درباره سریال Lupin که آرسن لوپن بدلی را ساخته است

سارق جنتلمن حق‌مان را از بی‌شرف‌ها می‌گیرد

چهارشنبه‌ها؛ سریال‌بازی

ایرانی‌ها با نام آرسن لوپن Lupin غریبه نیستند، اما احتمالا کمتر کسی می‌داند که او کیست. این شخصیت مشهور ادبی در واقع یک سارق بسیار باهوش است که با ترفندهایش همیشه موفق شده از دست پلیس و دشمنانش فرار کند. خالق داستان‌های آرسن لوپن موریس لبلان رمان‌نویس فرانسوی است که بیش از همه هم به خاطر همین دزد جنتلمن شناخته می‌شود. دزدی که رابین‌هودوار تلاش می‌کند تا با سرقت از طبقه اشراف در خدمت مردم باشد. نسخه نتفلیکس از این شخصیت با نام سریال لوپین در واقع یک آرسن لوپن بدلی است. تبهکاری که عاشق آرسن لوپن است، کتاب‌های او را خوره‌وار خوانده، از برنامه‌های دزدانه‌اش از لوپن الگو می‌گیرد و مدام نمادها و نشانه‌هایی از کتاب‌های لبلان و شخصیت‌هایش را جا می‌گذارد. نکته‌ای که باز هم فقط لوپن‌خوانده‌ها آن را می‌فهمند و به همین شیوه سمپات شخص اول داستان می‌شوند.

بهترین فیلم ها با موضوع سرقت

داستان آسان دیوپ سنگالی که در فرانسه بزرگ شده و در زمانی نزدیک به ما مشغول دزد و پلیس‌بازی است. اولین برداشت از کتاب‌های لبلان نیست. آرسن لوپن شخصیت جذابی است. یک دزد شرافتمند و نابه‌کار که با هوش بی‌حد و حصرش مدام می‌تواند تغییر نقش بدهد و ذهن دیگران را بخواند. او می‌تواند بارها دیگران را بابت مردن یا چهره‌های متفاوتش گول بزند و با نقشه‌های جسورانه و پیچیده‌اش همیشه یک قدم از پلیس جلو باشد. در آرسن لوپن فیلم و سریال‌های دیگری هم ساخته شده، حتی مانگا و انیمیشن هم از آن ساخته‌اند. اما به نظر می‌رسد این مگاهیت فرانسوی‌زبان نتفلیکس، تا مدت‌ها بتواند بزرگترین ساخته در این عرصه باشد. سریالی که در سیزن ۵ قسمتی اول، میلیون‌ها بیننده برای نتفلیکس آورد و اغلب آن را ستایش کردند و به انتظار فصل‌های بعدی نشستند؛ هرچند که ۵ اپیزود اول به شکلی ساخته شده بود که داستان نیمه‌کاره می‌ماند و باید آن را در فصل بعد دنبال می‌کردیم.

این سریال لوپین «عمر سای» بازیگر نقش اول یا همان آسان دیوپ را به شهرتی فوق‌العاده رسانده. او که قبل از این هم در سینمای فرانسه یک ستاره محسوب می‌شد، در هالیوود یک بازیگر نقش فرعی بود و او برای بازی در «محافظین» جایزه سزار بهترین بازیگر مرد را برد و مثلا در پارک ژوراسیک در یکی از نقش‌های فرعی بازی می‌کند. اما حالا و پس از «لوپن» است که اسم او بیش از همیشه شنیده می‌شود و خیلی‌ها حدس می‌زنند ممکن است نقش جیمزباند سیاهپوست بعدی را بقاپد. از نویسندگان سریال هم یکی جرج کی است که او را با کارهای مشهور و تماشایی می‌شناسیم. از سری سریال‌های criminal و Killing Eve  و Hijack گرفته تا Long Shadow که این دو تای آخر همین امسال پخش شده‌اند و اگر ندیده‌اید توصیه می‌کنم هر دو را ببینید. نکته هم این است که ادریس آلبا در هایجک پیش از این در سریال لوتر بازی کرده که حالا عمر سای برای بازی در نقش آسان کاملا از آن الهام می‌گیرد. با همان شانه‌های پهن و کمی افتاده و گشاد راه رفتن و صبوری که البته ادریس آلبا آن را به شیوه شاهکاری اجرا می‌کند.

سریال لوپین

در سریال لوپین با چی طرفیم؟

آسان دیوپ یکی از مهاجران مقیم فرانسه است. یک سنگالی که با پدرش به اروپا مهاجرت کرده‌. او در جوانی با وجود استعداد و اراده فوق‌العاده سختی زیادی کشیده. پدر آسان به اتهام سرقت جواهر اربابش به زندان افتاده که البته در آن دستی نداشته. اما همین شرایط و تنهایی آسان و مادری که در ادامه داستان متوجه می‌شویم او هم در سنگال اوضاع بدی دارد، باعث می‌شود او توانایی‌های را به اوج برساند.

پسری که عاشق داستان‌های موریس لبلان و آرسن لوپن است و به خاطر همین تبعیض‌ها در آینده تبدیل به یک تبهکار افسانه‌ای می‌شود تا انتقام پدرش را از خانواده ثروتمند اتهام‌زننده و بقیه پولدارهای بیشرف فرانسوی بگیرد. او تبدیل به بزرگترین سارق فراری فرانسه می‌شود که کل دستگاه پلیس به دنبال اوست و ذله شده است. یکی از اعضای کادر پلیس که رازها و داستان‌های لوپن را می‌داند ایده‌های بهتری برای پیدا کردن آسان دارد اما طبق معمول این داستان‌ها از عملیات کنار گذاشته می‌شود تا تکی کار را پیش ببرد. روزنامه‌نگارهایی هم هستند که پیگیر ماجرایند و البته به آسان نزدیک می‌شوند. او دوستانی هم دارد که در سرقت‌ها کمکش می‌کنند و یک جور ۱۱ مرد اوشن می‌سازند که البته ۴-۵ نفر بیشتر نیستند.

از فصل اول که رد می‌شویم با خانواده سابق آسان آشنا می‌شویم. زنی که آسان همچنان عاشقانه دوستش دارد و پسری که او هم با داستان‌های آرسن لوپن آشنا می‌شود تا شاید در دهه‌های بعد یک آرسن لوپن دیگر باشد. فصل اول سریال یک افتتاحیه باشکوه است. داستان به خوبی باز می‌شود و با غافلگیری‌های فوق‌العاده، مثل بهترین سریال‌های ژانر پیش می‌رود. در فصل دوم خانواده آسان موی دماغ‌اند و مثل فیلم هیت برایش مایه دردسر می‌شوند. اما در فصل سه دوباره همه چیز به اوج برمی‌گردد. میهمانی مفرح و پر زرق و برقی از خون و جنایت و تبهکاری. جایی که نتفلیکس بیشتر به اهمیت سریالش پی‌برده و با دست و دل بازی بیشتری اجازه داده پول خرج صحنه‌های اکشن و اسپیشیال افکت شود.

چرا باید سریال Lupin را ببینیم؟

شما در لوپن به پاریس دعوت شده‌اید تا داستانی مهیج را در آن ببینید. نقش اول سریال یک جنایتکار انتقامجو و عاشق است که به سادگی می‌توانید دوستش داشته باشید. همانطور که فرانسوی‌ها او را یک‌جور بتمن، یک‌جور رابین‌هود دیده‌اند که دارد حق‌شان را از اشرافیت فاسد و بی‌همه چیز می‌گیرد؛ حتی اگر سهم‌شان را ندهد! حتی به غلط! عمر سی در سریال تواضع و حس صمیمانه‌ای دارد که اجازه می‌دهد به او نزدیک شویم و با او همدلی کنیم. یک سیاهپوست که علیه جامعه سفید سر به شورش برداشته. این تفاوت رنگ باعث می‌شود هر جا بخواهد به عنوان سرایدار یا پیک موتوری از درهای امنیتی رد شود و البته اگر مثل یک اشراف‌زاده پولدار رفتار کند –مثل مراسم حراج در موزه لوور- همه نگاه‌ها به طرز غریبی به سمتش برمی‌گردد.

نقشه‌های او زیرکانه است و قبل از عملیات دیگران را خبر می‌کند -شبیه آرسن لوپن- و همن کارهایش را جذاب‌تر و افتخارآمیزتر می‌کند. این که یک سارق را دوست داشته باشیم در سینما بی‌سابقه نیست، اما لوپن یکی از انسانی‌ترین شخصیت‌هایی است که تا حالا دیده‌اید. شخصیتی که عمر سی آفریده و هر اپیزود با تقلب‌ها و تغییر چهره‌هایش و با نمایش هوش بی‌نظیر و آمادگی بدنی‌اش غوغا می‌کند.

چرا ممکن است از سریال لوپین خوشمان نیاید؟

سریال قرار بوده ترکیبی از لوتر و شرلوک هلمز و چند نمونه دیگر باشد. جایی که به جای کارآگاه فوق‌العاده با یک دزد جنتلمن طرفیم. اما متاسفانه نه به قدرت و استحکام لوتر می‌رسیم و نه به ظرافت و شوخ و شنگی شرلوک هلمز. باید اعتراف کنم که علیرغم همه تمجیدها عمر سی همچنان بازیگر نپخته‌ای به نظرم می‌رسد که به مرزهای ادریس آلبا و بندیکت کامبربچ نزدیک هم نمی‌شود. بگذارید راحت بگویم، فکر می‌کنم یکی از مشکلات سریال خود عمر سی است که تکلیفش با خودش معلوم نیست. نه برای تیزهوش بودن نگاه نافذ و بازی فوق‌العاده‌ای دارد و نه اتوریته یکی مثل لوتر را می‌تواند تکرار کند.

خود سریال هم کمی از مشابه این بلاتکلیفی رنج می‌برد. جایی که مرزهای واقع‌گرایی و فانتزی مدام تداخل می‌کنند و این به یکدستی اثر صدمه می‌زند. سریال لوپن می‌خواهد در عین واقعی به نظر رسیدن کلک‌ها و عملی بودن‌شان و در عین به نمایش گذاشتن بحران‌ها و لایه‌های اجتماعی در اثر، از جذابیت‌های تردستی و شعبده‌بازی آسان هم برای خوشمزه‌تر کردن معجون بهره ببرد، اما این دو تا با هم سازگار نیستند و همدیگر را زیر می‌گیرند. داستان هم ابهامات آزارنده‌ای دارد. این که زن آسان بالاخره چه حسی به او دارد. این که چرا رفقایش این همه برایش مایه می‌گذارند. این که بعضی جاها طرف زیادی ساده‌لوح است و مثل احمق‌ها بازی می‌خورد و بعضی جاها شعبده‌بازی آسان شعور تماشاگر را دست کم می‌گیرد. خیلی‌ها هم به سریال ایراد گرفته‌اند که اگر قرار بوده در سریال از پاریس و فرانسه به عنوان فضایی متفاوت استفاده شود، چرا به اندازه کافی از این ویژگی استفاده نشده. البته شاید جواب‌شان این باشد که این یک سریال معمایی/ پلیسی/ جنایی است، امیلی در پاریس که نیست!

سریال در IMDB امتیاز ۷.۵ را کسب کرده. در روتن تومیتوز امتیاز باورنکردنی ۹۸% را گرفته و البته کاربران به آن امتیاز ۷۷% داده‌اند و در متاکریتیک از منتقدها امتیاز ۷۹ و از کاربران امتیاز ۶.۴ گرفته.

تماشا و دانلود رایگان سریال لوپین

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم