نسخه تازه از سری فیلمهای مرد عنکبوتی که در قالب پویانمایی تولید شده است به معنای واقعی کلمه یک نوآوری و طغیان همزمان است. طغیان علیه تمام آن چیزی که پیشتر ساختار مجموعه داستانهای مرد عنکبوتی را شکل میداده است. این انیمیشن چشم گیر و طغیانگر در شکل داستان گویی یک مضمون را مدنظر دارد. چرا به امری که عادت شده و اسم تقدیر و نظم موجود روی آن گذاشتهایم، باید پایبند بود؟ چگونه میتوان در جهان پر از تشویش و درهم تنیدگی هویت مستقل و فعال بودن را زندگی کرد و تن به انفعال و بیخاصیتی نداد؟ از منظر فرمی و ساختاری هم فیلم یک جریان شدیدا تابع زمانه خودش است. در دورانی که فرا جهان (متاروس)، بازیهای رایانهای و البته تب تماشای انیمههای ژاپنی و غرق در فضای اینترنت بودن، جهان ذهنی مخاطبان محصولات تصویری را شکل داده است، در دورانی که همهگیری استفاده از شبکههای اجتماعی و سرعت بالای تبادل اطلاعات مخاطب را به دریافت فشرده و چگال دادههای تصویری معتاد کرده است، و در دورانی که قطعیت هر نوع تفکر و سبک و قضاوت و رفتاری زیر سوال است و اصولا طغیان و تشکیک سکه رایج در جوامع بشری است، «مرد عنکبوتی؛ در میان دنیای عنکبوتی» تمام ملزومات باب تبع زمانه خودش بودن را دارد.
معرفی و نقد فیلم مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی
در کنار طغیان مضمونی و بازنگری که در خط داستانی این قسمت از این مجموعه قابل ردگیری است، پرداختن به فرضیات این روزهای باب شده در مورد جهانهای موازی و خمیدگی فضا و زمان بر مبنای نظریههای نسبیت عام و نسبیت خاص اینشتین، مبنای شکل گیری ساختار داستان این اثر شده است. اصولا نوعی از همراهی میان تغییر جهت مضمونی در داستان و نبود قطعیت ناشی از کشف جهانهای عنکبوتی با مختصات خاص خودشان، به جای جهان عنکبوتی سنتی و کلاسیک در جریان است. در واقع نقطه عزیمت این است که اگر جهانهای متنوع عنکبوتی وجود دارد و مردان و زنان عنکبوتی با ملیتها و جنسیتها و نژادهای مختلف در هریک از این جهانها فعالند، پس یک نمونه قطعی و معیار از مرد عنکبوتی در کار نیست، پس میتوان شکل و شمایل روابط علی و معلولی و کنش و واکنشهای انگیزه بخش برای تولد مرد عنکبوتی بعد از نیش زده شدن توسط عنکبوت را تغییر داد.
در نمونه کلاسیک داستان مرد عنکبوتی فقدان و هجران و میل به مهم بودن و عدالت آفرینی و کنشگری اجتماعی مبنای ایجاد انگیزه در مرد عنکبوتی شده است. مرگ پدر، عمو یا یکی از عزیزان و حالات و روحیاتی که بعد از این فقدان رقم خورده است، موتور محرک رفتارها و تصمیمهای مسئولانه مرد عنکبوتی شده است. در همین مسیر حتی خود مرد عنکبوتی هم از گزند حوادث و یا حتی مرگ درامان نبوده است. اما در نسخه تازه این داستان، کشمکش اصلی بر مبنای این اصل شکل میگیرد که چرا من باید سرنوشت را بپذیرم و مرگ پدر را تاب بیاورم تا نظم از پیش طراحی شده و کنش و واکنش میان جهانهای عنکبوتی برهم نخورد و در روی همان پاشنه قبلی بچرخد؟ در واقع در این نوبت چالش اصلی مردان عنکبوتی و لشگر عنکبوتیهای متعلق به جهان دیگر بر سر حفظ سنت همیشگی یا زیر سوال بردن آن است. در واقع مرد عنکبوتی سیاه پوست (جنبش جان سیاهان مهم است) علیه نظم موجود همیشگی جهانی (جهان مردانه و سفیدپوست محور) طغیان میکند و اتفاقا اینبار دغدغه او دغدغهای انسانی و اخلاقی است. پس مخاطب با او و شکل شورشاش همدل و همراه است.
از دیگر سو چالش مهمی که فیلم با آن دست در گریبان بوده، ترسیم جهانهای متفاوت با مختصات گرافیکی، رفتاری، شخصیت پردازانه و البته بصری است. چالشی که نتیجه شیوه مواجه شدن با آن، به یک برگ برنده برای فیلم تبدیل شده است. سازندگان و طراحان جهان گرافیکی و انیماتورهای خالق این اثر از چنان دادههای پر و پیمانی از تاریخ هنر و فرهنگ در جغرافیاها و دورههای زمانی مختلف بهره بردهاند، که کمتر مخاطبی ممکن است در کشف تفاوت و تمایز شخصیتها و جهانهای موازی دچار سردرگمی شود. بهره گیری از سبکهای مختلف هنری برای ترسیم سر و شکل و رنگبندی و حرکات سر و صورت و بدن شخصیتها باعث شده تا هر جهان عنکبوتی، ویژگیها متمایز کننده خودش را داشته باشد. حتی با کم و زیاد کردن فریمریت و تعداد فریمها در هر ثانیه، اقدام به پر تحرک یا کم تحرک، چابک یا کمتر و فرز بودن شخصیتها کردهاند.
بر اساس قانون بقای برند، نما نامها (برندها) تغییر حالت یا شکل و فرم میدهند، اما هیچ وقت به زبالهدان تاریخ پرتاب نمیشوند. ماجرای مرد عنکبوتی و داستانها و کمیک بوکهای اطراف آن هم در همین راستا معنا پیدا میکند
حتی در شیوه طراحی بک گراندها و طراحی گرافیکی شخصیتها، بعضا به عمد برخی از اتودهای اصلاح نشده با خطوط اضافهای که در حالت استاندارد باید در نسخه نهایی حذف شوند را، در کار مورد استفاده قرار دادهاند تا جهان پراز آشوب و عصبیت برخی از ورژنهای مرد یا زن عنکبوتی را به شکل تصویری به مخاطب منتقل کنند. این ویژگیهای فنی و گرافیکی متنوع و بعضا خارج ازعادت بصری تایید کننده همان نوع حرکت شورشوار و طغیان محوری است که کلیت این اثر را به کل از مجموعههای پیشینش متمایز میکند.
اما آیا این همه به معنای خالی کردن زیر پای یکی از میراث رسانهای، فرهنگی و تصویری هالیوود است؟ آیا بناست مرد عنکبوتی علیه مرد عنکبوتی اقدام کند؟ در ظاهر بله اما در اصل خیر. چرا؟ به این دلیل که همان اصول همیشگی حاضر در آثار هالیوودی در این اثر طغیانگر هم جاری است. مسئله اهمیت خانواده و اولویت قائل شدن برای آن، مسئله اخلاق گرایی و انسانیت که باید در نهایت پیروز ماجرا باشد، مسئله اهمیت عشق ورزی و رابطه عاطفی به عنوان موتور انگیزه بخش برای حرکت روبه جلو و البته از همه مهمتر مسئله محور بودن اراده فردی برای تلاش و رسیدن به دستاوردهایی که شاید در ظاهر ناشدنی باشد، اما در اصل انسان اگر اراده کند، میتواند آن را به دست آورد. تمام این خطُوط مضمونی در این اثر هم جاری است و هیچ قاعده اصلیای زیر سوال نرفته است. پس ماجرا چیست؟
یک اصل بسیار مهم در مورد بازتولید و حفظ برندهای فرهنگی و هنری به عنوان یک سرمایه که باعث گردش مالی میشود، در جهان سینما_صنعت هالیوود در جریان است. در واقع هیچ برندی با صرف هزینههای بسیار ایجاد نمیشود و بعد بدون بهره مندی از درآمدهای چند برابری رها میشود. حتی میتوان گفت بر اساس قانون بقای برند، نما نامها (برندها) تغییر حالت یا شکل و فرم میدهند، اما هیچ وقت به زبالهدان تاریخ پرتاب نمیشوند. حتی ممکن است که از ترکیب برندها برای زنده نگه داشتن چندگانه آنها استفاده شود، اما هیچ وقت هیچ برندی به بایگانی منتقل نمیشود.
ماجرای مرد عنکبوتی و داستانها و کمیک بوکهای اطراف آن هم در همین راستا معنا پیدا میکند. یک برند معتبر که روبه کهنگی میرود، باید باب تبع سلیقه مخاطب امروزی شود، ورنه مرگش حتمی است. همزمان هم چارچوبهای کلی شکل دهنده این برند نباید نقض شود. پس نتیجه میشود، طغیان ظاهری یک برند علیه خودش تا یک تولد تازه و پر سر و صدا برای آن رقم خورد. در این شکل از رفتار حرفهای هم مخاطب راضی است، چرا که حس میکند از کهنگی و مرداب شدن رهانیده شده است و هم استودیوی تولید کننده اثر نفع میبرد چرا که گردش مالی بهتری را حاصل میکند و همزمان تا چند سال دوام این برند را تضمین شده میبیند.