آنتونیو باندراس: دوست دارم فیلمهایم با آلمودوار دیده شوند
آنتونیو باندراس در این گفتوگو با استیو واینتراب از «کولایدر» درباره ایفای نقش دوباره نقش محبوب گربه چکمهپوش پس از سالها، چرا این شخصیت توامان بچهها و بزرگترها را جلب کرده است، پرداختن فیلم به مضامینی سنگینتر از قبل، احتمال ساخت فیلم دیگری در مجموعه «شرک» (Shrek)، نقشی که در «ایندیانا جونز ۵» یا «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» (Indiana Jones and the Dial of Destiny) بازی کرده و موارد جالب دیگری صحبت کرده است که میخوانید.
پیش از مصاحبه: شخصیت اصلی «گربه چکمهپوش: آخرین آرزو» (Puss in Boots: The Last Wish) که شمشیرزن ماهری است، در این دنباله -که سالها بود انتظار میرفت ساخته شود- خودش باید با مرگ روبهرو شود. گربه (با صداپیشگی آنتونیو باندراس) وقتی به دکتر مراجعه میکند متوجه میشود که فقط یک جان برایش باقی مانده است و به همین خاطر بهاجبار بازنشسته میشود؛ اما خیلی زود به این موضوع پی میبرد که زندگی روزمره یک گربه خانگی برای او ساخته نشده است و به همین دلیل، عازم سفری میشود تا ستارهای افسانهای را پیدا کند که میگویند یک آرزو را برآورده میکند. متاسفانه گربه چکمهپوش تنها کسی نیست که در جستوجوی این ستاره است و او به همراه دوستان قدیمی و جدیدش باید سفری حماسی و خطرناک را برای رسیدن به این موهبت تجربه کند.
اطلاعات و نقد انیمیشن گربه چکمه پوش: آخرین آرزو
این دنباله از کمپانی «دریمورکس انیمیشن» ترکیب صداپیشگان فوقالعادهای نیز دارد که شامل سلما هایک میشود که نقش خودش به عنوان معشوقه قبلی گربه با نام کیتی سافتپاز را دوباره ایفا کرده است؛ و علاوه بر این، فلورنس پیو را در نقش گولدیلاکز و اولیویا کولمن اسکاری را در نقشی دیگر معرفی میکند. «آخرین آرزو» که ششمین فیلم در فرنچایز «شرک» به شمار میرود و جوئل کرافورد و یانول مِرکادو آن را کارگردانی کردهاند، از نظر تجاری با موفقیت روبهرو شد و با بودجهای ۹۰ میلیون دلاری در گیشههای سراسر جهان به فروشی ۳۶۹ میلیونی دست یافت تا به دومین فیلم پرفروش انیمیشن سال ۲۰۲۲ بدل شود. البته منتقدان هم فیلم را تحسین کردهاند و میانگین امتیازشان در سایتهای معتبر جمعآوری آرای منتقدان «متاکریتیک» و «راتن تومیتوز» گویای این موضوع است. علاوه بر این، فیلم در فصل جوایز هم بسیار موفق بود و نامزدی جوایزی چون بفتا، انتخاب منتقدان، گلدن گلوب و اسکار را کسب کرده است.
- شما در طول فعالیتهای بازیگریتان نقشهای متفاوتی را بازی کردهاید. اگر کسی واقعا فیلمی از شما را ندیده باشد، اولین پیشنهادتان چیست؟
آنتونیو باندراس: دوست دارم ۸ فیلمی را تماشا کند که من با پدرو آلمودوار کار کردهام. دلیلش هم این است که آثاری از سینمای زادگاهم هستند که آنها را در میان مردمان خودم در اسپانیا بازی کردهام؛ و در ضمن فکر میکنم آنها قواعد سینمایی متفاوت و متعددی را در روزگارشان شکستند؛ و البته که از نظرم سینمای ناب هستند. پس احتمالا در گام نخست این فیلمها را به آنها توصیه میکنم و بعدش، همانطور که گفتید، فیلمهای متنوع و رنگارنگی در کارنامهام هست که میتوانند به عنوان مکمل تماشا کنند؛ اما این ۸ فیلم برای من بسیار مهم هستند.
- گربه چکمهپوش از همان ابتدا شخصیت موفقی بود و مدتهاست که بسیار محبوب شده است. از نظر شما این شخصیت چه ویژگیهایی دارد که چنین مورد توجه قرار گرفته است؟
تضاد؛ این موضوع مهمی است. وقتی «شرک» خلق شد آنها فقط لهجه و شمایل کاملا متفاوتی را برای این شخصیتها در دنیایی قصهپریانی به ارمغان آوردند و از زاویه متفاوتی آنها را به نمایش گذاشتند. زورو هم بهنوعی یک قصه پریان است؛ که روزی در قالب ستونی در نیویورک تایمز خلق شد و بعدش سر از پرده بزرگ سینما و تلویزیون در دهه ۱۹۶۰ درآورد و… آنها با گربه چکمهپوش هم مثل یک شخصیت قصهپریانی مواجه شدند و کل این شخصیت را در بدن یک گربه قرار دادند. این تضاد است.
این گربه کوچک، صدای بسیار قویای هم دارد؛ و چنین چیزهای کوچکی منبع خلق کمدی است. تقریبا مثل این است که این شخصیت هرگز خودش را در آینه ندیده است. او حتی نمیداند چه ظاهر و شمایلی دارد. او شخصیتی پیدا کرده که از بدنش بزرگتر است و همینطور با آن سفر میکند. بهعلاوه، او صاحب ۲ منظر است، یکی برای کودکان و دیگری برای بزرگسالان. بعضی از گفتوگوهای اخیرم با کسانی بوده که ۲۶ یا ۲۷ ساله بودند؛ یعنی قسمت اول «شرک» را ۲۰ سال پیش دیده بودند و حالا برداشتهایی کاملا متفاوت دارند. آنها حرفهای جالبی میزدند و مثلا گفتند که وقتی تازگی «شرک۲» را دیدند تازه متوجه شدند که چرا پدرشان سر بعضی صحنهها میخندید و آنها در کودکی درکشان نمیکردند. پس هوشمندی سازندگان فیلم جای تقدیر و ستایش دارد. آنها فیلمهایی ساختهاند که توامان برای بزرگترها و کوچکترها جذابیت دارند. به نظرم همین موضوع دلیل موفقیت فیلمهای «گربه چکمهپوش» هم هست.
- چیزی حدود ۱۰ سال بود که خبر ساخت دنباله «گربه چکمهپوش» منتشر شده بود ولی خبری نمیشد. این اتفاق برای شما هم افتاد که با خود بگویید انگار هرگز قرار نیست این فیلم ساخته شود؟
بله، جایی بود که من هم فکر کردم هرگز دنبالهای ساخته نخواهد شد. تغییرهای بزرگی روی میداد و مثلا پروژه بین استودیوها دست به دست شد. بعدش فراگیری (پاندمی) هم اتفاق افتاد و شرایط بدتر از قبل شد. در این میان چیزی حدود یک سال و نیم هیچ خبری به دستم نرسید و آنجا بود که فکر کردم شاید روسای استودیو به دنبال پروژههای کاملا جدیدی هستند.
- نمیخواهم داستان فیلم را لو بدهم ولی گربه برخی دوستانش مثل شرک را میبیند؟ چیزی درباره ساخت فیلم دیگری از مجموعه «شرک» یا ماجراجویی دیگری شنیدهاید؟
نه بهصورت رسمی. هیچکس چیزی به من نگفته است. اولین کسی بودم که کار استودیو در پایانبندی فیلم غافلگیرش کرد؛ اما واقعا نمیدانم که آنها قصدی دارند و اتفاق دیگری در سرزمین «فار فار اِوِی» خواهد افتاد یا نه.
- اولین بار که فیلم نهایی را دیدید واکنشتان چه بود؟
موضوعی که بیش از همه مرا غافلگیر کرد این بود که ما چه ظرفیتی داریم که فیلمی میسازیم و به خودمان اجازه میدهیم به مسائلی بپردازیم که در شرایط عادی جلوی بچهها و نوجوانان دربارهشان صحبت نمیکنیم؛ اینکه شخصیت اصلی هر لحظه ممکن است بمیرد و ترس از مرگ را کاملا احساس میکند؛ و برای همین افسرده هم میشود. قهرمان ما آسیبپذیر شده است و از نظر روانی کاملا درگیر مبارزه با مرگ است. به نظرم این موضوع مهمی است. فکر میکنم پس از فراگیری که بچهها تجربه قرنطینه خانگی، استفاده از ماسک در فضاهای عمومی و مدرسه نرفتن و وقت نگذراندن با دوستان را پشت سر گذاشتند و احساس کردند که بیرون از خانههایشان چیزی خطرناک و تهدیدگر وجود دارد، این مهم است که ما به جای مخفیکاری، تاملی در باب اهمیت هستی و خود زندگی را پیش روی آنها قرار دهیم.
- من طرفدار پروپاقرص فیلمهای «ایندیانا جونز» هستم و فقط میخواهم بدانم که وقتی جیمز منگولد گفت: «میخواهیم نقشی در این فیلم داشته باشید.» و میدانستید که با هریسن فورد همبازی میشوید، چه حسوحالی را تجربه کردید؟
عالی بود اما باید فکر میکردم. شخصیت من نقش خیلی کوچکی دارد و تقریبا یک حضور افتخاری است. البته همین مهم بود که میتوانستم جلوی دوربین چنین فیلمی بروم؛ و باید بگویم که با هریسن خیلی خوش گذشت. او چه سر صحنه و چه پشت دوربین، جنتلمن است. برای همین چند باری شام خوردیم و با هم وقت گذراندیم؛ اما نقش واقعا کوتاهی است. او دوست ایندیانا جونز است و برای کاری به او مراجعه میکند. به هر حال دستآخر قبول کردم چون آشکارا این مجموعه فیلمها بخشی از تاریخ سینما هستند.
منبع: کولایدر، استیو واینتراب
بسیار عالی بود من حتما فیلمهای زادگاه آقای باندراس را تماشا میکنم