در تراژدیهای یونان باستان، قهرمان داستان به خاطر گناه یا اشتباهی که انجام داده است درگیر بلا و فاجعهای میشود و برای مدت زیادی زجر میکشد.
در تراژدیهای یونان باستان، قهرمان داستان به خاطر گناه یا اشتباهی که انجام داده است درگیر بلا و فاجعهای میشود و برای مدت زیادی زجر میکشد. وقتی پوستش بهاندازه کافی کنده شد و عذاب دید، آنوقت است که بهاصطلاح خودشان «کاتارسیس» یا «تزکیه» رخ میدهد؛ یعنی متحول میشود و دیگر از تمام بدیها و پلیدیها پاک خواهد بود. حتماً نمونههای زیادی از این اتفاق را در داستانها یا فیلمها دیدهاید؛ این الگو و وضعیت نمایشی، علیرغم کلیشهای بودن، همچنان جذاب است.
خیلیها معتقدند که لازم نیست برای اینکه حس خوبی به ما دست بدهد و بهقولمعروف انرژی مثبت بگیریم به آدمهایی که صرفاً پایینتر و ضعیفتر از ما هستند و «حسرتِ وضع و روز» ما را دارند نگاه کنیم؛ میتوانیم به زندگی کسانی نگاه کنیم که علیرغم تمام مشکلات ریزودرشتی که دارند، نهتنها تسلیم نشدهاند بلکه بهقولمعروف «از شکستها پلی ساختهاند برای موفقیت!»
فیلم «نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد» یا « Don’t Worry, He Won’t Get Far on Foot» به کارگردانی گاس ون سنت، داستان یکی از آدمهای با خاک یکسان شدهای است که ققنوسوار از خاکسترش زاده میشود و این بار بهتر و موفقتر!
داستان فیلم، اقتباسی از زندگینامه جان کالاهان به قلم خود اوست که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. او یک دائمالخمر الکلی بود که در ۲۱ سالگی بر اثر یک تصادف، فلج و مجبور شد تا آخر عمر روی ویلچر بنشیند. جان کالاهان بعد از فلجشدن، همچنان دست از اعتیاد به الکل برنداشت تا اینکه بر اثر بروز یک اتفاق، تصمیم گرفت زندگیاش را به شیوهای دیگر پیش ببرد؛ او الکل را ترک کرد و با کشف استعداد خود در نقاشی و کشیدن کاریکاتور، تبدیل به یکی از چهرههای سرشناس و موفق در عالم مطبوعات و کاریکاتور شد. اکثر کاریکاتورهای کالاهان، درباره موضوعات بحثبرانگیز و جنجالی بودند و به همین دلیل، موافقین و مخالفین بسیار و متعصبی داشت.
آشنایی کالاهان (با نقشآفرینی واکین فینکس) با دانی (جونا هیل) نقطه عطف زندگی اوست. دانی به کالاهان و افراد دیگر کمک میکند تا به کمال گمشده خود برسند؛ او مرحلهبهمرحله و گامبهگام با آنها همراه میشود. دانی به کالاهان کمک میکند که خودش و زندگیاش را مرور کند. اشتباهاتش را بشناسد، برای آنها راهحل پیدا کند و به او جرأت میدهد که راهحلها را عملی کند. دانی صرفاً یک حامی است و این موضوع را یادآور میشود که کلید حل بسیاری از مشکلات افراد، خودشان هستند؛ چیزی شبیه این گفته حافظ: «تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز!».
همزمان با کمکهای عقلانی و منطقی دانی به کالاهان، آنو (با بازی رونی مارا) بالِ عشق کالاهان میشود و او با دو بال «عقل و عشق»، به «عرشی» که از آن به «فرش» افتاده بود، بازمیگردد. موضوع رشد شخصیتی، سیر و سلوک و رسیدن به کمال را بارها در آثار قبلی کارگردان فیلم «نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد» دیدهایم؛ فیلمهای «ویل هانتینگِ خوب» با بازی مت دیمون و رابین ویلیامز و فیلم «دریای درختان» با بازی متیو مک کانهی را به یاد بیاورید که در آنها قرار است قهرمان داستان پوست بیندازد و از آنچه «هست» به آنچه «باید باشد» برسد. علاقه وافر کارگردان به مضامین اینچنینی، در اکثر آثارش قابل رؤیت است و خب نتیجه، گاهی به مذاق اهالی سینما خوش میآید و گاهی در حد یک شکست میماند؛ ولی حتی فیلمهایی که بهزعم خیلیها نتوانستهاند موفقیتهای قبلی کارگردان را تکرار کنند، باز هم «یک سر و گردن» از نمونههای مشابه بالاترند.
فیلم «نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد» آشکارا شعار میدهد، بیانیه صادر میکند، نصیحت میکند و بسیاری از کارهای خستهکنندهای را انجام میدهد که طبیعتاً باید مخاطب را از تماشای ادامهی فیلم منصرف کند ولی این اتفاق به چند جهت نمیافتد؛ شاید مهمترینش، شخصیت جذاب و متفاوت جان کالاهان است. طنز تلخی که به دوش میکشد و نوع نگاهی که بعد از تصادف و فلجشدن به دنیا و حوادث پیرامونش دارد باعث میشود که او را علیرغم تمام تلخیها و سختیهایی که همراهیاش دارد، دوست داشته باشیم و بخواهیم در کنارش باشیم. دانی و آنو، همین گوهر صیقل نخورده را در وجود او کشف کردند که در کنارش ماندند تا بهمرور تراش بخورد و بدرخشد.
نکته دیگر، دیالوگهای فیلم است که بهاصطلاح در دهان شخصیتها مینشیند؛ مفاهیم متعالی با زبان و بیانی ساده و حتی شاید در ظاهر مضحک، آنقدر راحت به مخاطب منتقل میشود که حس نمیکند فیلم در حال موعظه یا به رخ کشیدن باشد. نصیحتکننده، خود را در حد افراد معمولی پایین میآورد؛ این را حتی در شخصیت دانی، جاهایی که به ضعفها و اشتباهاتش اقرار میکند و خود را مصون از اشتباه نمیداند میبینیم.
در صحنهای از فیلم، دانی به کالاهان میگوید «شاید ضعیف شدهای که قوی بشوی!» شاید از یک منظر بتوان گفت که پیام اصلی فیلم همین یک جمله در ظاهر ساده ولی در باطن عمیق و پیچیده است؛ همان اصطلاح معروف «بکوب و از نو بساز!» یا ضربالمثل «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.» این رویکرد اخلاقی با نگاه به الگوهای روانشناسانه، وجه غالب فیلم است.
فیلم ازنظر ساختاری هم جذاب است: روایتش خطی نیست و پر است از غافلگیریها و بازیهای روایی و فرمی. انگار جلوههایی از شیطنت شخصیت کالاهان را در روایت هم میبینیم. کشف ارتباط زمانی روایت و چسباندن صحنهها به یکدیگر، شبیه کشف شوخی یک کاریکاتور و لذتی است که بعدازآن به وجود میآید.
این فیلم قرار بود سالها پیش با بازی رابین ویلیامز در نقش کالاهان ساخته شود اما به دلایلی، این اتفاق نیفتاد و بالاخره در سال ۲۰۱۸ با بازی درخشان واکین فینیکس تولید شد و در لیست نامزدهای دریافت خرس طلایی از جشنواره فیلم برلین قرار گرفت. فیلم «نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد»، دومین تجربه همکاری فینیکس و گاس ون سنت پس از «به خاطرش مردن» است.
جان کالاهان در سال ۲۰۱۸ درگذشت؛ فیلم «نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد»، ادای احترام شایستهای به این شخصیت ارزشمند و استثنایی است.