سال ۲۰۱۹، یکی از بهترین سالها برای سینما بود.
سال ۲۰۱۹، یکی از بهترین سالها برای سینما بود. حتی قبل از آنکه فصل جوایز شروع شود، ما با فیلمهای مطرحی همچون «میدسامر» و «ما» در ژانر وحشت، و البته فیلمهای غافلگیرکنندهای همچون «وداع» و «روزی روزگاری در هالیوود» مواجه بودیم. صنعت سینما در سال ۲۰۱۹، سالی پرمشغله را گذراند و اگرچه آکادمی اسکار اکنون درگیر انتخاب نامزدهای نهایی بهترین آثار سینمایی است اما هنوز مخاطبان در سرتاسر جهان غرق تفکر درباره فیلم «جوکر» هستند. شاید وقت آن رسیده باشد که به ۱۰ فیلم کمتر دیده شده در سال گذشته بپردازیم که احتمالاً از تماشای آنها غافل بودهاید. این فیلمها، طیف وسیعی از ژانرها را در بر میگیرند؛ از مستند و طنز گرفته تا فیلمهای بسیار خشن. پس امیدواریم بهراحتی بتوانید فیلم موردعلاقهتان را انتخاب کنید. در معرفی این ده فیلم، با فیلیموشات همراه باشید.
۱۰- جنگل کوچک با عنوان اصلی Little Woods
فیلم تأثیرگذار «جنگل کوچک» به کارگردانی و نویسندگی نیا داکاستا، در فضایی نیمه وسترن و نیمه جنایی روایت میشود؛ اما درواقع ما با فیلمی درام در مورد رابطه دو خواهر روبرو هستیم. داستان فیلم در داکوتای شمالی رخ میدهد. در صحنههای ابتدایی، شاهد آن هستیم که اُلی (با بازی تسا تامپسون) در حال دفن کردن یک بسته در جنگل است. سپس متوجه میشویم که او برای فروش مواد مخدر بازداشت شده و حالا عفو مشروط او در حال اتمام است. با درگذشت مادر، اُلی به خانه بازگشته تا با خواهرش دب (با بازی لیلی جیمز) زندگی کند. رابطه این دو خواهر چندان گرم و صمیمی نیست. دب، با مشکلات بارداری ناخواسته و همسر غیرمتعهدش دستوپنجه نرم میکند.
لحن فیلم «جنگل کوچک» تندوتیز است و ما بیشتر با فیلمی شخصیت-محور روبرو هستیم نه فیلمی که بر پایه داستان و روایت ساخته شده باشد. نقطه قوت «جنگل کوچک»، نمایش رابطه واقعی و پیچیده بین دو کاراکتر اصلی است. اگرچه روند درام فیلم، کند به نظر میرسد و پیامهای آن تا حدودی شعاری هستند، اما در کل با فیلمی بسیار خوب مواجه هستیم. بازی بازیگران کمک زیادی به کیفیت اثر کرده است. اگرچه لیلی جیمز به خوبی از پس نقش خود برآمده اما این تسا تامپسون است که گوی سبقت را از او میرباید.
۹- شکسته با عنوان اصلی Fractured
داستان فیلم از آنجایی آغاز میشود که ری برای مراسم روز شکرگزاری به همراه خانوادهاش به سفر جادهای رفته است. هنگامی که آنها برای استراحت توقف میکنند، همسر و دختر او از پرتگاه یک محوطه ساختمان سقوط میکنند. او آنها را به بیمارستان میرساند اما از شدت خستگی بیهوش میشود. هنگامی که ری به هوش میآید، کارکنان بیمارستان انکار میکنند که همسر و دختر او را پذیرش کردهاند. طرح قصه، کمی کلیشهای است و احتمالاً فیلمهای هیجانی زیادی در این سبک دیده باشید اما اگر فیلمهایی مانند «نقشه پرواز» و «ناشناس» را دوست دارید پس حتماً عاشق فیلم «شکسته» خواهید شد. فیلم به خوبی میداند که چطور شما را سرگرم کند و دلیل آن هم کارگردانی بینظیر برد اندرسون است.
اندرسون یکی از کارگردانهای برجستهای است که آثارش عموماً مورد غفلت واقع شدهاند؛ او در ابتدای مسیر کاری خود دو فیلم طنز عاشقانه با داستانهایی اصیل و جذاب را کارگردانی کرد: «ایستگاه بعدی، واندرلند» با عنوان اصلی «Next Stop, Wonderland» محصول سال ۱۹۹۸ و «حوادث شاد» با عنوان اصلی «Happy Accidents» محصول سال ۲۰۰۰. سپس تصمیم گرفت مهارت خود را با ساخت فیلمهای ترسناک و هیجانی همچون «جلسه ۹» یا «Session 9»، «ماشینچی» یا «The Machinist»، «قطار سیبری» یا «Transsiberian» و «بیروت» یا «Beirut» به چالش بکشد. اگرچه این عناوین از برخی جهتها فیلمهایی موفق محسوب نمیشوند اما تمامی آنها ارزش حداقل یکبار دیده شدن را دارند.
«شکسته» توان رقابت با فیلمهای همچون «ماشینچی» یا «قطار سیبری» را ندارد، اما بااینحال فضای فیلم بهگونهای به تصویر کشیده شده است که هرلحظه مخاطب را شگفتزده میکند و او را منتظر پیچوتاب بعدی قصه نگه میدارد. فیلم «شکسته» به خوبی توانسته است حس و حال کاراکترها را منتقل کند و بیننده را با هالهای مرموز، سرگرم نگه دارد. تمام این نقاط قوت در کنار بازیهای خوب و روایت قانعکننده باعث شدهاند تا مخاطب مجذوب فیلم شود. فیلم «شکسته» بهطورقطع یکی از بهترین فیلمهای مهیّج نتفلیکس محسوب میشود.
۸- بلبل با عنوان اصلی The Nightingale
نام جنیفر کنت با ساخت فیلم شگفتانگیز «بابادوک» (که احتمالاً بهترین فیلم ترسناک مستقل سال ۲۰۱۴ محسوب میشود)، بر سر زبانها افتاد و تحسین مردم را برانگیخت. او حالا با یک قصه اصیل در مورد انتقامی دلهرهآور، خشن، تاریک و غمگین بازگشته است. «بلبل» فیلمی ترسناک نیست بلکه فضای آن تقریباً حول وهم و خیال میچرخد. کارگردان به خوبی میداند که چگونه تاریکی و شدت آن را به لحظاتی ترسناک برای مخاطب تبدیل کند.
داستان فیلم «بلبل» در سال ۱۸۲۵ در زمان اشغال سرزمین ون دیمن (که اکنون ایالتی به نام تاسمانی در جنوب شرق استرالیا است) توسط انگلیس روایت میشود. «بلبل» با کمک ریشسفیدان بومی تاسمانی ساخته شده است. آنها تاکید کردهاند که این فیلم، تصویری صادقانه از تاریخچه آنها ارائه میدهد و این قصه، روزی باید گفته میشد.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، مضامین خشن و تاریک فیلم ممکن است برای برخی از تماشاگران خوشایند نباشد. حتی زمانی که فیلم اکران میشد، برخی از تماشاگران با عصبانیت سینما را ترک کردند. پس نتیجه میگیریم که این فیلم خوشایند حال همه نیست، اما «بلبل» به طرز شگفتانگیزی تعادل را رعایت کرده است. اگرچه داستان فیلم در مورد انتقام است اما در کنار آن، شاهد داستانی از تحمل و درک هستیم؛ بنابراین روایت فیلم را میتوان پیچیده خواند. فضا و جو فیلم باعث شده است که تماشای آن بهسادگی فیلمهای معمولی نباشد، اما رویکرد واقعگرایانه اثر، دلیلی است که هواداران «بلبل» را راضی نگه میدارد. فیلم «بلبل» را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: «فیلمی شاعرانه که فراموش کردن آن دشوار است.»
۷- طعم کره بادامزمینی با عنوان اصلی Peanut Butter Falcon
«طعم کره بادامزمینی» شاید شیرینترین فیلم کمتر دیده شده در سال ۲۰۱۹ باشد؛ با توجه به بودجه ۶ میلیون دلاری و درآمد سه برابری آن، میتوان این فیلم را یکی از فیلمهای موفق سال دانست اما ما هنوز هم معتقدیم که این اثر، موردی بیتوجهی قرار گرفته است. شایا لباف، امسال با بازی در فیلم «طعم کره بادامزمینی» و «پسر عزیز» با عنوان اصلی «Honey Boy» توانسته پس از مدتها مهارت خود را به رخ اهالی سینما بکشد. او در این فیلم، نقش یک دزد را ایفا میکند که دست سرنوشت او را بر سر راه مردی جوان به نام زک قرار میدهد. زک به سندروم داون مبتلا است و از آسایشگاه خود فرار کرده تا به رویاهایش دست یابد. رویای او، ثبتنام در یک مدرسه کشتی و تبدیلشدن به یک کشتیگیر حرفهای است. آنها با یکدیگر دوست میشوند و پس از مدتی، یک مددکار اجتماعی به نام النور که قبلاً از زک مراقبت میکرده است هم به آنها میپیوندد.
این قصه شاید کمی آشنا به نظر برسد، اما متن و دیالوگها خیلی خوب نوشته شدهاند. این فیلم به شما قوّت قلب میدهد، شما را میخنداند، و گاهی چشمانتان را گریان میکند. حس کلی شما، پس از دیدن فیلم خوب خواهد بود و علاوه بر آن احتمالاً چند سوال در ذهنتان شکل خواهد گرفت. «پینات باتر فالکن» قصد دارد پیام همدری و توانمندسازی را به مخاطب القاء کند. داستان فیلم درواقع به رابطه دوستانه میپردازد و همانطور که در فیلم بیان میشود، «دوستان خانوادهای هستند که شما آنها را انتخاب میکنید.».
بازیها بسیار عالی هستند و زک گاتساگن نمایشی بسیار حرفهای ارائه داده است. شایا لباف به فرم خوب خود بازگشته است و داکوتا جانسون نیز حضوری گرم و صمیمی دارد. همچنین دیدن جان هاکس و بروس درن بهعنوان نقش مکمل همیشه دلپذیر است.
۶- کوهستان با عنوان اصلی The Mountain
در دهه ۱۹۵۰، پسری جوان و درونگرا به نام اندی در سالن اسکی روی یخ پدرش فردریک کار میکند. زمانی که پدر اندی فوت میکند، او با یک دوست خانوادگی به نام دکتر فینس آشنا میشود. دکتر فینس مسئول جراحیهای لوبوتومی (نوعی جراحی افراطی و منسوخشده روی مغز انسان جهت درمان اختلالات روانی) مادر اندی بوده است. او از اندی دعوت میکند تا در سفرهایش به تیمارستانهای مختلف وی را همراهی کند. اندی با اکراه و بیمیلی میپذیرد تا بهعنوان عکاس، روزنامهنگار و دستیار کنار او باشد.
«کوهستان» احتمالاً عجیبترین فیلم کمتر دیده شده این فهرست است و قطعاً برای همه مناسب نیست. درواقع، هیچیک از فیلمهای ریک آلدرسون برای همه مردم مناسب نیستند، اما این فیلم شاید در آینده هواداران و البته مخالفان مخصوص خود را پیدا کند. بهاحتمال زیاد، کسانی که طرفدار آثار آری استر مانند «موروثی» و «میدسامر» هستند فیلم «کوهستان» را هم دوست خواهند داشت.
مضمون فیلم، تلخ و غمگین است و میتوان گفت که آثار روی آندرشون و دیوید لینچ تاثیر زیادی بر فیلم «کوهستان» داشتهاند. روایت هیپنوتیزمکننده فیلم، باعث نوعی دیدگاه زیباییشناسانه شده است که شما را به خوبی سرگرم میکند. جف گلدبلوم (شناختهشدهترین بازیگر این فیلم)، طبق معمول عملکردی عالی از خود بهجای گذاشته است. کاراکتر او تا حدودی از داستان پزشک جنجالی والتر فریمن الهام گرفته است. درمجموع، فیلم «کوهستان» اثری متمایز است و حتماً ارزش دیده شدن دارد.
۵- از ماه بازنگرد با عنوان اصلی Don’t Come Back from the Moon
فیلم «از ماه بازنگرد» به کارگردانی بروس تیری چئونگ، اولین بار در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۷ در فستیوال فیلم لسآنجلس اکران شد؛ اما اکران عمومی آن تا ۱۸ ژانویه ۲۰۱۹ به تعویق افتاد. زمانی که فیلم در سینماها اکران شد تقریباً هیچکس حاضر نبود برای تماشای آن بلیت بخرد. «از ماه بازنگرد»، درامی شخصیت-محور با روایت کند دارد که شاید همین موضوع باعث میشود که جذب مخاطب برای فیلم دشوار باشد. اما اگر منصف باشیم با فیلمی تفکربرانگیز، شاعرانه و پراحساس روبرو هستیم که تاثیر زیادی بر بیننده خواهد گذاشت.
داستان فیلم کمتر دیده شده «از ماه بازنگرد»، در صحرای کالیفرنیا و در طول یک تابستان گرم اتفاق میافتد؛ یک کارخانه محلی در حال ورشکستگی است، و مردان کاری بهتدریج بدون آنکه اطلاع یا هشداری به خانواده خود بدهند ناپدید میشوند. ما شاهد چیزی هستیم که پس از ناپدید شدن آنها رخ میدهد؛ بروز تنشها، رابطههایی که پیچیده میشوند، اندوه، افسردگی و نگرانی. توصیف قصه فیلم دشوار است اما از مسائل دیگر میتوان به چند چیز اشاره کرد. فیلمبرداری اثر بسیار پرزرقوبرق است؛ موسیقی متن فیلم حس دلهره را به خوبی انتقال میدهد؛ بازی بازیگرانی همچون جیمز فرانکو و رشیدا جونز بسیار تأثیرگذار است؛ و همه این المانها در کنار هم باعث شدهاند «از ماه بازنگرد» فیلمی ارزشمند باشد.
۴- هنر دفاع شخصی با عنوان The Art of Self-Defense
یک حسابدار خجالتی به نام کیسی دیویس، پس از موردحمله قرار گرفتن توسط یک باند خلافکار موتورسوار سعی دارد نحوه دفاع از خود را یاد بگیرد. او که حتی نمیتواند در محیط کارش گلیم خود را از آب بیرون بکشید، در ابتدا تصمیم میگیرد یک اسلحه تهیه کند، اما آشنایی با کاراته نظر او را تغییر میدهد. او به سراغ یک استاد اسرارآمیز میرود تا نحوه دفاع شخصی را به او آموزش دهد، اما هزینههایی که این کار به دنبال دارد فراتر از انتظار کیسی هستند. با ادامه آموزشها، اعتمادبهنفس او ارتقاء مییابد اما حالا وارد دنیایی شده که هیچچیز در مورد آن نمیداند.
رایلی استارنز، کارگردان فیلم «هنر دفاع شخصی»، کسی است که آیندهای روشن در پیش رو دارد. فیلم قبلی او، «شکستها» با عنوان اصلی «Faults»، اثری اصیل و جذاب بود. او در فیلم دوم خود سعی کرده است با لحنی جذاب داستان یک کمدی سیاه را روایت کند اما شما علاوه بر آن، حس یک فیلم تریلر هیجانی را نیز پیدا خواهید کرد. مخاطب با دیدن فیلم حس میکند که چیزی درست پیش نمیرود و ممکن است اتفاقات بدتری رخ دهند. استارنز در نحوه روایت فیلم، مهارت استثنائی خود را به رخ کشیده است.
دیالوگها بهطور ویژهای جالب و خندهدار هستند. جسی آیزنبرگ معمولاً نقشهایی را ایفا کردهاست که همین کاراکتر را دارند و باید گفت که او در اجرای این کاراکترها موفق عمل میکند. ایموجن پوتس نیز بازیگری است که دیدن او در هر فیلمی دوستداشتنی خواهد بود و البته باید گفت که قطعاً مستحق جایگاه بالاتری در سینماست.
۳- رز وحشی با عنوان اصلی Wild Rose
«رز وحشی» برای اولین بار در ۸ سپتامبر ۲۰۱۸ و فستیوال بینالمللی تورنتو به روی پرده رفت اما اکران عمومی فیلم در ۱۲ آوریل ۲۰۱۹ رخ داد. فیلم «رز وحشی» یکی از بهترین درامهای موزیکال بریتانیا در چند سال اخیر است. شخصیت اصلی فیلم، رزلین هارلن، یک خواننده سبک کانتری است که در گلاسکو زندگی میکند و دو فرزند دارد. او پس از ۱۲ ماه حبس به جرم تلاش برای قاچاق دارو از زندان آزاد و برای تبدیلشدن به یک خواننده مشهور عازم سفر به نشویل، در ایالت تنسی آمریکا میشود.
«رز وحشی» لحنی آشنا و تا حدودی کلیشهای دارد، اما بااینحال بهراحتی میتواند فیلمهای قبلی با همین موضوع را شکست دهد. اگرچه داستان قابل پیشبینی است اما این موضوع بدین معنا نیست که باید شانس دیده شدن را از فیلم بگیرید. «رز وحشی» در نوع خودش بهترین است و به خوبی توانسته تعامل میان رویا و مسئولیتهای زندگی را به تصویر بکشد.
جسی باکلی، نمایش خیرهکنندهای ارائه داده است و بقیه بازیگران نیز تأثیرگذار ظاهر شدهاند. جسی باکلی در کنار بازی فوقالعاده، آهنگها را به خوبی اجرا میکند؛ اگر روزی او را در قالب ستارهای بزرگ دیدیم، نباید تعجب کنیم. خالی از لطف نیست که ذکر کنیم ترانه «گلاسکو (هیچ جا مثل خانه نیست)» توسط بازیگر برنده اسکار، مری استینبورگن نوشته شده است.
۲- عشق، آنتوشا با عنوان اصلی Love Antosha
تنها فیلم مستند فهرست فیلم های کمتر دیده شده سال ۲۰۱۹، درباره جوانی بااستعداد به نام آنتون یلچین است که سینما او را خیلی زود از دست داد. او تنها ۲۶ سال سن داشت اما با افراد بزرگی همچون پل شریدر، جودی فاستر، جو دانته، جیم جارموش، جی. جی. آبرامز همکاری کرد. بازی مقابل آنتونی هاپکینز، دونالد ساترلند و رابین ویلیامز از جمله افتخارات او بهعنوان یک بازیگر جوان بود. او بازی در انواع ژانرها، فیلمهای مستقل و بلاکباسترها را تجربه کرده بود.
اگرچه او شانس بازی در یک نقش «نمادین» مانند هیث لجر در فیلم «شوالیه تاریکی» را پیدا نکرد اما یلچین ظرفیت بالای خود را به خوبی نشان داده بود؛ او توانست به خوبی نقش یک ابرقهرمان («توماس عجیب» با عنوان اصلی «Odd Thomas»)، یک عاشق («دیوانهوار» با عنوان اصلی «Like Crazy»)، شخصیتی شبیه به فریس بولر («چارلی بارتلت» با عنوان اصلی «Charlie Bartlet»)، یک موسیقیدان ( در فیلم «Rudderless») را ایفا کند. او مردی جذاب بود که به سینما عشق میورزید. این مستند، کنجکاویهای هنری او را بررسی میکند که به بازیگری محدود نبودند. آنتون یلچین در کنار بازیگری به عکاسی، موسیقی و حتی نوشتن فیلمنامهای بر اساس فیلم «راننده تاکسی» پرداخت.
در این مستند، داستانهای جالبی در مورد آنتون از سوی همکارانش، کریستن استوارت، ویلم دفو، جنیفر لارنس و برخی کارگردانان نقل شده است. نیکلاس کیج نیز برخی از نامههای او را میخواند که نشاندهنده رابطه عمیق آنتون با والدینش هستند. «عشق، آنتوشا» ادای احترامی زیبا، اندوهآور و شیرین به این بازیگر بااستعداد است که صرفنظر از شناخت شما از او و آثارش، ارزش تماشا دارد. «عشق، آنتوشا» دقیقاً همان چیزی است که کارگردانش بیان کرده است: «فیلمی در مورد زندگی، در مورد غلبه بر موانع، داستانی در مورد یک مهاجر، داستانی در مورد بزرگ شدن و نهایتاً نامهای عاشقانه به خانواده و سینما؛ دو چیزی که آنتون در زندگی خود بیش از همه آنها را گرامی میداشت.».
۱- لوس با عنوان اصلی Luce
در فصل تابستان، سینماها درگیر اکران بلاکباسترها هستند اما در سال ۲۰۱۹ شاهد درامی پیچیده بودیم. «لوس» فیلمی است که اگر فرصت تماشای آن در سینما را ازدستدادهاید حتماً باید در قاب تلویزیون ببینیدش. به نظر میرسد لوس ادگار، تمام صفات یک ورزشکار دبیرستانی موفق را در خود جای داده است. او یک مناظره کننده بااستعداد است و همه عاشق ذکاوت و نحوه صحبت کردنش هستند. والدین لوس، که او را از اریتره به فرزندخواندگی گرفتهاند، به او افتخار میکنند.
یک روز، مادر لوس که امی نام دارد توسط دبیر تاریخ پسرش، هریت، به مدرسه خوانده میشود. باید بگوییم که لوس از هریت دل خوشی ندارد زیرا او پس از پیدا کردن مواد مخدر در کمد دوست لوس باعث اخراج وی از تیم ورزشی مدرسه شد. هریت در مورد برخی نگرانیهایش با امی صحبت میکند؛ این که چرا لوس از فرانز فانون، یک انقلابی سیاسی که فکر میکند استعمار میتواند بر خشونت غلبه کند، دفاع کرده است. مسئله به همینجا ختم نمیشود؛ هریت در کمد لوس وسایل غیرقانونی آتشبازی پیدا کرده است.
فیلم لوس اگرچه پر از اتفاقات شگفتآور است اما داستان پیچیدهای ندارد. فیلم دائماً در حال پرسیدن سوالات جذاب و سخت است. این پرسشها ما را به سوالات دیگری هدایت میکنند. تیم بازیگری این فیلم کمتر دیده شده ، بسیار فوقالعاده عمل کردهاند؛ اکتاویا اسپنسر بهترین بازی عمرش را ارائه داده است؛ نائومی واتس در چند سال اخیر چنین نمایش خیرهکنندهای نداشته است و تیم راث به خوبی توانسته با مهارت خود سطح فیلم را ارتقاء دهد. «لوس» فیلمی ظریف، هوشمندانه و تفکربرانگیز است که همیشه توسط مخاطبان سینما مورد استقبال قرار میگیرد.
منبع: Taste Of Cinema