فیلم سگ کشی یکی از مهمترین آثار ثبت شده توسط بهرام بیضایی است. یکی از کلیدیترین ویژگیهای آثار نمایشی و سینمایی بهرام بیضایی مربوط به شیوه نگاه انتقادی و اخلاقی او به مناسبات اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران است. بیضایی چه در آثاری که ریشه در بررسی تاریخی دارند و چه در نوشتهها و ساختههایی که در دوران معاصر میگذرند، همواره ماجرای انسان و انسانیت چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی را مورد توجه قرار داده است.
نکته جالب توجه در مورد شیوه نگاه او به این مولفهها آن است که بیضایی فرد را از اجتماع و جامعه را از فرد جدا نمیداند. در واقع در نگاه او این تک تک افراد و جهان رفتاری و ذهنیشان است که اجتماع و از پی آن شیوه حکمرانی و سیاستورزی را شکل میدهند و از دیگر سو شیوه حکمرانی و سیاستورزی است که در کنار تاثیرات اجتماعی و تاریخی، اثرات مستقیمی بر شکل و شمایل رفتارها و سکنات افراد میگذارد.
مروری کارنامه و آمار فروش فیلمهای بهرام بیضایی
در جهان آثار بیضایی همواره هستند شخصیتهایی که تلاش میکنند جانب منافع شخصی را نگیرند و به قواعد و اصول انسانی پایبند باشند. شخصیتهایی که به واسطه این شکل از نگاه به جهان پیرامونی، غالبا تنها و منزوی هستند و در هیچیک از دستهها و گروهها جایی ندارند، چرا که گروه و دسته بازی را نمادی از رفتار غیر اخلاقی میدانند.
شخصیتهای اصلی آثار بیضایی قربانیان سربلندی هستند که شرافت را فدای منفعت نمیکنند و حتی حاضر نیستند برای رهایی از رنج و جبران پلشتیهای دیگران، دست به رفتارهایی شبیه آنها بزنند. گلرخ کمالی در فیلم سگ کشی یکی از همین شخصیتها است. درباره فیلم سگ کشی و ویژگیهای فرمی و محتوایی آن، در مورد شیوه بازیگردانی و کارگردانیاش، در مورد دیالوگنویسی و شیوه انتخاب کلمات در متن، شیوه استفاده از دوربین و سبک و سیاق انتخاب اندازه نما و زاویه دوربین و مدل حرکات عرضی و عمقی دوربین و در مورد فریادهای پیدا و ناپیدای بیضایی در میان متون و اجراهای سینمایی و نمایشیاش بسیار گفتهاند و شنیدهاید.
حتما که بیش از اینها هم میتوان در مورد مجموع آثار بیضایی سخن گفت و همواره نکتهای تازه قابل جستجو و تبیین است. اما در مقطع فعلی بر این باورم که بیش از آنکه ویژگیهای فرمی و بیرونی سینمایی فیلم سگ کشی اولویتی برای مخاطب تلقی شود و تماشای دوباره و چندباره آن را معنا دار کند، یک ویژگی و رگه مضمونی مهم فیلم است که اهمیت دارد. برجستهترین دلیلی که نگارش این متن را برای این قلم، معنا دار کرد اهمیت پرداختن به شخصیت یک زن در فیلمی از بهرام بیضایی است. البته که پیش از این هم زنان در سینما و متون نمایشی او نقشی کلیدی داشتهاند.
اما این روزها و متناسب با وضعیت حاکم بر جامعه ایرانی، این «گلرخ کمالی»ها هستند که میبایست ویژه به آنها نگاه کرد. گلرخ به عنوان زنی پاک سرشت و اخلاق مدار و البته عاشق که به واسطه تمام این ویژگیهای اصیل، مورد سو استفاده و بهره کشی قرار میگیرد. گلرخ اما به جای فروغلتیدن به جهان خشم و خشونت و تباهی، تلاش میکند از موقعیت پلیدی که در آن افتاده است، به عنوان فرصتی جهت رشد و آگاهی بیش از پیشش بهره ببرد. او نماد آن جمله شهیر است که «آنچه مرا نکشد قویترم میکند». گلرخ در قامت یک زن اهل تفکر و ایده وارد داستان میشود و در قامت یک زن اهل تفکر و ایده و البته قدرتمندتر از قبل داستان را به پایان میرساند.
او در مرحله ورود به داستان چندان عاملیتی نداشت اما در پایان تمام تار و پود داستان در اختیار اوست و سرنوشت تمام شخصیتها و پایانبندی تمام موقعیتها را به نوعی رقم میزند. نکته اما اینجاست که او در مسیر پر فراز و فرود رخدادهای داستان کم کم نه برای دیگران که برای خودش میجنگد و در نهایت با زخمهایی که باید با آنها ساخت و حتما یک روزی خوب میشوند، گلرخی که تازه پیدا شده و قد کشیده است را، به مخاطب معرفی میکند.
بیضایی با عبور دادن گلرخ داستانش از دل پلشتیها، بداخلاقیها و منفعت طلبیهای زیرپوست جامعه ایرانی آیینهای پیش روی مخاطبان قرار میدهد و همزمان مراحل رشد و بلوغ یک زن ایرانی و بیرون کشیدن گلیمش از بطن جامعه به شدت مردسالار را تصویر میکند.