فیلمهای جادهای کمیابند و قابلیت تبدیل شدن به فیلمهای خاطرهساز را دارند. در فیلمهای جادهای شخصیتهای اصلی معمولا به دلیلی از خانه دور میشوند و به سفری خواسته یا ناخواسته میروند. یکی از عناصر این ژانر این است که سفر دیدگاه شخصیت نسبت به زندگی را تغییر میدهد. انگار که سفر برای آنها تنها به معنای پشت سر گذاشتن خانه نیست و جهانبینی خود را هم پشت سر میگذارند و وارد مرحله تازهای از زندگی میشوند.
فهرست جذاب بهترین فیلم های جاده ای
مولفههای ژانر جاده ای
برخی از فیلمهای ژانر جاده ای روی مفهوم از خود بیگانگی کار میکنند و یا تنشهای فرهنگی یک قوم را بر بستر تاریخ و جغرافیا بررسی میکنند. بعضی فیلمهای جادهای با قانونشکنی و جرائم مختلف شروع میشوند. با شخصیتهایی بیقرار، نگران و ناامید. لوکیشن غالب اینگونه فیلمها تنها خودرو یا دیگر وسایل نقلیه نیستند. غذاخوریها، توقفگاهها و متلهای حاشیه جاده از مکانهای مهمی هستند که وقایع اصلی فیلم در آنها رخ میدهند. در این مکانها تنش میان شخصیتهای فیلمنامه شکل میگیرد. مایههای اصلی که هر فیلم جادهای دستکم یکی از آنها را دارد از این قرارند: اعمال قدرت مردانه، بحرانی که باعث فرار از جایی یا رفتن به جایی میشود، طغیان، فرهنگ اتومبیلرانی و خودشناسی. در یک نگاه کلی میتوان هسته یک فیلم جادهای را اینگونه توصیف کرد: عصیان در برابر انگارههای محافظهکارانه اجتماعی.
ذرهبین را اگر کمی جلوتر ببریم باز به ۲ تمِ اساسی در فیلمهای جادهای میرسیم:
- جستوجو؛ شخصیتها دنبال چیزی یا کسی میگردند.
- فرار؛ شخصیتها کاری خلاف قانون یا عرف انجام داده و برای نجات از عقوبت در حال گریزند.
در فیلمهای جادهای شخصیتها با کشمکش درونی یا تحول فکری و روحی مواجه میشوند. احساساتی که در مسیر سفر برای آنها رخ میدهد. فیلمهای جادهای به ندرت از ساختار روایت کلاسیک سهپردهای (آغاز، نقطه اوج و پایان) تبعیت میکنند. در عوض «پایانِ باز» یا «پیرنگ نامنظم» از ویژگیهای معمولِ این فیلمهاست.
شخصیت در فیلمهای جادهای در حالِ گذر است. پیاده، سواره، با خودرو، قطار یا موتورسیکلت. نماهای در حال حرکت در فضاهای باز و وحشی و البته نمادگرایی از جمله دیگر مؤلفههای فیلمهای جادهای به شمار میروند. از این منظر شباهتهای تماتیک میان فیلمهای جادهای و فیلمهای ژانر وسترن وجود دارد. حسی از پیشگامی و کدهای منجر به کشف یک حقیقت در هر دو ژانر دیده میشود. در دهههای ۶۰ و ۷۰ که ژانر جادهای دوران اوج خود را میگذراند، موسیقی راک به عنوان یکی از عناصر مهم غیربصری اینگونه از فیلمها رواج یافت.
پدید آمدن ژانر جادهای
فیلمهای جادهای تقریبا از دهه ۱۹۳۰ شکل گرفتند و در اغلب آنها یک زوج در حال سفر وجود داشت. اما در سینمای هالیوود پس از جنگ جهانی دوم، اغلب فیلمهای جادهای شخصیتهای مرد تنها را محور خود قرار دادند. در دهه ۱۹۹۰ زوجهای زنانه یا قهرمان زن تنها هم به این ساختار افزوده شدند. کارشناسان سینما فیلم جادهای را ژانری گیج کننده و مبهم دانستهاند. اما تاثیرات عمیق فرهنگی ژانر سینمای جادهای بر هیچیک از آنان پوشیده نیست. برخی از این کارشناسان سینمای جادهای را ترکیبی از ژانرهای کلاسیک هالیوودی و به نوعی حاصل دورانِ گذار سینما از عصر مدرن به جهانِ پست مدرن میدانند.
زیرشاخههای ژانر جاده ای
ژانر فیلم جادهای در ترکیب با ژانرهای دیگر، زیرشاخههای تازهای ایجاد کرد. از جمله:
- فیلم وحشت جادهای مثل فیلم «پیش از تاریکی»
- کمدی جادهای مثل فیلم «معاشقه با فاجعه»
- مسابقه اتومبیلرانی جادهای مثل فیلم «مسابقه مرگ در سال ۲۰۰۰» ۱۹۷۵
- فیلمهای تور کنسرت راک مثل فیلم «تقریبا مشهور» ۱۹۹۹
- فیلم نوآر جادهای مثل فیلم «مسیر انحرافی» ۱۹۴۵
اصولاً ژانر فیلم نوآر بر ژانر جادهای تاثیر عمیقی گذاشته است که در قسمتهای بعدی به ژانر نوآر هم اشاره خواهد شد.
ژانر جادهای در سینمای آمریکا
مثل تمام ژانرهای سینمایی، ژانر فیلم جادهای هم در سینمای هالیوود به وجود آمد. فیلمهای جادهای اولیه روی دو اسطوره مهم فرهنگ آمریکایی تمرکز داشتند. فردگرایی و عوامزدگی. فضاهای آرمانشهری و متضاد این فیلمها از جمله عناصری بود که بعدها به رشد ژانر کمک شایانی کرد. فیلمهای جادهای آمریکایی فضاهای باز و خالی بیرون از شهرها را به مثابه فضایی دور از جامعه شهری به تصویر میکشیدند که شخصیتها در آن دچار تحول میشدند. به عنوان مثال فیلم «در یک شب اتفاق افتاد» ۱۹۳۴، داستان زنی از طبقه اشراف است که از شهر و همسر بیوفایش فاصله گرفته و انسانیت را میان آدمهای عادی و طبقهای مییابد که فرسنگها از محیط مرفه زندگی و اطرافیانش فاصله دارند. فیلمهای ژانر جادهای تا پیش از فیلم «سوار اتوبوس شو» ساخته اسپایک لی در سال ۱۹۹۶ یک ژانر کاملاً مختص سفیدپوستان بود. فیلمی که به نقش صنعت اتوبوسرانی در جنبش حقوق مدنی آمریکا میپردازد.
ژانر جادهای در سینمای کانادا و استرالیا
دشتهای باز و مراتع وسیع استرالیا مکان مناسبی برای شکلگیری ژانر جادهای بودند. فیلمهای جادهای سینمای استرالیا با محوریت ساخت فضای آرمانشهری و ترکیب با عناصر ژانر نوآر شکل گرفتهاند که مهمترین نمونهاش را میتوان فیلم «مدمکس» دانست. علاوه بر آن ژانر جادهای در سینمای استرالیا عموماً نقبی به تاریخ این سرزمین، وضعیت کنونی و نگرانیها برای آینده این کشور هم میزند. کانادا هم از ویژگی دشتهای باز و مراتع وسیع بهره میبرد و مثل استرالیا سینمای جادهای را بر بستر ویژگیهای منحصر به فرد جغرافیایی خود بنا میکند. از مهمترین نمونههای سینمای جادهای در کانادا میتوان به فیلم «تصادف» ساخته دیوید کراننبرگ اشاره کرد.
معرفی و تعریف انواع ژانر فیلم سینمایی
ژانر جاده ای در سینمای اروپا
فیلمسازان سینمای اروپا از فیلمهای جادهای آمریکایی تاثیر فراوان پذیرفتهاند. آنها به ژانر جادهای عنصر سفر درونی و موضوعاتی از قبیل مهاجرت و هویت ملی یا قومی را افزودند. ویم وندرس فیلمساز بزرگ آلمانی را میتوان از شاخصترین سینماگران اروپایی دانست که از انگارههای ژانر جاده ای هالیوودی در فیلمهای خود بهره گرفت. سهگانه فیلمهای جادهای وندرس در میانه دهه ۷۰ شامل «آلیس در شهرها» ۱۹۷۴، «حرکت غلط» ۱۹۷۵ و «سلاطین جاده» ۱۹۷۶ سکون و سکوت خاصی دارند که تا حدودی خلاف آموزههای ژانر جادهای است.
ژانر جادهای در فرانسه و اسپانیا
سنت فیلم جادهای در سینمای فرانسه از فیلمسازانی چون برتران بلیه و آنییس واردا آغاز شد، در دهه ۹۰ میلادی ادامه یافت و به امروز رسیده است. فیلمهای جادهای فرانسوی عنصر آزادی فردی را از همتایان امریکایی خود گرفته و دو شعار دیگر انقلاب کبیر فرانسه یعنی برابری و برادری را نیز به آن افزودند. فیلمهای جادهای فرانسوی زبان اروپا (فرانسه، بلژیک و سوئیس) روی عنصر جابجایی و حفظ هویت متمرکزند.
در مقابل فیلمهای جادهای اسپانیایی کاملا تحت تاثیر و با تقلید از سینمای جادهای آمریکا تولید شدند. بیشتر فیلمهای ژانر جادهای در اسپانیا با پسزمینهای از طنز و کمدی ساخته میشوند. استفاده از اکشن در اینگونه فیلمها هم رایج است که بعضا سینمای تونی اسکات یا اولیور استون را به یاد میآورند. از جمله مهمترین فیلمهای جادهای سینمای اروپا میتوان به «توت فرنگیهای وحشی» ساخته اینگمار برگمان (۱۹۵۷)، «پییرو خُله» ژان لوک گدار (۱۹۶۵)، «سفر به ایتالیا» روبرتو روسلینی (۱۹۵۳)، «چشماندازی در مه» تئو آنجلوپولوس (۱۹۸۸) و «کابویهای لنینگراد به امریکا میروند» اکی کوریسماکی (۱۹۸۹) اشاره کرد.
ژانر جاده ای در سینمای آمریکای جنوبی
فیلمهای جادهای سینمای آمریکای جنوبی به همتایان اروپایی خود شباهت بیشتری دارند تا فیلمهای جادهای آمریکایی. در این فیلمها شخصیتهای اصلی گروهی چندنفرهاند که با تفاوتهای بارز میان مناطق شهری و روستایی و بهطور کلی مفهوم شمال/ جنوب روبرو میشوند. «اتوبوس سواری در مکزیک» ساخته لوئیس بونوئل (۱۹۵۱) را شاید بتوان نخستین فیلم جادهای در آمریکای لاتین دانست. از جمله مهمترین فیلمهای جادهای سینمای آمریکای لاتین میتوان به «ایستگاه مرکزی» و «و مادرت هم» اشاره کرد.
در حالی که ژانر جادهای محبوب تودههای تماشاگر روسیه نیست، اما اینگونه فیلمها (و گل سرسبدشان «لِویاتان» ساخته اندری زِویاگینتسف) مورد توجه تماشاگران نخبه، روشنفکران و مخالفان سیاسی شوروی سابق و روسیه کنونی قرار دارد. محور اصلی این فیلمها جنایت، فساد و نبرد قدرت در تاریخ این کشور است.
نمودها و نمادها در ژانر جاده ای
ژانر سینمای جاده ای به شدت وابسته به قدرت نگارش فیلمنامهنویسان است. آنها داستانهایی را پرورش میدهند که شخصیتهای اصلی با تحول مواجه میشوند، رشد میکنند یا تغییری در زندگی خود به وجود میآورند. ریشههای ادبی این ژانر هم گسترهای وسیع از دون کیشوت تا هکلبری فین را در بر میگیرند. اقتباس از رمان «خوشههای خشم» نوشته جان استین بک را میتوان مهمترین نمود سینمای جادهای در هالیوود دانست. هنری میلر هم مهمترین نویسندهای است که اغلب رمانهایش بیآنکه لزوما ربطی به ژانر سینمای جادهای داشته باشند، بیشتر در این ژانر اقتباس شدهاند.
جان فورد از جمله فیلمسازان مهم تاریخ سینماست که بیشتر به عنوان یک فیلمساز ژانر وسترن شناخته میشود. اما در مطالعات ژانرهای سینمایی، آثار او بیشتر به عنوان وسترنهای جادهای دستهبندی میشوند که از نامدارترین آنها میتوان به «دلیجان» (۱۹۳۹) اشاره کرد. انتشار رمان «در جاده» نوشته جک کرواک در سال ۱۹۵۷ و اقتباس سینماییِ آن، نقطه عطفی در تاریخچه ژانر جادهای محسوب میشود. رمان و فیلمی که مسیر ژانر جادهای در سینمای آمریکا را بهکلی تغییر داده و با نوآوری ادبی همراه ساختند. فیلمهای جادهای هم به مانند ژانرهای دیگر سینمایی با افتوخیزهای تاریخی و دورههای رکود و احیا همراه بوده اما همواره به عنوان یک ژانر جذاب به ویژه برای مخاطبان نخبه و منتقدان سینما شناخته شده است.