ماجرای همهگیری کرونا در تمام بخشهای زندگی بشر تاثیر گذاشته و به ظن این قلم اثرات بسیار جدیتر این بحران جهانی هنوز برملا نشده است و به مرور و در سالهای آتی تاثیرات عمیقتر آن بر روح و روان و تمام ساحتهای زندگی بشر عیانتر خواهد شد. سینما هم از این قاعده مستثنی نیست. جدای از تاثیرات اقتصادی این بحران جهانی بر جریان گردش مالی و تولیدات سینمایی، ورود اثرات این بحران در دل درامهای سینمایی هم مسئله مهمی است.
به همان میزان که این همهگیری بر ابعاد مختلف زندگی بشر اثر گذاشته است و کشمکشهای بسیاری را رقم زده، میتوان انتظار داشت که داستانهای متنوع با زوایه نگاههای متفاوتی حول و حوش این بحران در سینما به تصویر بدل شود. فیلم کمک (Help) یکی از اولین نمونههای جهانی شده این جریان است. استان این فیلم درباره زنی به نام ساراست که در آسایشگاهی در لیورپول مشغول به کار است؛ او استعداد خاصی در همدلی و برقراری ارتباط با ساکنان آن مرکز دارد. همین مسئله باعث محبوبیت او در آسایشگاه میشود. این همه فرصتی است که سارا برای اولین بار در زندگیاش احساس ارزش و مفید بودن کند. همه چیز بر وفق مراد است تا اینکه در مارس ۲۰۲۰، همهگیری ویروس کرونا به اوج خود میرسد و… .
دو قطبی دراماتیک فیلمنامه میان سارا و تونی شکل میگیرد. سارا دختری است که در خانوادهای از هم پاشیده و غیر منسجم بزرگ شده و به دنبال راهی است تا قابلیتهای درونیاش را به کار بندد و احساس ارزش و مفید بودن کند و از سوی دیگر تونی مردی چهل و چند ساله است که دچار آلزایمر زودرس شده و بعد از مرگ مادرش در آسایشگاه از او نگهداری میشود. در این بین علقهای که بین این دو رقم میخورد، موتور محرک فیلم است.
اما بحران اصلی زمانی شکل میگیرد که با همهگیری ویروس کرونا دولت انگلیس مثل بسیاری از دولتهای دیگر به دلیل محدودیت امکانات و گستردگی شیوع ویروس، دست به اولویت بندی میزند. در این اولویتبندی سالمندان و به طور ویژه سالخوردگانی که در آسایشگاهها نگهداری میشوند در صدر اولویت خدمات درمانی قرار نمیگیرند و به نوعی به فراموشی سپرده میشوند تا بمیرند.
در این بین این ساراست که میخواهد انسانی رفتار کند و … نکته کلیدی و انتقادی فیلم همینجاست. اصل ماجرا نه موتور محرک احساسی فیلم و نه حتی رابطه دو نفره تونی و سارا بلکه تلاش سارا برای درست تصمیم گرفتن و درست رفتار کردن در شرایطی بحرانی و ناشناخته است. موقعیت اصلی فیلم آزمونی است که سارا باید با آن مواجه شود.
در واقع دوقطبی و گره اصلی فیلم حاصل تقابل میان رفتار انسانی و تصمیمات سیستماتیک حکومتی است. جایی که انسانی رفتار کردن تبدیل به امری غیر قانونی و غیر اخلاقی میشود. موقعیت تاثیرگذار فیلم هم دقیقا جایی است که در یک شیفت شبانه که سارا به تنهایی باید مراقب سلامتی و جان اعضای بستری در آسایشگاه باشد، تنها کسی که به او کمک میکند نه ساز و کار بهداشت و درمان، نه مدیر آسایشگاه و نه هیچکس دیگری بلکه این تونی است که بیخبر از همهجا به کمک سارا میشتابد تا جان یکی از بیماران را نجات دهد.
در ادامه همین نگاه و بعد از آنکه سارا به قطعیت میرسد که ساکنان آسایشگاه کاملا به حال خود رها شدهاند و همه منتظر مرگ آنها هستند، علیه سیستم طغیان میکند و تونی را فراری میدهد تا دست کم او از گزند بیماری در امان باشد و زنده بماند. مصداق آن جمله که اگر یک نفر را نجات دهی گویی بشریت را نجات دادهای.
در واقع ذات طغیانگر و ناسازگار سارا که حاصل نابسامانی در ساختار خانوادگی و نادیده گرفتنهای مدام توسط پدر و مادر او بوده است، یکباره در این موقعیت دلهرهآور و بحرانی به کار بسته میشود و اینبار او به جای تسلیم شدن و درجازدن، رفتاری فعالانه و عاملانه انجام میدهد. رفتاری که شاید سیستم حاکم آن را خطا بداند و جایگزین خانوادهای شود که رفتارها و تصمیمات سارا را تایید نمیکرده است، اما سارا اینبار به جای انفعال و در خود رفتگی، تصمیمی انسانی و اخلاقی میگیرد با آنکه میداند این تصمیم برای او عواقب نه چندان مطلوبی را در پی خواهد داشت.
اما نکته کلیدیتر در مورد این فیلم آن است که باید منتظر باشیم تا در ادامه و در آثار متعدد سینمایی و تلویزیونی رگههای انتقادی نسبت به تصمیماتی که از سوی حکومتها در دوران همهگیری کرونا رقم خورد، سربرآورد. ایدهها و فیلمنامههایی که با اندکی دقت در رخدادهای اطرافمان که همگی منحصربهفرد بودند و قابلیت تبدیل به تصویر شدن را دارند شکل خواهند گرفت.
از دست دادنها، ترسها و اضطرابها، خطاهای پزشکی، قرار گرفتن بر سر دوراهیها دشوار برای تصمیمگیری، بحرانهای درون قرتطینهای، اعتراضات مدنی به شیوه اعمال محدویتهای کرونایی در جهان، واکسیناسیون و … همگی خوراک بینظیری در اختیار نویسندگان و ایدهپردازان میگذارد تا هم زمان صدای رسای مخاطبان و بشریت درگیر این بیماری باشند و هم رونقی دوباره به محصولات تصویری بدهند با داستانها و فیلمنامههایی که بوی تازگی میدهند و برای مخاطب هم بسیار ملموس و تازه هستند.