چادویک بوزمن درگذشت؛ ستارهای که طی کمتر از یک دهه به درخشش رسید و درست زمانی که داشت در هالیوود به یک آیکان تبدیل میشد، به طرز تراژیکی از دنیا رفت. واکنشها به این مرگ، بسیار غمانگیز بود چرا که معلوم شد بوزمن در پربارترین سالهای عمرش با بیماری سرطان دست به گریبان بوده و این موضوع را از همه پنهان کرده. یعنی درست زمانی که او را در هیبت پلنگ سیاه در فیلمهای مارول میدیدیم، بوزمن پیش خودش میدانست که شاید زمان زیادی برای زندگی نداشته باشد.
فیلم پنج همخون
آخرین اثر به نمایش در آمده از چادویک بوزمن «پنج همخون» (با عنوان اصلی Da 5 Blood) ساخته اسپایک لی فیلمساز سرشناس سیاهپوست است که زمان زیادی از نمایش آنلاین آن نگذاشته و در آن فیلم هم به طرزی کنایی، بوزمن نقش قهرمانی از دست رفته را ایفا میکند. لی درباره انتخاب بوزمن برای ایفای نقش در این فیلم گفته بود: «این یک نقش قهرمانانه است، چیزی شبیه به یک ابرقهرمان. پس ما باید چه کسی را انتخاب میکردیم؟ با حضور بوزمن در اصل ما جکی رابینسون، جیمز براون، تورگود مارشال و تیچالا را انتخاب کرده بودیم.» راست میگفت. بوزمن ظرف یک دهه به تمام اسطورههای حقیقی و خیالی جامعه سیاهپوستان جان بخشیده بود و خودش در حالی از دنیا رفت که به یک اسطوره تبدیل شد.
فیلم ۴۲
فیلم برخیز
بعد از ایفای نقشی کوتاه در «روز عضوگیری»، بوزمن دوباره یک شاهنقش دیگر به دست آورد: جیمز براون سلطان موسیقی در «برخیز» (با عنوان اصلی Get on Up). براون در فرهنگ عامه آمریکا چهرهای کاملا شناخته شده بود و تجسم بخشیدن به سالهای جوانی او اگر درست از کار در نمیآمد، میتوانست کارنامه بازیگر را نابود کند. چادویک بوزمن یک بار دیگر خودش را ثابت کرد و علاوه بر تقلید خواندن و رقصیدن جیمز براون، به شخصیت خود عمق بخشیدن و جنبه انسانی و جذاب یک ستاره بزرگ موسیقی را به نمایش گذاشت. «برخیز» فروش چندانی نداشت اما پاداشی بزرگتر را برای بوزمن به همراه آورد: «پلنگ سیاه».
بررسی دنیای سینمایی مارول و ۶ فاز آن تا سال ۲۰۲۵
فیلم پلنگ سیاه یا بلک پنتر
مسیر موفق فیلمهای مارول بعد از قسمت اول «انتقامجویان» همه را متقاعد کرده بود که وقت به روی پرده آوردن دیگر ابرقهرمانان نیز فرا رسیده و در این میان بلک پنتر یا همان پلنگ سیاه اهمیت ویژهای داشت.
یکی از مخلوقات منحصر به فرد استن لی که در دهه شصت میلادی و پیش از شکلگیری جنبش مسلحانه «پلنگهای سیاه» در هویت بخشیدن به نوجوانان سیاهپوست و سایر اقلیتها نقش ویژهای داشت. داستان با یک فرض دراماتیک شگفتانگیز آغاز میشود: چه میشد اگر آفریقا، ثروتمندترین قاره زمین گرفتار استعمار نشده بود؟
حاصل، یک سرزمین خیالی به نام واکانداست که از شر استعمار در امان مانده و با اتکا به منابع سرشار خود به کشوری فوق پیشرفته تبدیل شده، اما رهبران کشور تمام مدت این راز را از جهانیان پنهان کردهاند و مردم دنیا تصویر میکنند که واکاندا هم یک کشور پر از مشکل دیگر در آفریقاست. علاوه بر این، واکاندا هنوز هم با سنتهای قبیلهای اداره میشود و پادشاه کشور با به دست آوردن قدرتهای ویژه در هیبت پلنگ سیاه بهعنوان حافظ جان و مال ملت با دشمنان سرزمینش میجنگد.
زمانی که اقتباس از «پلنگ سیاه» تایید شد، رقابت سنگینی میان ستارههای سیاهپوست برای ایفای نقش این ابرقهرمان به راه افتاد. اما مارول جوانی را انتخاب کرد که چندان مشهور نبود اما میتوانست بار آن را به دوش بکشد.
فیلم انتقامجویان: نبرد بینهایت
پلنگ سیاه اولین بار با نقشآفرینی بوزمن در «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» معرفی شد و علاوه بر فیلم مجزای «پلنگ سیاه»، در «انتقامجویان: نبرد بینهایت» و «انتقامجویان: پایان بازی» نیز نقش محوری داشت. «پلنگ سیاه» رکوردهای فروش را شکست، به اولین فیلم ابرقهرمانی نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم تبدیل شد و سه جایزه را هم به دست آورد. جدای از این، میراث فیلم هویت و غرور بخشیدن به میلیونها انسان رنگینپوست در سراسر دنیا بود که در تمام زندگی خود همیشه زیر سایه اقلیت نژادی و شهروند درجه دو قرار داشتند.
فیلم مارشال
در این فاصله، بوزمن در فیلمهای دیگری هم ایفای نقش کرد، مانند «مارشال» (با عنوان اصلی Marshall) که در آن نقش تورگود مارشال اولین قاضی سیاهپوست آمریکا را بر عهده داشت و «۲۱ پل» (با عنوان اصلی ۲۱ Bridges) یک فیلم پلیسی سرگرمکننده که زمستان گذشته به روی پرده رفت.
نام و خاطره چادویک بوزمن با قهرمانان سیاهپوستی گره خورده که توانسته بود به آنها روی پرده نقرهای جان ببخشد و برای تماشاگران الهامبخش باشد. نکته مهم درباره بازی بوزمن این بود که از اسطورههای خیالی و حقیقی، جنبهای انسانی را به نمایش میگذاشت که دستنیافتنی نبود، بلکه از سختکوشی و ممارست آنها برای اثبات خودشان به جامعه نشئت میگرفت؛ درست مانند خود بوزمن که طی فرصت کمی که برای حیات داشت، خودش را به عنوان یک ستاره تثبیت کرد.