فیلم تومان درباره جوانی است که میخواهد از طریق قمار بر سر مسابقات اسبدوانی و فوتبال به نان و نوایی برسد و طبقه اجتماعیاش را تغییر دهد. فیلم در چهار فصل، فراز و نشیبهای زندگی شخصیتهای اصلی را در مسیر رسیدن به هدفشان و برنده شدن در شرطبندیها نشان میدهد. مرتضی فرشباف ۲ سال پیش با نمایش فیلم در جشنواره سی و هشتم فجر، توانست توجه مخاطبان را به خود جلب کند و واکنشهای مختلفی را برانگیزد. از طرفی برخی منتقدان مجذوب سینمای تومان و وجه بصری درخشان و جزئیپردازی نماهایش شدند و فرم روایی تازهاش را ستودند؛ از طرفی دیگر عدهای آن را به لحاظ مضمونی، آفتی برای سینمای اجتماعی و مخاطب عام دانستند و فیلم را با وجود هزینه بالا و تولید سنگینش، شکستی برای کارگردان به حساب آوردند.
بعد از نمایش تومان در جشنواره، معلوم شد این فیلم گرچه به لحاظ زمان زیاد و قصه طولانی/ کشدارش به ۲ فیلم دیگر کارگردان شبیه است، اما تفاوت مهم و بزرگی با آنها دارد. آن حس سردرگمی و بلاتکلیفی که مخاطب حین تماشای ۲ فیلم قبلی درگیرش بود (و ممکن بود در انتها او را با یک «که چی؟» بزرگ به بیرون سالن بفرستد)، حالا صورتی متفاوت پیدا کرده است. در تومان برعکس ۲ فیلم قبلی، با ریتمی بسیار تند مواجهیم. آنقدر که درک و دنبال کردن خط داستانی فیلم، به واسطه تعدد رویدادها و وقایعش آسان نیست و فهم آن توجه، دقت و تمرکز بالایی را میطلبد. علاوه بر این، چنان مود و اتمسفر گرم، جنونآمیز و دیوانهواری دارد که میتواند بیننده را با خود همراه کرده و بر او اثری عمیق بگذارد. با وجود این، همین ویژگیها از تومان فیلمی خاص میسازد که شاید تماشایش برای مخاطبی که چشم و ذهنش تنها به سینمای قصهگوی معمول عادت کرده، لذتی نداشته باشد.
سوگ و بهمن، ۲ فیلم دیگر فرشباف هر دو ریتمی کند با خط داستانی لاغری داشتند و بیش از اندازه کشدار به نظر میرسیدند. فرشباف در اولی بهطور ویژه متأثر و دنبالهروی سینمای کیارستمی بود. او فیلمش را با سکانسی از حرکات طولانی ماشین در جادهای پر پیچ و خم شروع میکرد که در سکوت میگذشت و دیالوگهای شخصیتها به شکل زیرنویس رد و بدل میشد. جغرافیا و قاببندی و فیلمبرداریای که به سرعت، سینمای کیارستمی را به یاد میآورد. کارگردان شاگرد کلاسهای فیلمسازی استاد بود و سوگ هم بر اساس فیلم کوتاهی برای همان کلاس ساخته شده بود؛ فیلمی با عنوان «باد هر کجا بخواهد میوزد»، که با موقعیت مرکزی متفاوتش توانست دیده شود و حتی موفقیتهایی بینالمللی کسب کند. اما این موفقیت که فرشباف را به سمت ساخت فیلمی بلند با همان ایده سوق داد، دیگر تکرار نشد. چراکه ایده و متریال آن قصه کوتاه، برای پر کردن ظرف سینمای بلند کافی به نظر نمیرسید. در نهایت خرد بودن موقعیت مرکزی، از سوگ فیلمی کسالتبار ساخت. به خصوص که بحران اولیهای که عامل موفقیت باد… شده بود، اینجا دیگر در مرکز قصه قرار نداشت و درگیری ذهنیای برای مخاطب ایجاد نمیکرد.
فرشباف در بهمن نیز همین رویه را ادامه داد. روایت و کارگردانی فیلم به قدری کند و کشدار پیش میرفت که از هسته جذاب قصه و بازی خوب معتمدآریا هم کاری بر نمیآمد. پلانهای طولانی و تکرار موقعیتها گرچه بیننده را متوجه قصد کارگردان برای نمایش یکنواختی زندگی و احساس تنهایی شخصیت زن داستان میکرد، اما چنان لخت و کمانرژی بود که در نهایت از بهمن فیلمی گنگ و متظاهرانه ساخت. فیلمی که کشش کافی برای نگه داشتن بیننده تا پایان را با خود نداشت.
فیلم تومان اما در همه اجزائش با دو اثر قبلی متفاوت است، آنقدر که به سختی میتوان باور کرد کارگردانی مشترک با آنها داشته است. اقلیم انتخابشده (بندر ترکمن و گنبد کاووس)، سوژه جسورانه، موقعیت اگزوتیک و قاببندیها، حرکات دوربین، ریتم تدوینی و حتی موسیقی متفاوتش در کنار استفاده از چهرههای نسبتا ناشناخته، از آن فیلمی ساخته که نه فقط با دیگر آثار کارنامه فرشباف، بلکه با عموم تولیدات سالهای اخیر فرق میکند. فیلمی که با تولید سنگین و طولانی و وسواس کارگردانش در انتخاب و ساخت فضاهای مورد نظر خود، عجیب، متفاوت و دیدنی از کار درآمده است. تصاویر بکر و وحشی از جغرافیایی کمتر دیدهشده، به همراه تنوع و تعدد لوکیشنها و طبیعت چهارفصل، چنان قدرت بصریای به تومان داده که فارغ از دوست داشتن یا نداشتنش، هر بینندهای را شگفتزده میکند.
بازیگران فیلم تومان هم بازیهایی دیدنی و اثرگذار از خود به جا گذاشتهاند. تا قبل از شروع پروسه فیلمبرداری، گروه سازنده قصد داشتند از چهرههایی شناختهشده و مطرح برای فیلمشان استفاده کنند. اما درنهایت سعید مولویان را برای نقش اصلی انتخاب کردند که آن زمان سابقه بازیگریاش به اجراهای صحنهای محدود میشد و تا قبل از این فیلم، تجربه مهمی برای حضور در مقابل دوربین نداشت. با این حال ریسک و جسارت کارگردان در اعتماد به چهرهای تازه، موفقیتآمیز از کار درآمد و به نتیجهای قابل تحسین ختم شد، تا استعدادی تازه به دنیای بازیگری سینمای ایران معرفی شود.