یک شکارچی قدیمی به نام ریبرن سوانسون، که چندی است شکارکردن را کنار گذاشته، اکنون به دنبال شکاری خاص در جنگل است؛ آن هم جنگلی که به نام دختر نوجوان او نامگذاری شده است! دختر ریبرن، پنج سال پیش، ناگهان در جنگل ناپدید شد؛ اما هنوز هم برای یافتن دختر ازدسترفتهاش اطلاعیه چاپ میکند و به درودیوار میچسباند. در نقد فیلم «اختفا» با فیلیمو شات همراه باشید.
فیلم اختفا (با عنوان اصلی The Silencing)، تصویری است که درکِ روبین پرونت (کارگردان بلژیکی فیلم) از فرهنگ و شیوۀ زندگی در آمریکای شمالی به ما نشان میدهد. به زعم او، گذشت تنها پنج سال از گمشدن یکی از ساکنان محلی در محدودۀ حیاتوحش در ایالاتمتحده کافی است تا آن منطقه به نام فرد گمشده نامگذاری شود! البته به نظر میرسد که مایکا رانام (نویسندۀ فیلمنامه) در این زمینه، عقیدهای متفاوت داشته است. در فیلم «اختفا»، هنرپیشۀ دانمارکی نیکولای کاستر-والدو، در نقش ریبرن، شیوۀ بازیگری آرون اکهارت را در ذهن تداعی میکند. به این ترتیب، دیگر برایمان تعجبآور نیست اگر این شکارچی قدیمی، که برای جلب رضایت دخترش از شکار حیوانات دست کشیده و به حامی آنها تبدیل شده، در نوشیدن زیادهروی کند.
نقد و بررسی آنابل به خانه بر می گردد
نیروی پلیس محلی از منطقهای که داستان فیلم در آن اتفاق میافتد محافظت میکند و رئیس این نیروی محافظتکننده پلیس زنی غیربومی به نام آلیس است. ایفای نقش این شخصیت را آنابل والیس بر عهده دارد. آلیس برادر کوچکتری دارد که نقش او را هیرو فاینس-تیفین بازی میکند. او جوانی با رفتارهای ناخوشایند است که مواد مخدر مصرف میکند و به نظر میرسد که آلیس بیشازحد تلاش میکند که او را تحت کنترل خود دربیاورد. علاوه بر اینها، ناگهان جنازهای در منطقۀ حفاظتشده کشف میشود. همۀ شواهد مبنیبر این فرضیه است که قاتلی سریالی در آن حوالی آزادانه میچرخد؛ فردی که شاید در قتل دختر ریبرن، که سالها پیش رخ داده، مقصر باشد.
فیلم قاتل اهلی سرانجام به شبکه نمایش خانگی رسید
تا اینجای داستان را میتوان پیشبینی کرد. مکالمات فیلم نیز به این پرسش دامن میزنند که اصلاً این فیلم حرف تازهای برای گفتن دارد یا خیر؟ دلیل اصلی این احساس آن است که پرونت همهچیز را کاملاً واضح و کامل در برابر دیدگان مخاطب قرار میدهد. از سوی دیگر، نیکولای کاستر-والدو و دو هنرپیشۀ انگلیسی دیگر فیلم، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا در نقش روستاییان بومی کانادایی باورپذیر باشند؛ اما آنها همیشه موفق نیستند و در نهایت کلیات فیلم تکراری به نظر میرسد.
۵۶ فیلم برتر سال ۲۰۲۰؛ از فیلمهای جذاب تابستانی تا درامهای پاییزی
با وجود تمام موارد فوق، فیلم «اختفا» داستانی تازه برای مخاطب آماده کرده است: قاتلی در یک لباس عروسکی بزرگ شبیه جادوی طلسم عید پاک در فیلم «تونی اردمان» (با عنوان اصلی Tony Erdmann) در این فیلم نیز ظاهر میشود؛ قاتل درشتاندام است و حرکتکردن در این لباس برای او احتمالاً بسیار سخت خواهد بود. حداقل با درنظرگرفتن قوانین فیزیک در دنیای واقعی، باید گفت که این قاتل عظیمالجثه نمیتواند بهراحتی در اطراف پرسه بزند؛ اما نکته اینجاست که او با وجود چنین لباسی، میتواند بدون هیچگونه مشکلی سریع بدود و بهشکلی ماهرانه از چاقو استفاده کند! موضوع جالبتوجه دیگر فیلمِ «اختفا» به آلیس مربوط میشود. در روند داستان، شخصیتی بهشدت غیراخلاقی از آلیس نشان داده میشود؛ این روند سبب میشود که مخاطب بههیچوجه نتواند علاقه یا احساس مثبتی به این شخصیت پیدا کند. هرچند در ادامه، فیلم اصرار دارد که او دارای شخصیتی خوب و مثبت است!
در بیشتر مواقع، وقتی فیلمسازان اروپایی تصمیم میگیرند شِمایی از کشورهای آمریکای شمالی را در فیلمهای خود به تصویر بکشند، گویا ترجیح میدهند درامهایی با موضوعات خشن توأم با جنایات رخداده در جنگل را بهعنوان سوژۀ فیلم خود انتخاب کنند. این نکته دربارۀ هنرپیشگان جوانی مانند فینس فلا در نقش فردی مشکوک با شخصیتی پرابهام و رمزآلود با آن چشمان تیره هم صادق است. میتوان تصور کرد که هدف از انتخاب چنین داستانهایی مطرحشدن و بهتر دیدهشدن در دنیای سینما باشد. با وجود این، باید گفت ساختن چنین فیلمها و ایفای نقش در آنها شاید موجب کسب اعتبار حرفهای برای کارگردان و هنرپیشههای فیلم باشد اما حاصل کار چنان که باید و شاید، جذاب و پرهیجان نیست.
اما در نهایت، برای کسانی که چنین جزئیاتی را دربارۀ فیلم و فیلمسازی مدنظر قرار نمیدهند، تماشای فیلم «اختفا» میتواند راهی مناسب باشد تا یک ساعت و نیم از اوقاتفراغتشان پُر شود.
منبع: Roger Ebert