از گور برگشته

اقتباس ادبی گنجی بزرگ و بی‌انتها برای فیلمنامه نویسان به حساب می‌آید که می‌توانند به اشکال مختلف سراغ رمان های شناخته شده رفته و از آن به عنوان پایه فیلمنامه‌های خود استفاده کنند. اتفاقی که در سال‌های اخیر چه در سینما و چه در صنعت سریال‌سازی جهان بیش از گذشته رخ داده و شاهد نمونه‌های زیادی با کیفیت‌های متفاوت بوده‌ایم. در ایران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان کمتر به این قضیه توجه شده و تک جرقه‌ها هیچگاه به یک جریان تبدیل نشده است. با این حال در سال‌های اخیر و به ویژه در سریال‌های تولید شده در پلتفرم‌ها، روند اقتباس‌های ادبی شدت بیشتری به خود گرفته و نمونه‌های قابل اعتنایی نیز تولید شده است. فیلیمو به عنوان یکی از پلتفرم‌های نمایش آنلاین، به شهادت آثارش بیش از بقیه به این موضوع توجه نشان داده و محصولات تولید شده نیز کیفیت چشمگیری داشته‌اند. از زخم‌کاری و یاغی تا قطب شمال که این روزها در حال پخش است.

معرفی و اطلاعات سریال قطب شمال

حامد افضلی و امین محمودی یکتا در (قطب شمال) به سراغ رمان مشهور (کنت مونت کریستو) اثر الکساندر دوما رفته و از تم اصلی آن که چیزی جز انتقام نیست به عنوان جانمایه فیلمنامه خود بهره گرفته‌اند. یکی از محبوب‌ترین و دیرپاترین تم های تاریخ سینما که موتور قصه را به حرکت درآورده و قهرمان را در مسیری قرار می‌دهد که برای مخاطب جذابیت‌های بسیار دارد. افضلی و محمودی یکتا به عنوان نویسندگان فیلمنامه قطب شمال، برای ایرانیزه کردن رمان کار چندان سختی پیش روی نداشته و قصه خود را بر پایه جوانی به نام همایون بنا کرده‌اند که به واسطه توطئه دوستان صمیمی خود به حبسی طولانی مدت محکوم شده و حال پس از رهایی از زندان به دنبال راهی برای گرفتن انتقام از آنها می‌گردد. قسمت نخست برای آشنایی مخاطب با همایون، نامزدش ارغوان و دوست صمیمی‌اش سامان طراحی شده و با ریتمی مناسب به نقطه عطف اول و گره‌ افکنی می‌رسد. جایی که همایون با پاپوشی که برایش دوخته‌اند در شب عروسی‌اش دستگیر شده و به زندان می‌افتد. کشمکش و درگیری بین ارغوان و سامان که به پرت شدن اولی از ارتفاع به پایین می‌شود، نقطه عطف بعدی است که به سیاق آشنای سریال‌ها در انتهای قسمت نخست قرار داده شده تا مخاطب را منتظر قسمت بعدی نگه دارد.

قطب شمال از آن دسته سریال‌هایی است که ریتم خوبی داشته و این موضوع تنها به فیلمنامه و دکوپاژ  یا تدوین آن برنمی‌گردد بلکه ترکیبی از هردوی آنها است. به همین خاطر هم مخاطب خود را خسته نکرده و با خود همراه می‌کند

در قصه‌هایی از این جنس، قهرمان کلید موفقیت یا شکست کار به حساب می‌آید و دور نگه داشته شدنش از گود می‌تواند بسیار خطرساز باشد. در قطب شمال با رفتن همایون به زندان، قصه به سمت کلیشه‌های آشنای زندان رفته و داستانکی با محوریت یک زندانی مرموز طراحی شده که قهرمان را در مسیر تم فیلمنامه حرکت می‌دهد. نقشه گنج مدفون شد‌ه‌ای که مرد زندانی به همایون می‌دهد، در همین راستا قرار داشته و شوک خوبی به قصه می‌دهد. زنده شدن همایون در تصادف اتومبیل نعش‌کش آن هم پیش از دفن، عطف خوبی است که قصه را به سمت و سوی تازه‌ای برده و همایون را به آرشام تبدیل می‌کند! آن هم با ترفند عمل جراحی پلاستیک که ریسک پرمخاطره‌ای به حساب آمده و می‌تواند مخاطب را با یک چالش اساسی برای باورپذیری آن مواجه کند. ریسک سازندگان قطب شمال تا به اینجای کار تا حدود زیادی جواب داده و برخی ریزه کاری‌ها در شکل گرفتن آن تاثیر فوق العاده‌ای داشته است. برای مثال می‌توان به انتخاب دو بازیگر با ته چهره‌ای نزدیک به هم (بهادر زمانی و فرزاد فرزین) اشاره کرد که قضیه جراحی پلاستیک صورت همایون و تبدیل شدن‌اش به آرشام را باورپذیرتر می‌کند.نزدیک شدن آرشام به برادر قمارباز سامان، زمینه چینی مناسبی برای رسیدن او به ارغوان و سامان به حساب می‌آید که نقطه اوجی را در پایان قسمت چهارم رقم می‌زند. در این بین یک داستان فرعی هم با محوریت آرشام و دختری به نام صحرا شکل می‌گیرد که تم عشق قطب شمال را تقویت کرده و به موازات انتقام پیش می‌برد.

قطب شمال از آن دسته سریال‌هایی است که ریتم خوبی داشته و این موضوع تنها به فیلمنامه و دکوپاژ  یا تدوین آن برنمی‌گردد بلکه ترکیبی از هردوی آنها است. به همین خاطر هم مخاطب خود را خسته نکرده و با خود همراه می‌کند. امین محمودی یکتا در نخستین تجربه کارگردانی خود تلاش کرده قصه خود را بدون لکنت روایت کرده و مخاطب خود را سرگرم کند. او در این مسیر تلاش کرده تا بازیگرانی را انتخاب کند که با نقش‌ها هارمونی داشته باشند. از بهادر زمانی و فرزاد فرزین و آناهیتا درگاهی تا نازنین بیاتی، عباس جمشیدی‌فر و امیرحسین فتحی که به گروهی منسجم تبدیل شده و حاصل کارشان هم مورد توجه مخاطبان کار قرار گرفته است.