هر بار حضور کیمیایی در جشنواره، آنقدر حاشیهساز میشود که خودِ فیلم فراموش میشود.
نقد منتشرشده در ۲۱ بهمن ۹۸ پس از اولین نمایش «خون شد» در جشنواره فیلم فجر
قضاوت قطعی در مورد فیلمی از مسعود کیمیایی پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر، اقدام پرخطری است. هر بار حضور کیمیایی در جشنواره، آنقدر حاشیهساز میشود که خودِ فیلم فراموش میشود. نکته بعدی، افراطوتفریط در واکنش به فیلمهای کیمیایی است. گروهی از طرفداران کیمیایی تقریباً در مورد هر فیلم او جوری صحبت میکنند که انگار هر بار با یک «قیصر» و «گوزنها»ی تازه روبهروییم؛ برخی از مخالفان سینمای او هم هر بار (بدون توجه به تفاوتهای فیلمها با یکدیگر) حرفهایی تکراری از جمله جا ماندن کیمیایی از زمانه و «قیصربازی» را مطرح کردهاند و حتی گاه رو به تمسخر میآورند. آنها، به شکلی تعمدی، صرفاً به صحنههای بد پرداختشده فیلمهای کیمیایی اشاره میکنند و صحنههای دیگر را نادیده میگیرند و همین باعث ایجاد این تصور میشود که تمام فیلمهای اخیر کیمیایی در یک جایگاه قرار دارند. این بحثهای عمدتاً بیمنطق، فضایی دوقطبی ایجاد میکند که بهسختی میتوان از تأثیر آن فرار کرد. اما واقعیت در مورد فیلم خون شد جایی میان این دو دیدگاه است. تازهترین ساخته کیمیایی نه آنقدر فاجعهبار است که با آثاری چون «متروپل» مقایسه شود و نه آنقدر درخشان که کنار آثار شاخص او قرار گیرد.
درباره فیلم خون شد
فیلم خون شد به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۹۸ ساخته شده است. این فیلم محصول کشور ایران و در ژانر خانوادگی و اجتماعی میباشد. در این فیلم سعید آقاخانی، نسرین مقانلو، سیامک صفری، لیلا زارع، هومن برق نورد، اکبر معززی، سیامک انصاری، مریم عباس زاده , اردشیر احمدی به هنرمندی پرداختهاند.
مثل اکثر آثار آقای کیمیایی، مشکل اصلی «خون شد» را باید در فیلمنامه جستوجو کرد: او چندان به دنبال توجیه منطق تمام اتفاقات به شکلی مستقیم نیست. از سوی دیگر، برخی از شخصیتها، پرداخت مناسبی ندارند؛ نمونه این شخصیتها مرتضی (با بازی سیامک صفری) است که در حاشیه میماند. فیلم، شناخت چندانی از ضدقهرمانها به ما نمیدهد و موانع سر راه شخصیت آنقدر که به نظر میرسد جدی نیستند واو تقریباً به سادگی تمام موانع را تا قبل از رسیدن به مانع نهایی از سر راه برمیدارد. همچنین از نظر اجرایی هم کیفیت بازیها یکدست نیست و پرداخت برخی از سکانسهایی که میتوانستند به اثرگذارترین لحظات فیلم تبدیل شوند (از جمله جایی که شخصیت اصلی (فضلی با بازی خوب سعید آقاخانی) فردی را داخل تنور نانوایی میاندازد یا سکانس طولانی درگیری داخل پاساژ) پایینتر از حد انتظار است و بعضی از سکانسهای معمولیِ فیلم هم فاقد دکوپاژهای حسابشدهای هستند که معمولاً در بدترین فیلمهای او هم خودنمایی میکردند. همچنین موسیقی ستار اورکی، هر چند هوشمندانه قرار است یادآور موسیقی اسفندیار منفردزاده برای «قیصر» باشد، آنقدر پرحجم است و در صحنههای مختلف به گوش میرسد که در مواردی، گوش را خسته میکند.
اما «خون شد» با وجود تمام این نقاط ضعف، بهترین فیلمِ کیمیایی در دهه ۹۰ و اثری امیدوارکننده محسوب میشود. برخلاف فیلمهای ناامیدکنندهای چون «قاتل اهلی» و بهخصوص «متروپل»، خط اصلی داستانی در «خون شد» هرگز به حاشیه نمیرود و شاهد خردهداستانهای بیربط و بیتأثیر نیستیم. درواقع، حرکت پیشرونده در طول فیلم به شکلی پیوسته وجود دارد؛ هرچند با فراز و نشیب زیاد. استعارههای فیلم (و همینطور ارجاعاتش به آثار قبلی کیمیایی) بهندرت جلوی حرکت لایه رویی را میگیرند. از همه مهمتر این که بعضی از قسمتهای فیلم، ضرب شست تکنیکی مسعود کیمیایی به همه فیلمسازانی تلقی میشود که درکی از پرده عریض سینما ندارند. قرینهسازی درخشان میان نمای آغازین و نمای پایانی فیلم، به هیچ وجه روی صفحه تلویزیون تأثیر پرده سینما را ندارد. بهخصوص وقتی این نکته را به یاد بیاوریم که کیمیایی برای تأثیرگذاری بصری بر تماشاگر، نه از طراحی صحنه ویژه استفاده میکند و نه از نماهای کارت پستالی از طبیعت. او بیش از هر چیز بر قابلیتهای رنگ، نور و سایه تکیه میکند و همین است که او را – حتی در دورانی که به نظر میرسد بهاندازه دوران جوانیاش باحوصله نیست – به یکی از تصویرسازترین و قدرتمندترین کارگردانهای سینمای ایران تبدیل میکند. همچنین صحنه شستن چاقو در آب از دیگر صحنههای درجهیک «خون شد» است؛ جایی که یکلحظه تردید، کمک شایانی به پردازش شخصیتِ اصلی میکند.
ازنظر مضمونی هم «خون شد» خط بطلانی بر این دیدگاه سطحی و کاملاً غلط است که کیمیایی از زمانه جا مانده است؛ این که شخصیتهای آثار کیمیایی چاقو میکشند، پاشنه ور میکشند، با دستهای آویزان از دو طرف (به شیوهای بهاصطلاح «لاتی») راه میروند و ادبیاتی را بهکار میبرند که یادآور «تهرونی»ها است هیچ ربطی بهجا ماندن یا نماندن فکریِ فیلمساز از جامعه ندارد. کیمیایی در تازهترین اثرش، تصویری قابلتأمل از جامعه امروز ارائه داده است. او در اینجا کمتر از تمام فیلمهای اخیرش شعار میدهد اما از همیشه صریحتر است. آدمهای فیلم، از دل آثار قبلی کیمیایی بیرون آمدهاند و مشخص است که شبیه آدمهای معمولیِ دنیای پیرامونِ ما نیستند اما دغدغههایی امروزی دارند. وقوع حوادث دردآور در ماههای اخیر، دودستگی و گسستگی فکریِ ایجادشده میان مردم، و نبود حلقه مفقودهای به نام وحدت، باعث شده تا پیشنهاد «خون شد» حتی از قبل هم بهروزتر به نظر برسد و این یعنی کیمیایی در تازهترین ساختهاش درست به هدف زده است.
در چنین شرایطی، اگر علاقهای به چاقوکشی، شکل دیالوگنویسیِ فیلمهای کیمیایی، ارجاعات مداوم به آثار قبلی فیلمساز و بیان استعاری کیمیایی ندارید بهتر است وقت خود را برای تماشای «خون شد» تلف نکنید (این نکته را البته میتوان پیش از تماشای هر فیلم کیمیایی به مخالفان جدی سینمای او – که انگار وظیفه خود میدانند تا هر فیلم کیمیایی را ببینند و همان طعنههای قدیمی را تکرار کنند – توصیه کرد) اما اگر به سینمای کیمیایی علاقهمند هستید و از دو فیلم قبلیِ او ناامید شدهاید، «خون شد» میتواند، لااقل در لحظاتی، شما را سر وجد بیاورد؛ حتی اگر با بهترینهای سینمای او فاصله داشته باشد.
در طول تماشای فیلم ، تصور میکنم که یک فیلمفارسی دهه پنجاه رو میبینم . اگه زمان ساخت فیلم رو در نظر نگیریم ، برای اون سالها خوبه .
کیمیایی دیگه بنده خدا پیر شده دست از سر این تیزی برنمی داره . یکی نیست بگه بابا برادر من اون قهرمانای توی فیلمات مثل قیصر و همین فضلی که اگه واقعا غیرتی و بزن بهادر بودن که کسی جرات نمی کرد به ناموسشون چپ نگا کنه آخه چطور میشه که اول همه فیلمای کیمیایی همیشه خانواده قهرمان فیلم به فنا رفتن بعد آقای بت من میادو از همشون انتقام میگیره . بابا بسه دیگه فکرت و دیگه عوض کن .
من اصلا خوشم نیومد از این فیلم…دو تا ضربه چاقو خورد…بعد همچنان در ماشین هم راحت بست..خخخخخ…بعدشم به داداشش گفت خدافذ و رفت عقب ثریا…ما بیننده ایم.میفهمیم..چی فکر کردن راجب ما
واقعا کیمیایی چی پیش خودش فکر کرده این فیلم بی سر و ته ساخته. مردک یه چاقو برداشته همه را می کشه و تو تنور میاندازه کسی هم به کسی نیست