نقد و بررسی فیلم روسی ساخته امیرحسین ثقفی

ساختار درست برای فیلمنامه پرابهام

ثقفی از همان شروع روسی قدرتش در کارگردانی را به رخ می‌کشد. دوربین از قاب پنجره‌ای رنگ و رو رفته به سرعت عقب می‌آید و موسیقی کوبه‌ای دلهره‌آوری تعلیق حاکم بر صحنه و بر فیلم را تشدید می‌کند. حرکت دوربین آرام‌تر می‌شود تا پنجره را در دل دیواری فرسوده ببینیم که رنگش ریخته و با صدای باران و ضربه‌های موسیقی به فضایی ترسناک تبدیل شده است. تمام اینها از همان اول فضای کلی فیلم را برای مخاطب روشن می‌سازد. فضایی پر تعلیق و ملتهب که سکوتی رازآلود همراهی‌اش می‌کند. کارگردان از همان ابتدا هم جزئیاتی را در تصاویر می‌گذارد که اگرچه بی‌اهمیت‌اند اما مود کلی فیلم را می‌سازد و لابد قرار است معنایی را در آن مستتر کند. از جمله جیپ قدیمی بدون پلاک پلیس که با لباس امروزی صاحبش همخوانی ندارد.

طناز طباطبایی در فیلم روسی

او با این کار می‌خواهد اهمیت زمان را از فیلمش حذف کند. علاوه بر این مکان را هم در هم می‌پیچد تا فیلم را لامکان و لازمان کند. روسی در جغرافیای نامعلومی می‌گذرد. در حالی که به دفعات بارانی تند می‌بارد، بسیاری از رویدادها، در فضایی بیایان‌مانند اتفاق می‌افتد. جایی خشک و خاکی که احتمالا تمثیلی است از درونیات خود کاراکترها. به نظر می‌رسد کارگردان تلاش کرده فضا و لوکیشن را در هر موقعیتی متناسب با حال و هوای درونی افراد انتخاب کند. ناکجا آبادی که بسته به حال صحنه و اتفاقات آن، در آن باران می‌بارد، یا کویری خشک و سرد و خالی می‌شود، یا جنگل پردرخت و سبزی که بازیگران ناگهان از آن سر در آورده‌اند و این تغییر لوکیشن‌ها از کوه و بیایان به جنگل و دریاچه طوری در بافت فیلم تنیده و با شخصیت‌ها عجین شده، که گرچه بیننده متوجه آنهاست، اما حواس را پرت نمی‌کنند و باورپذیر و بدیهی به نظر می‌رسند.

صابر ابر در فیلم روسی

این فضاسازی متفاوت، در روایت فیلم هم دیده می‌شود. روسی با فرار توماج (با بازی امیر آقایی) از دست ماموری شروع می‌شود که آمده متجاوز به همسرش را پیدا کند. شروع و موضوعی پرتنش که خبر از داستانی پر از دیالوگ و رفت‌وآمد و زدوخورد می‌دهد. اما روسی اینچنین پیش نمی‌رود و اثری از تنش‌های پی‌درپی و جست‌وجوی بی‌وقفه در آن نیست. حتی می‌توان گفت خط طولی داستان پیشرفت کندی دارد. اتفاقات مهم و ضرباهنگ اصلی فیلم در تلاطم درونی افراد و تحولاتشان تعریف می‌شود و حادثه بزرگ در لایه زیرین روسی در ذهن افراد و تحولاتشان در حال شگل‌گیری و بزرگ شدن است. سکوت‌ها و تنهایی‌ها و نگاه‌ها همگی از انقلاب درونی آنها حکایت دارند و موسیقی و آمبیانس صحنه و صداهایی مثل مشت کوبیدن‌های مکرر به درها، این هیجان درونی را تقویت می‌کنند. طوری که با وجود کم‌اتفاق بودن فیلم در سرتاسر آن حسی از نگرانی و انتظار برای وقوع رویدادی سیاه همراه مخاطب است. حسی که کشش بالایی برای تماشای ادامه فیلم ایجاد می‌کند.

با این وجود فیلمنامه آنچنان که باید از پیرنگ قوی‌ای برخوردار نیست و روابط علی و معلولی‌اش به درستی تعریف نشده‌اند. علت تصمیم مرجان (با بازی طناز طباطبایی) برای پنهان کردن هویت متجاوز یا انداختن گناه به گردن یوسف که زمانی عاشق او بوده (با بازی میلاد کی‌مرام)، یا حتی نسبت‌ها و روابط خانوادگی به سادگی بر بیننده آشکار نمی‌شود. کارگردان البته سعی کرده با در هم پیچاندن همه چیز، ضعف‌های فیلمنامه‌اش را بپوشاند. اما هرچقدر که روسی در فضاسازی و ساخت مود فیلم درست و اثرگذار عمل کرده، در پرداخت درست داستان و منطقی کردنش موفق نبوده است. او با تمام تلاش‌هایش نمی‌تواند سوال مهم فیلم را بی‌اهمیت جلوه دهد و شیطان بودن مرجان را باورپذیر کند.

طناز طباطبایی در فیلم روسی

ثقفی سر و صورت تمام بازیگران (به جز مرجان) را بور کرده و با اشاره به گناه اول که پدر توماج مرتکبش شده (تجاوز به زنی روسی و حامله کردنش) بر این نکته تاکید می‌کند که هر گناهی به خود فرد برمی‌گردد. او سعی دارد همه شخصیت‌ها را نسلی از همان گناه اول تعریف کند و به مخاطب بگوید که هر کدام از آدم‌ها در حال پس دادن تاوان گناهانشان هستند. اما نشانه‌هایی که برای تشریح و توجیه فلسفه‌اش ارائه می‌دهد، آنقدری قدرتمند نیست که سوال‌های موجود را کم اهمیت کند. او موهای مرجان را قرمز می‌کند.

یوسف تاکید می‌کند که بین مرجان و خدا، دومی را انتخاب کرده تا به بیننده بفهماند مرجان با موهای قرمزش نماد شیطان و گناه است. اما برای شیطان و خبیث بودن او نشانه قابل قبولی در فیلمش نگنجانده. اینکه چرا یوسف را مسیح می‌کند و عطای متجاوز (با بازی حسین مسلمی) را یهودا می‌کند هم معلوم نیست. جواب قابل قبولی هم برای رفتار ابراهیم (با بازی صابر ابر) که ابتدا عطا را متجاوز معرفی کرده و بعد به دفاع از او برخاسته وجود ندارد. علت اینکه مرجان دوباره سراغ عطا می‌رود را هم نمی‌فهمیم. سوالاتی که کارگردان به هوای تمثیلی بودن فیلمش، از جواب دادن به آنها سر باز زده و مسئولیتش را به گردن مخاطب انداخته تا خود پاسخ و تفسیری برای آنها بیابد.

بنر فیلم روسی

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil