جنگ تراژدی بزرگی است و برای آنها که مستقیم درگیرند بزرگتر؛ و شاید برای آنان که چشمانتظاری میکشند از همه تلختر. فیلم شیار ۱۴۳ روایت این انتظار است. انتظاری تلخ و پانزدهساله از سوی مادری که رد جوان نوزدهسالهاش را همان اوایل جنگ در جایی از میدان نبرد گم میکند و در انتظار پیدا کردنش کمرش تا میشود.
فیلم شیار ۱۴۳ در همان سکانسهای اول فیلم، به درستی کاراکترش را معرفی و وابستگی عاطفی عمیق و نگرانی مادر (با بازی مریلا زارعی) برای پسرش داوود را نشانمان میدهد تا اتفاقات پیش رو را برایمان قابل درک کند. مادر (الفت) هر روز مسیری طولانی را طی میکند تا به داوود غذای خانگی برساند تا پسرش گرسنه نماند و مجبور به خوردن غذای معدن نشود. پسر در برابر این کار هر روزه او اعتراض میکند و مادر با رفتاری شوخوشنگ و شیطنتآمیز، مقاومت. رفتاری که الفت را عاشق، جوان، سرزنده و شاداب نشان میدهد. این سکانس معرفی نه تنها بعدتر نگرانی و غم و بیتابی الفت را باورپذیر کرده، که دلسوزی و همراهی مخاطب را هم با او بیشتر میکند.
مهمترین فیلمهای سینمای دفاع مقدس
نرگس آبیار به امکانات تصویری و سینمایی فضاهای روستایی و اگزوتیک به خوبی آگاه است و در باقی فیلمهایش هم از شهر فاصله گرفته. او در فیلمش به درستی سراغ جغرافیایی کمتر دیده شده با لهجهای شیرین که مخاطب کمتر آن را در سینما یا حتی تلویزیون شنیده است رفته. در نزدیکی معدن آهن. این فضا به او امکانات تصویری و موقعیتهای سینمایی تازهای میدهد. با دور شدن از فضای شهری، کاراکترها هم خلقوخو و ویژگیهایی ظاهری و رفتاری متفاوتی پیدا کردهاند.
الفت زنی روستایی و ساده است و به راحتی از ترسها، دلتنگیها و دلخوریهایش حرف میزند. بینگرانی از قضاوت میافتد دنبال برگرداندن پسر و از آنجا که به هر حال نمیخواهد به صراحت بگوید از رفتن پسر و شهید شدنش میترسد، بهانهای کودکانه میآورد که «از درسش عقب میماند» و بیهیچ حسابوکتابی سفره دلش را با صریحترین کلمات باز میکند. جدای از اینها روزمرگیهای متفاوتی هم دارد. کاهگل و سیمان هم میزند و دیوار میکشد، به گوسفندها میرسد، پابرهنه در کوچه خاکی میدود، از درخت بالا میرود و… کارهایی که علاوه بر اینکه برای مخاطب تازگی دارد، به شکلی ساده، شخصیت قدرتمند و بینیاز او را در کنار روی شکننده مادرانهاش که تاب غم فرزند ندارد، نشان میدهد. زنی که زارعی با اجرای هنرمندانهاش آن را واقعی کرده است.
زارعی به خوبی از پس ادای لهجه برآمده و فرازوفرود و ریزهکاریهای نقش را در آورده است. رفتار شیطنتآمیزش در بوسه فرستادن برای پسر، متلک گفتن به تلفنچی، بیهوا و شاکی بیدار کردن مادرش برای گرفتن خبری از پسر، ترس و وحشت و استیصالش وقت شنیدن خبر لو رفتن عملیات و مجموعهای از احساسات متناقض ناباوری، ذوق و شوک در سکانس شنیدن خبر آزاد شدن داوود؛ همگی طوری اجرا شدهاند که از زارعی چیزی نبینیم. هر آنچه هست الفت است. زن روستایی دوستداشتنی، شیرینزبان و منتظر که مخاطب دوستش دارد و از آنجا که به نافرجام بودن انتظارش واقف است، بیشتر به حال او دل میسوزاند.
آبیار از دیگر بازیگران هم، بازی گیرا، باورپذیر و یکدستی گرفته است. تمام بازیگران و نا بازیگران، نقش را به خوبی درونی کرده و شخصیتهایی دیدنی ساختهاند. کارگردان با انتخاب میزانسنهایی که جزئیات و ریزهکاریهای شخصیتی افراد را نشان میدهد، تا حد ممکن به آنها نزدیک شده و ملموسشان میکند. در صحنه چُرت زدن همراه با تسبیح انداختن و ذکر گفتن مادربزرگ در پسزمینه پخش اخبار تلویزیون، جایی که تلفنچی دارد چیزهایی را در دفترش مینویسد و بیاینکه نگاه کند حواسش به مکالمه الفت است؛ وقتی فردوس (با بازی گلاره عباسی) با حواسی پرت به زمین زل زده؛ همگی فرصتهایی به بازیگران داده تا بیشتر به نقش، عینیت ببخشند.
آبیار در فیلمش به دنبال گرهافکنی، تعلیق و گرهگشایی نیست. اگرچه همه اینها در ساختار فیلم وجود دارد، اما تمامشان انگار نه برای ما، که برای الفت است. از همان اوایل که فردوس دختر الفت و بقیه را مقابل دوربین مستند قرار میدهد، مخاطب به طور ضمنی همهچیز را میفهمد و گره فیلم برایش گشوده میشود. برای آبیار، به تصویر کشیدن احساسات و انتظار مادرانه و زجری که تحمل کرده مهم است. او میخواهد احساسات مخاطب را به کار بگیرد و به دنبال پیچیده کردن ماجرا نیست. گرچه در رسیدن به این هدف ایراداتی هم در فیلمنامه و کارگردانی دیده میشود.
نگرانی آبیار از فهمیده نشدن بعضی جزئیات فیلم یا اصرارش به اضافه کردن وجوه مستند برای واقعنمایی بیشتر، به آن آسیب میزند. نمایش راشهای واقعی از صحنههای جنگ یا ورود آزادگان، در تداوم حسی روایت خلل ایجاد کرده و در عوض چیزی به فیلم اضافه نمیکنند. تصویر مستندساز و بیتفاوتیاش ارتباط بلا واسطه با فیلم را از بین میبرد و وقفه حسی میاندازد، یا قراردادن جملات خبری در دهان بازیگران که به گذر زمان اشاره دارند، جز رفع نگرانی کارگردان از نفهمیده شدن زمان انتظار، کارکرد دیگری ندارد.
فیلم شیار ۱۴۳ اما دست روی نقطه مهم و مغفولی از جنگ گذاشته و آبیار هم هنرمندانه و تاثیرگذار این موقعیت را تصویر کرده است. قصهای اشکآلود اما واقعی از مادرانی که بخشی از وجودشان را در جایی از تاریخ گم کردند.