رقص در غبار اولین فیلم سینمایی اصغر فرهادی در مقام کارگردان، یک عاشقانه کاملا مردانه است بر محور آسیبهای اجتماعی و فردی. رگههایی آشنا در سینمای فرهادی با این تفاوت که در آثار بعدی فرهادی بیش از آنکه رگه احساسی و عاشقانه در روابط اهمیت پیدا کند، سویه مرتبط با آسیبهای اجتماعی و فردی و البته اثرات جبری و غیر قابل کنترل موقعیتهای بیرونی بر سرنوشت و سرشت شخصیتها در داستان برجسته میشود. «رقص در غبار» دو رگه مهم و اساسی دارد. یکی رگه عشقهای نافرجام دو شخصیت مرد در دو دوره و موقعیت متفاوت و دیگری نگاه به ساختار اجتماعی منجر به فقر به انضمام رگههایی از قضاوتهای بیرونی منجر به تراژدی.
ابتدا با کلمه «قضاوت» به عنوان ستون فقرات غالب آثار اصغر فرهادی شروع کنیم. گره اصلی در داستان زمانی رقم میخورد که «نظر» و «ریحانه» بعد از تجربه عشقی پرشور ازدواج میکنند، اما همه چیز به سرعت دگرگون میشود و به دلیل برچسبهای درست و غلطی که به مادر ریحانه زده میشود و باعث بدنامی او شده، نظر در پی فشار خانواده و اجتماع اطرافش مجبور به طلاق دادن ریحانه میشود. این رگه است که موجبات سرگردانی و فرار نظر و بیابان گردی او و باقی داستان را رقم میزند.
نکته آنجاست که «ریحانه» که اتفاقا اسمش هم به شکلی معنادار انتخاب شده و نماد پاکی و تازگی است، فدای قضاوتهای بیرونی در مورد مادرش میشود. دختر فدای نام مادر میشود. پس رگه قربانیکردن شخصیتها با تکیه بر قضاوتهای عرفی و بعضا غلط اینجا شکل میگیرد. در این بین تنها توان شفابخشی عشق پاک «نظر» به «ریحانه» است که باعث میشود ریحانه در آینده احتمالا راه مادر را نرود و با خیاطی گذران امور کند.
«نظر» که تنها با یک نظر عاشق «ریحانه» پاک و معصوم شده، قربانی قضاوتهای بیرونی است. او و ریحانه اما (به خودشان و مخاطب) نشان میدهند که میتوان تن به قضاوتها نداد و طور دیگری بود. از سوی دیگر فرهادی در «رقص در غبار» اولین قدمها برای به میان کشیدن قضاوتهای مخاطب را هم تجربه میکند. «آقا حیدر» (فرامز قریبیان) به عنوان یک بیابان گرد ساکت و در خود فرومانده و تارک دنیا سرنوشتش را محصول قضاوت میبیند. در کنار این اما فرهادی با تکیه بر شکل شخصیتپردازی مرموز و کم اطلاعات «آقا حیدر» مخاطب را درگیر قضاوت اینکه حیدر قاتل هست یا نیست میکند. درگیر اینکه ماجرای او و همسر سابقی که بسیار دوستش داشته چیست؟ درگیر اینکه کدام شخصیت در کدام موقعیت حق داشته یا نداشته، قابل درک بوده یا نبوده، درست رفتار کرده یا غلط رفتار کرده؟ درست چیست و غلط چیست؟
به ۲ دلیل «رقص در غبار» فیلم بسیار مهمی است؛ اول اینکه نخستین قدم سینمایی فرهادی کارگردان است و قدم محکمی هم هست. قدمی که حالا بعد از ۲۰ سال همچنان تماشایی و درگیرکننده است. دیگری اینکه فیلم فرامرز قریبیان فراموش و کلیشه شده را دوباره متولد و به سینمای ایران هدیه کرده است
تمام این سوالات در مورد «ریحانه»، مادرش، «نظر» و خانوادهاش، «آقا حیدر»، همسر سابقش و … قابل طرح است و مخاطب با این حجم از سوالات که پاسخی قطعی برای هیچ کدامشان وجود ندارد، مواجه شود.
در واقع فرهادی یکی از برگ برندههای اصلی آثارش را در رقص در غبار هم به کار بسته است. رگهای که بعدها در «شهر زیبا»، «چهارشنبه سوری»، «جدایی نادر از سیمین»، «درباره الی» و … «قهرمان» حفظ کرده و به شکلی پختهتر به کار بسته است. نکته اما آنجاست که رگه احساسات گرایانه و عاشقانه در رقص در غبار بر رگه مرتبط بر قضاوت برتری دارد. سویهای که در آثار بعدی فرهادی همچنان حضور دارد اما با پررنگتر شدن تم قضاوت و درگیری بر سر چند راهی تصمیم درست و غلط به لایه دوم داستان بدل میشود.
در کنار این همه و جدای از ویژگیهای فیلمنامه و کارگردانی، باید تاکید کرد رقص در غبار برای «فرامرز قریبیان» یک بازگشت شکوهمندانه و متفاوت بود. قریبیانی که پیشتر در نقشهای پردیالوگ و پر از فعالیتهای بیرونی ظاهرشده بود و شمایل یک قهرمان عملگرا را ارائه میداد، در «رقص در غبار» تبدیل به یک پیرمرد شکستخورده و منزوی و کم حرف شده که در عین کم گفتن، بسیار میگوید و بسیار هست. البته که نقش فرهادی در قامت فیلمنامهنویس و کارگردان در رسیدن قریبیان به این قله از دوران بازیگریاش غیر قابل انکار است. اما قریبیان هم ثابت کرده که بازیگر بزرگی است و اگر متن و کارگردانی خوبی در کار باشد، توان ارائه لایهها و رویههای جدیدی از توانایی بازیگریاش در سکوت و اجرای درونی و البته بازی با حرکات ظریف صورت و چشم و بدن را دارد. نتیجه اینکه به ۲ دلیل «رقص در غبار» فیلم بسیار مهمی است. اول اینکه نخستین قدم سینمایی فرهادی کارگردان است و قدم محکمی هم هست. قدمی که حالا بعد از ۲۰ سال همچنان تماشایی و درگیر کننده است. دیگری اینکه فیلم فرامرز قریبیان فراموش و کلیشه شده را دوباره متولد و به سینمای ایران هدیه کرده است. «رقص در غبار» فیلمی مهم در جریان سازی نوین سینمای ایران است، روی دوش فرهادی و قریبیان.
فیلم دارای احساسات عشقی و قضاوت های نشات گرفته از دین و حرام و حلال است و اینکه نظر علیرغم اعتقادات دینی قوی ،دست به سرقت پولها میزنه ، قابل درک نیست.بنظرم اگر با مشورت خود آقا حیدر این پول رو به ریحانه میداد بهتر بود ، چون اون پول رو حیدر به نظر داده بود و نظر باید تصمیم میگرفت آیا پیوند بخوره یا پول رو به ریحانه بده .و در نهایت تصمیم به دادن پول به ریحانه میکرد تا هم جنبه دراماتیک داستان بره بالا و هم قدرت گذشت و ایثار مردان به نمایش درمیومد.