سریال «یک اعتراف»، داستان تکراری اما جذاب قتل یک دختر زیبا را روایت میکند؛ داستانی که واقعاً رخداده است.
سریال یک اعتراف با عنوان اصلی «A Confession»، علیرغم داﺷﺘﻦ ﺑﺎزﯾﮕﺮان حرفهای و احتمالاً زد و بندهایی ﺑﺮای ﭘﺨﺶ ﺷﺪن در ﺷﺒﮑﻪ آیتیوی، ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﺑﺮای دریافت ﺑﺎزﺧﻮرد ﺑﻬﺘﺮ ﺗﻼش میکند. این سریال ﮐﻪ در ژاﻧﺮ ﺟﻨﺎﯾﯽ و بر اساس واﻗﻌﯿﺖ ساختهشده، داستان قتل دختری زیبا را روایت میکند. مجموعههای ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ زیادی ﺑﻪ پشتوانه این قصه ﺗﮑﺮاری ساختهشدهاند. شبکه ITV ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازه ﮐﻪ مدیون ﺳﺎﯾﻤﻮن ﮐﺎول (تهیهکننده برنامههای تلویزیونی و داور مسابقات «امریکن آیدل» با عنوان اصلی «American Idol» و «امریکاز گات تلنت» با عنوان اصلی «America’s Got Talent») اﺳﺖ، ﺑﻪ ﺟﻨﺎزه این دختران جوان ﻧﯿﺰ ﻣﺪﯾﻮن اﺳﺖ. در نقد و بررسی سریال «یک اعتراف» با فیلیمو شات همراه باشید.
مجموعههای تلویزیونی شبکه آیتیوی ﻣﻌﻤﻮﻻً در مورد داستانهای ﺟﻨﺎﯾﯽ غمانگیز هستند؛ داستانهایی ﮐﻪ در آنها، واﻟﺪﯾﻦ ﻋﺰادار ﻓﺮزﻧﺪﺷﺎن هستند، ﮐﺎرآﮔﺎﻫﺎن ﺑﺎ اﺧﻢ ﺑﻪ ﻓﯿﻠﻢ دوربینهای ﻣﺪارﺑﺴﺘﻪ ﻧﮕﺎه میکنند و ﺗﺼﻮﯾﺮ دﺧﺘﺮان ﮔﻤﺸﺪه در اطلاعیههای ﻣﻔﻘﻮدی بهجایی ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم ﻟﺒﺨﻨﺪ میزنند. «یک اﻋﺘﺮاف»، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ سریال ساختهشده در اﯾﻦ ژاﻧﺮ است. ﮐﺎرآﮔﺎﻫان این مجموعه تلویزیونی، ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺴﯽ اﯾﻦ دﺧﺘﺮان ﻣﺮده، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل سرنخهایی برای حل پرونده میگردند. ﺑﺴﯿﺎر ناراحتکننده اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺮﯾﺎل ﺑﺮای ﭘﺨﺶ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت ﻣﺘﻮﻗﻒ میشود، آنهم درﺳﺖ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻠﯿﺲ، ﻟﺒﺎس رهاشده ﻣﻘﺘﻮل را زﯾﺮ درﺧﺘﯽ ﮐﻪ احتمالاً جنازهاش را ﻧﯿﺰ همانجا یافتهاند، ﭘﯿﺪا میکند.
مروری کوتاه بر فیلم اسپوتنیک | ظهور مجدد «بیگانه» اینبار در شوروی
همانطور که گفتیم، ﺳﺮﯾﺎل «یک اعتراف» بر اساس واﻗﻌﯿﺖ ساختهشده اﺳﺖ؛ درواقع، ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪن و ﻗﺘﻞ دﺧﺘﺮ ۲۲ سالهای ﺑﻪ ﻧﺎم ﺳﯿﺎن اُﮐﺎﻻهان در ﺳﺎل ۲۰۱۱ طرح کلی قصه را ﺑﺮای جف پاپ (ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه این مجموعه و خالق آثاری همچون «استن و الی» با عنوان اصلی «Stan & Ollie» و «فیلومنا» با عنوان اصلی «Philomena») ﻓﺮاﻫﻢ کرد ﺗﺎ او با هنرمندی منحصربهفردش ﯾﮏ ﺳﺮﯾﺎل ششقسمتی ﺟﺬاب، ﺑﺎ پیچشهای داﺳﺘﺎﻧﯽ ﻓﺮاوان و اﻧﺪﮐﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻧﺨﻮد ﺳﯿﺎه ﻓﺮﺳﺘﺎدن ﺑﯿﻨﻨﺪه، ﺧﻠﻖ کند.

جف ﭘﺎپ ﯾﮑﯽ از افراد ﮐﻠﯿﺪی سریالهای ﺟﻨﺎﯾﯽ ساختهشده بر اساس ﺣﻘﯿﻘﺖ در ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن است. او در میان بازجوییها، ﻣﻌﻤﺎیی ﺟﺬاب ﺑﺮای ﭘﯿﺪا ﮐﺮدن اُﮐﺎﻻهان خلق کرده اﺳﺖ؛ معمایی که اﯾﻦ تردید را به وجود میآورد که شاید دختر جوان قصه ما، ﺑﻌﺪ از ﺗﻔﺮﯾﺤﺎت شبانهاش و ﺑﺎزﻧﮕﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ، ﻫﻨﻮز زﻧﺪه باشد. ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ کارآگاهان، اﺳﺘﯿﻮ ﻓﻮﻟﺸﺮ (ﺑﺎ ﺑﺎزی قابلقبول ﻣﺎرﺗﯿﻦ ﻓﺮﯾمن، هنرپیشه نقش بیلبو بگینز در سهگانه «هابیت»)، بااینکه میداند ﺑﺎزﺟﻮﯾﯽ ﻣﺘﻬﻢ ﺑﺪون ﺣﻀﻮر وﮐﯿﻠﺶ ﺗﺒﻌﺎت جبرانناپذیری ﺑﺮای شغلش دارد و ﺣﺘﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در آﯾﻨﺪه او را در ﻣﻮﺿﻊ ﻣﺘﻬﻢ ﻗﺮار دﻫﺪ، شخصاً ﻣﺮدی را ﮐﻪ ﺑﺎور دارد از ﻣﮑﺎن دﺧﺘﺮ آﮔﺎه اﺳﺖ، ﺑﺎزﺟﻮﯾﯽ میکند.
ﻗﺴﻤﺖ اول ﺳﺮﯾﺎل یک اﻋﺘﺮاف ﺑﻪ آن اﻧﺪازه ﮐﻪ ﻓﮑﺮ میکنید باکیفیت ﻧﯿﺴﺖ. اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎل ﺑﻪ ﺷﮑﻞ آزاردهندهای لحظههای هیجانانگیز ﮐمی دارد و ﺑﻪ ﮐﻤﮏ دسیسهچینی و ﺗﻮﻃﺌﻪ اﻓﮑﻨﯽ و ﯾﺎ ﺑﺎ ارائه ﺣﺪاﻗﻞ اﻃﻼﻋﺎت دربارهی قسمتهای آﯾﻨﺪه، میخواهد ﻣﺨﺎﻃﺒﯿﻦ را ﺑﺎ ﺧﻮد ﻫﻤﺮاه ﮐﻨﺪ. درﺧﺘﺎن ﺟﻨﮕﻞ ﺳﻮﺋﯿﻨﺪون ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ حضور بیشازحد در صحنههای ﻣﺨﺘﻠﻒ سریالهای ﺟﻨﺎﯾﯽ ﺧﺴﺘﻪ شدهاند و ﻧﯿﺎز ﺑﻪ اﺳﺘﺮاﺣﺖ دارﻧﺪ.

پس از بازجویی از دوستپسر اُﮐﺎﻻهان، و بررسی فیلم دوربینهای نظارتی، ﮐﺎرآﮔﺎهان ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ میشوند. ﺗﺎ اینجا، ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻗﺴﻤﺖ اول بهزحمت ﺷﺒﯿﻪ آن ﭼﯿﺰی اﺳﺖ ﮐﻪ در واﻗﻌﯿﺖ رخداده است. متأسفانه، قسمت اول سریال «یک اعتراف» بهشدت بیروح و بیجان اﺳﺖ؛ ﻧﺠﺎت اﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ و احتمالاً ﻣﺎﺑﻘﯽ اﯾﻦ ﺳﺮﯾﺎِل ۶ ﻗﺴﻤﺘﯽ، بهدست ﺷﯿﻮون ﻓﯿﻨﺮان (بازیگر سریال «دانتون ابی» با عنوان اصلی «Downton Abbey») دوختهشده است. او ﻧﻘﺶ ﻣﺎدر اُﮐﺎﻻهان، ﺑا ﻧﺎم اﯾﻠﯿﻦ، را بازی میکند. فینران ﯾﮑﯽ از ﻋﻨﺎﺻﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ احتمالاً ﺳﺮﯾﺎل را از اﯾﻦ رﮐﻮد درمیآورد و ﺑﻪ آن ﻫﯿﺠﺎن میبخشد.
اﯾﻠﯿﻦ، ﮐﻮﺗﺎه و آﻫﺴﺘﻪ، ﻗﺒﻞ از ﺷﺮﮐﺖ در ﯾﮏ ﮐﻨﻔﺮاﻧﺲ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺗﯽ در ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن میگوید: «ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ آن خانواده وحشتزدهای ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ اشاره ﮐﺎرﮔﺮدان ﯾﺎدﻣﺎن ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢ؟». اﯾﻦ زن، ﺑﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﺟﺰﺋﯿﺎت اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای دﺧﺘﺮش اﻓﺘﺎده آﮔﺎه اﺳﺖ. او ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻣﺎ در ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎی ﺳﺮﯾﺎل ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﺪ و ﻏﻢ ﺗﻤﺎم ﺗﻌﺼﺒﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ درباره دﺧﺘﺮان ﮔﻤﺸﺪه را در ﺧﻮد میریزد. اﯾﻦ لحظه اگرچه غمانگیز است اما حقیقتی را درباره اﻧﺴﺎنها به تصویر میکشد. این صحنه، احتمالاً ﻧﻪ از روی ﻗﺼﺪ، وﻟﯽ میخواهد ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺎزی ﺑﻪ اﯾﻦ سریالهای ﺟﻨﺎﯾﯽ بر اساس واﻗﻌﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ.

منبع: Independent
من از کجا پیگیر پرونده ام بشم این داستان زندگی خصوصی من بوده و من شاکی خصوصی این پرونده هستم.