وقوع جنگ ۸ ساله باعث شد که بعد از انقلاب، دفاع مقدس به جریانی مهمی در سینمای ایران تبدیل شود و از این رو ژانر جنگی در سینمای ایران رشد پیدا کند. گرچه آنچه که از یک فیلم دفاع مقدسی انتظار میرود الزاما یا تمام مولفههای ژانری یک فیلم جنگی در ابعاد بینالمللی سازگار نیست و بیشتر تحت تأثیر مضامین و آرمانها قرار میگیرد. اینجا و مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، نگاهی انداختهایم به مهمترین و شاخصترین آثار سینمای دفاع مقدس. آثاری که مرور دوبارهشان با همه قوت و ضعفها لذتبخش است.
عقابها | ساموئل خاچیکیان | ۱۳۶۳
با اینکه همچنان رکورد فیلم در تعداد مخاطب دستنیافتنی است و دهه شصت جایگاهی افسانهای برای سینمای ایران داشت، که گاه حتی اکرانهای مجدد آن هم در بین پرفروشترین فیلمهای سال قرار میگرفت، بیشتر از آنکه با تعریف رایج سینمای دفاع مقدس همخوان باشد، یک اکشن جنگی است. ساموئل خاچیکیان تکنسین باسابقه و کهنهکار سینمای ایران در سالهای ابتدایی دهه شصت که کشور همچنان تحت تاثیر انقلاب و جنگ بود، تصمیم گرفت که بر اساس وضعیت موجود یک فیلم جذاب و گیرا بسازد که موفق هم شد.
اما با توجه به رویکرد و تفکر غالب در عرصه مدیریت فرهنگی آن سالها، موفقیت فیلم چندان خوشایند نبود و برای عوامل فیلم دردسرساز شد و ادامه فعالیت آنها در سینما را برای مدتی با مشکل مواجه کرد. با این وجود این اکشن جنگی با حضور سعید راد، جمشید هاشمپور، شهاب عسگری و رضا رویگری همچنان یکی از رکوردداران بیشترین مخاطب در تاریخ سینمای ایران است.

مهاجر | ابراهیم حاتمیکیا | ۱۳۶۸
در نیمه دوم دهه شصت، ابراهیم حاتمیکیا به عنوان یک استعداد شگرف از دل جریان فرهنگی انقلاب ظهور کرد و خیلی زود مورد توجه همگان قرار گرفت. او بعد از دو فیلم «هویت» و «دیدهبان»، با «مهاجر» به تحسین و موفقیتی فراتر از انتظار در جشنواره فجر دست پیدا کرد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت؛ فیلم داستان ۲ رزمنده را روایت میکند که در جریان یک عملیات شناسایی وظیفه هدایت و کنترل از راه دور ۲ هواپیمای بدون سرنشین را بر عهده دارند و در این راه با چالشهای متعددی روبهرو میشوند.
مزرعه پدری | رسول ملاقلیپور | ۱۳۸۲
تقریبا عصاره و جانمایه تمام فیلمهای رسول ملاقلیپور در فیلم مزرعه پدری دیده میشود؛ جمع اضدادی از خشونت، جنگ، احساسات، شاعرانگی، روایت غیرمعمول و اعتراض که به نحو کارآمدی کنار هم نشستهاند. دستاوردهای او چه در روایت، چه در اجرا و خلق لحظات و تصاویر منحصربهفرد است. از این جهت خیلی از منتقدان مزرعه پدری را بهترین اثر ملاقلیپور میدانند که در جشنواره و نمایش عمومی با بیمهری و بیتوجهی مواجه شد که دلیل عمده آن هم میتواند همزمانی تقریبی ساخت و نمایش فیلم با «دوئل» باشد.
نویسنده جنگزدهای برای معرفی کتاب تازهاش پس از سالها به مناطق جنگی بازمیگردد و یادآوری خاطرات گذشته موجب آشفتگی ذهنی و روانی او میشود و با رفتن به خاطرات میبینیم که او چه از سر گذرانده. مهدی احمدی، آتنه فقیهنصیری و جمشید هاشمپور بازیگران اصلی فیلم هستند.

دوئل | احمدرضا درویش | ۱۳۸۲
زمانی که به نمایش درآمد، با القاب و عناوینی همچون عظیمترین پروژه سینمایی تاریخ ایران از فیلم یاد میشد که همچنان نیز با گذشت ۲ دهه، فیلم از نظر تکنیکی سرپا و در لحظاتی کاملا تحسینبرانگیز است. برخلاف جنبههای ایدهآلیستی و ارزشگرایانه رایج در سینمای دفاع مقدس، دوئل تا حد ممکن تلاش میکند که به یک فیلم جنگی و حماسی نزدیک شود و در این راه از فرمولهای رایج هالیوودی بهره میبرد. اما ابعاد پروژه به اندازهای بود که در ادامه کار برای احمدرضا درویش سخت شد و به سختی پروژهای توجهش را جلب کرد.
ماجرایی درباره یک گاوصندوق در دو بازه زمانی، سالهای جنگ و بیست سال بعد، که رازها و ناگفتههای بسیاری به آن وابسته است. از جمله دیگر نکات جالب فیلم، وزنی است که بر دوش بازیگران جوان و تازهوارد آن زمان یعنی پژمان بازغی و کامبیز دیرباز قرار داده شده، آن هم در حضور چهرههای سرشناس دیگری همچون سعید راد، پرویز پرستویی، پریوش نظریه، انوشیروان ارجمند و هدیه تهرانی که نقشآفرینی کوتاهی دارد.

روز سوم | محمدحسین لطیفی | ۱۳۸۵
با اینکه سقوط و فتح خرمشهر در تاریخ دفاع مقدس نقطه عطف مهمی به شمار میآید، در سینمای ایران کمتر اثر درخوری را از این رویداد میبینیم. شاید بهترین نمونه روز سوم اثر محمدحسین لطیفی باشد که در جشنواره فجر با استقبالی غیرمنتظره روبهرو شد و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را گرفت.
برخلاف رویه معمول فیلمهای جنگی، روز سوم داستان خود را در میان آدمهای معمولی درگیر جنگ و عموما هم جوانان پیش میبرد. به گونهای که در حاشیه یک رویداد تاریخی شاهد روابطی چندگانه از عشق و نفرت میان شخصیتهای اصلی باشیم. تولید سخت و فشرده فیلم در زبان خود با این هدف به سرانجام رسیدن بود که فیلم به هر طریقی برای نمایش در جشنواره فجر آماده شود، رویکردی که موجب شده تا کاستیهای فنی فیلم در گذر زمان بیشتر به چشم بیاید.
داستان در ابتدای جنگ اتفاق میافتد و شاهد مقاومت مردمی در برابر تهاجم نیروهای عراقی هستیم که بسیاری از آنها تا چندی پیش در همین شهر و کنار ساکنان بومی همزیستی داشتند. احتمالا با گذشت زمان ده، پانزده ساله تاثیر فیلم به مراتب باید کمتر شده باشد، با این وجود همچنان خالی از نکات قابل توجه نیست، مانند بازی حامد بهداد در نقش یک افسر عراقی عاشقپیشه و خشن که جزو نقاط برجسته در کارنامه بازیگری او به شمار میآید.

ملکه | محمدعلی باشهآهنگر | ۱۳۹۰
محمدعلی باشه آهنگر با فیلمهایی چون نبات، فرزند خاک، بیداری رویاها، ملکه و سرو زیر آب نام خود را به عنوانی فیلمسازی ضدجنگ در جریان دفاع مقدس جا انداخته. در این میان ملکه تنها فیلم اوست که مستقیماً به دل میدان جنگ میرود و به تبعات و بازماندگان این واقعه کاری ندارد.
احتمالا عموم مخاطبان سینما کمتر از این فیلم متفاوت محمدعلی باشه آهنگر چیزی شنیدهاند، چرا که در اکران عمومی با اقبال چندانی روبهرو نشد و رویکرد ضدجنگ آن هم واکنشهای متفاوتی را در بر داشت. اما با این وجود یکی از تحسینشدهترین فیلمها در تمام ادوار جشنواره فجر و سایر رویدادهای سینمای ایران است و در طراحی صحنه (عباس بلوندی)، موسیقی متن (حسین علیزاده) و فیلمبرداری (علیرضا زریندست) به زمان خود فراتر از استانداردهای داخلی.
قصه درباره سربازی است که موقعیت ویژهای برای دیدبانی و تسلط بر مواضع نیروهای عراقی پیدا میکند اما این موقعیت موجب درک انسانی تازهای از انسانهای دو سوی مرز میشود. ترکیب بازیگران فیلم هم که عموما از میان تئاتریها انتخاب شده بودند، امروز و با گذشت یک دهه به مراتب شهرت بیشتری پیدا کردهاند: میلاد کیمرام، حمیدرضا آذرنگ، مهدی سلطانی، مصطفی زمانی و هومن برقنورد هم در اولین گامهای سینمایی خود حضور چشمگیری دارند.
روزهای زندگی | پرویز شیخطادی | ۱۳۹۰
موفقترین فیلم در کارنامه سینمایی پرویز شیخطادی که با تاثیرپذیری آشکار از ابراهیم حاتمیکیا وارد عرصه فیلمسازی شد و به مرور سراغ تجربیات مختلفی رفت. قصه درباره یک زوج جراح در منطقه جنگی است که روزانه با رزمندهها سروکار دارند، اما ناخواسته در موقعیتی قرار میگیرند که ناچار میشوند اسلحه دست بگیرند و در برابر نیروهای مهاجم مقاومت کنند.
مهمترین و جذابترین عنصر فیلم شخصیتی است که حمید فرخنژاد نقش آن را ایفا کرده؛ پزشک تلخ و در عین حال بامزهای که بیناییاش را هم از دست میدهد. فیلم در جشنواره فجر با استقبال گسترده مواجه شد اما در میان عموم مخاطبان سینمای ایران چندان محبوب و ماندگار نیست که احتمالا باید دلیل آن را در نحوه اکران و پخش فیلم جستجو کرد.

چ | ابراهیم حاتمیکیا | ۱۳۹۲
زمانی که ابراهیم حاتمیکیا در سالهای ابتدایی دهه نود پروژه چ را جلوی دوربین برد، بزرگترین پروژه سینمایی کارنامهاش را از نظر ابعاد و مختصات تولید تجربه میکرد، آن با سوژهای بحثبرانگیز که چه در تولید و چه بعد از نمایش با واکنشهای متفاوتی نسبت به متن و فرامتن ماجرا روبهرو شد.
فیلم داستان حضور دکتر چمران (با نقشآفرینی فریبرز عربنیا) در بطن یک تحرک نظامی منطقهای را روایت میکند و همه چیز در زمانی محدود اتفاق میافتد. با وجود اینکه فیلم تا حدود زیادی میتواند یک تریلر سیاسی و تاریخی تلقی شود، پیوند تماتیک آن با جنگ و ژانر جنگی غیرقابل انکاری است. هرچند که حاتمیکیا در ساخت فیلم حتی به الگوهای ژانر وسترن نیز نزدیک میشود. قرائت حاتمیکیا از این واقعه تاریخی و تصویری که او از شخصیت دکتر چمران ارائه داده، واکنشهایی مثبت و منفی را در طیف های سیاسی مختلف کشور به همراه داشت.
ایستاده در غبار | محمدحسین مهدویان | ۱۳۹۴
محمدحسین مهدویان که پیشتر با سریال مستند «آخرین روزهای زمستان» نام خود را بهعنوان یک استعداد میان علاقهمندان پیگیر سینما جا انداخته بود، همان تجربه فرمی و روایی را در ابعادی متفاوت به سینما آورد و داستان حاج احمد متوسلیان یکی از مهمترین شخصیتهای دوران دفاع مقدس را به شکلی غیرمنتظره روایت کرد.
فیلم در واقع یک مستندنما است که از صدای راویان واقعی برای شرح سرگذشت شخصیت اصلی و حضور او در عرصه جنگ استفاده میکند و تمام نماهای فیلم بهطور کامل بازسازی شده اما فرم و ساختار بصری به گونهای است که مستندهای مربوط به همان دوران را تداعی میکند. فیلم در قالب همین روایت به سراغ بخشهای نادیده و ناگفتهای از جنگ ایران و عراق میرود و در لحظاتی کاملا جسورانه عمل میکند. علاوه بر ورود مهدویان به سینما، هادی حجازیفر هم پس از درخشش در این فیلم به ستارهای پرکار تبدیل شد.
تنگه ابوقریب | بهرام توکلی | ۱۳۹۶
بهرام توکلی که معمولا با درامهای تلخ و روشنفکرانه شناخته میشد، در تصمیمی غیرمنتظره به سراغ ساخت یک فیلم جنگی رفت تا شاید بیش از هر چیز توانایی و تسلط خود را در کارگردانی به رخ بکشد. داستان درباره عملیاتی است که درست بعد از قطعنامه ۵۹۸ و در پاسخ به تجاوز ناگهانی و مجدد عراق صورت گرفت و بسیاری از سربازانی که میتوانستند به خانه برگردند، دوباره به خط مقدم رفتند تا برای آخرین بار جلوی گلوله بایستند.
تنگه ابوقریب هرچند با واکنشهای ضدونقیض از سوی منتقدان مواجه شد، اما در اجرای صحنههای سخت و پیچیدهای که در میدان جنگ میرسد، در لحظاتی به یک دستاورد فنی و تکنیکی در سینمای ایران نزدیک میشود. فیلم پر از برداشتهای بلند و جلوههای ویژه بصری و میدانی چندلایه است. حضور گرم و تاثیرگذار امیر جدیدی و جواد عزتی باعث شده که فراتر اجرای صحنههای عظیم نبرد، فیلم حس گرما و انسانی هم پیدا کند.

بلمی به سوی ساحل | ۱۳۶۴
دومین ساخته رسول ملاقلیپور که او را بهعنوان یک فیلمساز به شهرت رساند و از اولین فیلمهای نمونهای که در گستره تعریف سینمای دفاع مقدس قرار میگیرد و توجه و تحسین مسئولان وقت را به همراه دارد. مانند بسیاری از فیلمهایی که بعدا از آن الگو گرفتند، با ترکیبی از تنش و اکشن برآمده از میدان جنگ، معنویت و شاعرانگی و فرهنگ ایثار و شهادت مواجهایم.

پرواز در شب | ۱۳۶۵
ملاقلیپور تجربه خود در فیلم قبلی را گسترش و ارتقا میدهد و در اجرا نیز به ساخت و پرداخت بهتری میرسد. با جزییات روایی، امکانات فنی و بازیگران بیشتر. «پرواز در شب» در جشنواره فجر دوره پنجم با استقبال هیئتداوران مواجه میشود و در حضور «خانه دوست کجاست؟»، «ناخدا خورشید» و «اجارهنشینها» جایزه بهترین فیلم را کسب میکند.

گذرگاه | ۱۳۶۵
شهریار بحرانی یکی دیگر از چهرههای مهم در دهه شصت است که به شکلگیری و تحکیم مفهوم سینمای دفاع مقدس کمک کرده. در حالی که آثار او در سالهای بعدی به آرامش و لطافت شهرت دارند، فیلمهایی که درباره جنگ ساخته بهشدت خشن و تکاندهنده هستند! از جمله همین «گذرگاه» که در میان فیلمهای دوران ابتدایی کارنامهاش شهرت بیشتری دارد. بحرانی در دهه هفتاد هم سعی کرد که با «حمله به اچ سه» یکی از مهمترین عملیاتهای نظامی دوران جنگ را در قالب یک اکشن جنگی و حماسی روایت کند که مشخصا بضاعت فنی سینمای ایران در آن دوران برای روایت چنین داستانی کافی نبود.
کانیمانگا | ۱۳۶۶
باز هم یکی دیگر از رکوردهای عجیب و غریب سینمای ایران در دهه شصت. «کانی مانگا» جزو معدود فیلمهای ساخته شده درباره جنگ هشتساله است که به نیروهای تکاور ارتش پرداخته. این ساخته سیفالله داد که فرامرز قریبیان هم نقش اصلی آن را ایفا میکند، بیش از هر فیلم دیگری در تاریخ سینمای ایران روی پرده بوده؛ بازهای نزدیک به ۱۵ سال!
جدای از این رکورد و روایت اکشن، فیلم جزو معدود تصاویر از عملیاتهای تکاوری و همچنین مناطق جنگی در ناحیه کردستان است.

هور در آتش | ۱۳۷۰
شاید غافلگیرکننده باشد که یکی از مهمترین فیلم های دفاع مقدس اولین ساخته کارگردانش است. «هور در آتش» که ماجرای حضور و جستجوی پیرمردی در خط مقدم جبهه را روایت میکند، علاوه بر تصاویر چشمگیر در حاشیه نبردهای آبی در نیزارها، مهدی فقیه را هم به شمایلی ماندگار و تکرارپذیری در فیلمهای اینچنینی تبدیل کرد. عزیزالله حمیدنژاد بدون تاکید و تظاهر، روی موقعیتهای انسانی در دل جنگ دست میگذارد و این امر را در فیلمهای بعدی او که با موضوع جنگ ساخته شده هم، مانند «ستارگان خاک»، «شکوفههای سنگی» و «اشک سرما»، میبینیم.

از کرخه تا راین | ۱۳۷۲
حاتمیکیا بعد از تجربه ناموفق «وصل نیکان»، جنجالیترین فیلم خود تا آن زمان را جلوی دوربین برد. داستان رزمندهای که دچار عارضه شیمیایی شده و حالا که دوران سخت درمان خود را در آلمان پشت سر میگذارد، با تردیدهای بسیار نسبت به باورها و آرمانهای خودش مینگرد. فیلمی بهشدت احساساتگرایانه و تاثیرگذار که جلوه دیگری از توانایی حاتمیکیا را در فیلمسازی به تصویر کشید و نشان داد که در سینما به دنبال پرسشهای مهمتری میگردد. بازیهای علی دهکردی و هما روستا در نقش خواهر و برادری که تفاوت عقیده باعث جدایی و انسانیت باعث پیوند ناگسستنی آنهاست، مانند موسیقی متن مجید انتظامی از دیگر عناصر فراموشنشدنی فیلم است.

کیمیا | ۱۳۷۳
یکی از مهمترین و محبوبترین فیلمهای دفاع مقدس با اینکه جنگ به صورت عینی و فیزیکی سهم کمی از قصه دارد و این اهمیت بیشتر از کیفیت و تاثیرگذاری جنبههای ملودرام قصه میآید که در بستر جنگ و تبعات آن شکل گرفته. جنگزدهای پس از سالها اسارت وقتی که آزاد میشود، پی میبرد که خانوادهاش را از دست داده و تنها فرزندش توسط پرستار حاضر در منطقه جنگی بزرگ شده. این سرآغاز کشمکشهایی پر از احساسات میان شخصیتهای قصه است.
احمدرضا درویش که بیشتر با پروژههای بزرگ و بهعنوان تکنسین شناخته میشود، بیش از همیشه در شخصیتهای خود عمیق شده و نقشآفرینی خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان هم این تجربه را ماندگار کرده است. درویش با فاصلهای نه چندان زیاد، فیلم جنگی «سرزمین خورشید» را هم با نقشآفرینی خسرو شکیبایی جلوی دوربین برد که اثر متفاوت و قابل توجهی محسوب میشود.
بوی پیراهن یوسف | ۱۳۷۴
حاتمیکیا بار دیگر به سراغ جنبهای مهم از تبعات پساجنگی رفت اما این بار برخلاف «از کرخه تا راین» واکنشهای مثبت کمتری را برانگیخت. با این وجود، گذر زمان باعث شد که فیلم به ماندگارترین تصویر سینمای ایران از آزادسازی اسرا و انتظار خانوادههای اسرا و آزادگان تبدیل شود. از جمله دیگر نکات قابل توجه فیلم، همکاری با بازیگران و ستارگان سرشناس همچون علی نصیریان و نیکی کریمی است که از سیر تغییرات در رویکرد و کارنامه حاتمیکیا خبر میداد.
سفر به چزابه | ۱۳۷۴
یکی از مهمترین آثار کارنامه رسول ملاقلیپور که در بدو امر با واکنشهای منفی مواجه شد اما بعدا جایگاه یک فیلم کالت را پیدا کرد. البته پخش نسخه کاملتر فیلم در قالب یک مینیسریال تلویزیونی را هم نباید در این اقبال ثانویه بیتاثیر دانست. ماجرا درباره عوامل ساخت یک فیلم جنگی است که با حضور در منطقه، مرز زمان و مکان برای آنها به هم میریزد و برمیگردند به دوران جنگ. ایدهای مدرن که ترکیب آن با شیوه پرداخت بومی و بیریای ملاقلیپور به تجربهای خاص منجر شده است.

لیلی با من است | ۱۳۷۴
کمدی خطشکنی که در زمان خودش ساخت آن غیرممکن به نظر میرسید اما حاصل آن چنان بود که علاوه بر جوایز مختلف به یکی از بهترین نمونهها در سینمای دفاع مقدس تبدیل شد، در شرایطی آگاهانه خیلی از کلیشههای رایج در همان سینما و افراد منتسب به آن را دست میانداخت. این امر بدون فیلمنامه متفاوت رضا مقصودی و کارگردانی ظریف کمال تبریزی، که آن سالها در اوج قرار داشت، ممکن نبود.
داستان درباره فیلمبرداری است که نمیخواهد به جبهه برود اما به ماموریت اعزام میشود. در جریان ماموریت تظاهر میکند که میخواهد برود خط مقدم، در عمل دنبال بهانه برای فرار است اما تمام تلاشهایش نتیجه عکس میدهد و آخر سر با آرپیجی تانک میترکاند! پرویز پرستویی بعد از این فیلم خیلی زود تبدیل شد به یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران و با تجربیات متفاوتش مدام مخاطبان سینما را غافلگیر کرد.

آژانس شیشهای | ۱۳۷۵
اهمیت فیلم نه فقط در کارنامه حاتمیکیا، سینمای دفاع مقدس و سینمای سیاسی بلکه در مقیاس تاریخ سینمای ایران قابل بحث و بررسی است. شاید همچنان مهمترین فیلم پساجنگی باشد چرا که تقابل آرمانهای دیروز با واقعیت و مصلحت امروز را به تصویر میکشد؛ آرمانی که در شخصیت حاج کاظم تبلور یافته. رزمندهای که اعتقاد دارد برای کشورش جنگینده اما حالا سرزمین و مردمی که او زندگیاش را بابت آنها فدا کرده، فراموشش کردهاند.
«آژانس شیشهای» طی نزدیک به ربع قرن قدمت، همچنان مهمترین شمایل از سینمای دفاع مقدس است؛ در حالی که فقط یک گلوله در آن شلیک میشود. و فیلم همچنان کارکرد خود برای تفسیرها و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی را هم حفظ کرده و مهمترین الگوی فیلمسازان نسلهای بعدی برای پرداختن به یک موضوع سیاسی ملتهب است.
خداحافظ رفیق | ۱۳۸۲
این ساخته بهزاد بهزادپور در مقایسه با بسیاری از فیلمهای بزرگ و مهم سینمای دفاع مقدس ، اثر کوچک و جمعوجوری است که در زمان نمایش هم چندان دیده نشد. اما بعدها بهواسطه پخش تلویزیونی طرفداران زیادی پیدا کرد که احتمالا علت اصلی آن حس خالص و فضاسازی به شدت رمانتیک و دلنشین فیلم است. شهدایی که پس از سالها به هوای دیدن دوست همرزمشان به شهر میآیند و میبینند که اوضاع چگونه تغییر کرده… .
اتوبوس شب | ۱۳۸۵
کیومرث پوراحمد پس از موفقیت ویرانگر «شب یلدا» سالها طول کشید تا اثر تحسینبرانگیز دیگری بسازد و بعد از «اتوبوس شب» نیز همچنان با این بحران دستوپنجه نرم میکند. این فیلم سیاهوسفید با رویکرد روایی نسبتا مدرن، داستان نوجوانی را به همراه یک راننده پیر روایت میکند که باید گروهی از سربازان عراقی اسیرشده را به مقصد برساند. این سفر علاوه بر آن که درامی را بر پایه مفهوم بلوغ این پسر نوجوان شکل میدهد، نگاهی انسانی و ضدجنگ دارد به انسانهایی که بنا به جبر شرایط به روی هم اسلحه میکشند. خسرو شکیبایی، مهرداد صدیقیان نوجوان و محمدرضا فروتن با نقشآفرینیهای خود به فیلم جان بخشیدهاند.

اخراجیها | ۱۳۸۵
بازگشت کمدی به میدان جنگ تنها حاشیه و جنجال فیلمی نبود که به یک فرنچایز پرفروش در سینمای بعد از انقلاب منجر شد. مسعود دهنمکی با سابقهای جنجالی در عرصه مطبوعات و بعد مستند، فیلمسازی را با فیلمی شروع کرد که رکوردهای فروش را شکست و خیلی زود به گفتمان رسمی و فرهنگ عامه راه پیدا کرد، در حالی که با وجود اهمیت متنی و فرامتنی، مجموعه «اخراجیها» هیچوقت از جانب عموم منتقدان با واکنشهای مثبتی روبهرو نشد.
گروهی از اراذل و اوباش با نیتی ریاکارانه به جبهه میروند اما در این سفر به درکی تازه از مرام و معرفت میرسند و از جان میگذرند. در قسمت بعدی شاهد اسارت دستهی اراذل هستیم و در قسمت سوم با پرشی بیست ساله، به دوران معاصر میآییم و حضور شخصیتها در دوقطبی انتخابات و تلاش برای رسیدن به قدرت را دنبال میکنیم. به غیر از کامبیز دیرباز در نقش مجید سوزوکی، اکبر عبدی، امین حیایی، ارژنگ امیرفضلی، محمدرضا شریفینیا و... نیز در فیلم اول و قسمتهای بعدی حضور دارند.

فرزند خاک | ۱۳۸۶
محمدعلی باشه آهنگر تمام کارنامه سینمایی خود را به دفاع مقدس اختصاص داده، چه در دوران جنگ و چه پس از آن. اما «فرزند خاک» بود که نام او را بر سر زبانها انداخت و تا به امروز نیز همچنان بهترین و گیراترین تصویر از پدیده تفحص پیکر شهداست که این موضوع را در دل داستانی انسانی با جزییات زیاد و به شیوهای تاثیرگذار به نمایش میگذارد. شبنم مقدمی و مهتاب نصیرپور نقشهای اصلی فیلم را ایفا میکنند و موقعیت جغرافیایی بکر قصه، در مناطق زیبای کردستان، نیز به طراوت فیلم افزوده است.
ویلاییها | ۱۳۹۵
بعد از موفقیت غافلگیرکننده «ابد و یک روز» و تثبیت جایگاه سعید ملکان بهعنوان یکی از تهیهکنندگان صاحب نظر و سلیقه، همه انتظار تجربهای مشابه از او داشتند اما ملکان مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و باز هم به یک کارگردان فیلم اولی میدان داد. ساخته منیر قیدی به سراغ یکی از قصههای ناگفته در دوران جنگ میرود؛ همسران رزمندگان. و از زاویهای دیگر به اثرات جنگ بر روی زیست و خانواده و نقش زنان میپردازد. «ویلاییها» از آن جهت اهمیت دارد که بعد از سه دهه به سراغ روایتی کمتر شنیده شده از اتمسفر سالهای جنگ میرود. طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار، ثریا قاسمی و صابر ابر از جمله بازیگران فیلم هستند.
نقد فیلم «ویلاییها» در فیلیمو شات
