گفت‌وگو با سیروس همتی بازیگر و نویسنده فیلم کن پامنار

نمی‌خواستم تصویر سیاهی از کشورم ارائه کنم

«فیلم باید تلنگری به روح تماشاگرش بزند»

سیروس همتی را بسیاری از مخاطبان سینما به عنوان بازیگر می‌شناسند و بسیاری حضور او را در فیلم «مارمولک» با آن جمله معروفش حاج آقا مسئلتن به یاد می‌آورند. اما او در میان جامعه تئاتری‌ها با وجه دیگری شناخته شده است و علاوه بر تجربه سال‌ها بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون در زمینه نمایشنامه‌نویسی نیز فعال بوده و تجاربی نیز در زمینه فیلمنامه‌نویسی داشته است.
پیش از این فیلم «طبقه حساس» ساخته کمال تبریزی و «قدم خیر» ساخته مسعود فرخنده بر اساس دو طرح از این نویسنده نوشته و ساخته شده و فیلمنامه کن پامنار بر اساس طرحی از اشکان درویشی نخستین اثر او در مقام فیلمنامه‌نویس است که به مرحله تولید و اکران رسیده است. همتی در این فیلمنامه به بخش کوچکی از مسائل و معضلات جاری در زندگی کودکان کار پرداخته است و بر این نکته تأکید دارد که از پرداختن به بسیاری از ظلم‌ها، بی‌عدالتی‌ها و جرم‌های موجود در زندگی آنها پرهیز کرده است تا تصویر سیاهی از ایران ارائه نشود.

  • کن پامنار اولین فیلمنامه شماست که به فیلم تبدیل می‌شود. چه شد که فیلمنامه کن پامنار به شما سپرده شد و این همکاری میان شما و آقای اشکان درویشی چطور شکل گرفت؟

سیروس همتی: ۲ تا طرح فیلمنامه نوشتم یکی با عنوان «طبقه حساس» کار آقای کمال تبریزی و دیگری «قدم خیر» کار آقای مسعود فرخنده که قدم خیر در جشنواره بین‌المللی اصفهان هم صاحب رتبه و جوایز متعددی شد. از آن جایی که از دهه ۷۰ در زمینه نمایشنامه‌نویسی دستی بر آتش داشتم و چند کتاب نمایشنامه‌ام در جشنواره‌های مختلف جایزه گرفته بود، فیلمنامه‌نویسی را هم تجربه کردم و دو فیلمنامه با عناوین «گل سر» و «آینه» نوشتم که هر دو در نشر نیستان به چاپ رسید و خوشبختانه در آستانه چاپ دوم است و قرار است که  خودم فیلم هر دو را در آینده دور بسازم. اشکان درویشی از دوستان خوب تئاتری من است که طرح یک فیلمنامه را درباره کودکان کار برایم تعریف کردند که من کلیت این طرح را پذیرفتم و در نهایت طبق یک تفاهمنامه نوشتن فیلمنامه آن را بر عهده گرفتم. آنچه هم اکنون با نام کن پامنار روی پرده و در حال نمایش است تفاهم بین من و اشکان درویشی درباره همان طرح است و خوشحالم که با توجه به بازخوردهایی که شاهد آن هستم، بسیار فیلم سربلندی است و توانسته به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند.

گفتگو با اشکان درویشی کارگردان فیلم پامنار

  • برای نوشتن این فیلمنامه چقدر کار پژوهشی و مشورت با کارشناسان انجام شد؟

یکی از ویژگی‌های فیلمنامه‌نویس تحقیق میدانی است و من چون سال‌ها در مناطق جنوب شهر دبیر بودم شاهد حضور دانش‌آموزانی در مدارس بودم که کودک کار بودند و چون بعداز‌ظهرها سر کار می‌رفتند، صبح‌ها سر کلاس خواب‌شان می‌برد. در هر کلاس ۳۰ نفره‌ای که داشته‌ام دست کم ۳ نفر از شاگردانم کودک کار بوده‌اند. بنابراین با این مسئله از قبل آشنایی داشتم. برای نوشتن چنین فیلمنامه‌ای می‌توان علاوه بر این تجربیات،  سر چهارراه‌ها با این بچه‌ها بیشتر آشنا و حتی دوست شد و از نزدیک در جریان زندگی آنها قرار گرفت. در مجموع هر کار مقدماتی که یک نویسنده لازم است انجام دهد، من هم انجام دادم.

پشت صحنه فیلم پامنار

  • در فیلمنامه کن پامنار چه بخشی از مسائل و معضلاتی که در زندگی کودکان کار وجود دارد به تصویر کشیده شد و آیا محدودیتی در پرداختن به برخی معضلات زندگی آنها هم داشتید؟

کن پامنار فقط گوشه‌ای از ناهنجاری‌ها و فشارهایی است که کودکان کار با آن درگیر هستند. من از مطرح کردن برخی بی‌عدالتی‌ها و جرم‌ها که نسبت به کودکان کار صورت می‌گیرد، پرهیز کردم چون نمی‌خواستم با تصویر کردن چنین مسائلی، تصویر سیاهی از کشورم نشان بدهم. من با نوشتن این فیلمنامه وارد مقوله‌ای شدم که بسیار آزاردهنده بود و با این وجود می‌توان گفت این فیلم دربرگیرنده همه مسائل و مشکلات این کودکان نیست و نود درصد مسائل آن‌ها در این فیلم مطرح نشده است. اگر چه موضوعات بسیار تکان‌دهنده‌ای برای نوشتن در این فیلمنامه داشتم اما ترجیحم این بود که این همه ظلم نسبت به کودکان کار به تصویر کشیده نشود چرا که در نهایت این کشورم بود که زیر سوال می‌رفت.

  • چرا برای طرح مسئله کودک همسری به سراغ یک کودک افغانستانی رفتید؟ آیا این راهی برای پرهیز از  گرفتاری‌های سانسور و مشکلات دریافت مجوز ساخت و اکران بود؟

صادقانه می‌گویم که اگر من برای طرح برخی مسائل و مشکلات از جمله کودک همسری به مردم افغانستان متوسل شدم و قهرمان این فیلم یک دختر افغانستانی است به این دلیل است که ممکن بود مجوز فیلمنامه، پروانه ساخت و اکران به ما داده نمی‌شد. بنابراین اگر در این فیلم چنین اتفاقاتی برای یک دختر افغانستانی رخ می‌دهد به این معنا نیست که این اتفاقات شوم فقط برای آنها اتفاق می‌افتد بلکه من خواستم با طرح این مسئله برای مردم افغانستانی به نوعی آن را جهان‌شمول کنم و ایرانی بودن این شخصیت کار ما را برای ساخت و اکران عمومی سخت می‌کرد.

  • تصور شما از نتیجه همکاری‌تان با آقای درویشی به عنوان یک فیلم اولی چه بود و این اعتماد چگونه به وجود آمد؟

من تصور نمی‌کردم که اولین تجربه آقای درویشی در زمینه فیلمسازی به این خوبی دربیاید و فکر می‌کنم اگر نقش‌های کودکان کار خوب و گرم از آب درآمده و خون در تصاویر آن جریان دارد شاید به دلیل فعالیت‌های آقای درویشی و همسرشان در یک موسسه خیریه است که مدیریت آن را بر عهده دارند و سالهاست که به این کودکان و پدر و مادرانشان خدمات ارائه می‌کنند. درباره اشکان درویشی باید بگویم که او پیش از این همکاری در فیلم کن پامنار، من را به چند ورک شاپ تئاتری دعوت کرده بود و از نزدیک شاهد تلاش صادقانه ایشان برای به ثمر نشاندن فعالیت‌هایشان بوده‌ام و در راستای همین همکاری‌ها بیشتر با هم آشنا شدیم. در پشت صحنه تئاتر و در طول تمرین‌ها بارها متوجه هوشمندی او شده بودم و در نهایت وقتی پیشنهاد نوشتن فیلمنامه کن پامنار را به من داد با جان و دل پذیرفتم. به نظر من اشکان درویشی فرد بسیار هوشمندی است و چه بسا فکر انجام کاری را پیش از خودت به تو بگوید و من احساس می‌کنم با توجه به این هوشمندی‌اش می‌تواند در آینده نه چندان دور به موفقیت‌های منطقه‌ای و حتی جهانی هم دست پیدا کند و بر اساس همین اطمینان است که برای نوشتن فیلمنامه بعدی با عنوان «ایجنت» نیز با او همکاری خواهم داشت.

  • شما نویسندگی فیلمنامه را در این پروژه بر عهده داشتید، چطور شد که به جمع بازیگران فیلم کن پامنار هم اضافه شدید؟

اشکان درویشی از من خواست که در اولین فیلمش یک سکانس بازی کنم و من هم رفاقتی یک نقش بسیار کوتاه را بازی کردم. من در طول فیلمبرداری به عنوان مشاور فیلمنامه و کارگردان نیز در کنار تیم تولید حضور داشتم و این نقش کوتاه که یک روز بیشتر وقتم را نمی‌گرفت، خللی در مسیر کارم در این پروژه ایجاد نمی‌کرد و از طرفی پذیرفتن این نقش کوتاه هم یک تجربه دیگر برای من بود و هم این که رفاقتم را در حق دوستم تمام می‌کردم.

علی رضا استادی در فیلم کن پامنار

  • پروسه نوشتن فیلمنامه چطور پیش رفت و چه تعاملی با کارگردان داشتید؟

من و اشکان در نوشتن این فیلمنامه به شدت دعوا داشتیم. چه شب‌هایی که تا دم صبح با هم دعوا می‌کردیم و بعد از یک روز استراحت کردن نسبت به پیشنهادهای همدیگر فکر می‌کردیم و شب دیگر به دیگری حق می‌دادیم که درباره فلان موضوع حق با شماست. برایم جالب بود که او هیچ فیلمی از بزرگان سینما ندیده و نمی‌خواهد که ببیند. گاهی سر مسائلی بحث می‌کردیم که من را یاد دیالوگ‌ها یا سکانس‌هایی از یک فیلم معروف می‌انداخت و زمانی که آن را مطرح می‌کردم، می‌گفت که من این فیلم را ندیده‌ام. این دعواها اگر چه ظاهر خوبی ندارد اما نتیجه‌ای که از آن بیرون آمد بسیار خوشحال‌کننده و آبرومند بود.

  • زمان نوشتن فیلمنامه به مخاطب آن در گروه هنروتجربه فکر کرده بودید یا بعد از ساخت آن را مناسب اکران در این گروه دیدید؟

کن پامنار برای یک فیلم آبرومند نوشته و ساخته شد و طوری نبود که برای نمایش در هنروتجربه نوشته و ساخته شود. ما می خواستیم نوشتن و ساختن یک فیلم را تجربه کنیم و درنهایت طوری از آب درآمد که مناسب نمایش در گروه هنروتجربه بود و فکر کردیم که این گروه برای نمایش این فیلم ایده‌آل‌تر است چرا که بدون هیچ منتی از آن حمایت می‌کرد.

  • استقبال مخاطبان و فروش بالای یک فیلم چه اندازه در زمان نوشتن فیلمنامه برای شما حائز اهمیت است و به آن فکر می‌کنید؟

فروش بالا نمی‌تواند معیار خوب بودن یک فیلم باشد و فیلم کن پامنار و ایجنت حتی اگر یک تماشاگر هم نداشته باشد باعث عقب‌گرد و تغییر تفکر من نخواهد شد و به عبارت دیگر به خاطر سلیقه مردم من سلیقه ام را عوض نخواهم کرد. من رسالت هنر و سینما را در گوشزد کردن مسائل و معضلات اجتماعی و انسانی به مخاطب می‌دانم و فکر می‌کنم سینما باید حرفی برای گفتن به مخاطبش داشته باشد. رسالت من به عنوان فیلمنامه‌نویس این است که وقتی تماشاگر از سالن سینما بیرون می‌آید به مسئله فیلم فکر کند و نسبت به آن نقطه نظری داشته باشد. من در فیلم‌های کمدی هم بازی کرده‌ام و دوست دارم یک فیلمنامه حتی اگر کمدی است، پیامی انسانی برای مخاطبش داشته باشد و تلنگری به روح و روان تماشاگرش بزند. معتقدم که استقبال مخاطبان از فیلم‌های کمدی صرفا خنده‌آور و نه کمدی‌های انتقادی و تلخ و فروش بالای این دسته فیلم‌ها، معیاری برای خوب بودن یک فیلم نیست.

سیامک صفری در فیلم کن پامنار

  • سخت‌ترین یا به یادماندنی‌ترین سکانس این فیلم به نظرتان کدام بود؟

گاهی وقت‌ها فیلمنامه‌نویس وقتی فیلم نهایی را می‌بیند انتظار دیدن همان سکانس‌های فیلم را دارد اما گاهی در برخی سکانس‌ها ممکن است اختلاف دید فاحشی میان کارگردان و نویسنده وجود داشته باشد و در فیلم کن پامنار سکانسی که فراتر از فیلمنامه من بود، سکانس اسلوموشن حیاط و رقص بچه‌ها بود که به نظرم بسیار خوب و درخشان بود.

  • محدودیت های مالی چه اندازه در کیفیت این فیلم اثرگذار بود؟

اگر چه من به شدت از همه پلان‌ها راضی‌ام اما فکر می‌کنم اگر بودجه بیشتری در اختیار داشتیم، فیلم بسیار بهتری می‌شد از انتخاب بازیگران بزرگسال گرفته تا نوع دوربین‌ها، لنزها، صدا، تدوین و …. با شرایط مالی بهتر فیلم هم رنگ و بوی بهتری به خود می‌گرفت.

  • حضور بازیگرانی که برای نخستین بار در این فیلم جلوی دوربین رفتند به نظرتان چطور بود؟

بازیگران نوجوان با فطرت خود بازی کردند نه با تکنیک. آنها اصلا دوربین و زاویه و لنز را نمی‌شناختند که همین نکته برای من ایده‌ال بود.

  • فیلمنامه و فیلم کن پامنار با مسئله سانسور هم مواجه شد؟

این اولین فیلمنامه‌ من است که به فیلم تبدیل می‌شود و اصلا فکر نمی‌کردم در زمینه سانسور با هیچ مشکلی مواجه نشوم. تصور می‌کردم وقتی با کار یک فیلمنامه‌نویس آشنایی وجود نداشته باشد، مواردی برای ممیزی و سانسور حتما پیش می‌یاید اما برایم جالب بود که این فیلمنامه خوشبختانه هیچ سانسوری نداشت.

  • با توجه به انتشار نوشته‌های دیگرتان، برنامه‌ای برای چاپ و انتشار فیلمنامه کن پامنار هم دارید؟

بله این فیلمنامه با عنوان «کن پامنار و دو فیلمنامه دیگر» به زودی از سوی نشر نیستان چاپ و منتشر می‌شود. با صحبت‌هایی که با نشر نیستان کرده‌ام قرار است که فیلمنامه کن پامنار، ایجنت و ایستگاه منتشر شود. نقطه مشترک این سه فیلمنامه این است که طرح آنها از سوی افراد دیگری به من ارائه شده و من این طرح‌ها را به فیلمنامه تبدیل کرده‌ام. طرح دو فیلمنامه کن پامنار و ایجنت را آقای اشکان درویشی و طرح فیلمنامه ایستگاه را آقای جمشید بایرامی ارائه کرده‌اند.

تماشای فیلم کن پامنار در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole