احتمالا درباره سریال برنامه صبحگاهی The Morning Show نظرات زیاد و متفاوتی وجود دارد. هرکس برای دیدن آن تحقیق کرده با این تناقضها مواجه شده. بعضیها آن را سریالی پرانرژی و شاداب دیدهاند که میتواند بیننده را همراه خود کند و بعضی هم حوصلهشان سررفته و معترضند که چرا از سریال استقبال میشود. شخصا از دسته اولم. سریال برای من درام پرکششی دارد که با بازیگران قدرتمند و بازیهای گاهی شگفتانگیز به خوبی میتواند شما را جذب کند.
البته گفتن یک نکته ضروری است؛ این از آن سریالهایی است که خیلیها ممکن است به دلیل ژانر و فضایش با آن احساس همدلی و همراهی داشته باشند یا نه. سریالی که یک برنامه تلویزیونی صبحگاهی را محور موضوعاتش قرار داده، طبیعتا برای ژورنالیستها و برای کسانی که اخبار و برنامههای رسانهها را با علاقه دنبال میکنند جذابیت زیادی خواهد داشت. احتمالا برای نوجوانهای عشق انیمه و سریالهای اکشن و مارولی هم کمترین جذابیت را خواهد داشت. اما خود سریال به عنوان یک اثر محصول خوشساختی از Apple TV+ است که مخاطبان خودش را داشته.
معرفی کوتاه فصل سوم سریال برنامه صبحگاهی
این اولین محصول Apple TV+ بود که به رقابت با آمازون و نتفلیکس و بقیه بروبچهها عرضه شد. سریالی با بازیگران شاخص که دستمزدهایشان هم کلی خبرساز شد. ظاهرا جنیفر آنیستون و ریس ویترسپون بابت هر اپیزود مبلغ یک میلیون دلار دستمزد گرفتهاند که در حد بالاترینهاست. پیش از این فقط در سریالهای بسیار پربیننده و معرکهای مثل بیگبنگتئوری با چنین دستمزدهایی مواجه بودیم. اما اپل تیویپلاس میخواست با توپ پر به میدان بیاید و ستارههای سابق تلویزیونی را که در اخیرا در سینما درخشیده بودند پای قرارداد نشاند. آنها هم به خوبی جواب این توجه و دستمزد را دادند و در سریال حیرتانگیز ظاهر شدند. نامزدی در امی و دیگر جوایز نشان میدهد انتخاب روسا درست بوده. این که کلا ساخت این سریال و استقبال از آن به هزینهاش میارزیده یا نه… رسیدن به سیزن ۳ نشان میدهد که اربابها ناراضی نیستند. من هم ناراضی نیستم و این روزها با خشنودی دارم اپیزودهایی را که ریلیز میشود تماشا میکنم!
سریالی که در فصل اول کمی تلو تلو میخورد، اما با هر اپیزود جلو رفتن قوام پیدا کرد و در نهایت به اوج رسید. در فصل دوم بخشی از جذابیتهایش را از دست داد. کمی گیجکننده بود، اما توانست با دستمایه قرار دادن کرونا و شرایطی که در آن ساخته شده بود، مخاطبانش را کم و بیش راضی کند. و حالا فصل سوم که به نظرم با قدرت شروع شده و جزو کاملترین اپیزودهای کل سریال است.
در The Morning Show با چی طرفیم؟
سریال برنامه صبحگاهی درباره یک شبکه تلویزیونی به نام UBA و برنامه صبحگاهی آن است. جایی که جنیفر آنیستون در نقش الکس لوی و استیو کارل در نقش میچ کیسلر به عنوان زوج مجری برنامه The Morning Show سالهاست مشغولند و شهرت و محبوبیت بسیاری کسب کردهاند. اما رسواییهای شخصی میچ کسلر تقریبا همزمان میشود با سروصدایی که ریس ویترسپون (در نقش بردلی جکسون) به عنوان خبرنگاری محلی در شبکههای اجتماعی به پا میکند. او که خبرنگاری کمتر حرفهای و غریزی است با شلوغکاریهایش توجه مدیران شبکه را جلب میکند. به شبکه میآید و با وجود گافها و گندکاریهایش میتواند زوجی مناسب با الکس لوی بسازد.
از اینجای ماجرا، داستان با کشمکشهای عوامل شبکه با مدیران و نشان دادن چلنجهای شخصی آنها پیش میرود. جنگ قدرتی که در پشت صحنه یک شبکه تلویزیونی جریان دارد، زنانی که در مقابل مردان پدرسوخته و سنتی میایستند و میخواهند خود را اثبات کنند و بحرانهایی که از زندگی شخصی سلبریتیها و دیگر عوامل شبکه تلویزیونی به درون استودیو کشیده میشود و کار پربیننده شبکه را تحت تاثیر قرار میدهد و البته برعکس. اینجا هم با همان موج تازه طرفیم؛ فمینیسم و هشتگ MeToo و روابط و واقعیتهایی که با دنیای قدیم در جنگند. در عین حال که هر یک از چهرههای مهم سریال سهم خود را از قدرت و منافع مادی شبکه میخواهد و یک جنگ ستارگان لطیف در تاروپود ماجرا احساس میشود. این میان شبکه قرار است با مخاطبانش و دنیای بیرون هم در تعامل باشد. با سیاستمداران قدرتمند، با افراد پرنفوذ و اغلب فاسد، با اخبار کرونا و دیگر اتفاقات جهان واقعی. همه اینها داستان گرم و پرزرق و برقی را به وجود میآورد که تماشایش لذتبخش است و هر بار میتواند ما را با سوالهای تازهای مواجه کند. درباره دنباله احتمالی سریالی که میبینیم و درباره حقایق زندگی و جهان.
چرا باید سریال برنامه صبحگاهی را ببینیم؟
اینجا ما با یک جنیفر آنیستون و ریس ویترسپون درجه یک طرفیم. جنیفر آنیستون اگر قبلا ثابت نکرده بود اینجا به خوبی نشان میدهد که تنها برای خنگبازی و نقشهای بانمک یا… نیست که میتواند خود را نشان دهد. او در نقش یک سلبریتی/مجری/ژورنالیست به خوبی خود را به چیم میکشد. زنی با خشم کنترل شده و گاهی توفانی و ویرانگر که هر بار با لبخند زدن یا بیان دیالوگهایش میتواند یک زن بااراده امروزی را تصویر کند.
شاید نقش بردلی جکسون به اندازه الکس لوی پرداخت نشده باشد. حتی رابطه ویترسپون با برادرش در اپیزودهای فصل دوم روی اعصاب است. اما او شیرینی و رهایی یک زن بیقید و بند و غریزی را با قدرت یک مجری حرفهای که در استخر کوسهها افتاده ترکیب میکند. شیمی رابطه آنیستون و ویترسپون عالی است و در صحنههایی دو نفرهشان سریال به زیبایی اوج میگیرد. حیف که در فصل سه آنها کمتر ارتباط دارند و جدا از هم تصویر میشوند. ویترسپون فضای عالی کار در این سریال را مثل مورد Big Little Lies با عکسهای شخصی در پشت صحنه به خوبی نشان میدهد. او در این سریال یکی از آن آمریکاییهای آشناست؛ حرفهای رکیک میزند، سقط جنین کرده و در روابطی آشفته دست و پا میزند اما میخواهد خود را بالا بکشد و موفق باشد. مثل اغلب بازیگران مونث سریال. زنان زیبارویی که برخلاف ظاهرشان انگار بوی خون را استشمام میکنند و نباید گول اشکهایشان را خورد. مردان سریال هم به همین اندازه دیدنیاند. ستارهای مثل استیو کارل، بیلی کروداپ و پل مارکس (هام) که قرار است یک ایلان ماسک بیرحم و جاهطلب را بازسازی کند. اینجا با مجموعهای بازیهای عالی در قابهای قشنگ و ریتم و هیجان مناسب طرفیم که در هر اپیزود ما را با خود به دنیایی دیگر میبرند و بازمیگردانند.
چرا سریال برنامه صبحگاهی را دوست نداریم؟
تعدد شخصیتها و اصرار نویسندگان و سازندگان برای این که به تعداد بیشتری از آنها امکان جولان و دیده شدن بدهند، خیلی وقتها مایه سردرد و بههم ریختگی است. داستان سریال هم خیلی وقتها انگار به شیوه جریان سیال ذهن جلو میرود. دنبال کردن بیش از حد داستانکهای نه چندان مهم و پرت شدن به ورطههای دیگر. اینها برای سریالی که زمینه و سوژهای خاص دارد و جذابیت عام ندارد میتواند وحشتناک باشد. به خصوص که سریال با تیتر «برنامه صبحگاهی» به خوبی نمیتواند از سوژههای رسانهای و خبری و اتفاقات مهم تلویزیونی بهره ببرد. کاری که آرون سورکین در سریال اتاق خبر (NEWSROOM) به شکلی مسحورکننده از پس آن برآمده بود.
اصرار بر قضیه فمینیسم و برتریجویی و برتر نشان دادن زنها هم یکی دیگر از بدبختیهایی است که مثل خوره به جان سریال افتاده است. عنصری که گاهی بر ضد خود عمل میکند و فکر میکنید خب این همه مرد باهوش و بابرنامه و منطقی چرا اینطور راحت باید مقهور چند تا زن که احساساتی و شکمی رفتار میکنند نشان داده شوند. با همه اینها و در پایان باید تاکید کنم که قلاب سریال همچنان درست کار میکند. سرگیجهها و این شاخه و آن شاخه پریدنهای سریال برنامه صبحگاهی کمی زیاد است و واقعا معلوم نیست در ادامه ماجرا قرار است داستان و شخصیتهایش را به کدام سو ببرد. اما مهم این است که هر جا برود من هم آنجا خواهم بود و میخواهم تماشایشان کنم.
The Morning Show از IMDB امتیاز ۸.۲ گرفته. از روتن تومیتوز ۶۳ تا ۶۶% امتیاز گرفته و متاکرینیکیها به آن نمره ۶۲ دادهاند.