نداد و خیلی بی مزه بود
به نظر من دوستان در حق آقای علی مشهدی بسیار کم لطفی کردن از بتدا با ایشان مخالف بودن، آقای مشهدی هر کار یا تلاشی برا خنداندن دیگران میکردن مورد انتقاد بقیه قرار میگرفت به خصوص آقایان اوجی و میمنت که بسیار با ایشان بد رفتاری میکردن، توهین به آقای مشهدی زیاد بود از آقای آهنگی گرفته تا بقیه به جز آقای امیر حسین صدیق ، ایشان تنها کسی در آن جمع بودند که رفتار خوبی با آقای مشهدی داشتن شخصیت خوب آقای صدیق واقعا قابل تحسین است درود بر شما آقای صدیق و همچنین آقای علی مهشدی بابته جنبه بالا و تحملی که در آن جمع داشتن
به نظر من دوستان در حق علی مشهدی بسیار کم لطفی کردن از بتدا با ایشان مخالف بودن، آقای مشهدی هر کار یا تلاشی برا خنداندن میکرد مورد انتقاد بقیه قرار میگرفت به خصوص اقای علی اوجی و میمنت که بسیار بی ادابانه رفتار میکردن و برعکس بقیه شخصیت خوب آقای صدیق بسیار مورد تحسین است ایشان تنها کسی در ان جمع بودند که رفتار خوبی با آقای مشهدی داشتن درود بر شما آقای صدیق
آره بنظر منم اومد دیگران بیشتر به علی مشهدی بی احترامی و بی ادبی میکردن مخصوصاً علی اوجی که یه جا انگار میخواست ادای لهجه ی علی مشهدی رو در بیاره و آقای میمنت هم خیلی بد باهاش صحبت میکرد حتی بنده خدا تو پش میندازه هم که کلا حذف شده از مشهدی شروع نکردن چون هوب متوحه نشده بود از آهنگی شروع کردن والا بنظرم که علی مشهدی خیلییی با جنبه بود که چیز خاص دیگه نمیگفت
خداییش علی مشهدی از همون اولی که اومد ،مورد بی احترامی ،کم توجهی ،بی ادبی و بی مهری قرار گرفت از طرف همه غیر امیر حسین صدیق اگار یه جوری باش مشکل داشتن
دیگه اون وسطا از کوره در رفت و یه جوری همه رو شست گذاشت کنار
بعد اون هم دیگه بی توجهی ها و بی ادبی ها نسبت بهش بیشتر شد
بنظر من کارت دوم رو از قصد خودش خواست گرفت تا زودتر خلاص بشه
آخر کار هم موقع خدافظی غفوریان باز هم بهش بی محلی شد و درآخر هم سیروس میمنت اونجوری جلو دوربین در موردش نظر داد
من که فکر میکنم تمام بد رفتاری سیروس به این خاطر بود که میتونس علی مشهدی اصلی ترین رقیب باشه براش و بخاطر همین باهاش بد رفتاری کرد و از بیرون رفتنش خوشحال بود و به شدت دنبال جایزه بود
آقا یک نفر لطف کند و لطیفه ای را که آقای مهران غفوریان در جوکر تعریف کرد را طوری بگوید که من هم متوجه شوم!!!! ایشان این جوک را قبلاً هم در برنامه شام ایرانی در گروه کامبیز دیرباز و غیره هم تعریف کرده بود. من چندین بار نگاه کردم و گوش دادم اما اصلاً متوجه مفهوم لطیفه شون نشدم 😏. لطفاً یک نفر به ما هم توضیح دهد که جریان این جوک چیست؟ سپاس
واقعا علی مشهدی بی ادبانه مقابل واشقانی برخورد کرد در صورتی که باید از بازی اخراج می شد. واشقانی نقش خوبی در این قسمت در کنار آهنگی و مردانی ایفا می کرد اما رفتار آقای مشهدی حال مخاطب را هم بد کرد.واشقانی به شدت شخص محترمی هستند نباید به گونه ای بر خورد کرد که دیگر در برنامه ها شرکت نکنند. به نظرم بهترین گروه قرن جمع شده بودند عالی بود به جز کار مشهدی
البته فصل ۴ اگر بازیگرا هم یکی دو نفر تفاوت داشت خیلی بهتر میشد. تنها کسی کاری میکرد که خوب بخندونه یوسف تیموری بود
یک انتقادی داشتم بعد فصل ۱ و ۲ که واقعا عالی بودن فصل ۳ افت زیادی داشت که اکثرا موافقن فک کنم ولی جدا از این قضیه تو فصل چهارم با اینکه ترکیب بازیگرا خوب بود ولی یک سری چیز ها که تو دو فصل اول خیلی جذاب از اب در اومد کمرنگ شد . چالش هایی که اعلام میشد تا همه انجام بدن تو فصل ۴ خیلی کمرنگ شده بود . بنظرم اون چالش ها مثل ۲ فصل اول زیاد بشه عالیه و جوکر تایما خیلی افت کرده نسبت به خلاقیت هایی که بازیگرا داشتن توی دو فصل اول برا جوکر تایم .
و تو همین فصل ۴ اکثر خنده ها الکی بود نه از روی اینکه کسی بخندونه .
کاش بشه اون چالش ها مثل دو فصل اول بیشتر و زیادتر بشه .
یا مثلا کسایی که میباختن تو دو فصل اول با ایده جذاب بعنوان زامبی میومدن و بعضیا با اینکه خنده نمگرفتن واقعا خنده دار بودن .
حیف شد این سه تا ایتم تو فصل ۴ کمرنگ بود .
تو فصل ۴ قسمت ۳
اسم آهنگی که دقیقه ۵۵ یو سف تیموری با شهاب عباسی لب خوانی میکنن چیه؟
حامد آهنگی دعوت شده؟
سلام
بله. به زودی میبیندشون.
سلام
همچنان منتظر انالیز فصل سوم هستیم🙏🙏
سلام
دیگه یه فصل رو گفتیم هوپ… از چهارم ادامه میدیم ایشالا
سلام . خیلی برنامه جالب و مفرحی هست . کل خانواده یک ساعت روکامل میخندن . فقط همین سهیل مستجابیان ، بی نمکترین فرد و بیربط ترین شرکت کننده است بین اینهمه بازیگر بانمک . دلیل انتخابشو واقعا درک نمیکنم