نقدی بر فیلم بچه خور ساخته محمد کارت

نفس عمیق

«محمد کارت» شاید برای مخاطب عام سینما با نخستین فیلم بلندش «شنای پروانه» شناخته‌شده باشد، اما دوستداران عرصه مستند و فیلم کوتاه بارها نام او را در جشنواره‌های سینماحقیقت و فیلم کوتاه تهران بر پرده سینما دیده‌اند و با آثار تاثیرگذارش آشنایی دارند. کارت در فیلم «بچه‌خور» که اختصاصا از طریق فیلیمو به نمایش درآمده، سراغ دنیایی رفته که از آن شناخت کاملی دارد؛ دنیای جنوب شهر و آن‌چه در گوشه‌های تاریک این شهر در جریان است. موضوع فیلم جسورانه و پرداخت آن استخوان‌دار و محکم است. بچه خور روایتگر عشق معصومانه ۲ کودک به هم در یک جهنم واقعی است. در یک شیره‌کش/قمارخانه سرشار از گناه با ساکنانی شبیه به هیولا شاهد نمود یک عاشقانه لطیف هستیم.

در بچه خور بزرگسالان شیاطین و ۲ نوجوان فیلم فرشته‌اند و هم‌زیستی این موجودات نامتجانس در کنار هم زمینه‌ساز فاجعه‌ای است که حتی فکر کردن به آن تن‌وبدن انسان را می‌لرزاند. شیاطین دارند بر سر معصومیت دخترکی که لای بوی تریاک و شیره و هروئین بزرگ‌شده قمار می‌کنند و فیلم عرصه تقابل نماد شر و نماد معصومیت است.

محمد کارت پشت صحنه فیلم کوتاه بچه خور
محمد کارت در پشت صحنه فیلم کوتاه بچه خور

به محض تعیین کردن آن شرط شوم برای شروع این قمار کثیف، هراسی سهمگین وجود مخاطب را درمی‌نوردد و تعلیق آغاز می‌شود. برای جلوگیری از لو رفتن قصه ناچارم در لفافه بنویسم؛

کل ماجرا از شروع شرط‌بندی شیطانی تا پایان فیلم شاید ۷ دقیقه هم نباشد، اما این هفت دقیقه برای بیننده ۷۰ دقیقه طول می‌کشد و احتمالا تمام عضلات‌تان از شدت اضطراب و هراس منقبض می‌شود تا فرشته راهی برای فرار از آن جهنم با سیاهی بی‌پایانش پیدا کند.

فیلم کوتاه بچه خور عجیب من را یاد اولین (و به اعتقاد من بهترین) ساخته حمید نعمت‌الله، یعنی فیلم درخشان و کالت‌شده «بوتیک» می‌اندازد و انگار بوتیک را در ۱۸ دقیقه فشرده کرده باشند. در بوتیک شاپوری به شکلی خوک‌وار در پی تصاحب معصومیت «اتی» است و «جهان» در پی جلوگیری از این فاجعه، و در «بچه‌خور» مرد شیشه‌ای قمارباز در پی تصاحب کامل و یک‌ماهه یک کودک است و سد راهش کودک دیگری است که ظرف چند دقیقه لابه‌لای تیرگی آن آلونک متعفن قد می‌کشد و یک‌شبه «مَرد» می‌شود.

در بوتیک فاجعه اتفاق افتاد و «جهان» شیطان را کشت و به قعر زمین فرو رفت، این‌جا پسرک قهرمان خود تا لب مرگ می‌رود تا نگذارد زندگی معشوقه کوچکش از اینی که هست تیره‌تر شود.

پایان‌بندی فیلم عمدا مبهم و حتی نمادین است. ولی نمادین بودنش در ذوق نمی‌زند. نمی‌دانیم در آن جدال دیوانه‌وار و خفقان‌آور حمام چه بر سر که آمده و خیر بر شر پیروز شده یا شر خیر را خفه کرده، اما سرنوشت جسمانی «خیر» هرچه که باشد، او در انتها رستگار شده. این رستگاری نه از جهت ادامه زندگی مفلوکانه و بی‌سرپناهش در تهران مخوف و هولناک، که بابت ناکام گذاشتن شیطان در تسخیر معصومیت دخترک رقم می‌خورد. در جریان این نبرد، حتی مرگ هم مقدس است.

آیا فرشته‌های فیلم عاقبت‌بخیر شده‌اند؟ روزگار آن‌ها حالا سخت‌تر از قبل است و همان سرپناه متعفن را هم از دست داده‌اند، اما چیزی به‌دست آورده‌اند که احتمالا ارزشش بسیار بیشتر از زندگی لابه‌لای وحشت و نفرت است. آن‌ها فهمیده‌اند برای زندگی کردن در دنیایی سیاه باید عاشق بود و تا سرحد مرگ جنگید.

بنر فیلم بچه خور

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. علی می‌نویسد

    اخرش به پسره تحاوز شد دیگه؟
    اگر این نباشه میتونست پایانش بهتر و به قول معروف میتونست چک اخرو بهتر بزنه

fosil