نگاه لیام نیسون در فیلم تیرانداز تا مغز استخوان نفوذ میکند؛ او برای زندگی در انزوا از مهارتهای فردی برجستهای برخوردار است و با پسرکی همراه میشود که از دست کارتلهای خلافکار و آدمکش میگریزد.
فیلم تیرانداز (با عنوان اصلی The Marksman) یک اثر اکشن جادهای است که لیام نیسون در آن حضور دارد؛ برای نقد و بررسی این فیلم با فیلیمو شات همراه باشید.
در سفری جادهای، لیام نیسون پسری مکزیکی را از چنگال کارتلهای جنایتکار مکزیکی نجات میدهد.
هرازگاهی داستانهای درامی به تصویر کشیده میشوند که اساس آنها بر مبنای ارتباط بزرگسالی خشن و سختگیر با کودکی حساس و زودرنج بنا شده است. هرچند موفقیت چنین فیلمهایی همیشه هم تضمینشده نیست، نمونههای بسیار خوبی در این زمینهداریم. فیلم شهامت واقعی (با عنوان اصلی True Grit) ساخته سال ۱۹۶۹، با بازی جان وین اسطوره دنیای وسترن، نمونهای موفق ازایندست فیلمها محسوب میشود. در این فیلم، کیم دربی در نقش دختربچهای پر شروشور، در برابر جان وین، مردی پابهسنگذاشته، به زیبایی ظاهر میشود.
نام لیام نیسون در میان نامزدهای اسکار ۲۰۲۱
۲۰ نمونه از بهترین فیلم های سینمایی ژانر وسترن

دربی چنان با او هماهنگ میشود که این فیلم را میتوان بهمراتب خاطرهانگیزتر از نسخه بعدیای دانست که برادران کوئن در سال ۲۰۱۰ ساختهاند. فیلم ماه کاغذی (با عنوان اصلی Paper Moon) نیز در سال ۱۹۷۳ روی پرده رفت و نمونه موفق دیگری از این ژانر به شمار میرود. در این نسخه، تاتوم اونیل با بازی در برابر پدرش رایان اونیل و نمایش جسورانه روابط واقعی پدر و دختری، موفق شد جایزه اسکار را بهدست آورد. فیلم سینمایی لوگان (با عنوان اصلی Logan) محصول سال ۲۰۱۷، نیز فیلمی اکشن است که به زیبایی بر پایه شخصیت هیو جکمن بهپیش میرود. او در این کار چنان عمیق بازی میکند که ایفای نقشش در قالب ابرقهرمان ولورین در مقابل آن حرف چندانی برای گفتن ندارد؛ شاید دافنه کین در نقش قهرمانی جدید و خشن بتواند جایگزینی مناسب برای ولورین باشد.
نام هیو جکمن در میان نامزدهای امی ۲۰۲۰
آیا هیو جکمن به فیلم «فراری» خواهد پیوست؟
نقد مستند «کوبریک به روایت کوبریک» | نقشآفرینی رایان اونیل

همه فیلمهای نامبرده شده در نوع خود استثنا بهحساب میآیند. پس از دیدن فیلم جدید لیام نیسون به نام تیرانداز میتوان گفت که این فیلم بهخوبی خود نیسون نیست، اما درهرصورت ارزش تماشا کردن را دارد. در فصل جدید فیلمهای سینمایی، حداقل سه فیلم درام روی پرده در حال نمایشاند که در آنها فردی بزرگسال یک کودک را همراهی میکند و راهنمای اوست. پیشتر، فیلم پرفرازونشیب و وسترن تام هنکس با نام اخبار جهان و فیلم جدید جرج کلونی بانام آسمان نیمه شب (با عنوان اصلی The Midnight Sky) در صدر بود و حال، فیلم تیرانداز نیز به فیلمهای مطرح این فصل جدید اضافه شده است.
نقد و بررسی فیلم آسمان نیمه شب | تلاشی سخت برای نجات زمین
نگاه نیسون در فیلم تیرانداز تا مغز استخوان نفوذ میکند؛ علاوه بر این، وی برای زندگی در انزوا از مهارتهای فردی برجستهای برخوردار است. او با پسرکی همراه میشود که از آنسوی مرزهای مکزیک آمده است و از دست کارتلهای خلافکار و آدمکش مکزیکی میگریزد. درواقع، نباید به بازیگران جوانی که در نقش کودکان این فیلمها ظاهرشدهاند خرده گرفته شود. زیرا در هر سه فیلم، داستان اصلی درباره روایت قهرمانانی است که این بچههای بیپناه را زیر بالوپر خود میگیرند و از آنها حمایت میکنند، نه خود بچهها! هر سه فیلم در نوع خود خوشساخت است و در آنها، کودکان در قالب موجوداتی پاک و بیگناه تعریفشدهاند. البته متأسفانه، انتهای داستان را هم به شکلی کسالتبار میتوان پیشبینی کرد.
تغییر سرنوشت میگوئل پسر غمگین فیلم تیرانداز
در ابتدای فیلم، میگوئل (با بازی جیکوب پرز) پسری ساکت و غمگین است که کلاه یک تیم فوتبال را بر سر دارد. کلاه متعلق به تیم گامی بیرز است که به نظر میرسد برای میگوئل مفهومی بیشتر از تیم محبوبش دارد. میگوئل باخشم به نیسون نگاه میکند که در نقش جیم هنسون ظاهرشده است. جیم گلهداری از اهالی ایالت آریزوناست و بارها طعم شکست و سختی را در زندگیاش چشیده است. رُزا، مادر پسرک (با بازی ترزا روییز) طی درگیری در نوار مرزی کشته میشود؛ در ابتدا فکر میکنیم که اگر جیم با آنها برخورد نمیکرد و مانع حرکتشان نمیشد، رزا هنوز زنده بود.
اما در ادامه فیلم درمییابیم که اگر جیم در آن لحظه سر نمیرسید، تبهکاران مکزیکی هر دوی آنها را به مکزیک برمیگرداندند و به دلیل پولی که برادر رزا از آنها دزدیده بود، هر دو کشته میشدند! اما میگوئل کوچک از این ماجرا خبر ندارد؛ او راه بسیاری در پیش دارد تا بتواند شجاعت و جسارتی را که در پس هر حرکت نیسون نهفته است، درک کند.
نیسون در ابتدا با آن پیراهن آبی روشن و کلاه حصیری و جملات پرمعنی دردناکی که بر زبان میراند نسخه جعلی ضعیفی از ونسان ونگوک را در ذهن تداعی میکند. اما در ادامه فیلم، کلاه بیسبالی بر سرش میگذارد که چندان باشخصیتش هماهنگ نیست و حتی او را افسرده نشان میدهد. شاید در القای این حالت افسردگی در جیم تعمدی در کار بوده است؛ او مردی است که همهچیزش را در زندگی ازدستداده، حتی همسرش را که در اثر ابتلا به سرطان از دنیا رفته است. جیم برای درمان او تمام داراییاش را هزینه میکند و درنهایت، همسرش را نیز از دست میدهد. حال هم نمیتواند وام مسکن را به بانک پرداخت کند. زندگی گذشته او همچون حفرهای تاریک است و زندگی کنونیاش نیز خلائی عظیم است. به همین دلیل، مأموریت نجات میگوئل انگیزه و معنایی به آن میبخشد.

جیم و میگوئل موفق میشوند از پاسگاه اداره گمرک و حفاظت مرزی ایالاتمتحده آمریکا عبور کنند. آنها سوار بر ماشین شورلت کهنه باری جیم به جاده میزنند تا میگوئل را به اقوامش در شیکاگو برسانند. ازاینجا به بعد فیلم تیرانداز به فیلمی جادهای و اکشن تبدیل میشود که تمام مؤلفههای اولیه چنین فیلمهایی را داراست. مردی به نام مائوریزیو، با بازی خوان پابلو را با که یک ماشین کشتار مافیای مکزیکی محسوب میشود، همراه با دستیارش این دو شخصیت را قدمبهقدم دنبال میکند.
شخصیت جیم (با بازی نیسون) چند مؤلفه خاص افراد بیخانمان و بیسرپناه را نیز به نمایش میگذارد که البته چندان متقاعدکننده نیستند. برای نمونه او تلفن همراه ندارد و در توجیه آن میگوید:
کسی با من کاری نداره و من هم همینطوری راحتم!
یا حکایتهای ابلهانهای از تجربیات دوران جوانیاش نقل میکند؛ اینکه در جوانی عاشق ساندویچهایی بوده که در شیکاگو در دکههای ارزانقیمت در خیابانها فروخته میشدند! فیلم از مخاطب میخواهد با حسن نیت این داستانها را بپذیرد، اما نکته اینجاست که این ساندویچها هنوز هم در خیابانهای شیکاگو به فروش میرسند! از سوی دیگر، جیم یک کهنه سرباز جنگ ویتنام است. او تفنگ دوربینداری را با خود حمل میکند که به دلیل مهارتهای تکتیراندازیاش اسلحهای مرگبار محسوب میشود. اما نیسون بیش از آنکه خشن باشد، غمگین است.
درصحنهای میبینیم که دیگر افراد او را هنگام پیاده شدن از اتوبوس مشایعت میکنند. این صحنه یکی از خروجهای معروف داستین هافمن را در ذهن بیننده زنده میکند.
کارگردانی فیلم تیرانداز را رابرت لورنتس بر عهده داشته است. او توانسته فرازوفرودهای بخشهای اکشن فیلم را به شکلی متقاعدکننده به نمایش بگذارد، اما به دلیل دراختیارنداشتن فیلمنامهای کامل و دقیق، گاه به تکرار واضحات پرداخته است. جیکوب پرز در نقش میگوئل رفتاری کاملاً آرام و همچون نوجوانی واقعی دارد. اما در برخی قسمتها احساس میشود که باید بازی پررنگولعابتری را به نمایش بگذارد. تا جایی که بینندگان آرزو میکنند ایکاش او هم مثل بچههای فیلمهای شهامت واقعی و ماه کاغذی کمی سر ناسازگاری میگذاشت. اما باید توجه داشت که این کودکان همه تصوراتی ذهنی هستند و در دنیای واقعی زندگی نمیکنند. درنهایت، میتوان گفت تماشای فیلم تیرانداز لذتبخش است، اما این فیلم چندان تأثیرگذار نیست و اندکی پس از تماشا کاملاً فراموش خواهد شد.
آیا فیلمهای اکشن جادهای را میپسندید؟ آیا همراهی میانسالی خشن با نوجوانی آسیبپذیر میتواند موضوعی جذاب برای ساخت فیلمهای اکشن باشد؟
منبع: Variety