آنچه سریال‌های جدید نمایش خانگی از مفهوم زنانگی آشکار می‌کنند | قسمت دوم

تسخیر خزنده

این روزها یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در سریال‌‌های شبکه نمایش خانگی و آثار انحصاری پلتفرم‌های وی‌اُدی، شخصیت‌های زن داستان‌ها هستند که نه فقط بخش قابل توجهی از جذابیت درام به حضور و کنش‌ آن‌ها برمی‌گردد، بلکه به گواه خود بینندگان سریال‌ها با آنچه که قبلا در سینما و تلویزیون ایران دیده بودیم نیز فاصله دارند. پیش‌تر در فیلیمو شات به تفصیل به این موضوع و سیمای زنان در سینمای ایران و تغییر و تکامل آن طی چندین دهه پرداخته بودیم و حالا در ادامه بحث به این موضوع می‌رسیم که شخصیت‌های زن سریال‌های جدید شبکه نمایش خانگی چه تفاوتی با پیشینیان خود دارند و چه عاملی باعث شده تا آن‌ها محور قصه‌های معاصر و امروزی باشند و این روند در آینده چگونه طی خواهد شد.

نه فقط در ایران، در تمام دنیا این فرض قدیمی وجود دارد که عموم مخاطبان سریال‌های تلویزیونی را زنان خانه‌دار تشکیل می‌دهند؛ سنتی که ریشه‌اش برمی‌گردد به سال‌های دور و زمانی که تلویزیون به عضو جدید خانه‌‌ها تبدیل شد. بافت جامعه در آمریکا و سایر نقاط دنیا به این صورت بود که اکثر زنان هنوز خانه‌دار بودند و بخش عمده‌ای از وقت خود را پای تلویزیون می‌گذراندند. در نتیجه تولید آثاری در اولویت قرار داشت که بتواند این قشر پرجمعیت را راضی نگه دارد. اکثر سنت‌‌های قصه‌گویی در تولیدات عامه‌پسند با همین باور و بر اساس ذهنیت مخاطب عام و مونث شکل گرفته و در طول زمان به فرمول‌های رایج و تکرارپذیر تبدیل شده است، حتی الان که این کلیشه اجتماعی درباره زنان کاربرد چندانی ندارد و پایه و اساس قصه‌گویی در مدیوم‌های مختلف تغییر کرده، هنوز شکل‌های تغییریافته‌ای از همان فرمول‌ها در حال بازیافت و بازتولید است.

طبیعتا همین سناریو را می‌شود در سینما و تلویزیون ایران هم دنبال کرد. ملودرام‌های خانوادگی باب طبع زنان و خانواده‌هایی که شب به شب دور هم برای تماشای برنامه جلوی تلویزیون جمع می‌شدند، ناخواسته به الگوهای محافظه‌کارانه و متاثر از عرف جامعه نزدیک می‌شد. طوری که همچنان در صدا و سیما نقش و هویت تعریف‌شده برای زنان بیشتر در مقام همسر یا مادر است و نزدیک شدن به یک زن مجرد امروزی و شهری اگر خط قرمز نباشد، چندان هم برای سازندگان سریال بدون دردسر تمام نخواهد شد. کافی است به زنان شرور و خانمان‌برانداز در سریال‌های مهم رسانه ملی در سال‌های گذشته مراجعه کنید تا ببینید که در هیبت شرورهای صرف، معمولا از چه شمایل و خاستگاهی برای تعریف کاراکترهای زن استفاده شده است.

رعنا آزاری‌ور و الهه حصاری در سریال زخم کاری

وضعیت در شبکه نمایش خانگی متفاوت است. از همان ابتدای شکل‌گیری این جریان تازه، یکی از فرمول‌های موفقیت دست گذاشتن روی موضوعات و مسائلی بود که در رسانه ملی فرصت چندانی برای پرداخت به آن‌ها وجود نداشت. برای همین اگر به گذشته شبکه نمایش خانگی نگاه کنیم که عمر آن به دو دهه هم نمی‌رسد، بیشتر مانور تبلیغاتی آثار روی حضور بازیگران زن در نقش‌های اصلی سریال‌ها بوده است. اما شبکه نمایش خانگی هم در نوع خودش یک جریان ثابت و راکد نبوده و تغییرات چشمگیری را از سر گذرانده که مهم‌ترین آن ورود پلتفرم‌های استریم به عرصه تولید بود. پلتفرم‌هایی که محتوای روز دنیا را با بهترین کیفیت و حداقل سانسور در اختیار مخاطبان قرار می‌دادند، برای موفقیت چاره‌ای نداشتند جز اینکه به استانداردهای روز جهانی نزدیک شوند یا حداقل برای این کاهش فاصله تلاش کنند. مسلما در این راه نیز گام اصلی پیدا کردن قصه‌ها و فضاهای تازه بوده، قصه‌هایی که با واقعیت امروز جامعه جور در بیایند و حتی بخشی از آن را بازتاب دهند.

همه چیز درباره زخم کاری

در دنیای مدرن امروز، زن‌ها دیگر در پستو پنهان نشده‌اند و حضور اجتماعی آن‌ها را نمی‌شود انکار کرد و این یعنی وقتی برای روایت قصه‌های تازه به دل جامعه می‌رویم، خیلی از نقش‌های تاثیرگذار را زن‌ها بر عهده دارند، چه منفی و چه مثبت. استقبال از تولیدات جدید شبکه نمایش خانگی به واسطه حضور متفاوت شخصیت‌های زن نیز دلیلی جز این ندارد. در این سریال‌ها با زنانی سروکار داریم که از آلوده شدن دستشان به خون، دام گستردن برای اطرافیان و سواستفاده از قدرت و جذابیت زنانه خود ابایی ندارند، چرا که به عنوان یک مهره کلیدی در بازی درام برای بردن به هر طریق ممکن تلاش می‌کنند. چیزی که در سینمای دنیا قدمتی طولانی دارد اما ممیزی و محدودیت‌ها در نسخه‌های وطنی همواره مانع از نمایش آن حداقل تا این حد و حدود بوده است.

از سوی دیگر نکته اینجاست که با هیولاهای مونث و شبیه شرورهای کلاسیک قصه‌ها سروکار نداریم. اتفاقا آنچه که در سریال‌های جدید می‌بینیم، تبلوری کامل و چندبعدی از سویه‌های مختلف شخصیت‌های زن قصه است که خیلی از تصمیمات و رفتارهای تاریک و خشونت‌بار آن‌ها قابل درک و توجیه‌پذیر به نظر می‌رسد. برای مثال اگر نمونه جدید و پرسروصدایی چون سریال زخم کاری را در نظر بگیریم، فارغ از کیفیت در متن و اجرا، جنون قدرت کاراکتر سمیرا (با بازی رعنا آزادی‌ور) که طی آن از تمام داشته‌های خودش هم می‌گذرد، وقتی که به کمبودها و سرخوردگی‌های او در گذشته برمی‌گردیم، چندان هم عجیب نیست، چرا که نمونه‌های واقعی از سمیرا در جامعه پیرامونی ما کم نیستند فقط فرصت بروز و نمایش آن‌ها در فیلم‌ها و سریال‌ها کمتر فراهم شده بود. یا دو نمونه دیگر در همین سریال منصوره (با بازی هانیه توسلی) و کیمیا (با بازی الهه حصاری) هستند که هم میل به انتقام یکی و هم خیانت دیگری برای کسب ثروت چندان باورنکردنی جلوه نمی‌کند.

هانیه توسلی در سریال زخم کاری

این میزان توجه و پرداختن به شخصیت‌های زن در قصه‌ها با در نظر گرفتن وجوهات مختلف آن‌ها، چیزی است که نیاز بازار به تولیدکنندگان تحمیل کرده و در ادامه بیشتر هم خواهد شد. چون از یک طرف بحث رقابت با فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را داریم و از سوی دیگر نسل تازه‌ای از مخاطبان با دغدغه‌ها و باورهایی که قصه‌های محافظه‌کارانه قبلی صداوسیما دیگر جذابیت چندانی برای آن‌ها ندارد. مسلما این جریانی است که تازه فصول ابتدایی خود را پشت سر گذاشته و همچنان راه زیادی در پیش داریم. دور از ذهن نیست که در آینده نزدیک شاهد حضور بیشتر نویسندگان و فیلمسازان زن در عرصه شبکه نمایش خانگی باشیم که با ارائه تصویری واقعی و شفاف‌تر از سویه‌های تاریک و پنهان زنانگی در قصه‌ها، کیفیت سریال‌ها را ارتقا بدهند. البته که نباید فراموش کرد سایه سنگین ممیزی در هر شرایطی همچنان پابرجاست و می‌تواند تمام معادلات را به هم بریزد و کار برای نمایش زنان انتقامجو و کینه‌توز سخت کند.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole