مروری بر تصویر مسعود کیمیایی در چند مستند سینمایی | شمایلت چه نیکوست

در فیلیمو شات چند مستند جذاب سینمایی با محوریت زندگی و کار مسعود کیمیایی را مرور می‌کنیم. با ما همراه باشید.

مسعود کیمیایی (متولد ۱۳۲۰) دیگر آن جوان بیست و هفت-هشت ساله‌ای نیست که قیصر (۱۳۴۸) را به‌عنوان تأثیرگذارترین فیلم تاریخ سینمایی ایران ساخت. کیمیایی حالا دیگر پیرمردی هشتادساله است که به‌تازگی فیلم‌برداری سی‌اُمین فیلم بلند سینمایی را به اتمام رسانده. کارنامه فیلم‌سازی و زندگی شخصی مسعود کیمیایی همواره ملتهب، سرشار از حاشیه و پر فرار و فرود بوده؛ ویژگی‌هایی که موجب می‌گردند مسعود کیمیایی، چه وقتی از او به‌عنوان یک هنرمند یاد می‌کنیم و چه وقتی به‌عنوان یک شهروند عادی، شخصیتی جذاب و کنجکاوی‌برانگیز باشد. کمتر ایرانی را می‌توان یافت که فیلمی از کیمیایی ندیده باشد، در مورد او و فیلم‌هایش نظر نداده باشد و ته دلش نخواهد جزئیات بیشتری از زندگی شخصی‌اش بداند.

وجه‌ غالب این مستندها نگاهی ستایش‌آمیز به زندگی، آثار و شخصیت مسعود کیمیایی است. در تمامی این آثار می‌توانید شاهد حضور گرم، تأثیرگذار و لذت‌بخش کیمیایی به‌عنوان شمایلی سینمایی باشید. مرد خوش‌پوش، باسواد و خوش‌سخنی که در میان انبوهی از کتاب، نقاشی، عکس، فیلم و صفحه‌های موسیقی نشسته، سیگار می‌کشد و از سینما و تاریخ و کودکی‌اش حرف می‌زند. فارغ از محتوای فیلم‌هایش، حرف‌های قشنگی هم می‌زند. حتی اگر طرفدارش نباشید هم می‌توانید به راحتی با او همراه شوید. چشم بدوانید میان اثاث خانه‌اش، میان عکس‌های روی دیوار، رد همسران سابق و بچه‌ها و نوه‌اش را بگیرید و گوش تیز کنید و بین حرف‌هایش آنهایی را بشنوید که سال‌ها در دلش پنهان کرده و… .


امروزی‌ترین فیلمِ سال‌های اخیر آقای فیلمساز


با وجود انتقادهای حساب‌شده شخصیت‌های حاضر در مستندها، عنصر تکرارشونده این آثار، تحسین مسعود کیمیایی به‌عنوان سازنده برخی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است. شاید به همین دلیل باشد که سازندگان این آثار جملگی به صحنه‌هایی خاص (مثل مشت زدن‌های قدرت و سید به دیوار در گوزن‌ها) و کاراکترهایی خاص (مثل رضا در رد پای گرگ) برای انتقال نظراتشان ارجاع می‌دهند و تعمداً بخش زیادی از کارنامه کیمیایی را نادیده می‌گیرند. از سوی دیگر نمی‌توان این نکته را از نظر دور داشت که بخش قابل‌توجهی از زندگی کیمیایی قابل بازگو کردن نیست و کیمیایی آن‌قدر باهوش است که به اشکال مختلف از زیر بار پاسخ دادن به پرسش‌های اساسی شانه خالی کند.

مسعود کیمیایی این مستندها، پیرمرد دوست‌داشتنی، رند و زیرکی است که بعد از سال‌ها سروکله زدن با ساختارها و سیستم‌های مختلف و آدم‌هایی که این ساختارها و سیستم‌ها را اداره می‌کنند، بلد است بین خطوط لایی بکشد، فیلمش را بسازد، حرفش را بزند و با وجود تمامی انتقادها همچنان محبوب باقی بماند. به هر بهانه‌ای به صلاه ظهر و اسب کهر را بنگر ارجاع بدهد، از کوچه‌پس‌کوچه‌هایی که کودکی‌اش را در آنها جاگذاشته یاد کند و به گذشته‌ای که به ریشه‌هایش شکل داده‌اند، ببالد.

همان‌طور که خودش می‌گوید، جوشش هنری در او مثل بارانی است که هر وقت و هر جور دلش بخواهد می‌بارد. دست او نیست. بعضی وقت‌ها می‌گیرد، بعضی وقت‌ها نه. بعضی وقت‌ها سینماست، بعضی وقت‌ها شعر و ادبیات. مهم این است که بدانیم کیمیایی مثل ابری است که بیش از پنجاه سال در حال باریدن است.


واکنش اولیه منتقدان به فیلم خون شد ساخته مسعود کیمیایی


مستند سوار خسته می‌تازد | ساخته المیرا مقدم

سوار خسته می‌تازد مروری ساده بر زندگی و کارنامه مسعود کیمیایی است به همراه مصاحبه با آدم‌هایی که عموماً به کیمیایی عشق می‌ورزند. فیلم با سوالات صمیمانه‌ای آغاز می‌شود که این آدم‌ها به شکلی فرضی از کیمیایی دارند. مثلاً پری صابری می‌پرسد سختی‌های راه باعث نشده او مأیوس شود یا داریوش مهرجویی می‌خواهد بداند مسعود چند وقت به چند وقت ریش‌هایش را کوتاه می‌کند.

به وضوح مشخص است که مقدم زمانی طولانی را با مسعود کیمیایی سپری کرده، اما تنها به نمایش بخش‌هایی از این همراهی می‌پردازد که در اصطلاح به آنها «لحظات مُرده» می‌گویند. صحنه‌هایی از زندگی روزمره و اتفاقاتی که به شکلی برنامه‌ریزی نشده به وقوع می‌پیوندند. به‌عنوان مثال صحنه‌ای که کیمیایی با جواد طوسی حرف می‌زند و در مورد دندانش توضیح می‌دهد که در اثر خوردن گز شکسته.

سوار خسته می‌تازد فیلم به فیلم با کیمیایی جلو می‌رود اما هم فیلم و هم آدم‌هایی که در مورد کیمیایی سخن می‌گویند همدلی بیشتری با کیمیایی قبل از انقلاب دارند و دل‌خوشی از فیلم‌های بعد از انقلاب او ندارند.

مستند آقای کیمیایی | ساخته امیر قادری

مسعود کیمیایی

مستند آقای کیمیایی با توضیح امیر قادری آغاز می‌شود که چرا و چگونه تصمیم گرفته چنین فیلمی را بسازد. اینکه علاقه‌ی عمیق قلبی‌اش به آثار کیمیایی چگونه به مرور زمان جای خود را به بی‌اعتنایی و واکنش تند به سهل‌انگاری‌های فیلمساز محبوبش داده. از این‌رو مستند آقای کیمیایی مواجهه‌ی بدون واسطه‌ی امیر قادری به‌عنوان یک منتقد با شخصیت واقعی فیلم‌سازی است که به او عشق می‌ورزد. هم قادری با کیمیایی واقعی (جدای از فیلم‌هایش) آشنا می‌شود و هم کیمیایی تصویر حقیقی از منتقدی را می‌بیند که این بار رو در روی‌اش نشسته و به جای کلمات روی کاغذ، چشم در چشم با او سخن می‌گوید.

فیلم تعمداً تدوینی نامنظم دارد و از خلال پرش‌های تصویر، موسیقی‌های به‌دقت انتخاب شده و دیالوگ‌هایی که نیمه‌کاره رها می‌شوند سعی دارد به درونیات فیلم‌سازی راه پیدا کند که برعکس آنچه از فیلم‌هایش استنباط می‌شود، آدمی درون‌گراست. شاید به همین دلیل باشد که سوال‌های مهم قادری بدون پاسخ باقی می‌مانند و بخش‌های زیادی از فیلم به خاطره‌بازی اختصاص دارد.

مستند قهرمان آخر | ساخته جواد طوسی

قهرمان آخر نیز با تک‌گویی سازنده‌اش، جواد طوسی، آغاز می‌شود. اما برخلاف قادری که در پی بیان دلایل دلسرد شدنش بود، طوسی در پی راهی برای بیان چرایی شیفتگی‌ بی‌پایانش به کیمیایی و سینمایش است. از این‌رو قهرمان آخر، از همان ابتدا بنا را بر ستایش می‌گذارد و تا انتها نیز ثابت‌قدم باقی می‌ماند.

قهرمان آخر از طریق میان‌نویس‌هایی نظیر «وسترن و ادای دین»، «ریشه‌ها» و «دوران طلایی» به موضوعات اصلی پیرامون سینمای کیمیایی می‌پردازد و از طریق هم‌نشینی با فیلم‌ساز قصد دارد تحلیلی از زبان خود مسعود کیمیایی بر آثارش به بیننده ارائه دهد.

مستند قهرمان آخر - مسعود کیمیایی

مستند جفت شش | ساخته روبرت صافاریان و احمد میراحسان

جفت شش ترکیبی از یک روز پشت‌صحنه فیلم رئیس با صحبت‌هایی است که به شکل جداگانه با شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای نظیر نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و حمیدرضا صدر صورت گرفته است. فیلم علاقه‌ای به مرور آثار کیمیایی ندارد اما در بخشی‌هایی از یادداشت ابراهیم گلستان که در مورد سینمای کیمیایی نوشته استفاده می‌کند تا جهت‌گیری سازندگان فیلم نسبت به کیمیایی شکل روشن‌تری به خود بگیرد.


درس‌هایی که از حمیدرضا صدر آموختیم


جفت شش در بخش مصاحبه‌ها حرف تازه‌ای برای ارائه ندارد اما در صحبت‌های اتفاقی آدم‌هایی که در آن روز خاص در پشت‌صحنه حضور دارند، لحظاتی درخشانی وجود دارد که فیلم را نجات می‌دهند. به‌عنوان مثال، صحبت‌های دختر کیمیایی در مورد او و نوع رابطه‌ای که با نزدیکانش دارد.

مستند کمان تیرخورده | ساخته آرش سنجابی

آرش سنجابی که چند مستند با محوریت زندگی و آثارِ فیلم‌سازان بزرگ ایرانی مانند عباس کیارستمی و ابراهیم گلستان دارد، در کمان تیرخورده نگاهی کم‌وبیش بی‌طرفانه به سینماییِ کیمیایی داشته. کمان تیرخورده از طریق گفتگو با آدم‌هایی که مرز مشخصی میان شیفتگی و نقد نسبت به شخصیت و کارنامه کیمیایی دارند به پیش می‌رود و موفق می‌شود تعادلی نسبی میانِ بخش‌هایی که در آنها کیمیایی موردستایش یا نقدهای جدی قرار می‌گیرد برقرار کند. به‌عنوان مثال محمدعلی سجادی، کیمیایی را شخصیتی می‌داند که با بیننده‌اش صادق نیست یا محمد یعقوبی معتقد است جریان‌سازی کیمیایی برای مردم ایران خطرناک بوده. در سوی دیگر اما اکبر عالمی و علی‌رضا زرین‌دست به تمجید از کیمیایی می‌پردازند. با این‌حال بهترین بخش فیلم، خاطرات تهمینه میلانی از دورانی است که برای اولین بار با مسعود کیمیایی دیدار کرده.

مستند وقت رو به انتهاست | ساخته بهنام یوسف‌پور

مسعود کیمیایی

مسعود کیمیایی نزد عامه مردم به‌عنوان کارگردان سینما شناخته می‌شود، اما کیمیایی از دهه هشتاد با انتشار سه رمان و یک کتاب شعر، سیمای تازه‌ای از خود را رونمایی کرد که همچنان شناخته شده نیست و مورد تأیید قرار نگرفته. مستند وقت رو به انتهاست با تمرکز بر جسدهای شیشه‌ای به‌عنوان اولین رمان منتشرشده کیمیایی، به گفتگو با اهالی ادبیات می‌پردازد.

فرهاد اصلانی بخش‌هایی از کتاب را می‌خواند و در میان این خوانش با نظرات صاحب‌نظران در مورد جسدهای شیشه‌ای، نسبتش با سینمای کیمیایی و قدرتش به‌عنوان یک اثر ادبی آشنا می‌شویم.


نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil