نجات ابرقهرمانان از انسان‌های جنایتکار!

محصول جدید کمپانی نتفلیکس داستان کارآگاهی را روایت می‌کند که متوجه می‌شود که یک فروشنده غیرقانونی مواد و دارو، در حال ربودن و سوءاستفاده از انسان‌هایی با توانایی‌های توسعه‌یافته است. برای بررسی و نقد فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم (How I Became A Superhero) با فیلیمو شات همراه باشید.

در فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم همه آدم‌ها و خواهر برادرهایشان از قدرت ماورا طبیعی برخوردارند؛ با اینکه این انسان‌ها با توانایی‌های فوق پیشرفته‌شان جزئی از زندگی روزمره پاریسی‌ها هستند، این موضوع به‌خودی‌خود مشکل‌ساز نیست، اما وقتی‌که افراد فرصت‌طلب راهی پیدا می‌کنند تا این نیروها را توسعه داده و با دست‌کاری آن‌ها دارویی تولید کنند که برای بدن خود این ابرقهرمانان آسیب‌زننده است، اوضاع تغییر می‌کند. حالا یک کارآگاه بر خود واجب می‌داند که وارد عمل شده و از آنچه که در حال اتفاق افتادن است رمزگشایی کند.

لیلا بختی در فیلم چگونه یک قهرمان شدم

ماجرای فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم در شهر پاریس و در زمان حال اتفاق می‌افتد. در پاریسی که در این فیلم به تصویر کشیده شده حضور انسان‌هایی با قابلیت‌های توسعه‌یافته در اجتماع، کاملا عادی و پذیرفته‌شده است؛ آن‌ها آن‌قدر عادی هستند که دختر قدرتمند، مانند فروشندگان دوره‌گرد، در آگهی‌های تلویزیونی بسته‌های سالاد تبلیغ می‌کند و یا یک کاربر یوتیوب مشهور یک نظرسنجی طراحی کرده تا این افراد ابرقهرمان را از بدترین تا بهترین رتبه‌بندی کند!

یک افسر پلیس به نام موریائو که نقش او توسط پیو مارمای ایفا می‌گردد، مامور رابط با جامعه ابرقهرمانان است. برخی از این افراد خاص، موهبتی را که به آن‌ها اعطاشده نادیده می‌گیرند و همچون افراد عادی زندگی می‌کنند. اما برخی دیگر نقابی بر چهره می‌زنند و از توانایی‌هایشان برای مبارزه با جنایتکاران استفاده می‌کنند. کارآگاه موریائو، سال‌ها با سه تن از این ابرقهرمان‌ها از نزدیک همکار بوده است؛ در تیم چهارنفره آن‌ها علاوه بر کارآگاه موریائو، گیگامن حضور دارد که از قدرت‌های الکتریکی برخوردار است و نقش او را کلاویس کورنیلاک بازی می‌کند. عضو سوم گروه یعنی کالیستا (با بازی لیلا بکتی) توانایی پیش‌بینی آینده را دارد و آخرین نفر مونت کارلو (با بازی بنوآ پلوورد) که از قدرت جابجا کردن‌های فوق‌سریع برخوردار است. اما حالا گیگامن به قتل رسیده و کالیستا مشغول تکمیل خانه‌اش است و دیگر از مبارزه با جنایتکاران دست کشیده؛ مونت ‌کارلو نیز با شروع بیماری پارکینسون مجبور به بازنشسته کردن خود شده است.

در فیلم چگونه من یک ابرقهرمان شدم، تاثیر بیماری‌های روانی بر قدرت‌های فرا طبیعی افراد، همان چیزی است که موجب جذابیت داستان شده. وقتی‌که شعله‌های آتش حومه پاریس را فرامی‌گیرد، موریائو خیلی زود متوجه می‌شود که شخصی قدرت‌های فرا طبیعی افراد را به دارو تبدیل کرده و به مردم می‌فروشد؛ به‌این‌ترتیب هرکسی می‌تواند مشعلی را به‌دست گیرد، نفسی عمیق بکشد و همچون ابرقهرمانان شعله‌های آتش را از دستانش پرتاب کند؛ واقعا به همین سادگی این کار ممکن است، اما البته استفاده بیش از حد از داروهای ایجاد قدرت‌های فرا طبیعی، به مرگی فجیع و دردناک منجر خواهد شد. کسی که مسئول تولید غیرقانونی این داروهاست، ناجا نام دارد. افراد ناجا هر روز افراد بیشتری را، که قدرت‌های فرا طبیعی دارند، می‌ربایند تا ناجا آن‌ها را به زیر تیغ جراحی ببرد و از قدرت تولیدات خود سرمست‌تر از پیش گردد. موریائو و همکار بداخلاق جدیدش شالتزمن (با بازی ویمالا پونز) موفق می‌شوند بین ناجا و روانشناس بدنامی که درزمینه بیماری‌های روانی ابرقهرمانان کار می‌کند، روابطی پیدا کند.

همچنین آن‌ها متوجه می‌شوند که این دو نفر با افزایش خشونت‌های خیابانی نیز بی‌ارتباط نیستند. مونت کارلو و کالیستا دوباره مجبور می‌شوند که به میدان بیایند و به کارآگاه کمک کنند تا با جنایتکاران مبارزه کند و از حیثیت افرادی که از توانایی‌های خاص برخوردارند، دفاع نمایند. در ادامه داستان مشخص می‌شود که آن‌ها در این راه از کمک‌های ویژه‌ای برخوردار خواهند شد؛ چراکه برخی از افراد خاص قدرت‌های ویژه‌ای دارند که هنوز مردم عادی چیزی درباره آن‌ها نمی‌دانند.

این فیلم شما را به یاد کدام فیلم‌ها خواهد انداخت؟

در میان فیلم‌ها و داستان‌های مصور و در سریال‌های محدود شبکه اچ بی او، فیلم نگهبان (Watchman) این پرسش را مطرح کرده بود که اگر ابرقهرمانان در مقیاسی بزرگ‌تر در جامعه حضور داشته باشند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در شبکه آمازون پرایم نیز فیلم پسرها (The Boys) فرضیاتی همانند فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم را مطرح کرده بود و در آن داستان نیز افرادی با توانایی‌های ویژه در میان مردم عادی زندگی روزمره خود را دنبال می‌کردند.

در این فیلم می‌توان ارتباطاتی نیز با دنیای فیلم مردان ایکس (X – Men) یافت. در فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم، یک محقق مدعی است که هیچ‌کس حق ندارد افرادی که دارای قدرت‌های خاص هستند را تحت کنترل خود بگیرد؛ اما او درعین‌حال می‌داند که دولت در حال تحقیق درباره منشاء این قدرت‌ها و محدودیت‌های آن‌هاست. مونت کارلو در اثر ابتلا به پارکینسون توانایی‌های خود را از دست می‌دهد و توانایی جابه‌جایی های سریع او در حال از بین رفتن است؛ او در این شرایط شخصیت چارلز اگزاویه در فیلم سینمایی لوگان (Logan) در ذهن مخاطب تداعی می‌نماید، چرا که او نیز به علت ابتلا به بیماری زوال عقل امواج غیرقابل‌کنترلی را تولید می‌کرد، که از راه دور باعث تخریب و آسیب می‌گردید.

نکات جالب توجه در اجرا چگونه یک ابرقهرمان شدم

هنرپیشه و کمدین بلژیکی بنوآ پولورد در نقش مونت ‌کارلو به زیبایی نقش خود را ایفا می‌کند و می‌درخشد؛ او در صحنه‌ای دیوید نیون، که با لباس راحتی در خانه او می‌چرخد، درحالی‌که هیجان‌زده است و به وسایل خانه برخورد می‌کند را تحت کنترل خود می‌گیرد و خاطراتی قدیمی را بازگو می‌کند. خاطرات او مربوط به زمانی است که عضو گروه پک رویال بوده و با جنایتکاران مبارزه می‌کرده. مونت کارلو نمی‌خواهد بپذیرد که بیماری پارکینسون، که او را به آهستگی به‌سوی مرگ می‌برد، چیز نگران‌کننده‌ای است. وقتی‌که او در مبارزه‌ای تلاش می‌کند تا از دور به یکی از جنایتکاران حمله کند، در هدف‌گیری دچار اشتباه می‌شود؛ سپس از روی خرت‌وپرت‌های تلنبار شده بالا می‌رود و چهره متعجب او سرشار از تکبری دوست‌داشتنی و کاریکاتور گونه است که انگار به مخاطب می‌گوید: «از قصد او را نزدم!»

ویمالا پونز در فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم

دیالوگ به یاد ماندنی

رئیس موریائو، که خیلی زود هم عصبانی می‌شود، به او می‌گوید: «من به تو اجازه می‌دهم که این ابرجنایت‌ها را سروسامان بدهی؛ اما بگذار رک بگویم که نمی‌توانی هیچ غلطی بکنی!» این جمله نشان می‌دهد که تا چه حد حضور افراد با توانایی‌های ابرانسانی در جامعه عادی شده و همگان آنها را پذیرفته‌اند.

در این فیلم صحنه‌های جنسی و غیراخلاقی وجود ندارد

در فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم، موضوع زندگی افرادی با توانایی‌های ویژه در میان مردم عادی و غلبه قابلیت‌های خاص آن‌ها بر فرهنگ محبوب جامعه مطرح می‌گردد که پیش‌تر در سریال‌هایی چند اپیزودی مانند پسرها هم مورداستفاده قرارگرفته بود. اما این موضوع تنها نقطه اشتراک این فیلم با چنین سریال‌هایی نیست؛ وقتی‌که این ایده در قالب یک فیلم تک‌قسمتی ارائه می‌گردد، آهنگ روایت و ساختار فیلم این احساس را ایجاد می‌کند که احتمالاً این فیلم باید پیش‌درآمد برنامه تلویزیونی پرباری در آینده قرار گیرد. فیلم در ابتدا تصویری از مورینیو برای مخاطب ترسیم می‌کند؛ او کارآگاه سرسختی است که تعداد بسیاری از افراد جامعه با توانایی‌های ابرانسانی را نجات داده است؛ اما همه آن‌ها را به افسر مافوق خود گزارش نکرده.

رابطه او با همکارش شالتزمن نیز روبه‌پیشرفت است و به او مأموریت داده شده تا قاچاقچی دارویی که به شکار ابرقهرمان می‌پردازد را دستگیر کند. فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم اصل داستانش را در دستان مخاطب قرار می‌دهد و سپس به تشریح جزئیات آن می‌پردازد. به‌این‌ترتیب جلوه‌های توانایی‌های ابرقهرمانانه شخصیت‌ها، در پرتو جذابیت و شخصیت‌پردازی آن‌ها کم‌کم رنگ می‌بازد. این فیلم در ظاهر، اجراها و حتی احساساتی که به مخاطب ارائه می‌نماید تمامی مولفه‌‌های لازم برای تبدیل‌شدن به سریالی نه یا ده‌قسمتی در شبکه نتفلیکس را داراست. اما این موضوع را نمی‌توان لزوماً نقطه‌ضعف فیلم دانست؛ موریائو همچون نقطه‌ای خالی در مرکز داستان است، که هرگاه شیوه‌های کارآگاهی غیرمتعارف او ایجاب می‌کند ناگهان سروکله‌اش پیدا می‌شود و مشتاقانه به جست‌وجو می‌پردازد.

نقش همکار موریائو یعنی شالتزمن، توسط ویمالا پونز ایفا می‌گردد؛ شخصیت‌های طراحی‌شده برای موریائو و شالتزمن کاملاً متفاوت هستند، اما به خوبی یکدیگر را تکمیل می‌کنند. ابرقهرمانانی که دوستان آن‌ها هستند و در مبارزه با جنایتکاران با آن‌ها همکاری می‌کنند نیز در حقیقت نقش‌های مکملی هستند که گاه با فضای طنزآلودی که ایجاد می‌نمایند به تلطیف داستان کمک می‌کنند. با این اوصاف می‌توان انتظار داشت که اگر ادامه‌ای بر فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم ساخته شود، موضوع کنکاش یک ابرقهرمان دریافتن ارتباطی میان توانایی‌های پیشرفته‌اش با فیزیولوژی بدن انسان‌ها، به‌عنوان ایده‌ای جالب و مناسب مورداستفاده قرار گیرد. چنان‌که در عنوان فیلم نیز اشاره شده است، در فیلم چگونه من یک ابرقهرمان شدم سوالات بی‌جواب فراوانی در داستان وجود دارند که مخاطب را در انتظار پاسخی مناسب در دنباله‌های بعدی فیلم نگه می‌دارند.

اگر شیفته فیلم‌های ابرقهرمانی و موضوعات مرتبط با آن‌ها هستید حتما فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم را ببینید؛ چراکه فارق از داستان ابرقهرمانان و تاثیر حضور آن‌ها بر زندگی روزمره انسان‌ها، مولفه‌های دراماتیک فیلم آن چنان‌که باید قوی نیستند و توانایی جذب مخاطب را ندارند.

آیا به فیلم‌های ابرقهرمانی علاقه دارید؟ به نظر شما موضوع نجات ابرقهرمانان از دست انسان‌ها می‌تواند باعث جذابیت سایر داستان‌های ابرقهرمانی شود؟

فیلم چگونه یک ابرقهرمان شدم

منبع: Decider

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil